eitaa logo
خانواده امن
209 دنبال‌کننده
7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
4 فایل
با لمس آدرسهای زیر عضو کانالهای ما در تلگرام و ایتا شوید: تفسیر قرآن: @alquran_ir نهج البلاغه: @nahj_ir صحیفه سجادیه: @sahifeh_ir اخلاق، اوج نیاز @nyaz_ir عرفان، اوج ناز @nazz_ir خانواده امن در ایتا @amn_org بیداری در ایتا @bidary_ir مدیریت: @bidaryir
مشاهده در ایتا
دانلود
25.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 🌼🌼🌼 ۶۰۰ سال پس از میلاد مسیح ؛ خداوند امانتی را در رحم زنی قرار داد ، که تجلیِ تمام پیامبران، در یک انسان بود! 🌼🌼🌼رونمایی از این امانت از کعبه شروع شد.... 🌼🌼🌼و در کعبه نیز به پایان خواهد رسید ! 🌼🌼🌼# امیرالمؤمنین-امام_علی "علیه‌السلام" 🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 @ amn_org
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 🌼🌼🌼مرد فقیری به شهری وارد شد، هنوز خورشید طلوع نکرده بود و دروازه شهر باز نشده بود. پشت در نشست و منتظر شد، ساعتی بعد در را باز کردند، تا خواست وارد شهر شود، 🌼🌼🌼جمعی او را گرفتند و دست بسته به کاخ پادشاهی بردند، هر چه التماس کرد که مگر من چه کار کردم، جوابی نشنید اما در کاخ دید که او را بر تخت سلطنت نشاندند و همه به تعظیم و اکرام او بر خاستند و پوزش طلبیدند. 🌼🌼🌼چون علت ماجرا را پرسید! گفتند: «هر سال در چنین روزی، ما پادشاه خویش را این گونه انتخاب می کنیم.» پادشاه کنونی که مرد فقیربود با خود اندیشید که داستان پادشاهان پیش را باید جست که چه شدند و کجا رفتند؟ 🌼🌼🌼طرح رفاقت با مردی ریخت و آن مرد در عالم محبت به او گفت که: « در روزهای آخر سال، پادشاه را با کشتی به جزیره ای دور دست می برند که نه در آن جا آبادانی است 🌼🌼🌼و نه ساکنی دارد و آن جا رهایش می کنند. بعد همگی بر می گردند و شاهی دیگر را انتخاب می کنند.» محل جزیره را جویا شد و از فردای آن روز داستان زندگی اش دگرگون شد. 🌼🌼🌼به کمک آن مرد، به صورت پنهانی غلامان و کنیزانی خرید و پول و وسیله در اختیارشان نهاد تا به جزیره روند و آن جا را آباد کنند. کاخها و باغ ها ساخت. 🌼🌼🌼هرچه مردم نگریستند دیدند که بر خلاف شاهان پیشین او را به دنیا و تاج و تخت کاری نیست. چون سال تمام شد روزی وزیران به او گفتند: «امروز رسمی است که باید برای صید به دریا برویم.» 🌼🌼🌼مرد داستان را فهمید، آماده شد و با شوق به کشتی نشست، اورا به دریا بردند و در آن جزیره رها کردند و بازگشتند، غلامان در آن جزیره او را یافتند و با عزت به سلطنتی دیگر بردند! 🌼🌼🌼نکته امروزکه فرصت ساختن دنیای دیگرراداریم . تلاش کنیم وفردای زندگی خود رابسازیم . فردای زندگیمان را دگر گون کنیم و بسازیم . به امید خدا . ‎🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 @amn_org
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 🌼🌼🌼قـالَ عَـلِىٌّ عليه السلام: 🌼🌼🌼 كانَتْ لى مِنْ رَسُولِ اللّه ِ صلي الله عليه و آله 🌼🌼🌼 مَنْزِلَةٌ لَمْ يَكُنْ لاَِحَدٍ مِنَ الْخَلائقِ اِنّى كُنْتُ آتيهِ كُلَّ سَحَرٍ فَاُسَلِّمُ عَلَيْهِ. 🌼🌼🌼حضرت على عليه السلام فرمود: موقعيتى كه من در محضر پيامبر خدا صلي الله عليه و آله داشتم براى هيچ كس ديگر نبود. من هر روز سحر محضر ايشان مى رفتم. 🌼🌼🌼انس و ارتباط و پيوند حضرت على عليه السلام با پيامبر، بيش از همه بود و در فرصتهاى مختلف، از علوم بى پايان رسول خدا صلي الله عليه و آله بهره مى گرفت. پيامبر هم به او عنايت ويژه داشت 🌼🌼🌼و گفتنيهاى بسيار و اسرار مهمّى را با او در ميان مى گذاشت. اين موقعيت براى هيچ كس ديگر فراهم نبود و همين فضيلت بود كه حسد برخى بدخواهان را بر مى انگيخت 🌼🌼🌼[مسند احمد 1: 85 ـ 77] 🌼🌼🌼شبتون علوی 🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 @amn_org
🌧🌧🌧🌧🌧🌧🌧🌧 🌧🌧🌧 🌧🌧🌧 🌧 🌧 🌧 🌧 🌧🌧🌧 🌧🌧🌧 امام علی علیه السلام: تکبر در دوران ریاست، موجب ذلت در زمان برکناری می شود. 🌧🌧🌧غررالحکم/ج1/ص248 🌧🌧🌧زندگی فراز و فرودهای بسیاری دارد. انسان عاقل نه به مقام های دنیوی دل میبندد و نه از فرودها و شکست‌های ظاهری ناراحت می شود. 🌧🌧🌧 پس چه بهتر که به مقام و موقعیت فعلی خود نشویم و در هر موقعیتی، به فکر کسب باشیم. 🌧 🌧 🌧 🌧 🌧🌧🌧 🌧🌧🌧 🌧🌧🌧🌧🌧🌧🌧🌧 @amn_org
🌧🌧🌧🌧🌧🌧🌧🌧 🌧🌧🌧 تیرها، به عاشق‌ها اصابت نمی‌کنند! 🌧🌧🌧جانِ عاشق‌‌ها، در مُشتِ محبوبی به اَمن و اَمان رسیده است که دست کسی دیگر بدان نمی‌رسد. 🌧🌧🌧عاشورا هم که برایش تدارک ببینند، باز جز زیبایی چیزی نمی‌بیند! 🌧🌧🌧عاشق‌ها می‌آموزند جامی را سر بکشند، که جانشان را بپیراید برای محبوب‌شان ... این است که در لابلای تحیر تماشاگران، جام بلا از یکدگر می‌ربایند. 🌧🌧🌧 وفات سلام‌الله‌علیه تسلیت باد 🌧🌧🌧🌧🌧🌧🌧🌧 @amn_org
🌧🌧🌧🌧🌧🌧🌧🌧 🌧🌧🌧زوجین بدانند 🌧🌧🌧 چگونه یک همسر تمام عیار داشته باشیم؟ 🌧🌧🌧 گفت و گویی لذت بخش مهارت های ارتباطی قوی، یکی از بهترین ویژگی های یک زن و شوهر است. 🌧🌧🌧 اگر هریک از شما به خوبی با یکدیگر برخورد کنید و از داشته های کلامی و غیر کلامی خود در ارتباطات به خوبی استفاده کنید مطمئنا در زندگی به مشکل حاد برنمی خورید چرا که می توانید با گفت وگوهای سازنده مسائل را حل کنید. 🌧🌧🌧 اگر شما اهل گفت و گو باشید،برای تک تک مسائل زندگی راه حل مشترک پیدا خواهید کرد.برای گفتگو با همسرتان زمان اختصاص دهید وببینید با هم صحبتی وهمفکری با همسرتون چقدر مسائل ومشکلات اسانتر بنظر میرسند. 🌧🌧🌧 این نکته را باید مدنظر داشته باشید که هیچ کس و هیچ چیز واقعا بی عیب و نقص نیست و شما می توانید با رفتار درست و احترام متقابل پله های یک شراکت خوب را طی کنید. 🌧🌧🌧🌧🌧🌧🌧🌧
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌧🌧🌧🌧🌧🌧🌧🌧 🌧🌧🌧رحلت بانوی دوعالم دختر کبرای امیرالمومنین سلام الله علیها را 🌧🌧🌧بمحضر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه وهمه‌شیعیانشان تسلیت‌عرض‌می‌نماییم 🌧🌧🌧🌧🌧🌧🌧🌧 @amn_org
🌧🌧🌧🌧🌧🌧🌧🌧 : «باطن زیبا و نورانی، در ظاهر زیبا و نورانی جا می‌شود!» پیرمردی است شاید حدود هشتاد ساله! هر روز نیم ساعت قبل از اذان صبح عصا زنان می‌آید حرم حضرت عبدالعظیم علیه‌السلام و بعد از نماز جماعت زیارت می‌کند و عصا زنان هم می‌رود. • همیشه پیراهن سفید به تن دارد و پیراهنش لک ندارد! آنقدر نور به دست و صورتش نشسته که انگار جز لباس سفید چیزی به او نمی‌آید اصلاً. از کنارت که می‌گذرد، رد بوی عطرش می‌‎ماند و اگر بشناسی عطرش را، می‌فهمی قبلاً از آنجا عبور کرده. • یک ماهی بود ندیده بودمش! هر روز می‌ایستادم در حیاط، همانجا که خودش همیشه می‌‌ایستاد و یکی یکی با صدای بلند بچه ها و دادمادها و عروسهایش را به اسم دعا می‌کرد، می‌ایستادم و برای اینکه سالم باشد و باز سحرها بیاید حرم دعا می‌کردم. می‌توانستم حدس بزنم که نیامدنش به هر علّتی هم باشد، این ساعت دلش حتماً هوایی اینجاست. • بعد از یک ماه دیدم لاغرتر از قبل و آهسته‌تر از همیشه دارد از درب بازارچه وارد می‌شود. رفتم جلو و از خوشحالی سلامش کردم. • ایستاد و انگار که نفس نداشته باشد دیگر ... کمی نگاهم کرد و مرا به جا آورد، لبخند زد و گفت: سلام باباجان، خوبی؟! گفتم: تمام این حدود یکماهی که نبودید مثل شما همانجا ایستادم و دعایتان کردم. من میتوانستم حالتان را در آن لحظات بفهمم. خدا رو شکر که امروز اینجایید. گفت : قبلاً که برایت گفته بودم، من از جوانی‌ با همسرم سحرها مهمان سیدالکریم بودیم. هر سحر بیدار می‌شدیم و شبیه یک عروس و داماد لباسهای سفیدمان را می‌پوشیدیم و باهم قدم‌زنان می‌آمدیم خدمت آقایمان. من هر سحر موهایش را می‌بافتم و او برایم عطر می‌زد! این آدابِ زیبنده شدن‌مان برای مولایمان بود. آفتاب که طلوع می‎‌کرد من میرفتم بازار، و او می‌رفت سراغ خانه و ضبط و ربط اُمورش. همسرم تقریباً بیست سال است که به رحمت خدا رفته و فرزندان من هم جابجا شده ‌اند. اما من هنوز سحرها لباس سفیدم را می‌پوشم و عطر می‌زنم و به سمت حرم می‎‌آیم، با این تفاوت که او هنوز هم در کنار من است و با من قدم برمی‌دارد. تازه من برایش شعر هم می‌خوانم در راهِ آمدن. • حرفهایش، اصلاً عجیب نبود! این مرد نورانی اگر جز این بود، باید تعجب می‌کردم. • رو کرد به گنبد و گفت؛ بابا جان، خوب کسی را برای رفاقت برگزیدید! او اگر شما را در رفاقت، ثابت و استوار ببیند، حتی اگر روزی هم نشد اینجا حاضر شوید، خودش می‌آید سراغتان. یکماه است که نگذاشته من در بستر بیماری غم دوری‌اش آزارم دهد. گفتم بابا: این آقا خودش که هیچ، رفقایش هم همه‌چیز تمامند. افتخار می‌کنم روبروی شما ایستاده‌ام و از حکمتهای جان شما می‌نوشم. • گفت : خدا ما را همنشین این آقا گرداند در بهشتِ او، إن‌شاءالله. 🌧🌧🌧🌧🌧🌧🌧🌧
🌧🌧🌧 غصه فراوان 🌧🌧🌧پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله: 🌧🌧🌧هر کس غصه اش فراوان باشد، تن او بیمار مى گردد. 📘 امالی طوسی/ص512/ح1119 🌧🌧🌧 این امر منشأ بیماری های گوناگون روانی مثل افسردگی و جسمی مثل زخم معده و مانند آن می شود و می تواند فرد را از پا در بیاورد. 🌧🌧🌧عصرتون دلپذیر 🌧🌧🌧🌧🌧🌧🌧🌧 @amn_org