eitaa logo
خانواده امن
209 دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
2.4هزار ویدیو
3 فایل
با لمس آدرسهای زیر عضو کانالهای ما در تلگرام و ایتا شوید: تفسیر قرآن: @alquran_ir نهج البلاغه: @nahj_ir صحیفه سجادیه: @sahifeh_ir اخلاق، اوج نیاز @nyaz_ir عرفان، اوج ناز @nazz_ir خانواده امن در ایتا @amn_org بیداری در ایتا @bidary_ir مدیریت: @bidaryir
مشاهده در ایتا
دانلود
💙🌸💙نکاتی درباره آماده سازی دختران برای تکلیف 🌸(بخش اول)🌸 💙🌸💙یکی از وظایف والدین، آماده سازی آنان برای تکلیف و انجام وظایف شرعی است. بدین منظور توجّه به نکات زیر برای والدین لازم است: 💙🌸💙 سنّ تکلیف دختران وقتی است که 9 سال قمری آنان تمام شود و با ورود به اوّلین روز ده سالگی، وظایف الهی آنان شروع می شود. 💙🌸💙هر سال هجری قمری تقریباً 11 روز از سال شمسی کم تر است؛ بدین ترتیب سه ماه و ده روز زودتر از سال شمسی تکلیف آنان آغاز می شود. 💙🌸💙 هر چند وظایف شرعی دختران در اوّلین روز ده سالگی واجب می شود، امّا لازم است بر پدر و مادر که، قبل از فرا رسیدن آن روز، دختر خود را به مراعات و تمرین دهند. 💙🌸💙امام خمینی رحمه الله کم ترین تسامح در حجاب دینی را نمی پذیرفتند و فرزندان خود را از سنین پایین با حجاب اسلامی تربیت می کردند. 💙🌸💙 خانم فریده مصطفوی در این باره می گوید: «امام مقید بودند که ما از دوران طفولیت حجاب شرعی را حفظ کنیم». 💙🌸💙او می گوید: «امام همیشه مقید بودند که ما از مغازه چیزی نخریم، با این که ما بچه بودیم، می گفتند: هرگاه چیزی می خواهید بخرید، بگویید تا خدمتکار بخرد». 💙🌸💙 گرفتن جشن تکلیف و بزرگ جلوه دادن انجام تکالیف شرعی و تهیه چادر نماز، سجادّه و عطر و قبله نما و... 🔰ادامه دارد... @amn_org ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
💙🌸💙 گاهی شما برای رفتن به دیدن خانواده همسرتان پیش قدم شـوید 💙🌸💙خانم ها در مقایسه با مردها نسبت به دیدار با خانواده و پدر و مادر خود بیشتر، حساس بوده و تعصب دارند. خوب است مرد خانه گاهی پیش از درخواست همسرش پیشنهاد بدهد که برویم منزل پدر و مادرت و نسبت به خانواده وی ابراز دلتنگی کرده و یا به آنها خدمت‌رسانی کند. 💙🌸💙این پیش قدمی شما در برقراری رابطه با خانواده همسرتان، شما را محبوب می‌کند و نیز اگر گاهی بخاطر مشغله نتوانستید به آنها سر بزنید و یا زمان ملاقات شما با آنها کوتاه شد همسرتان گلایه نکرده و زمینه ایجاد مشاجره، در این مسئله از بین می‌رود. 💙🌸💙زن دوست دارد بداند که آیا همسـرش واقعا ارتباط با خانواده او را دوست دارد یا نه. این کار می‌تواند عامـل برطرف شـدن برخـی دلخوری‌های دیگر نیز شود. @amn_org
💙🌸💙برای سلامتی حاج خانم صلوات بفرستید! 💙🌸💙 یکی از نزدیکان مقام معظم رهبری می‌گوید: 💙🌸💙مقام معظم رهبری، احترام زیادی به خود می‌گذارند و این احترام، جواب سالها و همسرشان است. معظم له درباره همسرشان می‌فرماید: 💙🌸💙«ایشان حتی یک بار هم، از وضع سخت زندگی و هنگامی که در بسر می‌بردم، گله نکرده‌اند.» 💙🌸💙یک روز من بر سر سفره‌ای در کنار رهبر نشسته بودم. خانم ایشان، هنوز نیامده بودند. وقتی ایشان آمدند رهبر ما، با حالت شوخی و احترام فرمودند: «برای سلامتی صلوات بفرستید!» 📗 حکایت نامه‌ی سلاله زهرا (س)،ص ۱۰۸ @amn_org
خانواده امن 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃 🌸🍃🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 💙🌸💙 جوانی طلبه استادش گفت، برو فلان کتاب را بخر و بخوان، 10 روز بعد از تو امتحان خواهم گرفت. طلبه برای خرید کتاب به بازار رفت و انگور فروشی دید با انگورهایی طلایی. 💙🌸💙 شدید هوس انگور کرد. با خود گفت: اگر انگور بخرم پولی برای کتاب نخواهم داشت و اگر انگور نخرم و کتاب بخرم، هوس انگور مرا از خواندن کتاب باز خواهد داشت و خواندن کتاب بی‌فایده خواهد بود. 💙🌸💙پس از ساعت‌ها کلنجار رفتن با خودش، یک خوشه انگور خرید و پولش برای کتاب نرسید. به منزل برگشت. از شدت ناراحتی از این که نتوانسته بود تسلیم نفس نشود ، بر خود می‌پیچید. برای تنبیه نفسش و این که علم را فدای شکم کرد، انگور را بر چوب سقف منزل آویزان کرد و تماشا کرد و نخورد و دانه های انگور سیاه و خراب شده و یک یک بر زمین افتادند. 💙🌸💙 10 روز بعد استاد خواست از او امتحان بگیرد. طلبه، داستان نخریدن کتاب را گفت. استاد گفت: نمره قبول گرفتی، موضوع آن کتاب در مورد مبارزه با نفس و کشش‌های نفسانی و راه‌های مقابله با آن بود که تو عملی آن را تجربه کردی، برو آنچه در این 10 روز دیده‌ای فکر کن و بنویس. 💙🌸💙 طلبه رفت و اندیشه کرد و نوشت. کتابی که او در مورد غلبه و جهاد با نفس نوشت بسیار شیرین‌تر و حقایقش عینی‌تر از کتابی بود که باید می‌خرید. 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 @amn_org
💙🌸💙آرامش مهمون همیشگی خونه هاتون باشه 💙🌸💙شبتون آروم ودرپناه خدا 💙🌸💙تعطیلات آخر هفته تون پر از شادی و نشاط @amn_org
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼مهربان پروردگارم🌼 🌼🍂🌼شکوفایی روزت را سپاس میگویم 🌼🍂🌼که تاریکی شب را پایان میبخشد 🌼🍂🌼و تاریکی شب را نظاره گرم که هیاهوی روز را سرانجام است؛ 🌼🍂🌼روزی را که پیش رو دارم به تومیسپارم 🌼🍂🌼از من انسانی بساز که خودت میخواهی، 🌼🍂🌼تا کاری را انجام دهم که تو میخواهی 🌼🍂🌼به درون قلبم نفوذ کن و همه ی خشم، ترس و درد درونم را دور کن 🌼🍂🌼روحم را جانی تازه ببخش و ذهنم را آزاد کن 🌼🍂🌼به زندگیم برکت ببخش و ذهنم را روشن کن... ای مهربانترینم 🌼🍂🌼صبح آدینه تون بخیر امروز و هر روزتون سرشاراز آرامش و سلامتی، و بهترین ها نصیبتون @mn_org
خانواده امن 🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼 🍂🌼🍂 🌼🍂🌼 🍂 🌼 🍂 🌼 🌼🍂🌼امام صادق علیه السلام 🌼🍂🌼انسان همیشه در برابر خداوند بدهکار است به خاطر گناهی که مرتکب شده یا به خاطر نعمتی که در سپاسگزاری آن کوتاهی نموده است 📚 بحارالانوار جلد ۷۱ صفحه ۴۶ 🌼 🍂 🌼 🍂 🌼🍂🌼 🍂🌼🍂 🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼 @amn_org
🌼🍂🌼اعتماد، مهم‌ترین عنصری است که ؛ به همسرتان، فرزندتان، شریک شغلی‌تان، رفیق‌تان، و ... در کنار شما می‌دهد! 🌼🍂🌼 و اعتماد، حتماً مورد امتحان قرار خواهد گرفت! طوفان‌هایی از جنس سوءظن، تهمت، غیبت و ... می‌آیند تا اول اعتمادتان، و سپس تمام ارتباطتان را نشانه بگیرند! 🌼🍂🌼 یادتان نرود؛ مراقبت از اعتمادتان، همان مراقبت از ارتباطتان است. @amn_org
🌼🍂🌼نکاتی درباره آماده سازی دختران برای تکلیف 🌼(بخش دوم)🌼 🌼🍂🌼 فراهم نمودن زمینه های انجام وظایف شرعی: 🌼🍂🌼گاه دختری از نظر جسمی ضعیف است و خانواده او به جهت دلسوزی بی جا از روزه داری او جلوگیری می کنند، در حالی که باید به مسائل شرعی پایبند باشند. 🌼🍂🌼باید او را با غذاهای کم حجم و پر خاصیت تقویت و او را به روزه داری تشویق نمایند و اگر در عمل نتوانست روزه بگیرد و برای او ضرر داشت، آن گاه روزه نگیرد و یا در مسئله نماز باید شرایطی فراهم شود که او به نماز علاقه مند گردد، از آموزش مناسب گرفته تا استفاده از عوامل تشویقی همچون: دادن هدیه، برگزاری جشن تکلیف، بردن به سفرهای زیارتی و تفریحی و... 🌼🍂🌼بر والدین لازم است تکالیف شرعی را زیبا و شیرین جلوه دهند. 🌼🍂🌼گاه ممکن است مادر و پدری وظایف شرعی خود را انجام دهند، امّا آن چنان سرد و بی روح انجام دهند که فرزند از انجام آنها لذّت نبرد. 🌼🍂🌼به عنوان مثال، نماز را در آخر وقت بدون اذان و اقامه بخوانند، آن هم در حد انجام واجبات نماز. 🌼🍂🌼یکی از اساتید علوم تربیتی می فرمود: «خانمی از من سؤال کرد: چرا با این که من زنی با حجاب و چادری هستم دخترم که در آستانه بلوغ قرار دارد به حجاب علاقه مند نیست؟ 🌼🍂🌼پرسیدم: آیا تا به حال شده است که وقتی از بیرون وارد خانه می شوی چادرت را برداری و به کناری بیندازی و بگویی: آه خسته شدم، پختم و... و دختر خردسالت شنیده باشد؟ گفت: آری، بارها چنین شرایطی اتّفاق افتاده است. 🌼🍂🌼گفتم: شما در واقع با این حرکت یک احساس ناخوشایند و منفی در ذهن فرزندت ایجاد کرده ای. 🌼🍂🌼اگر شما به هنگام رسیدن به خانه چادرت را می بوسیدی و با احترام کنار می گذاشتی، رفتار فرزندت به گونۀ دیگر بود. 📚رفتار والدین با دختران جوان، ص 77 @amn_org ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌
‎‌‌‌‌‌‎‌ 🌼🍂🌼مامانم به من می‌گفت: 🌼🍂🌼اول و آخر زندگیت فقط شوهرت برات میمونه، نه بچه‌هات، نه پدر و مادرت... نه‌ خواهر و برادرت. 🌼🍂🌼احترام پدر ومادر واجبه 🌼🍂🌼ولی همیشه هوای شوهرت رو داشته باش! ‎‌‌‌‌‌‎@amn_org ‎‌‌‌‌‌
۴ 🌼🍂🌼امیر المومنین علیه السلام می فرماید 🍂وَالصَّبْرُ شَجَاعَةٌ🍂 🌼 «صبر شجاعت است»🌼 🌼🍂🌼بدیهى است صبر چه در مقابل عوامل معصیت باشد، چه در مسیر اطاعت پروردگار چه در برابر مصائب روزگار انجام گیرد، نوعى شجاعت محسوب مى شود و تنها شجاعانند که از عهده شکیبایى در این مراحل سه گانه بر مى آیند. 🌼🍂🌼نمونه کامل این سخن همان چیزى است که امیر مؤمنان على علیه السلام در صدر اسلام از پیغمبر و یاران باوفایش تجربه کرده بود که در برابر انواع مشکلاتى که از سوى دشمنان اسلام هر روز به شکلى انجام مى شد صبر و استقامت کرده بودند و با شجاعت تمام آنها را پشت سر گذاشتند. 🌼🍂🌼و اگر این شکیبایى شجاعانه مسلمانان صدر اول در دوران محاصره شعب ابى طالب و هجرت به حبشه و سپس هجرت به سوى مدینه و بعد از آن حضور در میدان هاى جنگ بدر، خیبر، خندق و حنین نبود امروز آیینى به نام اسلام بر بخش عظیمى از جهان سایه نیفکنده بود. 🌼🍂🌼در واقع مسلمانان هم در برابر خواسته هاى دل استقامت و صبر نشان دادند، هم در مسیر اطاعت پروردگار و هم در مقابل مصائب و مشکلات پى در پى. @amn_org
🌼🍂🌼عصر آدینه پاییزی 🌼🍂🌼کنار خانواده 🌼🍂🌼حال خوشی دارد 🌼🍂🌼عصرتون پراز 🌼🍂🌼خاطرات شیرین 🌼🍂🌼محفلتون پراز شادی 🌼🍂🌼لحظه هاتون پراز 🌼🍂🌼احساس خوشبختی 🌼🍂🌼عصر زیبا تون بخیر @amn_org
خانواده امن 🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼 🍂🌼🍂 🌼🍂🌼 🍂 🌼 🍂 🌼 🌼🍂🌼پدر و پسری در زمان صفویه در زندان حکومتی زندانی بودند. پسر به بیماری دچار شد پدر از زندان‌بان خواست بر بالین پسر طبیبی حاضر کند.مامور زندان گفت نمی‌شود اینجا زندان است و قانون دارد و قانونش عوض نمی‌شود. حال پسر وخیم شد. 🌼🍂🌼پدر گفت امشب پسرم خواهد مرد من هم نمی‌توانم کاری کنم لااقل بند مرا عوض کن تا جان دادن پسرم و پرپر شدن دلبندم در برابر دیدگانم را شاهد نباشم. 🌼🍂🌼زندان‌بان باز گفت این‌جا زندان است و...... تا این‌که پسر در آغوش پدر جان داد. 🌼🍂🌼سال‌ها بعد پدر از حبس آزاد شد به مطب حکیمی رفت تا علاجی بگیرد. آن زندان‌بان را با همسرش دید که فرزند بیماری در آغوش داشت و به دکتر می‌گفت: التماس می‌کنم فرزندم را نجات بده هر چه دارم به تو می‌بخشم اگر زندگی فرزندم را به او ببخشی. پیرمرد سکوت خود را شکست و گفت: 🌼🍂🌼 ای زندان‌بان یاد داری من برای پسرم التماس تو می‌کردم؟ گفتی زندان قانون دارد و عوض نمی‌شود! 🌼🍂🌼حال من هم به تو می‌گویم این جهان هم قوانینی دارد قانون خدا عوض نمی‌شود فرزندت را ببر و شاهد مرگش باش امروز زندان‌بان تو نیز این حکیم است. 🌼 🍂 🌼 🍂 🌼🍂🌼 🍂🌼🍂 🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼 @amn_org
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼🍂🌼ميگويند: باران اشک شوق فرشته هاست 🌼🍂🌼الهی با هر قطره از باران یکی از مشکلات زندگیتون بـریـزه 🌼🍂🌼و بارش این نعمت الهی رحـمت،بـرکت ،شـادی 🌼🍂🌼و سرزندگی براتـون بیاره 🌼🍂🌼شب بارانی تون بخیر @amn_org
☂🌸☂خدای‌خوبم!درهای رحمتت را به روی تک تک ما بگشای. ☂🌸☂بهترین احوال و روحیه و بهترین موفقیت ها و بهترین لبخندها و بهترین نعمت ها و بهترین فرصت ها و بهترین عاقبت را نصیبمان بگردان. ☂🌸☂خير و بركات خودت را در زندگی همه ی ما جاری بفرما و آرامش را در ذكر خودت بر همه ی ما ارزانی بدار... ☂🌸☂و دل ما را به نور خودت روشن و گرم بفرما ... ☂🌸☂سلام صبحتون به طراوت شبنم @amn_org
خانواده امن 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃 🌸🍃🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 ☂🌸☂امام عليه السلام مردم را از بيزارى جستن از افراد پيش از پايان عمرشان بر حذر مى داردمی فرماید: ☂🌸☂فَإِذَا کَانَتْ لَکُمْ بَرَاءَةٌ مِنْ أَحَد فَقِفُوهُ حَتَّى يَحْضُرَهُ الْمَوْتُ، فَعِنْدَ ذلِکَ يَقَعُ حَدُّ الْبَرَاءَةِ ☂🌸☂«هر گاه خواستيد از کسى بيزارى بجوييد مهلت دهيد تا زمان مرگش فرا رسد که آن هنگام (اگر از گناهانش توبه نکرد و تزلزل ايمان يافت آن زمان) بيزارى جستن است» ☂🌸☂به اين ترتيب درباره هيچ کس حکم قطعى نمى توان کرد; نه افراد با ايمان و نه افراد بى ايمان، زيرا ممکن است در پايان راه بر اثر عوامل مختلفى برگردد و اگر حکمى بشود حکم موقت و مرحله اى است." 📘 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 @amn_org
☂🌸☂ اولین قربانیِ هایِ شما در هر ارتباطی؛ خودِ شمایید! ☂🌸☂به دیگران که سخت می‌گیرید؛ این نَفْس شماست که سِفت و سخت و منقبض می‌شود! و همین انقباض، توسط همه‌ی انسانهای دیگر، قابل ادراک است! ☂🌸☂ بطوریکه که از احساس امنیت‌شان در کنار شما، کاسته، و آنان را از اطرافتان، پراکنده می‌کند. @amn_org
☂🌸☂ نباید بگذارید هیچ شک و سوظنی در دلتان بماند ! شکاک بودن و شک داشتن اگر از یک حدی بگذرد و ذهن شما را درگیر کند خود یک بیماری روانی است ! ☂🌸☂اگر شکی در دلتان به وجود آمد سریعا آن را با همسرتان در میان بگذارید و آن را از میان ببرید! با شک زندگی کردن آدمی را از پای در می آورد.. ☂🌸☂شک درباره ی یک چیز خوب بسیار بدتر و ویرانگر از یقین داشتن و دانستن یک موضوع بد است! ☂🌸☂نباید بگذارید هیچ شک و سوظنی در دلتان بماند ! @amn_org ‎‌‌‌‌‌‎‌‎ ‎‌‌‌‌
☂🌸☂از مادرت دعا بخواه ☂🌸☂از پدرت اندرز ☂🌸☂سپس بر مشکلات زندگی پیروز شو ☂🌸☂اگه در قید حیاتند قدر شونو بدونید @amn_org
☂🌸☂بهترین عصر بهترین ایام بهترین لحظه ها ☂🌸☂بهترین کسب و کار بهترین پیشرفت ها و بهترین زندگی را ☂🌸☂سالم و تندرست در پناه خدا باشید ☂🌸☂عصرتون زیبا @amn_org
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 ☂🌸☂ نصوح مردی بود شبیه زنها، صدایش نازک بود، صورتش مو نداشت و اندامی زنانه داشت. او با سوء استفاده از وضع ظاهرش در حمام زنانه کار دلاکی میکرد و کسی از وضع او خبر نداشت. او از این راه، هم امرار معاش میکرد و هم برایش لذت بخش بود. گرچه چندین بار به حکم وجدان توبه کرده بود اما هر بار توبه اش را می شکست. ☂🌸☂ روزی دختر شاه به حمام رفت و مشغول استحمام شد. از قضا گوهر گرانبهایش همانجا مفقود شد. دختر پادشاه در غضب شد و دستور داد که همه را تفتیش کنند. ☂🌸☂ وقتی نوبت به نصوح رسید او از ترس رسوایی، خود را در خزینه حمام پنهان کرد. ☂🌸☂ وقتی دید مأمورین برای گرفتن او به خزینه آمدند، به خدای تعالی رو آورد و از روی اخلاص و به صورت قلبی همانجا توبه کرد. ☂🌸☂ ناگهان از بیرون حمام آوازی بلند شد که دست از این بیچاره بردارید که گوهر پیدا شد و مأموران او را رها کردند. ☂🌸☂ و نصوح خسته و نالان شکر خدا را به جا آورده و از خدمت دختر شاه مرخص شد و به خانه خود رفت. او عنایت پروردگار را مشاهده کرد. این بود که بر توبه اش ثابت قدم ماند و از گناه کناره گرفت. ☂🌸☂ چند روزی از غیبت او در حمام سپری نشده بود که دختر شاه او را به کار در حمام زنانه دعوت کرد و نصوح جواب داد که دستم علیل شده و قادر به دلاکی و مشت و مال نیستم و دیگر هم به حمام نرفت. ☂🌸☂ هر مقدار مالی که از راه گناه کسب کرده بود در راه خدا به فقرا داد و از شهر خارج شد و در کوهی که در چند فرسنگی آن شهر بود، سکونت اختیار نمود و به عبادت خدا مشغول گردید. ☂🌸☂ در یکی از روزها همانطور که مشغول کار بود، چشمش به میشی افتاد که در آن کوه چرا میکرد. از این امر به فکر فرو رفت که این میش از کجا آمده و از آن کیست? عاقبت با خود اندیشید که این میش قطعا از شبانی فرار کرده و به اینجا آمده است، بایستی من از آن نگهداری کنم تا صاحبش پیدا شود. لذا آن میش را گرفت و نگهداری نمود، پس از مدتی میش زاد و ولد کرد و نصوح از شیر آنها بهره مند میشد. ☂🌸☂ روزی کاروانی راه را گم کرده بود و مردمش از تشنگی مشرف به هلاکت بودند عبورشان به آنجا افتاد، همین که نصوح را دیدند از او آب خواستند و او به جای آب به آنها شیر داد، به طوری که همگی سیر شده و راه شهر را از او پرسیدند. او راهی نزدیک به آنها نشان داده و آنها موقع حرکت هر کدام به نصوح احسانی کردند و او در آنجا قلعه ای بنا کرده و چاه آبی حفر نمود و کم کم آنجا منازلی ساخته و شهرکی بنا نمود و مردم از هر جا به آنجا می آمده و در آن محل سکونت اختیار کردند، همگی به چشم بزرگی به او می نگریستند. ☂🌸☂ رفته رفته آوازه خوبی و حسن تدبیر او به گوش پادشاه رسید که پدر همان دختر بود. از شنیدن این خبر مشتاق دیدار او شده، دستور داد تا وی را از طرف او به دربار دعوت کنند. ☂🌸☂ همین که دعوت شاه به نصوح رسید، نپذیزفت و گفت: من کاری دارم و از رفتن به نزد سلطان عذر خواست. مأمورین چون این سخن را به شاه رساندند، بسیار تعجب کرد و اظهار داشت: حال که او نزد ما نمی آید ما میرویم او را ببینیم. ☂🌸☂ با درباریانش به سوی نصوح حرکت کرد، همین که به آن محل رسید به عزرائیل امر شد که جان پادشاه را بگیرد. ☂🌸☂ بنا بر رسم آن روزگار و به خاطر از بین رفتن شاه در اقبال دیدار نصوح، نصوح را بر تخت سلطنت بنشاندند. 🔶 نصوح چون به پادشاهی رسید، بساط عدالت را در تمام قلمرو مملکتش گسترانیده و با همان دختر پادشاه ازدواج کرد. ☂🌸☂ روزی در بارگاهش نشسته بود، شخصی بر او وارد شد و گفت: چند سال قبل، میش من گم شده بود و اکنون آن را از عدالت تو طالبم. ☂🌸☂نصوح گفت: میش تو پیش من است و هر چه دارم از آن میش توست. ☂🌸☂وی دستور داد تا تمام اموال منقول و غیر منقول را با او نصف کنند. ☂🌸☂ آن شخص به دستور خدا گفت: بدان ای نصوح! نه من شبانم و نه آن، یک میش بوده است، بلکه ما دو فرشته، برای آزمایش تو آمده ایم. تمام این ملک و نعمت، اجر توبه راستین و صادقانه ات بود که بر تو حلال و گوارا باد. و از نظر غایب شد. ☂🌸☂ به همین دلیل به توبه واقعی و راستین، (توبه نصوح) گویند. @amn_org 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☔️🍁☔️دلی که با ذکرسبحان الله وتعالی آباد باشد ☔️🍁☔️مانند باغ سر سبز وشادابی است ☔️🍁☔️که انسان ازبودن درکنارآن لذت میبرد ☔️🍁☔️سبحان الله الحمدلله ☔️🍁☔️لااله الالله الله اکبر ☔️🍁☔️صبحتون سرشار از الطاف الهی @amn_org
خانواده امن 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃 🌸🍃🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 ☔️حدیث قدسی☔️ ☔️🍁☔️خداوند تبارک و تعالی میفرماید:يا مُطْلَقاً فِي وِصٰالِنا، اِرْجِع؛ وَ يا مُحلفا عَلی هجرنا، كَفَر؛ أَنَّما ابعَدنا اِبْليس لِانَه لَمْ يَسْجُدُ لَكَ، فَواعَجَبا كَيْفَ صَالحته وَ هَجَرتَنا؛ ☔️🍁☔️ای كسی كه وصال ما را ترك كرده‌ای، برگرد!!و ای كسی كه بر جدايی از ما سوگند خورده‌ای، سوگند خود را بشكن!! ☔️🍁☔️ما ابليس را برای اين از خود رانديم كه بر تو سجده نكرد، پس چقدر عجیب است كه تو او را دوست خود گرفته‌ای و ما را ترك كرده‌ای...!! 📙بحرالمعارف، ج۲، فصل ۶ 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 @amn_org