eitaa logo
خانواده امن
209 دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
2.4هزار ویدیو
3 فایل
با لمس آدرسهای زیر عضو کانالهای ما در تلگرام و ایتا شوید: تفسیر قرآن: @alquran_ir نهج البلاغه: @nahj_ir صحیفه سجادیه: @sahifeh_ir اخلاق، اوج نیاز @nyaz_ir عرفان، اوج ناز @nazz_ir خانواده امن در ایتا @amn_org بیداری در ایتا @bidary_ir مدیریت: @bidaryir
مشاهده در ایتا
دانلود
خانواده امن 🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼 🍂🌼🍂 🌼🍂🌼 🍂 🌼 🍂 🌼 🌼🍂🌼پدر و پسری در زمان صفویه در زندان حکومتی زندانی بودند. پسر به بیماری دچار شد پدر از زندان‌بان خواست بر بالین پسر طبیبی حاضر کند.مامور زندان گفت نمی‌شود اینجا زندان است و قانون دارد و قانونش عوض نمی‌شود. حال پسر وخیم شد. 🌼🍂🌼پدر گفت امشب پسرم خواهد مرد من هم نمی‌توانم کاری کنم لااقل بند مرا عوض کن تا جان دادن پسرم و پرپر شدن دلبندم در برابر دیدگانم را شاهد نباشم. 🌼🍂🌼زندان‌بان باز گفت این‌جا زندان است و...... تا این‌که پسر در آغوش پدر جان داد. 🌼🍂🌼سال‌ها بعد پدر از حبس آزاد شد به مطب حکیمی رفت تا علاجی بگیرد. آن زندان‌بان را با همسرش دید که فرزند بیماری در آغوش داشت و به دکتر می‌گفت: التماس می‌کنم فرزندم را نجات بده هر چه دارم به تو می‌بخشم اگر زندگی فرزندم را به او ببخشی. پیرمرد سکوت خود را شکست و گفت: 🌼🍂🌼 ای زندان‌بان یاد داری من برای پسرم التماس تو می‌کردم؟ گفتی زندان قانون دارد و عوض نمی‌شود! 🌼🍂🌼حال من هم به تو می‌گویم این جهان هم قوانینی دارد قانون خدا عوض نمی‌شود فرزندت را ببر و شاهد مرگش باش امروز زندان‌بان تو نیز این حکیم است. 🌼 🍂 🌼 🍂 🌼🍂🌼 🍂🌼🍂 🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼 @amn_org
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼🍂🌼ميگويند: باران اشک شوق فرشته هاست 🌼🍂🌼الهی با هر قطره از باران یکی از مشکلات زندگیتون بـریـزه 🌼🍂🌼و بارش این نعمت الهی رحـمت،بـرکت ،شـادی 🌼🍂🌼و سرزندگی براتـون بیاره 🌼🍂🌼شب بارانی تون بخیر @amn_org
☂🌸☂خدای‌خوبم!درهای رحمتت را به روی تک تک ما بگشای. ☂🌸☂بهترین احوال و روحیه و بهترین موفقیت ها و بهترین لبخندها و بهترین نعمت ها و بهترین فرصت ها و بهترین عاقبت را نصیبمان بگردان. ☂🌸☂خير و بركات خودت را در زندگی همه ی ما جاری بفرما و آرامش را در ذكر خودت بر همه ی ما ارزانی بدار... ☂🌸☂و دل ما را به نور خودت روشن و گرم بفرما ... ☂🌸☂سلام صبحتون به طراوت شبنم @amn_org
خانواده امن 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃 🌸🍃🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 ☂🌸☂امام عليه السلام مردم را از بيزارى جستن از افراد پيش از پايان عمرشان بر حذر مى داردمی فرماید: ☂🌸☂فَإِذَا کَانَتْ لَکُمْ بَرَاءَةٌ مِنْ أَحَد فَقِفُوهُ حَتَّى يَحْضُرَهُ الْمَوْتُ، فَعِنْدَ ذلِکَ يَقَعُ حَدُّ الْبَرَاءَةِ ☂🌸☂«هر گاه خواستيد از کسى بيزارى بجوييد مهلت دهيد تا زمان مرگش فرا رسد که آن هنگام (اگر از گناهانش توبه نکرد و تزلزل ايمان يافت آن زمان) بيزارى جستن است» ☂🌸☂به اين ترتيب درباره هيچ کس حکم قطعى نمى توان کرد; نه افراد با ايمان و نه افراد بى ايمان، زيرا ممکن است در پايان راه بر اثر عوامل مختلفى برگردد و اگر حکمى بشود حکم موقت و مرحله اى است." 📘 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 @amn_org
☂🌸☂ اولین قربانیِ هایِ شما در هر ارتباطی؛ خودِ شمایید! ☂🌸☂به دیگران که سخت می‌گیرید؛ این نَفْس شماست که سِفت و سخت و منقبض می‌شود! و همین انقباض، توسط همه‌ی انسانهای دیگر، قابل ادراک است! ☂🌸☂ بطوریکه که از احساس امنیت‌شان در کنار شما، کاسته، و آنان را از اطرافتان، پراکنده می‌کند. @amn_org
☂🌸☂ نباید بگذارید هیچ شک و سوظنی در دلتان بماند ! شکاک بودن و شک داشتن اگر از یک حدی بگذرد و ذهن شما را درگیر کند خود یک بیماری روانی است ! ☂🌸☂اگر شکی در دلتان به وجود آمد سریعا آن را با همسرتان در میان بگذارید و آن را از میان ببرید! با شک زندگی کردن آدمی را از پای در می آورد.. ☂🌸☂شک درباره ی یک چیز خوب بسیار بدتر و ویرانگر از یقین داشتن و دانستن یک موضوع بد است! ☂🌸☂نباید بگذارید هیچ شک و سوظنی در دلتان بماند ! @amn_org ‎‌‌‌‌‌‎‌‎ ‎‌‌‌‌
☂🌸☂از مادرت دعا بخواه ☂🌸☂از پدرت اندرز ☂🌸☂سپس بر مشکلات زندگی پیروز شو ☂🌸☂اگه در قید حیاتند قدر شونو بدونید @amn_org
☂🌸☂بهترین عصر بهترین ایام بهترین لحظه ها ☂🌸☂بهترین کسب و کار بهترین پیشرفت ها و بهترین زندگی را ☂🌸☂سالم و تندرست در پناه خدا باشید ☂🌸☂عصرتون زیبا @amn_org
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 ☂🌸☂ نصوح مردی بود شبیه زنها، صدایش نازک بود، صورتش مو نداشت و اندامی زنانه داشت. او با سوء استفاده از وضع ظاهرش در حمام زنانه کار دلاکی میکرد و کسی از وضع او خبر نداشت. او از این راه، هم امرار معاش میکرد و هم برایش لذت بخش بود. گرچه چندین بار به حکم وجدان توبه کرده بود اما هر بار توبه اش را می شکست. ☂🌸☂ روزی دختر شاه به حمام رفت و مشغول استحمام شد. از قضا گوهر گرانبهایش همانجا مفقود شد. دختر پادشاه در غضب شد و دستور داد که همه را تفتیش کنند. ☂🌸☂ وقتی نوبت به نصوح رسید او از ترس رسوایی، خود را در خزینه حمام پنهان کرد. ☂🌸☂ وقتی دید مأمورین برای گرفتن او به خزینه آمدند، به خدای تعالی رو آورد و از روی اخلاص و به صورت قلبی همانجا توبه کرد. ☂🌸☂ ناگهان از بیرون حمام آوازی بلند شد که دست از این بیچاره بردارید که گوهر پیدا شد و مأموران او را رها کردند. ☂🌸☂ و نصوح خسته و نالان شکر خدا را به جا آورده و از خدمت دختر شاه مرخص شد و به خانه خود رفت. او عنایت پروردگار را مشاهده کرد. این بود که بر توبه اش ثابت قدم ماند و از گناه کناره گرفت. ☂🌸☂ چند روزی از غیبت او در حمام سپری نشده بود که دختر شاه او را به کار در حمام زنانه دعوت کرد و نصوح جواب داد که دستم علیل شده و قادر به دلاکی و مشت و مال نیستم و دیگر هم به حمام نرفت. ☂🌸☂ هر مقدار مالی که از راه گناه کسب کرده بود در راه خدا به فقرا داد و از شهر خارج شد و در کوهی که در چند فرسنگی آن شهر بود، سکونت اختیار نمود و به عبادت خدا مشغول گردید. ☂🌸☂ در یکی از روزها همانطور که مشغول کار بود، چشمش به میشی افتاد که در آن کوه چرا میکرد. از این امر به فکر فرو رفت که این میش از کجا آمده و از آن کیست? عاقبت با خود اندیشید که این میش قطعا از شبانی فرار کرده و به اینجا آمده است، بایستی من از آن نگهداری کنم تا صاحبش پیدا شود. لذا آن میش را گرفت و نگهداری نمود، پس از مدتی میش زاد و ولد کرد و نصوح از شیر آنها بهره مند میشد. ☂🌸☂ روزی کاروانی راه را گم کرده بود و مردمش از تشنگی مشرف به هلاکت بودند عبورشان به آنجا افتاد، همین که نصوح را دیدند از او آب خواستند و او به جای آب به آنها شیر داد، به طوری که همگی سیر شده و راه شهر را از او پرسیدند. او راهی نزدیک به آنها نشان داده و آنها موقع حرکت هر کدام به نصوح احسانی کردند و او در آنجا قلعه ای بنا کرده و چاه آبی حفر نمود و کم کم آنجا منازلی ساخته و شهرکی بنا نمود و مردم از هر جا به آنجا می آمده و در آن محل سکونت اختیار کردند، همگی به چشم بزرگی به او می نگریستند. ☂🌸☂ رفته رفته آوازه خوبی و حسن تدبیر او به گوش پادشاه رسید که پدر همان دختر بود. از شنیدن این خبر مشتاق دیدار او شده، دستور داد تا وی را از طرف او به دربار دعوت کنند. ☂🌸☂ همین که دعوت شاه به نصوح رسید، نپذیزفت و گفت: من کاری دارم و از رفتن به نزد سلطان عذر خواست. مأمورین چون این سخن را به شاه رساندند، بسیار تعجب کرد و اظهار داشت: حال که او نزد ما نمی آید ما میرویم او را ببینیم. ☂🌸☂ با درباریانش به سوی نصوح حرکت کرد، همین که به آن محل رسید به عزرائیل امر شد که جان پادشاه را بگیرد. ☂🌸☂ بنا بر رسم آن روزگار و به خاطر از بین رفتن شاه در اقبال دیدار نصوح، نصوح را بر تخت سلطنت بنشاندند. 🔶 نصوح چون به پادشاهی رسید، بساط عدالت را در تمام قلمرو مملکتش گسترانیده و با همان دختر پادشاه ازدواج کرد. ☂🌸☂ روزی در بارگاهش نشسته بود، شخصی بر او وارد شد و گفت: چند سال قبل، میش من گم شده بود و اکنون آن را از عدالت تو طالبم. ☂🌸☂نصوح گفت: میش تو پیش من است و هر چه دارم از آن میش توست. ☂🌸☂وی دستور داد تا تمام اموال منقول و غیر منقول را با او نصف کنند. ☂🌸☂ آن شخص به دستور خدا گفت: بدان ای نصوح! نه من شبانم و نه آن، یک میش بوده است، بلکه ما دو فرشته، برای آزمایش تو آمده ایم. تمام این ملک و نعمت، اجر توبه راستین و صادقانه ات بود که بر تو حلال و گوارا باد. و از نظر غایب شد. ☂🌸☂ به همین دلیل به توبه واقعی و راستین، (توبه نصوح) گویند. @amn_org 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☔️🍁☔️دلی که با ذکرسبحان الله وتعالی آباد باشد ☔️🍁☔️مانند باغ سر سبز وشادابی است ☔️🍁☔️که انسان ازبودن درکنارآن لذت میبرد ☔️🍁☔️سبحان الله الحمدلله ☔️🍁☔️لااله الالله الله اکبر ☔️🍁☔️صبحتون سرشار از الطاف الهی @amn_org
خانواده امن 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃 🌸🍃🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 ☔️حدیث قدسی☔️ ☔️🍁☔️خداوند تبارک و تعالی میفرماید:يا مُطْلَقاً فِي وِصٰالِنا، اِرْجِع؛ وَ يا مُحلفا عَلی هجرنا، كَفَر؛ أَنَّما ابعَدنا اِبْليس لِانَه لَمْ يَسْجُدُ لَكَ، فَواعَجَبا كَيْفَ صَالحته وَ هَجَرتَنا؛ ☔️🍁☔️ای كسی كه وصال ما را ترك كرده‌ای، برگرد!!و ای كسی كه بر جدايی از ما سوگند خورده‌ای، سوگند خود را بشكن!! ☔️🍁☔️ما ابليس را برای اين از خود رانديم كه بر تو سجده نكرد، پس چقدر عجیب است كه تو او را دوست خود گرفته‌ای و ما را ترك كرده‌ای...!! 📙بحرالمعارف، ج۲، فصل ۶ 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 @amn_org
☔️🍁☔️ امنیت محصول سلامت است! و آنان که روح سالمی دارند، امنیت‌شان را همه می‌فهمند و لمس می‌کنند. ☔️🍁☔️ اینکه در شخصیت یا زندگی کسی ریز می‌شوی، حتی اگر مقصدت کشف عیوبش هم نباشد؛ او را از تو دور می‌کند! ☔️🍁☔️ زیرا ذره‌بینی که تو در دست گرفته‌ای، اگر چه دیدنی نیست؛ اما نفسِ هوشمند همه‌ی انسانها، آنرا براحتی درک می‌کند، و پَس می‌زند. @amn_org
☔️🍁☔️اضطراب شدید پدر و مادر ☔️🍁☔️ به صورت طبیعی، والدینی که فقط یه بچّه دارن، همۀ علاقه‌شون به فرزند، در همین یه بچّه خلاصه می‌شه. این والدین موقع بیماری فرزند، به شدّت دچار اضطراب می‌شن. ☔️🍁☔️ شاید بعضیا از این حرفی که می‌زنیم، ناراحت بشن ولی مرگ، یه واقعیته. ما توی جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که فقط در تصادفات رانندگیِ جادّه‌ای، روزانه بیش‌تر از پنجاه نفر از دنیا می‌رن. اگه فرزند یه خونوادۀ تک‌فرزند در سن بیست سالگی از دنیا بره، چه اتّفاقی برا والدینش می‌افته؟ ☔️🍁☔️فرض کنین پدر در ۲۷ سالگی و مادر در ۲۵ سالگی ازدواج کردن و پنج سال بعد از ازدواج، بچّه‌دار شدن. وقتی این بچّه به بیست سالگی می‌رسه، پدر ۵۲ سال و مادر، پنجاه سالشه. اگه فرزند این‌ها در اثر حادثه‌ای از دنیا بره، با توجّه به این که فرزند دیگه‌ای هم ندارن، پدر و مادر، باید بقیه عمرشون رو به تنهایی و بدون هیچ بچّه دیگه‌ای طی کنن. فکر می‌کنم حال و روز این پدر و مادر، قابل درک باشه... ☔️🍁☔️ ما نمی‌خوایم بگیم داغ فرزند برا کسایی که چند تا بچّه دارن، سبُک‌تره؛ ولی نمی‌شه این حقیقت رو هم انکار کرد که برا خونوادۀ تک‌فرزند، زندگی بعد از مرگ بچّه‌شون خیلی سخت‌تر از خونواده‌هاییه که چند تا بچّه دارن. @amn_org
☔️🍁☔️ بخش‌ مهمی‌ از مسئولیتهای‌ پرورشی‌ به‌ عهدة‌ مادر است‌ که‌ پدر از آن‌ محروم‌ است. زن‌ حد‌اقل، سی‌ماه‌ بار مسئولیت هایی‌ مهم‌ را می‌کشد. دین، وظایف‌ و راهنمایی‌هایی‌ در ظرف‌ سی‌ ماه‌ برای‌ مادر مقدر نموده‌ و با او سخن‌ گفته‌ است. این‌ سی‌ماه‌ عبارت‌ است‌ از: حد‌اقل‌ دوران‌ حمل، شش‌ ماه‌ - و اکثر آن‌ نه‌ ماه‌ - و دو سال‌ دوران‌ شیرخوارگی‌ کودک، که‌ روی‌ هم‌ سی‌ ماه‌ می‌شود. «و الوالدات‌ یرضعن‌ أولادهن‌ حولین‌ کاملین»() «و مادران‌ شیرمی‌دهند فرزندانشان‌ رادوسال‌ کامل.» ☔️🍁☔️ در این‌ سی‌ ماه‌ که‌ مستقیماً‌ کودک‌ از مادر تغذیه‌ می‌کند، مادر عملاً‌ مسئول‌ حیات‌ دو نفر است‌ و دو تکلیف‌ دارد اما پدر تنها در اصل‌ نطفه، موظف‌ است‌ که‌ حلال‌ بخورد و اگر بعد مبتلا به‌ حرام‌ شد، ارتباط‌ تنگاتنگی‌ با پرورش‌ کودک‌ ندارد زیرا غذای‌ حرام‌ پدر در جهاز گوارشی‌ پدر هضم‌ می‌شود اما غذای‌ مادر در دستگاه‌ گوارشی‌ او تبدیل‌ به‌ شیر می‌شود و کودک‌ مستقیماً‌ از آن‌ تغذیه‌ می‌کند. از کتاب «زن در آینه جمال وجلال الهی 🔰آیت الله جوادی آملی (حفظه الله) @amn_org
☔️🍁☔️ سردار شهید شوشتری: ☔️🍁☔️ در زمان به اتفاق مقام معظم رهبری که در آن زمان بودند برای بازدید از ۲۱ امام رضا علیه السلام عازم شدیم. ☔️🍁☔️ایشان از قبل فرموده بودند « کم بیاورید، یک یا دو ماشین کافیست» ☔️🍁☔️وقتی از بیرون آمدیم، دیدیم حدود ده ماشین دیگر پشت سر ماشین ما در حال حرکت هستند. حضرت آیت الله خامنه‌ای خیلی به راننده گفتند: ☔️🍁☔️ ! کمی به نظر می‌رسیدند. بلافاصله رو به من کردند و فرمودند: از ماشین دومی به بعد یا به اهواز بر می‌گردند و یا اگر قصد آمدن دارند، خودشان تنهایی بیایند. چه دلیلی دارد پشت سر ما راه بیفتند؟ ☔️🍁☔️وقتی من که هستم با یک حرکت کنم، دیگران می‌گیرند و این کار، رسم می‌شود. برای من دو در یک یا دو ماشین، کافیست. 📘 خورشید در جبهه، ص ۱۴۶ @amn_org
☔️🍁☔️مامانم به من میگفت ☔️🍁☔️ فرزندم حواست جمع باشه با آدمهای ساده مهربان باش، خدا بطور خاص با آنهاست.... ☔️🍁☔️فرزندم آدمهای خیلی ساده ومهربان خطرناکند. ☔️🍁☔️بهشون ظلم نکنی یه وقت، انوقت با خدا طرفی، خدا خودش انتقامشو ازت میگیره @amn_org
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☔️🍁☔️عصر زیبای بارونی شما بخیر ☔️🍁☔️امیدوارم بارون پاییزیی براتون سراسر خیر و برکت ، آرااااامش و دلتون همیشه گرم محبت باشه ☔️🍁☔️و فروافتادن هرقطره ازباران آمینی باشد برای همه آرزوها وخواسته های قلبی شما @amn_org
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 ؟ ☔️🍁☔️روزی ملک الموت پیش حضرت موسی (ع) آمد، همین که چشم موسی به او افتاد پرسید: ☔️🍁☔️ برای چه آمده ای؟ منظورت دیدار من است یا قبض روح من؟ گفت: برای قبض روح آمده ام. موسی مهلت خواست تا مادر و خانواده ی خود را ببیند و با آنها وداع کند. ملک الموت گفت: ☔️🍁☔️ نمی توانم اجازه بدهم. گفت: آن قدر مهلت بده تا سجده ای بکنم. پس او را مهلت داد و موسی به سجده رفت و گفت: ☔️🍁☔️خدایا! ملک الموت را امر کن مهلت دهد تا با مادر و خانواده‌ام وداع کنم. خداوند به عزرائیل امر کرد: قبض روح موسی( ع) را به تأخیر اندازد تا مادر و خانواده اش را ببیند. موسی (ع) نزد مادرش آمد و گفت: مادر جان! مرا حلال کن، سفری در پیش دارم. پرسید: چه سفری در پیش داری؟ ☔️🍁☔️ جواب داد: سفر آخرت. مادرش گریست و با او وداع کرد. پس از آن نزد زن و فرزند خود رفت و با همه ی آنها وداع کرد. بچه ی کوچکی داشت که بسیار مورد علاقه اش بود، پیراهن حضرت موسی را گرفت و زار زار گریه کرد، حضرت موسی نتوانست خودداری کند و گریست. ☔️🍁☔️ خطاب رسید: موسی! اکنون که نزد ما می‌آبی چرا این قدر گریه میکنی؟ عرض کرد: پروردگارا! برای بچه هایم گریه میکنم چون آنها را بسیار دوست دارم. خطاب رسید: موسی! با عصای خود به دریا بزن. ☔️🍁☔️حضرت موسی (ع) عصایش را به دریا زد، شکافته شد و سنگ سفیدی نمایان گشت. کرم ضعیفی را در دل سنگ مشاهده کرد که برگ سبزی به دهان داشت و مشغول خوردن بود. ☔️🍁☔️ خداوند خطاب کرد: ای موسی! من این کرم را در دل این سنگ فراموش نکرده‌ام آیا اطفال تو را فراموش میکنم؟ آسوده خاطر باش، من آنها را نیکو محافظت خواهم کرد. ☔️🍁☔️موسی (ع) به ملک الموت گفت: مأموریت خود را انجام بده. آن گاه او را قبض روح کرد. 📙پند تاریخ ۱۸۱/۵ -۱۸۲: به نقل از: شجره ی طوبی / ۲۷۹. @amn_org 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁خدایا🍁 ☔️🍁☔️امشب درهای شادی و برکتت را به روی همه عزیزانمان باز کن ☔️🍁☔️و هر کی مشکلی داره از سر راهش بردار 🍁آمیـــن یا رَبَّ🍁 ☔️🍁☔️شب خوش @amn_ org
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺خدایا🌺 🌺🍃🌺تو را به عزت و جلالت قسم میدم امروز به هر آن کس که برای زندگی کاری می کند از مسیر حلال و به دنبال روزی ست برکت فراوان عطا کن به خصوص آبروداران 🌺🍃🌺اگه امروز بتونی یک تفاوت کوچک در زندگیت ایجاد کنی، 🌺🍃🌺یک ذره مهربون‌تر باشی یک ذره آروم‌تر باشی یا یک ذره بیشتر به خداوند اعتماد کنی یا یک ذره بیشتر قدر خودت رو بدونی ِیا یک ذره شکرگزار تر باشی 🌺🍃🌺امروزتون بی نظیر رقم میخوره صبحتون بخیر @amn_org
خانواده امن 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🍃🌺🍃 🌺🍃🌺 🍃 🌺 🍃 🌺 🌺🍃🌺امیرالمومنین علی علیه السلام 🌺🍃🌺این دل ها همانند تن ها خسته میشوند، برای نشاط آن به سخنان حکیمانه رو بیاورید 📚نهج‌البلاغه حکمت۱۹۷ 🌺 🍃 🌺 🍃 🌺🍃🌺 🍃🌺🍃 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 @amn_org
🌺🍃🌺او موظف‌ است‌ به‌ کودک، شیر حلال‌ دهد و برای‌ همین‌ منظور خود نیز حلال‌ بخورد. این‌ در مورد تغذیه‌ جسمانی‌ است‌ اما در مورد غذای‌ روحانی‌ نیز چنین‌ است. اگر مرد خاطرة‌ بد، خیال‌ و هوس‌ بدی‌ در سر بپروراند خود را می‌سوزاند. خیال‌ گناه‌ و خاطرة‌ تلخ‌ در درون‌ مرد، علیه‌ خود اوست‌ اما خیال‌ باطل‌ و حرام‌ و اندیشة‌ گناه‌ و خاطرات‌ تلخ‌ برای‌ زن‌ علیه‌ دو نفر خواهد بود. آیا این‌ نشانة‌ عظمت‌ زن‌ نیست 🌺🍃🌺خداوند به‌ زن‌ فرمود: مسئولیت‌ تو در حفظ‌ خاطرات‌ و اندیشه‌ها و افکار و عقاید و اخلاقیات‌ بیش‌ از مرد است. مرد، یک‌ نفر را می‌سوزاند و تو دو نفر را. تو مسئول‌ دو نفر هستی‌ از این‌ روی‌ مراقب‌ افکار و اندیشه‌هایت‌ باش‌ زیرا که‌ بسیاری‌ مسائل‌ از راه‌ اندیشه‌ به‌ فرزند می‌رسد. 🌺🍃🌺بخشهایی از کتاب «زن در آینه جمال وجلال الهی» آیت الله جوادی آملی(حفظه الله) @amn_org
🌺🍃🌺به علامه طباطبایی گفتم: 🌺🍃🌺آقا! من عجول و بی‌صبرم، حوصله‌ی معطلی ندارم! 🌺🍃🌺در یک جمله برایم عصاره‌ی همه‌ی معارف را بیان کنید! 🌺🍃🌺خنده‌ی مليحی کرد و گفت: با همه مهربان باش! 📚 کتاب آشنای آسمان، ص۱۶۰ @amn_org
🌺🍃🌺چشمانی که عیوب دیگران را می‌بینند و ضبط می‌کنند، توانِ دیدنِ عیوب خودشان را ندارند. 🌺🍃🌺اما چشمانی که به عیوب خودشان مشغولند؛ 🌺🍃🌺 یا عیوب دیگران را نمی‌بینند، 🌺🍂🌺 یا اگر ببینند، بسرعت از آن می‌گذرند و از خاطر می‌برند 🌺🍃🌺 چنین کسانی، عجیب اثربخش و جذاب است. @amn_org