eitaa logo
مطالعات امنیت ملی و جنگ نرم
12.8هزار دنبال‌کننده
766 عکس
1.9هزار ویدیو
32 فایل
خبرگزاری وستانیوز کانال توسط دکتر مکرمی پور کارشناس مسائل بین الملل و امنیت ملی مدیریت می شود. ارتباط @mbmokaramipour
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️ استقلال یونان؛ خون در برابر خون 🎖 امپراتوری عثمانی سعی داشت ضمن به‌‌رسمیت‌شناختن کلیسای یونان، حاکمیت خود بر این سرزمین را حفظ کند، ولی یونان بیش از هر نقطۀ دیگری در بالکانْ گرایش‌های اروپایی و غربی داشت. انقلاب فرانسه شدیداً روحیۀ ملیت‌گرایی را نزد مردم این سرزمین شعله‌ور ساخته بود. از «ریگاس» و «کورائیس» به‌عنوان دو تن از رهبران نهضت استقلال‌طلبی یونان یاد می‌شود. کنستانتینوس ریگاس (۱۷۵۷-۱۷۹۸م) که تحصیلات خود را در پاریس به اتمام رسانده بود، انجمن سرّی «استقلال یونان» را پایه‌گذاری کرد. وی در سال ۱۷۹۳ در وین مجله‌ای را منتشر ساخت و در آن مقالاتی درخصوص استقلال یونان به چاپ رساند. در ۱۷۹۸ دولت اتریش تحت‌فشار عثمانی، وی را دستگیر کرد و تحويل دولت عثمانی داد که استانبول همان سال حکم اعدام وی را صادر کرد. وطن‌پرست دیگر، آدامان تیوس کورائيس (۱۷۴۷-۱۸۲۳م) بود که آثار علمی متعددی درزمینۀ احیای فرهنگ و زبان یونانی از خود بر جای گذاشت. وی با ترجمۀ بسیاری از آثار به‌زبان یونانی، ملت یونان را متوجه دوران پرافتخار علمی خود ساخت. درواقع، می‌توان نقش کورائیس در وحدت زبانی و معنوی ملت یونان را مشابه نقش مارتین لوتر در وحدت زبانی و معنوی ملت آلمان دانست. هم‌زمان با برگزاری کنگرۀ وین (۱۸۱۵م)، انجمن مخفی موسوم به «اتِه‌ری» در ناحیۀ اُدِسا تشکیل شد که هدفش احیای استقلال یونان، یا حداقل کسب خودمختاری [برای] بخش‌هایی از آن بود. شورش سال ۱۸۲۱ که در اثر سیاست خشن عثمانی‌ها در قتل‌عام یونانی‌های مقیم قسطنطنیه شعله‌ور شد، به کشته‌شدن تعدادی از مأموران عالی‌رتبۀ عثمانی در جنوب منتهى گردید و نهضت استقلال‌طلبی را وارد مرحلۀ جدیدی کرد. این شورش، مورد حمایت برخی از شخصیت‌های بزرگ اروپایی -مانند ویکتور هوگو، لرد بایرون و ویلیام مولر- قرار گرفت. شورشیان منطقه «اپیر» را متصرف شدند و اعلام استقلال کردند و حتی یک متن قانون اساسی -برگرفته از عقاید مونتسکیو- را نیز برای خود تصویب کردند. جریان شورش‌های استقلال‌طلبانۀ یونان، به یکی از منازعات خونین و سبعانه میان طرفین تبدیل شد. وقتی که ترک‌ها از شورش یونان اطلاع یافتند، در قسطنطنیه رویۀ بی‌رحمی را اتخاذ کردند و در یک روز مذهبی، «پاتریاوش» روحانی ۸۴ساله را در لباس روحانیت دربرابر کلیسا به دار آویختند و گروهی از مسیحیان را قتل‌عام کردند (۲۲ آوریل ۱۸۲۱). یونانیان نیز برای انتقام وقتی منطقۀ «تری‌پولیتزا» را تسخیر کردند، نزدیک به ۱۲ هزار نفر از مسلمانان را قتل‌عام کردند و ترک‌ها نیز در جزیرۀ «شیو (Chio)» تعداد زیادی از مسیحیان را کشتند یا به غلامی فروختند. 📚منبع: تاریخ روابط بین‌الملل (۱۸۷۰_۱۹۴۵)، نوشته مجید بزرگمهری، نشر سمت، ص۴۶-۴۸ @amniatemeli
✍️ استقلال یونان؛ خون در برابر خون 🎖 (۲) امپراتوری عثمانی سعی داشت ضمن به‌‌رسمیت‌شناختن کلیسای یونان، حاکمیت خود بر این سرزمین را حفظ کند، ولی یونان بیش از هر نقطۀ دیگری در بالکانْ گرایش‌های اروپایی و غربی داشت. انقلاب فرانسه شدیداً روحیۀ ملیت‌گرایی را نزد مردم این سرزمین شعله‌ور ساخته بود. از «ریگاس» و «کورائیس» به‌عنوان دو تن از رهبران نهضت استقلال‌طلبی یونان یاد می‌شود. کنستانتینوس ریگاس (۱۷۵۷-۱۷۹۸م) که تحصیلات خود را در پاریس به اتمام رسانده بود، انجمن سرّی «استقلال یونان» را پایه‌گذاری کرد. وی در سال ۱۷۹۳ در وین مجله‌ای را منتشر ساخت و در آن مقالاتی درخصوص استقلال یونان به چاپ رساند. در ۱۷۹۸ دولت اتریش تحت‌فشار عثمانی، وی را دستگیر کرد و تحويل دولت عثمانی داد که استانبول همان سال حکم اعدام وی را صادر کرد. وطن‌پرست دیگر، آدامان تیوس کورائيس (۱۷۴۷-۱۸۲۳م) بود که آثار علمی متعددی درزمینۀ احیای فرهنگ و زبان یونانی از خود بر جای گذاشت. وی با ترجمۀ بسیاری از آثار به‌زبان یونانی، ملت یونان را متوجه دوران پرافتخار علمی خود ساخت. درواقع، می‌توان نقش کورائیس در وحدت زبانی و معنوی ملت یونان را مشابه نقش مارتین لوتر در وحدت زبانی و معنوی ملت آلمان دانست. هم‌زمان با برگزاری کنگرۀ وین (۱۸۱۵م)، انجمن مخفی موسوم به «اتِه‌ری» در ناحیۀ اُدِسا تشکیل شد که هدفش احیای استقلال یونان، یا حداقل کسب خودمختاری [برای] بخش‌هایی از آن بود. شورش سال ۱۸۲۱ که در اثر سیاست خشن عثمانی‌ها در قتل‌عام یونانی‌های مقیم قسطنطنیه شعله‌ور شد، به کشته‌شدن تعدادی از مأموران عالی‌رتبۀ عثمانی در جنوب منتهى گردید و نهضت استقلال‌طلبی را وارد مرحلۀ جدیدی کرد. این شورش، مورد حمایت برخی از شخصیت‌های بزرگ اروپایی -مانند ویکتور هوگو، لرد بایرون و ویلیام مولر- قرار گرفت. شورشیان منطقه «اپیر» را متصرف شدند و اعلام استقلال کردند و حتی یک متن قانون اساسی -برگرفته از عقاید مونتسکیو- را نیز برای خود تصویب کردند. جریان شورش‌های استقلال‌طلبانۀ یونان، به یکی از منازعات خونین و سبعانه میان طرفین تبدیل شد. وقتی که ترک‌ها از شورش یونان اطلاع یافتند، در قسطنطنیه رویۀ بی‌رحمی را اتخاذ کردند و در یک روز مذهبی، «پاتریاوش» روحانی هشتادوچهارساله را در لباس روحانیت دربرابر کلیسا به دار آویختند و گروهی از مسیحیان را قتل‌عام کردند (۲۲ آوریل ۱۸۲۱). یونانیان نیز برای انتقام وقتی منطقۀ «تری‌پولیتزا» را تسخیر کردند، نزدیک به ۱۲ هزار نفر از مسلمانان را قتل‌عام کردند و ترک‌ها نیز در جزیرۀ «شیو (Chio)» تعداد زیادی از مسیحیان را کشتند یا به غلامی فروختند. 📚منبع: تاریخ روابط بین‌الملل (۱۸۷۰_۱۹۴۵)، نوشتهٔ مجید بزرگمهری، نشر سمت، ص۴۶-۴۸. @amniatemeli
رقابت تسلیحاتی اروپا؛ پیشران جنگ اول جهانی 🎖 ازجمله عوامل تثبیت‌کنندۀ موازنۀ قوا، رقابت تسلیحاتی میان بازیگران اصلی صحنۀ رقابت بود. این رقابت باعث شد که در قرن نوزدهم، دولت‌های اروپایی -در مقایسه با کشورهای آسیایی و آفریقایی- در یک موقعیت فوق‌العاده برتر قرار گیرند. فناوری پیشرفته موتورهای بخار، سوخت مایع و دیگر افزارهای ماشینیْ برتری اقتصادی و نظامی قاطعی به اروپا بخشید. بهبود تفنگ تَه‌پُر که قدرت آتش را به میزان زیادی گسترش می‌داد، پیشرفت بزرگ‌تری به‌حساب می‌آمد. تفنگ‌های کتلینگ، مسلسل‌های ماکسیم و توپ‌های سبک صحرایی در افزایش قدرت نظامی ملل اروپایی بسیار مؤثر بود. ساخت قایق‌های توپ‌دار و مجهز به موتورهای سوختی موجب شد که قدرت دریایی اروپایی بتواند از گذرگاه‌های آبی مانند نیجر، سند و یانگ‌تسه به درون کشورهای غیراروپایی گسترش یابد. شاید بتوان گفت که شدیدترین نمونۀ اختلاف قدرت اروپا با ملل دیگر در جریان نبرد اُم‌دورمان (omdurman) در ۱۸۹۸ آشکار شد؛ زیرا در این نبرد مسلسل‌های ماکسیم و تفنگ‌های لی-اینفیلد که در اختیار قوای انگلستان بود، ظرف یک روز توانست ۱۱ هزار نفر از دراویش را در برابر ۴۸ نفر تلفات تارومار کند. در ربع آخر قرن نوزدهم، قوای نظامی دول اروپایی افزایشی چشم‌گیر داشت. در چهل سال -از ۱۸۷۲ تا ۱۹۱۲- رشد هزینه‌های نظامی و دریایی دول اروپایی به شرح زیر بود: در آلمان ۳۳۵٪، در روسیه ۲۱۴٪، در ایتالیا ۱۸۵٪، در انگلستان ۱۸۰٪، در اتریش- مجارستان ۱۵۵٪، و در فرانسه ۱۳۷٪. روند رقابت تسلیحاتی در دهۀ اول قرن بیستم، براساس اصول موازنۀ قوا، به تضعیف آن اصل منجر شد. در این سال‌ها هر یک از قدرت‌ها افزایش توان نظامی قدرت مقابل را نه به‌عنوان تلاش برای افزایش توان دفاعی، بلکه به‌عنوان تلاش برای افزایش توان تهاجمی تلقی می‌کرد و در نتیجه رقابت تسلیحاتی کارکرد بازدارندگی نداشت و حتی قدرت‌ها را تحریک می‌کرد تا در حمله پیش‌دستی کرده و قدرت مقابل را غافلگیر کنند. 📚منبع: تاریخ روابط بین‌الملل (۱۸۷۰_۱۹۴۵)، نوشتهٔ مجید بزرگ‌مهری، نشر سمت، ص۱۷۶_۱۷۷. @amniatemeli