امام حسین خوبم
تو صحنه ی کربلا
داداششو صدا زد
گفتش داداش خوبم
سردار با وفایم
سقای بچه هایم
این بچه ها تشنه اند
غمگین و دلخسته اند
عباس شتابان دوید
تا که به میدان رسید
با دشمنان زود جنگید
خود را به آب رسانید
گفتا به آب عباس:
« آقام غریب و تنهاست»
از تو نمی خورم من
بر لب نمی زنم من
زیرا حسین زهرا
فرزند پاک مولا
در بین سیل غم ها
لب تشنه است و تنها
#شعر #محرم #تاسوعا #حضرت_اباالفضل
eitaa.com/amoo_safa
وقتی که خیلی خسته بودم
یال مرا هی ناز می کرد
زین و یراقم را خود او
با دست هایش باز می کرد
او را خودم تا مکه بردم
با من به کوه و دشت می رفت
همراه او بودم همیشه
با من به سیر و گشت می رفت
یک روز قبل از جنگ او رفت
با مشک خالی تا لب رود
با این که خیلی تشنه اش بود
اما به فکر بچه ها بود
او رفت توی آسمان ها
وقتی مشک آب می برد
ای کاش می شد ظهر آن روز
یک مشت از آن آب می خورد
#شعر #محرم #تاسوعا #حضرت_اباالفضل
eitaa.com/amoo_safa
آن روز حسین آن گل یاس
اینجور بگفت او به عباس
سردار با وفایم
سقای بچه هایم
این بچه ها تشنه اند
غمگین و دلخسته اند
عباس شتابان دوید
تا که به میدان رسید
با دشمنان بجنگید
خود را به آب رسانید
گفتا به آب عباس:
«آقا غریب و تنهاست»
از تو نمیخورم من
بر لب نمیزنم من
زیرا حسین زهرا
فرزند پاک مولا
در بین سیل غمها
لب تشنه است و تنها
#شعر #محرم #تاسوعا #حضرت_اباالفضل
eitaa.com/amoo_safa
تو با تمام خستگی
شبیه دشت کربلا
همیشه تشنه بوده ای
میانِ موج نیزه ها
همیشه مانده سایه ات
به خیمه گاه نیمه شب
تمام اشک چشمه ها
فدای ماه تشنه لب
برای ترس دشمنان
به چهره بوده اخم تو
همیشه بوده خنده رو
ستاره های زخم تو
گذشته روز و شب ولی
کسی ندیده بعدِ آن
شبیه دست خوب تو
دو دست پاک و مهربان
میان تیر و نیزه
گرفته او به دندان
تمام مَشکِ آبی
که مانده توی میدان
گرفته راه او را
دوباره سیلِ دشمن
میان رود و خیمه
کشیده تیغ آهن
نشد که او بیاید
به خیمه گاه پاکش
کشیده تیغ دشمن
به دشتِ خون و خاکش
نشسته تیر سمّی
میان مشک آبش
رسیده اتّفاقی
که می کند کبابش
به جای آن دو دستی
که شد بریده آنجا
خدا دو هدیه داده
به او دو بالِ زیبا
بیا که بی تو مانده ام
بیا حسینِ من بیا!
بیا که تا ببینمت
بیا به دشت کربلا
بیا که لحظه های من
نمی شود بدون تو
بیا که جان خسته ام
نمی رود بدون تو
نبوده ام بدون تو
بیا بیا کنار من
تویی همیشه رهبرو
تمام افتخار من
برادرم بیا بیا
تو را به جان مادرت
بیا کنار پیکرِ
شکسته ی برادرت
رسیده از فرات و
رسیده توی صحرا
رسیده مرد زخمی
رسیده مرد سقّا
تویی همیشه رهبرو
تمام افتخار من
برادرم بیا بیا
تو را به جان مادرت
بیا کنار پیکرِ
شکسته ی برادرت
رسیده از فرات و
رسیده توی صحرا
رسیده مرد زخمی
رسیده مرد سقّا
رسیده تا ببوسد
کمی برادرش را
رسیده تا بگوید
کلام آخرش را
رسیده مرد پاکی
شبیه ماه تابان
گرفته مشک آبی
ولی میان دندان
رسیده تا بگوید
بریده دست و پایم
رسیده تا بگوید
محبّ و باوفایم
#شعر #محرم #تاسوعا #حضرت_اباالفضل
eitaa.com/amoo_safa
#رنگ_آمیزی
🖌 طراح استاد محمدرضا دوست محمدی
#دهه_محرم #تاسوعا #شعر #محرم #پرده_نقالی #پرده_خوانی #حضرت_اباالفضل
#حضرت_عباس_علیه_السلام #ام_البنین
#دهه_محرم
#حضرت_اباالفضل
#ام_البنین_س
eitaa.com/amoo_safa
1_5819729035.docx
14.9K
#متن_پردهنقالی
📌 زنی که به خانواده پیامبر خیلی احترام میگذاشت
🖌 اثر منصوره مصطفیزاده
🔹 مناسب برای کودکان بالای ۷ سال
#دهه_محرم #تاسوعا #شعر #محرم #پرده_نقالی #پرده_خوانی #حضرت_اباالفضل
#حضرت_عباس_علیه_السلام #ام_البنین
#دهه_محرم
#حضرت_اباالفضل
#ام_البنین_س
eitaa.com/amoo_safa
#پرده_نقالی
🖌 طراح استاد محمدرضا دوست محمدی
#دهه_محرم #تاسوعا #شعر #محرم #پرده_نقالی #پرده_خوانی #حضرت_اباالفضل
#حضرت_عباس_علیه_السلام #ام_البنین
#دهه_محرم
#حضرت_اباالفضل
#ام_البنین_س
eitaa.com/amoo_safa
IMG_20230720_012844_909.jpg
14.8M
#پرده_نقالی
🖌 طراح استاد محمدرضا دوست محمدی
(فایل با کیفیت اصلی و بالا جهت چاپ بنر)
#دهه_محرم #تاسوعا #شعر #محرم #پرده_نقالی #پرده_خوانی #حضرت_اباالفضل
#حضرت_عباس_علیه_السلام #ام_البنین
#دهه_محرم
#حضرت_اباالفضل
#ام_البنین_س
eitaa.com/amoo_safa
تو بی باک و پاکی
تو فرزند شیری
تو در جنگ و میدان
شجاعی،دلیری
تو در بین دشمن
تو در آن سیاهی
درخشنده بودی
تو مانند ماهی
تو از جنس نوری
تو از کربلایی
تو سردار لشکر
تو آن با وفایی
تویی مرد سقّا
تویی مهر و احساس
به قربان اسمت
اباالفضل و عبّاس
👤مهدی وحیدی صدر
#دهه_محرم #تاسوعا #شعر #محرم #شعرکودکانه #مداحی #حضرت_اباالفضل
#حضرت_عباس_علیه_السلام
eitaa.com/amoo_safa
نوحه؛ سردار دست از تن جدا.mp3
2.27M
🔹سردار دست از تن جدا🔹
زنجیرزنها
در کوچه بودند
با نوحهخوان
این نوحهها را میسرودند:
سقّای دشت کربلا، اباالفضل
سردار دست از تن جدا، اباالفضل
بابای جانبازم
چون مادر من اشک میریخت
عباس ما، آهسته با زنجیر کوچک
یک در میان –بر دوش خود-
بر دوش بابای بدون دست میزد
عباس و بابا –نوحه میخواندند با هم:
سقّای دشت کربلا، اباالفضل
سردار دست از تن جدا، اباالفضل
📝 #محمدحسین_صادقی
#دهه_محرم #تاسوعا #شعر #محرم #شعرکودکانه #مداحی #حضرت_اباالفضل
#حضرت_عباس_علیه_السلام
eitaa.com/amoo_safa