شعر کودکانه حضرت رُقَیّه (س)
شبِ سومِ محرم که رسید
دخترم یه روضه ی جدید شنید
روضه خون روضه ی دختری رو خوند
با یه روضه ما رو کربلا رسوند
روضه خون می گفت تو دشتِ کربلا
وقتی شد غروب و عصرِ عاشورا
همه ی پَهلِوونا شدن شهید
نه حسین(ع) ماند و نه عبّاسِ(س) رشید
خیمه ها رو دُشمنا آتیش زدن
آدمایی که ستمکار و بَدَن
میونِ آتیش و دود و نیزه ها
تویِ بستر و میونِ خیمه ها
از خدا کمک میخواست به زیرِ لَب
آقامون امامِ سجّاد توی تَب
عمه گفت به بچه ها فرار کنید
توی خیمه ها تو آتیش نَمونید
بچه ها از خیمه بیرون پَریدن
روی خار و سنگ و تیغا دَویدن
خار و سنگ و تیغ پاهاشون و بُرید
دشمن اما پِیِ بچه ها دَوید
یکی گوشواره رو با گوش می کِشید
یکی گفت طعمِ کُتَک رو بِچِشید
یکی گفت عَموش شهید شده بزن
یکی گفت گوشواره هاش برای من
یکی گفت سیلی چرا لَگد بزن
یکی گفت سه ساله رو بسپار به من
شِکماشون از حرام پُر شده بود
گریه های بچه ها نداره سود
یِکیشون نگفت آخه گناه دارن
یَتیمَن پدر یا مادر ندارن
همه جوره بچه ها رو هِی زدن
آدمایی که بی مِهر و عاطِفَن
واسَشون مهم نبود که دُخترن
دُخترن طاقتِ سیلی ندارن
یکی از اون بچه ها رُقَیّه بود
دختری سه ساله با چشمِ کبود
چادرِ رُقَیّه رو گرفت کِشید
دختری که موهاشو کسی ندید
دستِ بچه ها رو بستن با طناب
توی گرما بدونِ یه قطره آب
همگی راهیِ شهرِ شام شدن
با یه کارِوانی از کودک و زن
توی راه هر کی رُقَیّه رو میدید
توی دامَنِش هزار تا سنگ می چید
سنگا رو به سمتِ اون پرتاب میکرد
نمیگفت که سنگا داره خیلی درد
بچه ها به شهرِ شام تا رسیدن
تو خَرابه ای گرفتن خوابیدن
عمه زینب(س) کنارِ بچه ها بود
بچه ها رو تو بَغَل گرفته بود
بودْ خرابه نزدیکِ کاخِ یزید
صدای بچه ها رو یزید شنید
گفت چرا این بچه ها نمیخوابن
چرا گریه میکنند و بی تابَن
یکی گفت رُقَیّه تو خرابه ها
شده دلتنگِ باباشو گریه ها
اَمونِش رو بس بُریده اِی یزید
واسه گریه هاش یه دَستوری بِدید
بی حَیا گفت حالا که بابا میخواد
سرِ بابا رو باید به بچه داد
سرِ بابا رو آوردن رو به روش
سر و دید رُقَیّه رفت یهو زِ هوش
شد اسیرِ دستِ تلخِ سرنوشت
طِفلَکی دِق کرد و رفت سمتِ بهشت
روضه ی روضه خون اینجا شد تمام
حَلقه زد قطره ی اَشکی تو چِشام
دخترم با حِس و حالِ بچگی
گفت مامان میشه این و به من بِگی
چطوری من میتونم با سِنِ کم
حضرتِ رُقَیّه رو خوشحال کنم
مادرم گفت گُلِ من با چادُرِت
با وجودِ این حجابِ کامِلِت
بیا نذرِ حضرتِ رُقَیّه کُن
چادرت رو تا اَبَد سَرِت بکن
شاعر : علیرضا قاسمی
https://eitaa.com/sherekoodak2022
.:.:. تکثیر و کپی برداری مجاز می باشد .:.:.
#شعر_کودک_و_نوجوان
#شهادت_حضرت_رقیه
#شعر_حضرت_رقیه
#شعر_ماه_محرم
#شعر_اربعین
◾️▫️▪️▫️◾️
🖤 السلام علیک یا بنت الحسین علیه السلام
سه ساله کرب و بلا رقیه
همدم اشک و ناله ها رقیه
سیلی خورده به صورتش رقیه
افتاده از روناقه ها رقیه
آتیش به دامنش رسید رقیه
دشمن به دنبالش دوید. رقیه
گوشواره از گوشش کشید رقیه
از دل و جان اهی کشید رقیه
تو خرابه تو نیمه شب رقیه
خواب باباش حسین و دید رقیه
بهونه ی بابا گرفت. رقیه
جای بابا سرش رو دید رقیه
سر بریده رو که دید رقیه
به آسمونا پرکشید رقیه
#حضرت_رقیه
#شهادت_حضرت_رقیه
10.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حالا اومدی؟
حالا که دیگه رقیه از پا افتاد اومدی؟
https://eitaa.com/joinchat/250413120Cd32e25768c
شب شهادت ناردانه ی امام حسین علیه السلام
رقیه جانم ...
#شهادت_حضرت_رقیه😭
گر دخترکی پیش پدر ناز کند
گره کرب و بلای همه را باز کند
بازی اربعینی نسخه 20 مرداد.pdf
1.11M
بازی های اربعینی
✅ در ماشین
✅ هنگام پیاده روی
✅ در موکب ها
پیادهروی🌴👣 🌴بخش مهمِ مراسمِ اربعینه ولی همش نیست👋
ساعتها بچه ها تو ماشینن 🚎
یا تو موکبا⛺️ منتظرن تا هوا مناسب پیادهروی بشه ؛گاهی بیش از ۷ساعت (از ۱۱صبح تا ۶ عصر)
حالا چه کار کنیم با بهونه ها و جملات تکراری بچه ها👂🗣
باباااا ... ماماااان
حوصله مون سر رفت 😩
آیا راهکاری هست که بچه هامون، هم با فرهنگ غنی #اربعین آشنا بشن👁و هم
خاطرات خوشی براشون بمونه 💭😌
و اما پیشنهاد اکید ما-♨️
بیش از ۲۰ بازی بدون نیاز به هیچ وسیله ای😳😃
┅─•°•🍃🌸🍃•°•─┅
🌍دنیای شادی بزرگترین مرجع محتوای فرهنگی برای مربیان کشور
࿐჻ᭂ⸙🍃🌼🍃⸙჻ᭂ࿐
کانالمون :
https://eitaa.com/joinchat/250413120Cd32e25768c
مربیان عزیز
سلام،شبتون حسینی🖤
اونایی که ان شاءالله #اربعین مشرف میشن کربلا، دعامون کنید🤲🏻
و
اگر ممکنه شما هم سهمی در انتشار محتوای کانال با لینک دنیای شادی داشته باشید
https://eitaa.com/joinchat/250413120Cd32e25768c
التماس دعا🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸️کلیپ شعر اربعین با صدای کودکانه👆
#اربعین
✍🏻شعر اعداد بمناسبت اربعین🖤 و سفر کربلا🏴
یک که میگم آماده کن
یه کوله پشتی سفر🎒
باید بریم از اینجا ما
کجا بریم خبر خبر📣
دو که میگم زودی بگو
میخوایم بریم کرببلا
میگیم آقا داریم میایم
زودی بازم سمت شما
سه که می گم زنگ می زنیم ☎️
به دوستا و به آشناها
میگیم میریم زیارت و
هستیم اونجا یاد شما
چهار که میگم با من بیا
به مرز خوب با صفا
مرز دوتا کشوره که
از هم دیگه شدند جدا
پنج که میگم سلام بده
از همین جا به اون آقا
میخوایم بیایم زیارتت
آقا توان بده به ما
شش که میگم برو نجف
شروع میشه از همین جا
قرار عاشقی ما
رسیدن به کرببلا
هفت که میگم با هر قدم
یه نیت از این دور بکن
یه نیت سلامتی
هم نیت ظهور بکن
هشت که میگم تو موکبها
بشین درست سمت خدا
بگو خدا با این پاها
میخوام برم کرببلا
نُه که میگم بگو خدا
تاول پاهامو ببین
اگر بودم کرببلا
بودم یاور و یار دین
ده که میگم زودی بیا
عمود 14 صفر هفت
با دیدن گنبد زرد
غصه ز قلب ما رفت
سلام آقای مهربون
دیدی یار فرزندتون
ممنونم از شما که باز
قبول کردی ما رو آسون
آی بچه ها قبول باشه
زیارت شما همه
ا ن شاءالله باشین شما
تو این مسیر بازم همه
13.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اینم هدیه کنیم به روح شهدا و اموات
8.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هر کاری که بتوانند
برای زوار ارباب انجام میدهند😭
#اربعین