✍ آموزش انگلیسی مذهبی
🕌 خدا با من است
☂ Allah is with me
🎼 تلفظ : اَلله ایز وِیذ می
🕌 خدا با ماست
☂ Allah is with us
🎼 تلفظ : اَلله ایز وِیذ آس
🇮🇷 @amoomolla
🌷 #انگلیسی #آموزش_انگلیسی
🌷 #انگلیسی_مذهبی #آموزش_زبان
🔮در ارتباط هایمان
🔮 عادت کنیم به جای حرف زدن ،
🔮 از طرف مقابل سوال بپرسیم .
🔮 و فضایی ایجاد کنیم
🔮 که او هم صحبت کرده
🔮 و اطلاعات و دیدگاههای خود را
🔮 در اختیار ما قرار دهد .
🇮🇷 @amoomolla
#پرسش_گری #آداب_حرف_زدن
🌸 مهارت سوال پرسیدن ،
🌸 یکی از بهترین روشهای یادگیری
🌸 و کشف دنیای پیرامون ماست .
🌸 در طول زندگی یاد گرفتیم
🌸 که اگر برایمان ابهامی پیش آمد ،
🌸 پرسیدن آن ،
🌸 موجب روشن شدن راه میشود .
🇮🇷 @amoomolla
#پرسش_گری
🔮 سوال پرسیدن ، سه نوع است :
💫 یا جوابش بله و خیر است
💫 یا جوابش تک کلمه ای است
💫 یا جوابش تشریحی است
🔮 سعی کنید
🔮 بیشتر از نوع سوم استفاده کنید
🔮 تا جواب کاملتری بگیرید .
🇮🇷 @amoomolla
#پرسش_گری #انواع_سوالات
💥 سوال باز ، سوال بسته
🔮 به سوالاتی که
🔮 جوابشان تک کلمه ای
🔮 و یا بله و خیر است
🔮 سوال بسته می گویند
🔮 که معمولا
🔮 باعث اتمام مکالمه
🔮 یا موجب سکوت طرف می شود
🔮 و به سوالاتی که
🔮 جوابشان تشریحی و توصیفی است
🔮 سوال باز می گویند .
🔮 چنین سوالی
🔮 موجب می شود
🔮 تا گفتگو طولانی گردد .
🇮🇷 @amoomolla
#پرسش_گری #انواع_سوالات
☘ ما دو نوع انگیزه سوال کردن داریم :
☂ تفقهی و تعنتی
☘ سوال تفقهی یعنی
☘ به نیت یادگیری سوال می پرسد
☘ سوال تعنتی یعنی
☘ برای جدل و مچ گیری و تخریب
☘ یا برای به چالش کشیدن طرف
☘ سوال می پرسد .
☘ یاد بگیریم
☘ برای یادگیری سوال کنیم نه جدل
✍ امام على عليه السلام می فرمایند :
🌷 إذا سَألتَ ،
🌷 فَاسأل تَفَقُّها و لا تَسألْ تَعَنُّتا
🌹 هرگاه پرسشى كردى ،
🌹 براى دانا شدن بپرس
🌹 و به منظور درمانده كردن طرف
🌹 سؤال نكن .
🇮🇷 @amoomolla
#پرسش_گری #انواع_سوالات
🌹 نسبت به چیزهایی که نمی دانید
🌹 بپرسيد
🌹 كه بر اثر آن پرسش ،
🌹 چهار نفر پاداش مى برند :
👈 سوال کننده ، جواب دهنده ،
👈 شنونده و دوستدار آنان .
🌸 فَاسألُوا رَحِمَكُمُ اللّه ُ
🌸 فإنّهُ يُؤجَرُ أربَعةٌ :
🌸 السائلُ و المُتَكلِّمُ
🌸 و المُستَمِعُ و المُحِبُّ لَهُم
✍ امام علی علیه السلام
📚 تحف العقول : ۴۱
🇮🇷 @amoomolla
#پرسش_گری
🦋 علم و دانش ،
🦋 مثل خزائن گنج هستند
🦋 و کلید آنها ، سوال کردن است .
🌹 العِلمُ خَزائنُ و مَفاتِيحُهُ السُّؤالُ
✍ امام علی علیه السلام
📚 تحف العقول : ۴۱
🇮🇷 @amoomolla
#پرسش_گری
🌴 زیبا ، دقیق و کامل بپرسید .
🌴 چون خود خوب پرسيدن ،
🌴 نيمى از دانش است .
🌹 حُسنُ السؤالِ نِصفُ العِلمِ
✍ پیامبراکرم صلی الله علیه و آله
📚 كنز العمّال : ۲۹۲۶۲
🇮🇷 @amoomolla
#پرسش_گری
✍ شعر سوال کردن
💎 اگر چیزی ندانی
💎 باید بپرسی آنی
💎 تا جاهل و نادان و
💎 تو بی سواد نمانی
💎 اگر سوال نپرسی
💎 یعنی که ناتوانی
💎 سوال کن و برون آی
💎 از جهل و از نادانی
💎 سوال کلید علم است
💎 آن علمِ جاوِدانی
💎 سوال کلید گنج است
💎 گنجِ فهم و دانایی
✍ شعر از حامد طرفی
🎼 @sorood_sher
🇮🇷 @amoomolla
#شعر #پرسش_گری #مهارت_سوال_پرسیدن
✍ شعر سوال از آفریده ها
☘ چگونه آفریدی
☘ بدن و جانِ مَن را ؟!
☘ آب و دریا و صحرا
☘ گل و برگ و چمن را ؟!
☘ چه جوری آفریدی
☘ درخت و باغ و ریشه ؟!
☘ چه جوری می دهی نور
☘ به روز ما همیشه ؟
☘ چرا زمین می چرخد ؟!
☘ چرا خورشید می تابد ؟!
☘ چرا موجود زنده
☘ باید هر روز بخوابد ؟!
☘ سؤالاتم زیاد است
☘ خدای مهربانم
☘ کمک کن تا جوابِ
☘ سؤالم را بدانم
✍ حامد طرفی و عبّاسعلی سپاهی یونسی
🎼 @sorood_sher
🇮🇷 @amoomolla
#شعر #پرسش_گری #مهارت_سوال_پرسیدن
📙 داستان کوتاه سه سوال
🌟 سلطان سرزمین جنان ،
🌟 مدام از خود ،
🌟 درباره هدف و معنای زندگی
🌟 می پرسید .
🌟 این سوالات به حدی ذهن او را
🌟 مشغول کرده بود
🌟 که حتی خواب و خوراک را ،
🌟 از او گرفته است .
🌟 پیشکار مخصوص او ،
🌟 که نگران حال سلطان بود
🌟 روزی به سلطان گفت :
💎 پادشاها !
💎 شما خسته و گرفته به نظر می آیید
💎 چه چیزی شما را
💎 این چنین ناراحت کرده است ؟
🌟 پادشاه گفت :
👑 می خواهم معنی زندگی را بفهمم
👑 و اینکه انسان عمر خود را ،
👑 صرف چه چیزی باید بکند ؟!
🌟 پیشکار گفت :
💎 این سوال پیچیده است .
🌟 سلطان گفت :
👑 بهتر است سؤالم را ،
👑 در سه سوال باز می کنم :
👑 ۱. بهترین زمان برای هر کار
👑 کدام است ؟
👑 ۲. مهم ترین افراد در زندگی ما
👑 چه کسانی هستند؟
👑 ۳. مهم ترین کار چیست ؟
🌟 پیشکار ، تمام حکما و فضلا را
🌟 دعوت کرد
🌟 هر کسی جوابی داد
🌟 اما هیچ کدام پادشاه را قانع نکرد
🌟 پیشکار یادش آمد که یکی از علما ،
🌟 هنوز به قصر نیامده است .
🌟 او حکیم کهنسال و گوشه گیری بود
🌟 که در کوهستان زندگی می کرد .
🌟 او هیچ علاقه ای به ثروت و قدرت
🌟 نداشت .
🌟 بلکه با روی باز ،
🌟 به روستاییان فقیر کمک می کرد .
🌟 پادشاه تصمیم گرفت
🌟 تا خودش به نزد آن عالم برود
🌟 نزدیک محل زندگی پیرمرد که رسید
🌟 محافظانش را متوقف کرد
🌟 و خود به تنهایی ،
🌟 به طرف خانه حکیم رفت
🌟 و به مردانش دستور داد
🌟 تا منتظر بمانند .
🌟 قطره های عرق ،
🌟 از سر و روی حکیم می ریخت ،
🌟 با لباس کهنه ،
🌟 در حال بیل زدن زمین کوچکش بود
🌟 سلطان با دیدن او سلام کرد
🌟 و بلافاصله سوالاتش را مطرح نمود .
🌟 حکیم نیز با دقت ، به او گوش کرد .
🌟 سپس لبخندی زد
🌟 و دوباره به بیل زدن مشغول شد .
🌟 سلطان تعجب زده به حکیم گفت :
👑 این کار برای شما سنگین است .
👑 اجازه دهید به شما کمک کنم .
🌟 حکیم ، بیل را به او داد
🌟 و خود در گوشه ای در سایه نشست .
🌟 پادشاه بعد از یک ساعت ،
🌟 دست از کار کشید .
🌟 رو به حکیم کرد
🌟 و دوباره سوالاتش را پرسید .
🌟 حکیم بدون اینکه جوابی بدهد ،
🌟 بلند شد و به او گفت :
🕌 حالا شما کمی استراحت کنید
🕌 و من به کار ادامه می دهم .
🌟 اما سلطان قبول نکرد
🌟 و دوباره به بیل زدن مشغول شد
🌟 و با این که به این کار عادت نداشت
🌟 چند ساعتی ،
🌟 روی زمین پیرمرد کار کرد .
🌟 بالاخره بیل را کنار گذاشت
🌟 و از حکیم پرسید :
👑 من آمده ام
👑 تا جواب سوالاتم را بگیرم .
👑 اگر نمی توانید به من پاسخ دهید
👑 بگویید تا به قصر برگردم.
🌟 در همین لحظه ،
🌟 ناگهان مردی مجروح و وحشت زده
🌟 داخل خانه شد
🌟 داشت به سمت آنها می آمد
🌟 که درست پیش پای سلطان ،
🌟 از حال رفت .
🌟 سلطان ، پیراهن مرد را باز کرد ،
🌟 ناگهان زخم بزرگی را ،
🌟 در سینه او دید
🌟 که به شدت خونریزی می کرد .
🌟 سلطان ظرف آبی آورد ،
🌟 زخم را شست و آن را محکم بست
🌟 سپس پیراهن تمیز خود را ،
🌟 بر تن آن مرد کرد .
🌟 سپس با کمک حکیم ،
🌟 او را روی تخت خواباند ،
🌟 شب شد .
🌟 سلطان خسته و خواب آلود ،
🌟 روی زمین دراز کشید .
🌟 و صبح روز بعد بیدار شد .
🌟 مرد ، در حال غذا خوردن بودند
🌟 که با دیدن سلطان گفت :
🔮 مرا عفو کنید .
🔮 تقاضا می کنم مرا ببخشید .
🌟 سلطان با تعجب پرسید :
👑 به چه دلیل ؟!
👑 چرا این تقاضا را میکنی ؟!
✍ ادامه دارد ...
🇮🇷 @amoomolla
#داستان_کوتاه #سه_سوال #پرسش_گری #مهارت_سوال_پرسیدن