📙 داستان کوتاه مجلس متوکل
🔰 قسمت دوم / آخر
🌟 امام هادی نیز این اشعار را خواندند :
🌹 بَاتُوا عَلَى قُلَلِ الْأَجْبَالِ تَحْرُسُهُمْ
🌹 غُلْبُ الرِّجَالِ فَلَمْ تَنْفَعْهُمُ الْقُلَلُ
🌟 زمامداران قدرتمند و خونریز
🌟 بر قله کوهساران بلند ،
🌟شب را به روز می آوردند ،
🌟 در حالی که مردان دلاور و نیرومند
🌟 از آنان پاسداری میکردند ؛
🌟 ولی قلههای بلند نیز
🌟 نتوانست آنان را از خطر مرگ برهاند
🌹 وَ اسْتَنْزَلُوا بَعْدَ عِزٍّ مِنْ مَعَاقِلِهِمْ
🌹 وَ أُسْكِنُوا حُفَراً يَا بِئْسَمَا نَزَلُوا
🌟 آنان پس از مدتها عزت و عظمت،
🌟 از قله آن کوههای بلند ،
🌟 به زیر کشیده شده
🌟 و در گودالها (قبرها) جایشان دادند
🌟 چه منزل و آرامگاه ناپسندی
🌟 و چه بد فرجامی !
🌹 نَادَاهُمْ صَارِخٌ مِنْ بَعْدِ دَفْنِهِمْ
🌹 أَيْنَ الْأَسَاوِرُ وَ التِّيجَانُ وَ الْحُلَلُ
🌟 پس از آن که آنان
🌟 در گورها قرار گرفتند،
🌟 فریادگری بر آنان فریاد زد :
🌟 چه شد آن دستبندهای زینتی
🌟 و کجا رفت آن تاجهای سلطنتی
🌟 و زیورهایی که بر خود میآویختند؟
🌹 أَيْنَ الْوُجُوهُ الَّتِي كَانَتْ مُنَعَّمَةً
🌹 مِنْ دُونِهَا تُضْرَبُ الْأَسْتَارُ وَ الْكِلَلُ
🌟 کجاست آن چهرههای نازپرورده
🌟 که همواره در حجلههای مزین
🌟 پس پردههای الوان به سر میبردند؟
🌹 فَأَفْصَحَ الْقَبْرُ عَنْهُمْ حِينَ سَاءَلَهُمْ
🌹 تِلْكَ الْوُجُوهُ عَلَيْهَا الدُّودُ تَقْتَتِلُ
🌟 در این هنگام قبرها بهجای آنان
🌟 با زبان فصیح پاسخ داده و گفتند:
🌟 اکنون بر سر خوردن آن رخسارها
🌟 کرمها میجنگند.
🌹 قَدْ طَالَ مَا أَكَلُوا دَهْراً وَ قَدْ شَرِبُوا
🌹 وَ أَصْبَحُوا الْيَوْمَ بَعْدَ الْأَكْلِ قَدْ أُكِلُوا
🌟 مدتزمانی در این دنیا
🌟 خوردند و آشامیدند ؛ ولی اکنون
🌟 آنان که خورندۀ همهچیز بودند،
🌟 خود، خوراک حشرات و کرمها شدند.
🌸 سخنان امام هادی علیه السلام
🌸 چنان بر دل سنگی متوکل اثر بخشید
🌸 که بی اختیار گریست
🌸 به طوری که اشک دیدگانش
🌸 ریش وی را تر نمود !
🌸 حاضران مجلس نیز گریستند
🌸 متوکل کاسه شراب را به زمین زد
🌸 و مجلس عیش و نوش بهم خورد.
🌸 به دنبال آن چهار هزار دینار
🌸 به امام علیه السلام تقدیم کرد
🌸 و امام علیه السلام را با احترام
🌸 به منزل خود بازگرداند .
📚 بحار الانوار ، ج ۵۰ ، ص ۲۱۱
📚 @dastan_o_roman
#داستان_کوتاه #امام_هادی
✍ شعر کودکانه شهادت امام هادی
🌷 خدا جونم ، من امروز
🌷 دلم پر از غم شده
🌷 از توی باغ دنیا
🌷 یک شاخه گل کم شده
🌷 امام دهم ما
🌷 علی نقیِ دانا
🌷 مثل پرنده پر زد
🌷 رفته به آسمونا
🌷 حالا مثل فرشته
🌷 خونه ش توی بهشته
🌷 بدون او دنیامون
🌷 خیلی غمگین و زشته
🌷 هادی و راهنما بود
🌷 بر شیعه و مسلمان
🌷 خیر و برکتش بود
🌷 گسترده در این جهان
🇮🇷 @amoomolla
👌🏻 #شعر #امام_هادی
9.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 قطعه ای از اجرای جشن در مدارس
👈 فقط خنده و شادی بچه ها 😍
📸 @amoomolla_news
📲 حامد طرفی ۰۹۳۷۱۲۷۳۶۰۰
محتوای تربیت کودک
🍡 داستان سعید و پروفایل 🍡 🍭 قسمت هشتم 🍭 🌟 در نگاه اول ، 🌟 دیدن آن پیرمرد خادم حرم ، 🌟 شا
🍡 داستان سعید و پروفایل 🍡
🍭 قسمت نهم 🍭
🌟 خانمم از گریه من تعجب کرد
🌟 و با ناراحتی گفت :
💞 سعید جان چیزی شده ؟!
🌟 با خودم گفتم :
🌹 وای خدای من !
🌹 این همان عکس است
🌹 عکس شهیدی که روی پروفایل بود .
💞 خانمم گفت : کدام پروفایل ؟!
🌟 مادر زنم نیز
🌟 وقتی صدای گریه هایم را شنید
🌟 به سمت اتاق آمد و گفت :
🦋 چی شده بچه ها ؟!
🌟 من ، همه ماجرای آن عکس شهید
🌟 پروفایل و توبه و اصلاحدخودم را ،
🌟 برای آنها تعریف کردم .
🌟 خانمم و مادرش ،
🌟 مثل من گریه کردند .
🌟 سپس مادر خانمم گفت :
🍎 میدانی این عکس ، متعلق به کیه ؟
🌟 گفتم : نه
🍎 گفت : این پدر من است
🌟 من از شنیدن این حرف
🌟 مات و مبهوت شدم
🌟 دیوانه وار فقط گریه می کردم .
🌟 سپس مادر زنم ،
🌟 آلبوم عکس ها را در آورد .
🌟 و عکس های شهید را ،
🌟 به من نشان داد .
🌹 گفتم : مادر جان !
🌹 آن دوتا بچه کی اند ؟
🌟 خانمم گفت :
💞 یکیش مادرمه و اون یکی داییمه
💞 الآن هم حاج آقا شده
🌹 با حدس گفتم : حاج آقای اکبری ؟!
💞 گفت : آره ، مگه می شناسیش ؟!
🌹 گفتم : آره که می شناسم
🌹 آن حاج آقایی که به شما گفتم
🌹 که همه چی به من یاد داد
🌹 همان حاج آقای اکبری بود .
🌟 خانمم گفت :
💞 وای مامان چه هیجان انگیز
💞 آخر مگر می شود ، مگر داریم ؟!
🍡 ادامه دارد ... 🍡
🇮🇷 @amoomolla
#داستان_نیمه_بلند #سعید_و_پروفایل
✍ آموزش مفاهیم دینی
👈 به زبان انگلیسی
🕌 من به مسجد می روم
🕌 I am going to the mosque
🎼 تلفظ : آی اَم گوینگ تو دِ ماسک
🇮🇷 @amoomolla
#آموزش_زبان #انگلیسی
✍ آموزش مفاهیم دینی
👈 به زبان هندی
🕌 من به مسجد می روم
🕌 main masjid ja raha hoon
🕌 تلفظ : مِین مسجِید جا رَها هون
🇮🇷 @amoomolla
#آموزش_زبان #هندی
🌸 هیچ شيرى برای کودک
🌸 با بركت تر از شير مادرش نيست
🌹 ما مِنْ لَبَنٍ رُضِعَ بِهِ الصَّبِىُّ
🌹 أَعْظَمَ بَرَكَةٍ عَلَيْهِ مِنْ لَبَنِ أُمِّهِ
✍ اميرالمؤمنین على عليه السلام
📚 وسائل الشيعه ، ج ۱۵ ، ص ۱۷۵
🇮🇷 @amoomolla
#حدیث #تربیت_کودک #شیر_مادر
😂 #طنز #لطیفه #جوک
😍 مشتری :
😍 این قایق خیلی کهنه است .
😍 می ترسم سوارش بشم و غرق بشم
🌟 فروشنده :
🌟 خیالت راحت
🌟 من ضمانت می کنم .
🌟 اگه غرق شدی ؛
🌟 بیا و پولت رو پس بگیر . 😂😂
🇮🇷 @amoomolla
🔮 دعای ماه رجب ، نماز ماه رجب ،
🔮 اعتکاف ، روزه و استغفار در این ماه
🔮 همه و همه وسیله ای هستند
🔮 برای این که ما بتوانیم
🔮 دل و جان خود را ،
🔮 صفا و طراوت ببخشیم .
🔮 و سیاهی و تاریکی و گرفتاری را ،
🔮 از خود دور کنیم
🔮 و خودمان را روشن سازیم .
🇮🇷 @amoomolla
👌🏻 #رجب #اعتکاف
💎 ماه رجب ، ماه صفا دادن به دل
💎 و طراوت بخشیدن به جان است
💎 ماه توسل ، خشوع ، ذکر ، توبه ،
💎 خودسازی ، دعا و استغفار است
💎 ماه پرداختن به زنگارهای دل ،
💎 و زدودن سیاهی ها و تلخی ها
💎 از جان است .
💎 و در یک کلام ، ماه آشتی با خداست
🇮🇷 @amoomolla
#رجب
🌹 گاهی می بینیم در یک منطقه ،
🌹 چندین مسجد وجود دارد
🌹 و همه آنها می خواهند
🌹 اعتکاف برگزار کنند
🌹 این خیلی خوب است
🌹 ولی یک مشکل دارد
🌹 و آن این است که
🌹 جمعیت شکسته می شود .
🌹 در حالی که یک اعتکاف بزرگ
🌹 به جای چندین اعتکاف کوچک ،
🌹 هم نمود بیشتری در جامعه دارد
🌹 هم ابهت بیشتری دارد
🌹 هم آثار تربیتی بهتری بر افراد دارد
🌹 هم کیفیت مراسم هم بهتر می شود
🌹 هم انگیزه آمدن غایبان ،
🌹 برای اعتکاف سال بعد بیشتر می شود
🌹 و هم مؤمنان را شاد
🌹 و دشمنان را ناامید می کند .
🇮🇷 @amoomolla
#اعتکاف
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای جانم زهرا خانم
ممنون بابت شعر زیبایی که فرستادی
🇮🇷 @amoomolla