eitaa logo
محتوای تربیت کودک
10.3هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
3.3هزار ویدیو
92 فایل
معرفی کانالهای جذاب : فیلم و کارتون @kartoon_film فیلم سینمایی و سریال @film_sinamaee چیستان و معما @moaama_chistan داستان و رمان @dastan_o_roman شعر و سرود @sorood_sher مسئول تبادل و تبلیغ @dezfoool شرایط تبلیغ @tabligh_amoo گزارش فعالیت @amoomolla_news
مشاهده در ایتا
دانلود
18.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای مهارت های زندگی 🇮🇷 قسمت ۵۱۵ : ما حتما می بازیم 🔮 @amoomolla ما به رئیسی یا جلیلی رای میدیم
13.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.🇮🇷 کارتون زیبای راز جنگل شفا 🇮🇷 قسمت ۳۷ 🔮 @amoomolla 👈 رای ما رئیسی یا جلیلی
🏴 شهادت امام جعفر صادق علیه السلام را ، 🏴 خدمت شما همراهان و همکاران گرامی ، 🏴 تسلیت عرض می کنیم .
15.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 کارتون دانشمندان بزرگ 🇮🇷 قسمت هشتم : قطب الدین شیرازی 🔮 @amoomolla 👈 رای ما ، رئیسی یا جلیلی
27.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 کارتون آن مرد آمد 🇮🇷 با هنرمندی امام صادق علیه السلام @amoomolla 👈 ما به رئیسی یا جلیلی رای می دهیم
19.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 کارتون سینمایی فرصت دوباره 🔮 @amoomolla 👈 رای ما ، رئیسی یا جلیلی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 کارتون دیرین دیرین 🇮🇷 درباره انتخابات 🇮🇷 این قسمت : لیمو عمانی 🔮 @amoomolla 👈 رای ما ، رئیسی یا جلیلی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 کارتون دیرین دیرین 🇮🇷 درباره انتخابات 🇮🇷 این قسمت : پوستر 🔮 @amoomolla 👈 رای ما ، رئیسی یا جلیلی
5.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
انیمیشن دیرین دیرین درباره مناظرات این قسمت : تکرار 📺 @amoomolla 👈 رای ما ، رئیسی یا جلیلی
محتوای تربیت کودک
🐈 داستان تخیلی پسر گربه ای 🐈 🐈 🐈 🐈 قسمت ۴۶ 🐈 🐈 🐈 🇮🇷 فرامرز ، از دیدن آن مرد غریبه تعجب کرد
🐈 داستان تخیلی پسر گربه ای 🐈 🐈 🐈 🐈 قسمت ۴۷ 🐈 🐈 🐈 🇮🇷 فرامرز ، داستان تبدیل شدنش به گربه را ، 🇮🇷 برای اسماعیل گفت . 🇮🇷 و ماجرا تا مبارزه با دزدان دریایی رسید 🇮🇷 که ناگهان ، دوباره به یک گربه تبدیل شد . 🇮🇷 اسماعیل از دیدن این صحنه تعجب کرد . 🇮🇷 او حرفهای فرامرز را باور نکرده بود . 🇮🇷 اما با گربه شدن فرامرز ، 🇮🇷 حرفهای او را نیز ، باور کرد . 🇮🇷 اما از چنین اتفاقی ، در حیرت ماند . 🇮🇷 مدیر و حراست شرکت نیز ، 🇮🇷 به پلیس زنگ زدند و درخواست کمک کردند . 🇮🇷 پلیس چین به شرکت آمد . 🇮🇷 و با کارمندان ، صحبت کرد . 🇮🇷 دوتا از پلیس ها ، 🇮🇷 گزارش وقایع را بررسی می کردند . 🇮🇷 و دو پلیس دیگر نیز ، 🇮🇷 به سراغ دوربین های شرکت رفتند . 🇮🇷 و دیگر پلیس ها ، 🇮🇷 به دنبال فرامرز و گربه ها ، 🇮🇷 همه شرکت را جستجو کردند . 🇮🇷 عکس و فیلم فرامرز را ، به رسانه ها دادند . 🇮🇷 مدیر شرکت نیز ، به حراست دستور داد : 🔥 سراغ اون گربه هایی که برامون آوردند ، برید 🇮🇷 نگهبانان ، به سراغ قفس گربه ها رفتند 🇮🇷 اما آن را خالی دیدند 🇮🇷 و به مدیر نیز اطلاع دادند . 🇮🇷 مدیر شرکت ، آوردن گربه ها را ، 🇮🇷 حیله رقیبانش دانست . 🇮🇷 سپس به همه رقیبان و دشمنانش زنگ زد 🇮🇷 و آنها را تهدید کرد ، 🇮🇷 که اگر دردسری برایش درست کنند ، 🇮🇷 کار و کاسبی آنها را ، آتش می زند . 🇮🇷 اسماعیل ، آبدارچی همان شرکت بود . 🇮🇷 هنگام بردن چایی برای مدیر شرکت ، 🇮🇷 حرفهای مدیر شرکت را شنید . 🇮🇷 اسماعیل ، بعد از ساعت کاری اش ، 🇮🇷 از آشپزخانه شرکت ، 🇮🇷 نان و آب و غذا و میوه ، 🇮🇷 برای فرامرز و گربه ها برد . 🇮🇷 غذاها را به آنها داد . و پیش آنها ماند . 🇮🇷 هوا ، آرام آرام تاریک می شد . 🇮🇷 ناگهان در وقت اذان مغرب ، 🇮🇷 فرامرز به یک انسان تبدیل شد . 🇮🇷 اسماعیل گفت : 🌹 مگه نگفتی صبح انسان میشی ؟ 🇮🇷 فرامرز گفت : 🐈 نمی دونم ولی فکر کنم 🐈 بعد از هر کار خوبی که انجام میدم 🐈 زمان انسان شدنم بیشتر میشه 🇮🇷 فرامرز ، با حرص و ولع ، غذا می خورد . 🇮🇷 سپس ادامه سفرها و ماجراهایش را ، 🇮🇷 برای اسماعیل تعریف کرد . 🇮🇷 و در آخر گفت : 🐈 اولش هر دو روز ، یک بار انسان می شدم 🐈 بعد شد هر روز ، یک بار 🐈 بعد شد هر روز دوبار 🐈 الآن هم فکر کنم ، شده سه بار : 🐈 صبح و ظهر و شب . 🐈 ادامه دارد ... 🐈 📚 نویسنده : حامد طرفی 🔮 @amoomolla