eitaa logo
محتوای تربیت کودک
10.2هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
3.3هزار ویدیو
92 فایل
معرفی کانالهای جذاب : فیلم و کارتون @kartoon_film فیلم سینمایی و سریال @film_sinamaee چیستان و معما @moaama_chistan داستان و رمان @dastan_o_roman شعر و سرود @sorood_sher مسئول تبادل و تبلیغ @dezfoool شرایط تبلیغ @tabligh_amoo گزارش فعالیت @amoomolla_news
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷 شکایت از حسن روحانی ، 🇮🇷 به خاطر نابود کردن اقتصاد مملکت 🇮🇷 لطفا شما هم مشارکت کنید 🇮🇷 یک دقیقه بیشتر طول نمی کشد 🇮🇷 لطفا به سایت زیر مراجعه نمایید 👇👇 https://asle90.24on.ir/n/3 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 👈کانال تربیت دینی کودک 🔮 @amoomolla
📚 شعر داستانی کودکانه در مورد حضرت زهرا 🌹 یه روزی روزگاری ، پیامبر خوب ما 🌹 درون مسجد بود و ، نشسته بود با یارا 🌹 رسید یه مردی از راه ، لباس او پاره بود 🌹 گرسنه بود و تشنه ، او خیلی بیچاره بود 🌹 پیامبر او را که دید ، دلش به حال او سوخت 🌹 نگاهش را به سمته ، خانه ی دخترش دوخت 🌹 فکری به حال او کرد ، گفتش که ای بینوا 🌹 برای رفع نیاز ، برو خانه ی زهرا 🌹 دخترِمن بخشنده است ، او خیلی مهربونه 🌹 نمیذاره فقیری ، دستِ خالی بمونه 🌹 او به همراه بلال ، رفتند منزل ایشان 🌹 گفتا که ای فاطمه ، هم فقیرم هم مهمان 🌹 حضرت رفتن به خانه ، اما نداشتند چیزی 🌹 فقط داشتند یه دونه ، گردنبند عزیزی 🌹 گردنبند زیبا رو ، بخشید ایشون به آن مرد 🌹 آن فقیر از این بخشش ، خوشحالی و شادی کرد 🌹 مرد فقیر با شادی ، برگشت پیش پیامبر 🌹 گفت به رسول خدا ، ای مرد شادی آور 🌹 حضرت زهرا بخشید ، این گردنبند رو به من 🌹 تا که اونو بفروشم ، حل بشه مشکل من 🌹 اما امامِ علی ، یاره پیامبره ما 🌹 خرید گردنبند و از ، همان مرد بینوا 🌹 بعد هم او را هدیه کرد ، به حضرت محمد 🌹 لبخندی خوب و زیبا ، بر لب ایشان آمد 🌹 هدیه دادند دوباره ، آن گردنبند زیبا 🌹 به ‌دخترش فاطمه ، آن دختره با صفا 🔮 @amoomolla
🌸 " هـیـدرا " 🌸 🌸 قسمت بیست و پنجم 🌸 🌟 گردنم را محکم فشار داد و گفت : 👽 اینجا من فرمانروای تو هستم 👽 مشکلی داری ؟! 😠☠ 🌷 گفتم : نه مشکلی ندارم ؛ 🌷 ولی من خودم فرمانروا دارم . 🌷 کسی که در همه آسمان ها و دنیاها ، 🌷 و در همه کهکشان ها و سیارات ، 🌷 به خوبی و زیبایی و خوش اخلاقی ، 🌷 و به مهربانی و قدرت او ، 🌷 هرگز پیدا نمی شود . 🌷 کسی که همه موجودات عالم ، 🌷 آسمانها و دنیاها و کهکشان ها ، 🌷 و سیارات و موجودات ریز و درشت ، 🌷 توسط او آفریده شدند . 🌷 به نظر تو ، این عاقلانه است ؛ 🌷 که چنین فرمانروایی را رها کرده ، 🌷 و از تو اطاعت کنم ؟! 🌟 موجود فضایی ، بیشتر عصبانی شد 🌟 گردنم را بیشتر فشار داد و گفت : 👽 پس بهش بگو 😡 👽 که تو را از دست من نجات دهد . 🌟 باز لبخندی زدم و گفتم : چشم ؛ 🌟 سپس نامرئی شدم . 🌟 و در پشت او ظاهر شدم . 🌟 با عصبایت به طرف من آمد . 🌟 دوباره نامرئی شدم ؛ 🌟 و کمی دورتر ظاهر شدم . 🌟 این دفعه همه به طرف من آمدند ؛ 🌟 و باز نامرئی شدم . 🌟 آنهایی که شاهد ما بودند ، 🌟 به آن فضایی و دوستانش ، می خندیدند . 🌟 اما ول کن من نبودند . 🌟 باز هم به من حمله کردند . 🌟 و باز غیب شدم ؛ 🌟 اما این دفعه بالای سوله ظاهر شدم . 🌟 خیلی عصبانی شدند و گفتند : 👽 اگر جرأت داری بیا پایین 👽 تا رو در رو و مردانه با هم بجنگیم 🌷 گفتم : من برای دعوا نیامدم ؛ 🌷 من برادر و دوست شما هستم . 🌷 اهل دعوا هم نیستم . 👽 فضایی سبزه گفت : 👽 من فکر می کنم تو بزدل و ترسویی 🌷 گفتم : هر جور دوست داری فکر کن 🌟 آرام پایین آمدم ؛ 🌟 و داخل سوله اول شدم . 📚 ادامه دارد 📚 ✍ نویسنده : حامد طرفی 🔮 @amoomolla
🕋 فرا رسیدن ایام فاطمیه 🕋 و سالگرد شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها 🕋 بر شما دوستان و همراهان عزیزمان ، 🕋 تسلیت عرض می کنیم . ✍ عموملا ، دوست بچه ها
🕋 ای فاطمه ! 🕋 کسی که بر تو درود بفرستد ، 🕋 خداوند او را می بخشد ، 🕋 و در هر جای بهشت که باشم ، 🕋 خداوند او را به من ملحق می کند . ⚜ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ⚜ بحارالانوار ، ج ۱۰۰ ، ص ۱۹۴ ، ح ۱۰ مستدرک الوسائل ،ج ۱۰ ، ص ۲۱۱ 📃 @ghairat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام الله علیها بسم الله الرحمن الرحیم یَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَکِ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَکِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَکِ فَوَجَدَکِ لِمَا امْتَحَنَکِ صَابِرَةً وَ زَعَمْنَا أَنَّا لَکِ أَوْلِیَاءُ وَ مُصَدِّقُونَ وَ صَابِرُونَ لِکُلِّ مَا أَتَانَا بِهِ أَبُوکِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ أَتَی (أَتَانَا) بِهِ وَصِیُّهُ‏ فَإِنَّا نَسْأَلُکِ إِنْ کُنَّا صَدَّقْنَاکِ إِلاَّ أَلْحَقْتِنَا بِتَصْدِیقِنَا لَهُمَا لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنَا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنَا بِوِلاَیَتِکِ @ghairat
13.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 قصه تصویری شهادت حضرت فاطمه @amoomolla
🌷 شعر داستان کوچه ها 🌷 🕋 یه مادری تو مدینه 🕋 با اهل شهر مهربونه 🕋 مردم و هی دعا میکرد 🕋 دستاش سمت آسمونه 🕋 توی نماز هر شبش 🕋 مریضا رو دعا میکرد 🕋 اما مردم چه بی وفا 🕋 خون می کنن او را 🕋 من از زبون حسنش 🕋 میخام بگم از کوچه ها 🕋 از کوچه های تنگ و سخت 🕋 یه عده مرد بی حیا 🕋 دستم تو دست مادرم 🕋 با مادرم چیکار دارین 🕋 برین عقب نامحرما 🕋 شما مگه دین ندارین 🕋 یکی منو انداخت زمین 🕋 چادر مادر و کشید 🕋 یه جوری زد به مادرم 🕋 چشاش دیگه چیزی ندید 🕋 افتاده مادر روی خاک 🕋 لاله گوشش پر از خون 🕋 گوشواره هاش روی زمین 🕋 مادر دیگه نداره جون 🕋 مادر بیا بریم خونه 🕋 شونه‌ی من عصای تو 🕋 گریه نکن عزیز من 🕋 من بمیرم برای تو 🕋 دست می گیری رو صورتت 🕋 کسی نبینه روی تو 🕋 دست تو هی تکون نده 🕋 درد می گیره بازوی تو 🕋 شبها که بی خوابه همش 🕋 تا صبح بیداره مادرم 🕋 من اشک می ریزم کنارش 🕋 اون دست کشید روی سرم 🕋 نفس نفس نزن دیگه 🕋 نفس ما بند اومده 🕋 به لب های همسایه ها 🕋 انگاری لبخند اومده 🕋 بچه ها دوره مادرن 🕋 این لحظه های آخرو 🕋 حسن و زینب اشک ریزان 🕋 حسین می گه مادر نرو 🔮 @amoomolla