namayeshname aroosaki moalem bazi (www.mplib.ir).pdf
254K
❤️ نمایشنامه معلم بازی
💯 منبع : بانک جامع نمایشنامه نسخه 1 ( 400 عنوان )
✅ موضوع: #نمایشنامه #معلم
♨️ کانال معاون پرورشی
@mplib
#شعر_شُعاری😍✊
معلم عزیزم چه با صفایی...هی
بیاتو کنارم که با وفایی..هی
درسهای معلم چقدر تمیز..هی
نام او برایم خیلی عزیز..هی
معلم عزیزم تو بهترینی...هی
الههی معلم بلا نبینی...هی
خنده معلم چه دلنواز..هی
دعای معلم برام نیاز...هی
معلم کلاسم چه مهربونه...هی
معلم کلاسم شیرین زبونه...هی
یاد تو از دلمهرگز نمیره..هی
ای خدا معلم بلا نبینه...هی
حالا بچه ها همه باهم بگن..
معلم نمونه مثل طلا می مونه
ماهی میگفت تو دریا معلمم مرحبا
نون و پنیر نارنگی...معلمم زرنگی
#معلم عزیزم
روزت مبارک 💝
برا تو گل می ریزم
روزت مبارک 💝
برام چقد عزیزی
روزت مبارک💝
دائم به جست و خیزی
روزت مبارک💝
یا اینکه پشت میزی
روزت مبارک💝
مرتب و تمیزی
روزت مبارک💝
همیشه سحرخیزی
روزت مبارک💝
زرنگ و تند و تیزی
روزت مبارک💝
بلدی همه چیزی
روزت مبارک💝
خیلی شگفت انگیزی
روزت مبارک💝
با دشمن در ستیزی
روزت مبارک💝
از خوبی ها لبریزی
روزت مبارک💝
چه خوب و دل انگیزی
روزت مبارک💝
#روزمعلم
Demo Moallem.mp3
6.25M
مشق عشق "سرود معلم"
گزیده سرود جدید
به مناسبت روز معلم
#معلم #سرود #سرود_معلم #روز_معلم #هفته_معلم #۱۲ اردیبهشت
Moalem Etude 01 Cm 96 Ins.mp3
9.7M
🔹سرود #معلم
🎼 نسخه بی کلام
شاعر و آهنگساز و تکخوان
سیدصادق آتشی
تنظیم استودیو روشنا
اجرا گروه سرود شمیم آسمان اردکان
4 taghdirname rooz moalem (www.mplib.ir).zip
2.95M
🌷 4 متن تقدیرنامه روز معلم ( در قالب ورد و پی دی اف )
🔺گردآورنده : وبلاگ معاون پرورشی
🔻 #تقدیرنامه #معلم #روز_معلم
🌹 کانال معاون پرورشی | @mplib
روزى يكى از فرزندان حضرت سيدالشهدا، عليه السلام، از مدرسه به خانه برگشت. امام او را صدا زدند و فرمودند: عزيزم! امروز چه ياد گرفتى و معلمت چه به تو آموخته است؟ گفت: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ* الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ* الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ ...».
حضرت به خدمتكار خانه فرمودند: به در خانه معلّم او، عبدالرحمن سلمى، برو و او را به اين جا دعوت كن! خدمتكار رفت و گفت كه آقا با شما كار دارند. معلم با خود گفت: خدايا، يعنى حسين با من چه كار دارد؟ من امروز در مدرسه كارى نكرده ام. فقط به فرزندش سوره حمد را ياد داده ام!
وقتى او خدمت حضرت رسيد، ايشان هزار دينار طلا از دسترنج خودشان، كه مربوط به امور كشاورزى مى شد، به معلم دادند و فرمودند: دهانت را باز كن! و چند قطعه عقيق و فيروزه و الماس هم در دهان او ريختند و حواله اى هم به بزّاز نوشتند كه هزار متر پارچه حلّه بافت يمن از حساب من به اين معلم بده. بعد هم فرمودند: مرا ببخش كه در برابر عظمت كار تو كارى نمى توانم بكنم. آنچه من به تو دادم تقديمى بيش نبود، اما آنچه تو به فرزند من دادى، عطا و كرامت بود.
خوب است در شأن معلم اين سخنان را در كلاس گفت يا اين آيه شريفه سوره اسراء را كه مى فرمايد:
«وَ قَضى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ كِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلًا كَرِيماً* وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما كَما رَبَّيانِي صَغِيراً».
و پروردگارت فرمان قاطع داده است كه جز او را نپرستيد، و به پدر و مادر نيكى كنيد؛ هرگاه يكى از آنان يا دو نفرشان در كنارت به پيرى رسند [چنانچه تو را به ستوه آورند] به آنان اف مگوى و بر آنان [بانگ مزن و] پرخاش مكن، و به آنان سخنى نرم و شايسته [و بزرگوارانه ] بگو. و براى هر دو از روى مهر و محبت، بال فروتنى فرود آر و بگو: پروردگارا! آنان را به پاس آن كه مرا در كودكى تربيت كردند، مورد رحمت قرار ده.
بچه را بايد از مدرسه با يك دنيا محبت به سوى پدر و مادر روانه كرد. با آنان درباره شهدا بايد سخن گفت و اين كه چه بزرگوارانى جان دادند تا آنان آسوده تحصيل كنند.
توصيه مى كنم از بحث هاى علمى و طرح مسائل اختلافى در كلاس ها بپرهيزيد و مواظب باشيد كه در كلاس كلمه اى نگوييد كه بچه ها گمراه شوند. چون بچه ها هر چه معلم بگويد مى گيرند. بر اعصاب خود مسلّط باشيد. همه مى دانند زندگى معلم ها سخت است و حقوق آنان به اندازه ارزش كارشان نيست، ولى اين هم هست كه همه ما داوطلبانه معلم شده ايم. اگر مى توانيد براى رضاى خدا صبر كنيد و مشكلاتى را كه حضور چند قرن استعمار در اين كشور براى ما به وجود آورده و به اين زودى ها هم مرتفع نمى شود، به پاى اسلام نگذاريد. يادتان باشد هر روز در طى پنج ساعت ميهمانان كوچكى داريد كه امانت هاى پروردگار بزرگ هستند. گيرندگى آنها زياد است و از شما تغذيه فكرى مى كنند. پس، فكر و خيال آنان را مشوش و ناراحت نكنيد.
❤️داستان هدیه باارزش
هدیه امام حسین علیه السلام برای تشکر از معلم قرآن فرزندش
#هدیه
#قران
#معلم
#امام_حسین
#داستان
#شعر_شُعاری😍✊
معلم عزیزم چه با صفایی...هی
بیاتو کنارم که با وفایی..هی
درسهای معلم چقدر تمیز..هی
نام او برایم خیلی عزیز..هی
معلم عزیزم تو بهترینی...هی
الههی معلم بلا نبینی...هی
خنده معلم چه دلنواز..هی
دعای معلم برام نیاز...هی
معلم کلاسم چه مهربونه...هی
معلم کلاسم شیرین زبونه...هی
یاد تو از دلمهرگز نمیره..هی
ای خدا معلم بلا نبینه...هی
حالا بچه ها همه باهم بگن..
معلم نمونه مثل طلا می مونه
ماهی میگفت تو دریا معلمم مرحبا
نون و پنیر نارنگی...معلمم زرنگی
#معلم عزیزم
روزت مبارک 💝
برا تو گل می ریزم
روزت مبارک 💝
برام چقد عزیزی
روزت مبارک💝
دائم به جست و خیزی
روزت مبارک💝
یا اینکه پشت میزی
روزت مبارک💝
مرتب و تمیزی
روزت مبارک💝
همیشه سحرخیزی
روزت مبارک💝
زرنگ و تند و تیزی
روزت مبارک💝
بلدی همه چیزی
روزت مبارک💝
خیلی شگفت انگیزی
روزت مبارک💝
با دشمن در ستیزی
روزت مبارک💝
از خوبی ها لبریزی
روزت مبارک💝
چه خوب و دل انگیزی
روزت مبارک💝
#روزمعلم
🆔 لینک کانال
https://eitaa.com/joinchat/85983330C7210d6f841
شهید مطهری.ppsx
20.07M
💻 پاورپوینت
📜موضوع: شهید مطهری
#شهید_مطهری
#روز_معلم #معلم
🆔 لینک کانال
https://eitaa.com/joinchat/85983330C7210d6f841
7.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💎 گاهی یک جمله می تواند سرنوشت کودکی را تغییر بدهد...
✍ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﺍﯼ ﺍﺯ امیرمحمد نادری قشقایی، ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺭﻭﺍﻧﺸﻨﺎسی ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻛﻨﺖ ﺍﻧﮕﻠﺴﺘﺎﻥ
ﮐﻼﺱ ﺍﻭﻝ ﺩﺑﺴﺘﺎﻥ، ﺳﺎﻝ ١٣٤٠ شیراز بودم. ﻭﺳﻄﺎﯼ ﺳﺎﻝ ﺍﻭﻣﺪﯾﻢ اصفهان و ﯾﻪ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺍﺳﻤﻢ ﺭﺍ ﻧﻮﺷﺘﻨﺪ. ﺷﻬﺮﺳﺘﺎﻧﯽ ﺑﻮﺩﻡ، ﻟﻬﺠﻪ ﻏﻠﯿﻆ ترکی قشقایی، ﺍﺯ ﺷﻬﺮﯼ ﻏﺮﯾﺐ. ﻣﺎ ﮐﺘﺎﺑﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﺍ اناﺭ دارد ﺑﻮﺩ، ﻭﻟﯽ مدرسه ای که تازه رفته بودم درس شان جلوتر از ما بود... معضلی ﺑﻮﺩ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ.... ﻫﯿﭽﯽ ﻧﻤﯽ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ. ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺗﻮ ﺷﻬﺮ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﻫﻢ ﻫﻤﭽﯿﻦ ﺧﺒﺮﯼ ﺍﺯ ﺷﺎﮔﺮﺩ ﺍﻭﻝ ﺑﻮﺩﻧﻢ ﻧﺒﻮﺩ ﻭﻟﯽ ﺑﺎ ﺳﺨﺘﯽ ﻭ ﺑﺪﺑﺨﺘﯽ ﺩﺭﺳﮑﯽ ﻣﯿﺨﻮﻧﺪﻡ. ﺗﻮ اصفهان ﺷﺪﻡ ﺷﺎﮔﺮﺩ ﺗﻨﺒﻞ ﮐﻼﺱ.
ﻣﻌﻠﻢ ﭘﯿﺮ ﻭ ﺑﯿﺤﻮﺻﻠﻪ ﺍﯼ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﮐﻪ ﺷﺪ ﺩﺷﻤﻦِ ﻗﺴﻢ ﺧﻮﺭﺩﻩ ی ﻣﻦ! ﻫﺮ ﮐﺲ ﺩﺭﺱ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﻧﺪ ﻣﯿﮕﻔﺖ: ﻣﯽ ﺧﻮﺍﯼ ﺑﺸﯽ ﻓﻼﻧﯽ ﻭ ﻣﻨﻈﻮﺭﺵ ﻣﻦ ﺑﯿﻨﻮﺍ ﺑﻮﺩﻡ.
ﺑﺎ ﻫﺰﺍﺭ ﺯﺣﻤﺖ ﺭﻓﺘﻢ ﮐﻼﺱ ﺩﻭﻡ....
ﺁﻧﺠﺎ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺑﺨﺖ ﺑﺪم، ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﻢ ﺷﺪ ﻣﻌﻠﻤﻤﺎﻥ. ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺗﻪ ﮐﻼﺱ ﻣﯽﻧﺸﺴﺘﻢ ﻭ ﮔﺎﻫﯽ ﻫﻢ ﭼﻮﺑﯽ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩﻡ ﮐﻪ ﯾﺎﺩﻡ ﻧﺮﻭﺩ ﮐﯽ ﻫﺴﺘﻢ!
ﺩﯾﮕﺮ ﺧﻮﺩﻡ ﻫﻢ ﺑﺎﻭﺭﻡ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺷﺎﮔﺮﺩ ﺗﻨﺒﻠﯽ ﻫﺴﺘﻢ ﺗﺎ ﺍﺑﺪ......
ﮐﻼﺱ ﺳﻮﻡ ﯾﮏ ﻣﻌﻠﻢ ﺟﻮﺍﻥ ﻭ ﺯﯾﺒﺎ ﺁﻣﺪ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﻣﺎﻥ. ﻟﺒﺎﺳﻬﺎﯼ ﻗﺸﻨﮓ ﻣﯽ ﭘﻮﺷﯿﺪ ﻭ ﺧﻼﺻﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﮐﺎﺭ ﺩﺭﺳﺖ ﺑﻮﺩ. ﺍﻭ ﺭﺍ معلم ﮐﻼﺱ ﻣﺎ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ. ﻣﻦ ﺧﻮﺩﻡ ﺍﺯ ﺍﻭﻝ ﺭﻓﺘﻢ ﺗﻪ ﮐﻼﺱ ﻧﺸﺴﺘﻢ. ﻣﯿﺪوﻧﺴﺘﻢ ﺟﺎﻡ ﺍﻭﻧﺠﺎﺳﺖ...
ﺩﺭﺱ جدید ﺩﺍﺩ و ﻣﺸﻖش را ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﻓﺮﺩﺍ ﺑﯿﺎﺭﯾﻦ. ﺍﻧﻘﺪﺭ خانم معلم ﺑﻪ ﺩﻟﻢ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺗﻤﯿﺰ ﻣﺸﻘﻢ ﺭﺍ ﻧﻮﺷﺘﻢ، ﻭﻟﯽ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺗﻨﺒﻞ ﮐﻼﺱ ﭼﯿﺴﺖ!
ﻓﺮﺩﺍﺵ ﮐﻪ ﺍﻭﻣﺪ، ﯾﮏ ﺧﻮﺩﻧﻮﯾﺲ ﺧﻮﺷﮕﻞﮔﺮﻓﺖ ﺩﺳﺘﺶ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﺍﻣﻀﺎ ﮐﺮﺩﻥ ﻣﺸﻖ ﻫﺎ...
ﻫﻤﮕﯽ ﺷﺎﺥ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩﯾﻢ. ﺁﺧﻪ ﻣﺸﻘﺎﻣﻮﻥ ﺭﺍ ﯾﺎ ﺧﻂ ﻣﯿﺰﺩﻥ ﯾﺎ ﭘﺎﺭﻩ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻥ، ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺭﺳﯿﺪ ﺑﺎ ﻧﺎﺍﻣﯿﺪﯼ ﻣﺸﻘﺎﻣﻮ ﻧﺸﻮﻥ ﺩﺍﺩﻡ. ﺩﺳﺘﺎﻡ ﻣﯽ ﻟﺮﺯﯾﺪ ﻭ ﻗﻠﺒﻢ ﺑﻪ ﺷﺪﺕ ﻣﯽ ﺯﺩ. ﺯﯾﺮ ﻫﺮ ﻣﺸﻘﯽ ﯾﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﻣﯿﻨﻮﺷﺖ...
ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺑﺮﺍ ﻣﻦ ﭼﯽ ﻣﯽ ﻧﻮﯾﺴﻪ؟!
ﺑﺎ ﺧﻄﯽ ﺯﯾﺒﺎ ﻧﻮﺷﺖ: ﻋﺎﻟﯽ!!!
ﺑﺎﻭﺭﻡ ﻧﻤﯽ ﺷﺪ....
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺳﻪ ﺳﺎﻝ ﺍﯾﻦ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﮐﻠﻤﻪ ﺍﯼ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺗﺸﻮﯾﻖ ﻣﻦ ﺑﯿﺎﻥ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ. ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﺯﺩ ﻭ ﺭﺩ ﺷﺪ. ﺳﺮﻡ ﺭﺍ ﺭﻭﯼ ﺩﻓﺘﺮﻡ ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻡ... ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﮔﻔﺘﻢ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﻤﯽ ﮔﺬﺍﺭﻡ ﺑﻔﻬﻤﺪ ﻣﻦ ﺗﻨﺒﻞِ ﮐﻼﺳﻢ. ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﻗﻮﻝ ﺩﺍﺩﻡ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺑﺎﺷﻢ.
ﺁﻥ ﺳﺎﻝ ﺑﺎ ﻣﻌﺪﻝ ﺑﯿﺴﺖ ﺷﺎﮔﺮﺩ ﺍﻭﻝ ﺷﺪﻡ ﻭ ﻫﻤﯿﻨﻄﻮﺭ ﺳﺎﻝ ﻫﺎﯼ ﺑﻌﺪ... ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺷﺎﮔﺮﺩ ﺍﻭﻝ ﺑﻮﺩﻡ. ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻨﮑﻮﺭ ﺩﺍﺩﻡ، ﻧﻔﺮ ﺷﺸﻢ ﮐﻨﮑﻮﺭ ﺩﺭ ﮐﺸﻮﺭ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺑﻪ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺭﻓﺘﻢ.
ﯾﮏ ﮐﻠﻤﻪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﮐﻮﭼﮑﯽ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﻣﺮﺍ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺩﺍﺩ. ﭼﺮﺍ ﮐﻠﻤﺎﺕ ﻣﺜﺒﺖ ﻭ ﺯﯾﺒﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺩﺭﯾﻎ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ؟ ﺑﻪ ﻭﯾﮋﻩ ﻣﺎ ﭘﺪﺭﺍﻥ، ﻣﺎﺩﺭﺍﻥ، ﻣﻌﻠﻤﺎﻥ، ﺍﺳﺘﺎﺩﺍﻥ، ﻣﺮﺑﯿﺎﻥ ﻭ...
#معلم
#تشویق
#معلم
معلم مثلِ مادر مهربونه
یه خانومِ یه بانویِ نمونه
لَباش خندونه داره چالِ گونه
می خنده تا به دل ها غم نمونه
نَوازِش میکُنه دونه به دونه
من و ریحانه جون و بعدِ پونه
نمی گیرم من اینجا هِی بهونه
شده مدرسه واسم مثلِ خونه
با علم و دانش اون داره میونه
به ما هم نورِ علم و می رسونه
توقُّع داره شاگردِش بِتونه
کتاب های قشنگش رو بخونه
معلم قهرمانی بی نشونه
که داره صد ستاره روی شونه
الهی تا زمین هست و زمونه
جهان قدرِ معلم رو بدونه
شاعر:
علیرضا قاسمی