http://eitaa.com/joinchat/401211393C0d359f55ab
لینک جوین کانال
آموزش مداحی
https://eitaa.com/amozeshe_maddahi
لینک کانال آموزش مداحی
الإرشاد: خَرَجَت اختُهُ زَینَبُ إلى بابِ الفُسطاطِ، فَنادَت عُمَرَ بنَ سَعدِ بنِ أبی وَقّاصٍ: وَیحَکَ یا عُمَرُ! أیُقتَلُ أبو عَبدِ اللّهِ و أنتَ تَنظُرُ إلَیهِ؟ فَلَم یُجِبها عُمَرُ بِشَیءٍ، فَنادَت: وَیحَکُم، أما فیکُم مُسلِمٌ؟! فَلَم یُجِبها أحَدٌ بِشَیء
الإرشاد: خواهر امام، زینب علیها السلام به درگاه خیمه آمد و عمر بن سعد بن ابى وقّاص را ندا داد: واى بر تو، اى عمر! آیا ابا عبد اللّه را مىکُشند و تو نگاه مىکنى؟!
عمر، پاسخش را نداد. زینب علیها السلام بانگ زد: واى بر شما! آیا مسلمانى میان شما نیست؟! هیچ کس، پاسخى به او نداد.
الإرشاد: ج ۲ ص ۱۱۲
ٍ
الملهوف: خَرَجَت زَینَبُ مِن بابِ الفُسطاطِ وهِیَ تُنادی: وا أخاه! وا سَیِّداه! وا أهلَ بَیتاه! لَیتَ السَّماءَ انطَبَقَت عَلَى الأَرضِ، ولَیتَ الجِبالَ تَدَکدَکَت عَلَى السَّهلِ. 1
الملهوف: زینب علیها السلام، از درِ خیمه بیرون آمد و فریاد مىزد: واى، اى برادر! واى، اى سَرور من! واى، اى خاندان من! کاش آسمان، خراب مىشد و به زمین مىافتاد و کوهها، خاک و در دشتها، پراکنده مىشدند!
قالَ [الرّاوی]: فَوَاللّهِ لا أنسى زَینَبَ ابنَةَ عَلِیٍّ وهِیَ تَندُبُ الحُسَینَ علیه السلام، وتُنادی بِصَوتٍ حَزینٍ وقَلبٍ کَئیبٍ: وا مُحَمَّداه، صَلّى عَلَیکَ مَلیکُ السَّماءِ، هذا حُسَینٌ بِالعَراءِ، مُرَمَّلٌ بِالدِّماءِ، مُقَطَّعُ الأَعضاءِ، وا ثُکلاه، وبَناتُکَ سَبابا، إلَى اللّهِ المُشتَکى، وإلى مُحَمَّدٍ المُصطَفى، وإلى عَلِیٍّ المُرتَضى، وإلى فاطِمَةَ الزَّهراءِ، وإلى حَمزَةَ سَیِّدِ الشُّهَداءِ.
وا مُحَمَّداه، وهذا حُسَینٌ بِالعَراءِ، تَسفی عَلَیهِ ریحُ الصَّبا، قَتیلُ أولادِ البَغایا. وا حُزناه، وا کَرباه عَلَیکَ یا أبا عَبدِ اللّهِ، الیَومَ ماتَ جَدّی رَسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله. یا أصحابَ مُحَمَّدٍ، هؤُلاءِ ذُرِّیَّةُ المُصطَفى یُساقونَ سَوقَ السَّبایا.
راوى مىگوید: به خدا سوگند، زینب، دختر على را فراموش نمىکنم که بر حسین علیه السلام ناله مىزد و با آوایى اندوهناک و دلى غمین مىگفت: «وا محمّدا! فرمانرواى آسمان، بر تو درود بفرستد! این، حسین است که به صحرا افتاده و در خونْ خفته و دست و پا بُریده است. واى [بر منِ مصیبتزده] که دخترانت اسیرند! به خدا شِکوه مىبرم و نیز به محمّدِ مصطفى و علىِ مرتضى و فاطمه زهرا و حمزه سیّد الشهدا.
وا محمّدا! این، حسین است که در صحرا افتاده و باد صبا بر او مىوزد؛ کُشته شده به دست حرامزادگان! واى از غم و رنج تو، اى ابا عبد اللّه! امروز، جدّم پیامبر خدا صلى الله علیه و آله در گذشت. اى یاران محمّد! اینان، فرزندان محمّدِ مصطفایند که آنان را به سان اسیران مىرانند»
#تحلیل_مداحی
#روضه_دیر_راهب
#استاد_حاج_مرتضی_طاهری
تحلیل🔎رامین محمدی
📝📝📝📝📝📝📝📝📝📝📝📝
#دستگاه_شور
ابتدای شعر در آواز #ابوعطا و روضه در آواز #دشتی
#متن_روضه 👇
من به جهان گشته ام عبد وگدای حسین
خون جگر ریزد از، دیده برای حسین
جان به فدای حسین (2)
ذکر حسین جان بود، زمزمه قدسیان
جنت و رضوان بود، بزم عزای حسین
جان به فدای حسین
هست گدایی او، بر همه کس افتخار
بر دو جهان می کند فخر گدای حسین
جان به فدای حسین
زندگی دین بود، براثر خون او
ضامن خون حسین هست خدای حسین
جان به فدای حسین
آتش دوزخ حرام، گشته بر آن عاشقی
کو بزند سینه در، بزم عزای حسین
جان به فدای حسین
#تخلص_شعری👇
📌سر من پیکر من خاک رهت باد که بود
در ره عشق، سرت جایی و پیکر، جایی📌
این سر هر شب یه جا می رفت، شنیدید یه شب گوشه تنور خولی رو روشن کرد.
کیستی ای سر ز کجا آمدی
این دل شب، خانه ی ما آمدی
جلوه روی تو عجب باصفاست
ای سر پر خون بدنت، در کجاست (حسین)
در این قسمت #روضه_تحقیقی خوانده شده👇
🔹یه شبم دیر راهب رفت، خدا قسمت کنه، بری دمشق، از شهرهای مرزی دمشق،یه شهر حلبه تو حلب دو تا زیارتگاهه، یکی محسن سقط شده است، یه بچه از بچه های ابی عبدالله که بین راه سقط شد، یکی هم رأس الحسین همون دیرراهبه، اونجایی که راهب این سر و قرارداد الان یه ضریح داره، عجب حالی داره اونجا،🔹 احتیاج به روضه خون نیست، همینطور که می شینی مجسم می کنی یه شب راهب نصرانی یه کیسه زر داد این سر و گرفت.وقتی این سر و آورد: گفت :ای سر! من می دونم تو هرکی هستی آدم عادی نیستی. گلاب آورد، سر و شستشو داد.(آی سرخودت و معرفی کن برای من)آی یه وقت دید لبهای خشکیده به حرکت دراومد: آی راهب! من پسر رسول خدام، من پسر علی مرتضی هستم.
راهبا! من زاده پیغمبرم
من گل گلزار سرخ حیدرم
#روضه_مکاشفه_ای👇
"آی راهب! من پسر فاطمه ام. راهب آنقدر گریه کرد از هوش رفت، 🔸تو عالم رویا و مکاشفه دید انبیاء اومدن، عیسی اومده، پیغمبر اکرم اومده ، مخدرات اومدن، یه خانم قد خمیده ای اومد، نشست کنار این سر، سر و برداشت در آغوش گرفت، هی صدا می زد: غریب مادر! ای حسین🔸
این سیه پوش که آید بر من
راهبا ! هست بدان مادر من
📚📚📚📚📚📚📚📚📚
#کانال_آموزش_مداحی
@amozeshe_maddahi
🔰🔰🔰بشنوید🔰🔰🔰
❓سوال❓
بنده مداح و تعزیه خوان هستم. در گذشته حنجره من بطور عجیبی توانی تحریر زدن داشت حتی بدون اینکه فشاری به من وارد بشه و بدون هیچ محدودیتی راحت در اوج تحریر میزدم
الان حدودا سه ماهه طوری شده که اصلا تو اوج نمیتونم بخونم و در پرده های پایین هم خیلی سخت تحریر میزنم
لطفا یه راهکار بدید؟!
با تشکر
✅ پاسخ :
سلام و عرض ادب
دلایل ضعیف شدن حنجره بصورت مطلق(در اوج خوانی و غیر آن) معمولا چند چیز است:
۱- فاصله گرفتن از تمرین و خواندن:
مداح دقیقا مثل بدنساز باید مستمرا تمرین کند؛ اگر یک هفته فاصله بگیرد ضربه میخورد. تارهای صوتی باید همیشه مورد فعالیت باشند.
۲- رعایت نکردن بهداشت صوتی:
باید مزاجتون و حنجرتون رو بشناسید و بدانید چه چیزهایی باعث التهاب حنجره میشوند و از آنها پرهیز کنید. (مطالبی راجب بایدها و نبایدها قبلا گفته شده و در اینده هم گفته خواهد شد انشاالله)
۳- داد زدن بی جا و صدایجیغی ضرر جبران ناپذیر برای حنجره دارد.
۴-اوج خوانی نشانه پیشرفت خوب شما در مداحی بوده ولی باید در نظر داشت که بیماری ها و سرماخوردگی ها و سرمای هوا روی تارهای صوتی تاثیر دارد و باعث خشکی تارهای صوتی میشود و اوج خوانی شمارا دچار اختلال میکند...
#کانال_آموزش_مداحی
@amozeshe_maddahi