#شعر فاطمیه
و قصه خواست ببیند یکی نبودش را
بنا کند پس از آن گنبد کبودش را
خدای قصه یکی بود و سخت تنها بود
یکی نبود و خدا در دلش سخنها بود
یکی نبود که جانی به داستان بدهد
و مثل آینه او را به او نشان بدهد
یکی که مثل خودش تا همیشه نور دهد
یکی که نور خودش را از او عبور دهد
یکی که مَطلع پیدایش ازل بشود
و قصه خواست که این مثنوی غزل بشود
نوشت آینه و خواست برملا باشد
نخواست غیر خودش هیچکس خدا باشد
نوشت آینه و محو او شد آیینه
نخواست آینهاش از خودش جدا باشد
شکفت آینه با یک نگاه؛ کوثر شد
که انعکاس خداوندی خدا باشد
شکفت آینه و شد دوازده چشمه
و خواست تا که در این چشمهها فنا باشد
و چشمهها همه رفتند تا به او برسند
به او که خواست خدا چشمۀ بقا باشد
نگاه کرد، و آیینه را به بند کشید
که اصلاً از همۀ قیدها رها باشد
خدا، خدای جلالت خدای غیرت بود
که خواست، آینه ناموس کبریا باشد
نشست؛ بر رخ آیینهاش نقاب انداخت
و نرم سایۀ خود را بر آفتاب انداخت
در این حجاب، جلال و جمال «او» پیداست
«هزار نکتۀ باریکتر ز مو اینجاست»
نشاند پیش خودش یاس آفرینش را
و داد دستۀ دستاس آفرینش را،
به دست او که دو عالم، غبار معجر او
و داد دست خدا را به دست دیگر او
به قصه گفت ببیند یکی نبودش را
بنا کند پس از این گنبد کبودش را...
رسید قصه به اینجا که زیر چرخ کبود
زنی، ملازم دستاس، خیره بر در بود
چرا که دست خداوند، رفته بود از فرش
انار تازه بچیند برای او در عرش
کمی بلندتر از گریههای کودکشان
درختهای جهان در حیاط کوچکشان
کنار باغچه، زن داشت ربنا میکاشت
برای تکتک همسایهها دعا میکاشت
و بیقرارتر از کودکی که در بر داشت
غروب میشد و زن فکر شام در سر داشت
چه خانهایست که حتی نسیم در میزد
فدای قلب تو وقتی یتیم در میزد
صدای پا که میآمد تو پشت در بودی
به یاد در زدن هر شب پدر بودی
فقیر دیشب از امشب اسیر آمده بود
اسیر لقمۀ نانت فقیر آمده بود
صدای پا که میآید... علیست شاید... نه...
همیشه پشت در اما... کسی که باید... نه...
نسیمی از خم کوچه، بهار میآورد
علی برای حبیبش انار میآورد
خبر دهان به دهان شد انار را بردند
و سهم یک زن چشم انتظار را خوردند
ز باغ سبز تو هیزم به بار آوردند
انار را همه بردند و نار آوردند
قرار بود نرنجی ز خار هم... اما...
به چادرت ننشیند غبار هم... اما...
قرار بود که تنها تو کارِخانه کنی
نه این که سینه سپر، پیش تازیانه کنی
فدای نافلهات! از خدا چه میخواهی؟
رمق نمانده برایت... شفا نمیخواهی؟
صدای گریۀ مردی غریب میآید
تو میروی همه جا بوی سیب میآید
تو رفته بودی و شب بود و آسمان، بیماه
به عزت و شرف لا اله لا الله
خدای قصه یکی بود و سخت تنها بود
یکی نبود و خدا در دلش سخنها بود
و قصه رفت بگرید، یکی نبودش را
سیاهپوش کند گنبد کبودش را
🔸شاعر: حسن بیاتانی
https://eitaa.com/joinchat/2396127234C1e79c91b0f
17.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹 #نماهنگ
🔘 دلی که بی قراره ...
🎤 #سید_مجید_بنی_فاطمه
https://eitaa.com/joinchat/2396127234C1e79c91b0f
امشب به عشقت مي خونم.mp3
2.99M
🔹 #شور
🔻 امشب به عشقت می خونم ...
🎤 #حسن_نعمتی
#آموزش_مداحی
https://eitaa.com/joinchat/2396127234C1e79c91b0f
🎶 طنین 🎶
⭕️منظور از طنین چیست؟
🎵طنین عاملی است که موجب می شود صداهایی را که از نظر ارتفاع و شدت یکسان اند، اما از منابع مختلف تولید شده اند، از هم تشخیص دهیم.
🎵یا به عبارتی، طنین خاصیتی در صوت است که موجب تمایز اصوات هم شدت و هم ارتفاع از یکدیگر می شود.
🎵وقتی که تلفن زنگ می زند و گوشی را بر می داریم و با رد و بدل شدن چند کلمه شخص را می شناسیم، در حقیقت او را به وسیله طنین صدایش شناخته ایم.
🎵مهم ترین معرف شخصیت صدای هر خواننده، طنین صدای اوست. گاهی طنین صدا بیانگر روحیه، میزان سواد، حالات و وضعیت اجتماعی افراد نیز می باشد.
https://eitaa.com/joinchat/2396127234C1e79c91b0f
#شعر فاطمیه
جانی نمانده در تنت از بس گریستی
هم بین بستری و هم انگار نیستی
این بار چندم است به دیوار رو زدی
تا حیدرت به در نرسیده بایستی
این رخت چیست رج به رجش آه میکشی
مادر به فکر روز مبادای کیستی؟
پیراهنت ز فرط تقلا به خون نشست
تا نخ برای پیرهن کهنه ریستی
زینب ببیند آتش اگر، گریه میکند
مادر چرا تو آب که دیدی گریستی؟
🔸شاعر: مرضیه نعیم امینی
https://eitaa.com/joinchat/2396127234C1e79c91b0f
امام حسن.mp3
1.32M
🔹 #شور
🔻 کاش بودی کرب و بلا ...
🎤 #حسن_نعمتی
#آموزش_مداحی
https://eitaa.com/joinchat/2396127234C1e79c91b0f
🌀 طنین صدا 🌀
⭕️چه عواملی طنین صدا را تعیین می کند؟
🔻عوامل متعددی مثل ابعاد و شکل حنجره و خصوصا تارهای صوتی داخل آن، ابعاد و شکل و سایر عوامل موجود در سر راه خروج امواج صوتی از دهان به حلق، استخوان های داخل جمجمه و مخاط پوشاننده ی آنها، حفره دهان و عوامل مربوط به آنها شامل زبان، دندان ها و لب ها، در ایجاد طنین مؤثر است.
https://eitaa.com/joinchat/2396127234C1e79c91b0f
#شعر حضرت ام البنین علیها السلام
کریمان همه مات ام البنین اند
فقیر کرامات ام البنین اند
نه تنها دل ما که داوود و موسیٰ
اسیر مناجات ام البنین اند
همه ساقیانی که صاحب سبویند
دخیل خرابات ام البنین اند
مریدان عباسِ او در دو عالم
به دنبال خیرات ام البنین اند
پسرهای او یار خون خدایند
دلیل مباهات ام البنین اند
پسرهای نور و تجلی نورند
تجلی آیات ام البنین اند
به خورشید تابان قمرها می آید
به ام البنین این پسرها می آید
گرفتند ماهش... همه تکیه گاهش
گرفتند ابالفضل... پشت و پناهش
عصایی ندارد دم پیری حالا
نشانده زمانه به خاک سیاهش
امان از صبوری... کشیده قبوری
روی خاک و غم مانده در بین آهش
خدای ادب شد، بصیر عرب شد
ولی بوده هر جا به زینب نگاهش
ندیده دو عالم، کسی جز یل او
که دامان زهرا شود قتلگاهش
بشیر از پسرهای او دم نزن تو
بگو از حسینش... چه شد قبله گاهش؟!
پسرهای او نذر راه حسین اند
قمرهای او نذر راه حسین اند
غرورش شکسته ولی بازویش نه
دلش گرچه خون شد ولی پهلویش نه
کسی دیده در بین خانه بیافتد
شراره به جان سر گیسویش... نه
کسی دیده در بین کوچه بیافتد
رد پنجه ی لاله چین بر رویش... نه
شده شوهرش را ببیند که از غم
گذارد سرش بر روی زانویش... نه
شنیده کسی که زن پا به ماهی
در سوخته بیاید سویش... نه
شده زیر در مادری باشد و بعد
کسی با لگد رد شود از رویش... نه
بهار دل آل حیدر خزان شد
قد فاطمه در جوانی کمان شد
🔸شاعر: محمد جواد شیرازی
https://eitaa.com/joinchat/2396127234C1e79c91b0f
22.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹 #زمینه
🔘 وفات حضرت ام البنین علیها السلام
🎤 #مهدی_رسولی
https://eitaa.com/joinchat/2396127234C1e79c91b0f