#شعر مناجات با امام حسین علیه السلام
نصیحت پدرم مانده است در گوشم
که روز فقر، شبش نان روضه نفروشم
غم گرسنگی ات قوت غالب من شد
همیشه در وسط روضه اشک مینوشم
قسم به کتری جوشیده در حسینیه
که با کسی که نخواهد تو را نمیجوشم
گرفت نور خدا زندگی تاریکم
به لطف شعله ی در چلچراغ بر دوشم
حسین گفت پدر جای لای لایی شب
شراب ریخت به جانم هنوز مدهوشم
به چار گوشهی قبرم قسم که بعد از مرگ
برای تنگی قبرم گدای شش گوشم
کفن که دستِ مرا بست؛ دست تو باز است
وَ دست باز تو یعنی بیا در آغوشم
چرا به یاد لب تشنه ات نمیمیرم
مرا ببخش عزیزم که آب مینوشم
مصیبت پدر و مادرم ز یادم رفت
مصیبت پسر تو نشد فراموشم
میان روضه ی بزم یزید فریادم
به یاد شام غریبان اگر که خاموشم
عزیز فاطمه خیلی برای من سخت است
تو پاره پیرهنی، من لباس می پوشم
https://eitaa.com/joinchat/2396127234C1e79c91b0f
#شعر مناجات با خدا ماه رمضان
دست سائل در این خانه اگر پر نشود
سنگِ درخواست او جای دگر دُر نشود
سالها هست که دستم به در خانه توست
روزی ام مرحمت سفره ی شاهانه توست
من گدایت که شدم قدر و بهایم دادی
سنگِ دل آینه کردی و جلایم دادی
من فقط اشک بصر خون جگر میخواهم
حال روضه دم افطار و سحر میخواهم
دوست دارم که گرفتار تر از قبل شوم
اشک ماتم شده سرشار تر از قبل شوم
از همین رنگ سیاهی که به دیوار زدند
در حسینیه ی دل خیمه ی بسیار زدند
من به جز روضه نرفتم به سرای دگری
گوش من نیست بدهکار صدای دگری
همه زندگی ام روضه ، حسینم دین است
گوشه روضه اگر جان بدهم شیرین است
دستم از مرثیه ها جام بلا میگیرد
روضه ی یازدهم جان مرا میگیرد
.
جای دارد که برون آید از پیکر جان
محملی نیست که زینب بنشیند بر آن
دختران را که خودش برد روی ناقه گذاشت
چاره ساز همه آفاق خودش چاره نداشت
هر طرف را که نظر کرد یکی یار ندید
قاسم و اکبر و عباس علمدار ندید
اشک چشمش به روی پوشیه اش راه کشید
زیر لب گفت اباالفضل و فقط آه کشید
دمی از علقمه ای شیر دلاور برگرد
محض آسودگی خاطر خواهر برگرد
با کسی غیر تو هم گام نبودم برگرد
قبل از این در ملا عام نبودم برگرد
ای خدا دست حرامی به نقابی نرسد
وای اگر راه بیفتند و رکابی نرسد
🔸شاعر: محمدعلی بقایی
https://eitaa.com/joinchat/2396127234C1e79c91b0f
#شعر مناجات با خدا
مردمی که به تو نظر کردند..
چشم بر روی دیگران بستند
محتضرها به عشق دیدن تو
عوض احتضار، سرمستند
لقمه ی چرب و نرم بسیار است
نان خشک تورا هوس کردم
چشم و دل سیرهای این عالم
مست افطار ساده ات هستند
تیغ تو در نبرد میچرخید
آبروی حریف را میبرد
ملخک های آمده به مصاف
فوق فوقش دوبار میجَستند
ما که در ابتدای عشق توایم
ابتداهم که هیچ،قبل تریم
عاشقان تو مثل تمارند
سر سپردند و عهد نشکستند
دوستانت تقیه میکردند
دشمنانت دروغ میگفتند
دوست و دشمن تو آقا جان
همه در غربت تو هم دستند
کشتنت کار ابن ملجم نیست
ماجرا ماجرای ناموس است
شعله و سیلی و در و دیوار
بهر قتلت به میخ پیوستند
🔸شاعر: سید پوریا هاشمی
https://eitaa.com/joinchat/2396127234C1e79c91b0f
#شعر مناجات با خدا
اگرچه باد مَعاصی مهاجم است هنوز
نسیم مرحمت تو ملایم است هنوز
صدای زمزمه ی "لا اِلٰهَ اِلّا اَنْت"
طنین توبهی اَهلِ عوالم است هنوز
به حُرمت رمضان هاست..،گر زمان بلا
دلی که وَقفِ سحر شد مقاوم است هنوز
قبول..،بنده ی تو دل به حُبِّ دنیا داد
هنوز عشق تو در سینه حاکم است..،هنوز
تو پافشاری من در گناه را دیدی
ببخش..،گرچه گناهم مُداوم است هنوز
همین دو قطره ی اشکی که پیشکش کردم...
برای توبه ی من از علائم است هنوز!
بیا وُ کاسه ی چشم مرا خودت پُر کن
فقیر پشت درت گریهلازم است هنوز
تمام عمر سر سفره ی علی بودم
گداییِ من از این خانه دائم است هنوز
برای آنکه نرفته نجف چه سنگین است
میان خواب ببیند که عازم است هنوز
قسم به چادر آن مادری که سیلی خورد...
قسم به فاطمه این بنده نادم است هنوز
گناهکارم اگر..،نوکر حسینِ تواَم
بگیر دست همانی که خادم است هنوز
▪️
▪️
سهشعبه از گلوی لاله ای گلاب گرفت
گلی که باد برایش مزاحم است هنوز
به حنجر پسرت ای رباب فکر نکن
بیا خیال کن این نای سالم است هنوز
حراملقمه که در پشت خیمه ها می گشت
گمان کنم که به فکر غنایم است هنوز
🔸شاعر: بردیا محمدی
https://eitaa.com/joinchat/2396127234C1e79c91b0f
#شعر وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها
از آن عشقِ بدونِ نقص در حیرت اگر بودی
برایش در مقام ِ همسری زینت اگر بودی-
-دلیلش جذبهٔ ایمان و خُلقِ مهربانش بود
پیاپی با پیمبر(ص) عاشقِ صحبت اگر بودی
دلت میخواست اسلام ِ محمد(ص)بهترین باشد
برای دین به فکرِ وقفِ اموالت اگر بودی
مسلمان پروری کارِ خودت بود و به دنبالِ
تجارت، یا که رونق دادنِ ثروت اگر بودی
أمیرالمؤمنین تنها علی(ع) بود و به این علت
موافق با مرامش بوده؛ با حضرت اگر بودی
ولایت در مسیرِ فتنه و شبهه نمی افتاد
اگر بودی و در تبلیغِ آن حجّت اگر بودی
در آن نُه سالگی، ٱم أبیها(س) نیز مادر داشت
در آن نُه سالگی، با قلبِِ پُر مهرت اگر بودی-
-دلش آرام بود و دور بود از بغض و دلتنگی
کنار دخترت زهرا(س)؛ شبِِ «وصلت» اگر بودی
حسن(ع)سیلی به مادر را نمیدید و جوان می ماند
هوادارانه در آن کوچهٔ خلوت اگر بودی
نمیدانم چه حالی داشتی در آتش ِ کینه
گرفتارِ چهل نامردِ بیغیرت اگر بودی
زمین افتاد و «در» بر رویِ بارِ شیشه اش افتاد
تو میرفتی به جای فضه(س)آن ساعت اگر بودی
زمان رفت و زمینِ کربلا در انتظارت بود
شبی با کاروانِ خسته در حرکت اگر بودی
فقط میخواستی کام ِحسینت(ع)بی عطش باشد
تمام عمرِ خود، دنبالِ یک حاجت اگر بودی
تک و تنها، عطش، گودال، خنجر، سر، قفا، نیزه
به صورت میزدی لطمه! در آن هیئت اگر بودی
یقیناً میسپردی جان اگر میدیدی اَش عریان
به روی تل پریشان شاهدِ غارت اگر بودی
در آغوش تو زینب(س) زار میزد داغ هایش را
غروبِ روزِ عاشورا در آن غربت اگر بودی
بهشتِ چادرِ تو سرپناهِ کودکان میشد
میانِ خیمه در آن عصرِ پُر وحشت اگر بودی!
🔸شاعر: مرضیه عاطفی
https://eitaa.com/joinchat/2396127234C1e79c91b0f
#شعر ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام
شد از مدینهی پیغمبر آسمان روشن
ستاره روشن و شب روشن و جهان روشن
((ستارهای بدرخشید و ماه مجلس شد))
ستارهای که از آن است کهکشان روشن
چه ابتهاج عجیبی گرفته دنیا را
که سایه پر شده از نور و ارغوان روشن
اگرچه نیمهی ماه خداست ما مستیم
شدهست از می و ساقی تمام جان روشن
چه حکمتیست خدایا مگر شب قدر است
که آیههای تو شد اینچنین عیان روشن
شعف که راه ندارد به ساحت ملکوت
چگونه اینهمه شد چشم عرشیان روشن
که آمدهاست به مهمانی خدا که چنین
شدهست از قدمش بزم میزبان روشن
همیشه نور ز خورشید میرسد با زمین
کنون ز شمس جمالش شد آسمان روشن
علی پدر شده، ای عرشیان به دف بزنید
زمینیان همه با شور و شوق کف بزنید
مبارک است شب و شوق و شادی مولا
خوشا شبی که پسر دار میشود زهرا
فرشتگان خدا آمدند روی زمین
رسیدهاند در خانهی علی چو گدا
بگو به غصه که از سینهام رود بیرون
چو آمدهاست به دنیا امام زادهی ما
که آمدهاست به دنیا؟ جهان حَسَن شدهاست
حسن وجود و حسن سیرت و حسن سیما
فقط سزاست بسوزد در آتش حسدش
هرآنکه دوست ندارد امام دوم را
چراغ خانهی سادات روشن از مهرت
طباطباست یکی از شعاع نور شما
نوادگان تو صاحب حرم یکایکشان
تو غیر سنگ نداری به روی قبر چرا
به امر توست وصال و شهادت قاسم
بزرگی تو عیان است پس در عاشورا
((امام دوم دنیا امام عاشورا
اگر تویی هدف عشق خوش به حال خدا))
پیادگان طریق تو شهسوارانند
به زیر دِین غلام تو تاجدارنند
بگستران ز کرم سفره تا جهان بیند
که حاتم و پسرانش ز ریزهخوارانند
بخوان دو مرتبه قران میان جمع و ببین
که از یمین و یسارت چه بی قرارانند
تو شیخ مردم آزادهای ز جور زمان
سیاه لشکر این قصه سربدارانند
نصیب ماست بهشتی که سفرهی حسن است
((که مستحق کرامت گناهکارانند))
به جز تو کیست علمدار لشکر علوی
تو را که مالک و عمار دستیارانند
مرنج از اینکه برایت نمانده اصحابی
تو را حسین و اباالفضل جانثارانند
ز صلح توست قیام بلند عاشورا
همیشه قاعدهی لاله سبزهزارانند
هنوز غربتت ای گل زبانزد باغ است
اگر چه مرثیه خوانان تو هزارانند
حبیب بود و برایش کسی حبیب نبود
به جز حسن احدی این چنین غریب نبود
خوشا مسافر آن راه مستقیم شدن
مدینه آمدن و وارد حریم شدن
حرم؟ کدام حرم؟ سنگ و خاک اما کاش
غبار بودن در کوی تو مقیم شدن
اگر بناست نوازش کند مزارت را
خوشا به کسوت آوارگان نسیم شدن
اگر بناست که محتاج مردمان باشم
خوشا گدای سر کوچهی کریم شدن
نه اینکه خواسته باشم پرنده بود را
ولی به شوق تو خوب است یاکریم شدن
رفیق توست هرآنکس که تَرد عالم شد
خوشا جُذام که از سفرهات سهیم شدن
عروس فتنه به دست تو روی خاک افتاد
جمل حکایت سرخیست از دونیم شدن
بدون نسل بماند هرآنکه دشمن توست
سزای خصم حسن چیست جز عقیم شدن
جهان به کام معاویههاست شان تو نیست
قیامت است تورا موسم زعیم شدن
نداشت جعده و زهرش توان قتل تورا
تو را شکست در آن کوچه ها یتیم شدن
به صبر بسته چو دیدند دست حیدر را
چهل نفر همه با هم زدند مادر را
🔸شاعر: سیدمحمدحسین حسینی
https://eitaa.com/joinchat/2396127234C1e79c91b0f
#شعر شهادت مولا علی علیه السلام
هرگز نمیرد آنکه حی لایموت است
حیدر وجودش علّتِ اصل ثبوت است
تابوت بر دوش جنابان جهان رفت
دفن نمادین علی در آن زمان رفت
فی الواقع آن واقع برای اهل دین بود
مقصود از آن آینده ی اهل یقین بود
تدفین او ایجاد کعبه در نجف بود
تعیین قبله سمت او از هر طرف بود
جبریل و میکاییل که ره را گشودند
تابوت نه ، در حال حملِ کعبه بودند
حیدر کلامش حرف نه ، اوج بیان بود
صدیق اکبر در زمین و در زمان بود
وقتی قسم خوردست هر کس که بمیرد
در هر مکان هر مذهبی ، من را ببیند
یعنی «الیه راجعون» دیدار با اوست
رفته علی سوی علی ، از دوست تا دوست
نقل است در بعضی کُتب حتی که دارند
تابوت حیدر را به حیدر می سپارند
صدها گواه دیگر از این دست داریم
بر صحت این مدعا صحه گذاریم
هرگز نمیرد آنکه حیّ لایموت است
حیدر وجودش علّت اصلِ ثبوت است
🔸شاعر: سیدحسین میرعمادی
https://eitaa.com/joinchat/2396127234C1e79c91b0f
#شعر تخریب بقیع
شُرطه ای داد زد و شاعرتان را کشتند
پشت این پنجره ها زائرتان را کشتند
ارث برد از پدر خاک، غم و درد و محن
چه قدر خاک نشسته ست روی قبر حسن
زیر این هرم عطش خیز، سراسر روضه ست
سایه انداختن بال کبوتر روضه ست
یادم افتاد از آن مرثیه ی عالم سوز
بدن شاه رها شد وسط دشت، سه روز
جگرم سوخت از این غربتِ بی پشت و پناه
دفن شد شاه به دستان دهاتی ها، آه...
گریه کردیم و در این حال نمردیم ببخش
تازه شد داغ تو هرسال، نمردیم ببخش
روضه خوان گفت که مرکب به تنت تاخته است
ای تن پاک تو پامال...نمردیم ببخش
روضه خوان گفت و شنیدیم و هنوز اینجاییم
اگر از روضه ی گودال نمردیم ببخش
دل ما سنگ خرابه ست، از آن هم بدتر
پا به پای غم غسال نمردیم...ببخش
سوم ماه محرم به تو قولی دادیم
ما اگر هشتم شوال نمردیم ببخش
🔸شاعر: مسعود یوسف پور
https://eitaa.com/joinchat/2396127234C1e79c91b0f
#شعر شهادت حضرت حمزه علیه السلام
حمزه که جان عالم و آدم فدای او
لب باز می کنم که بگویم رثای او
مردی که در شجاعت و هیبت نمونه بود
در غیرت و شکوه و شهامت نمونه بود
شیر خدا و شیر نبی فارس العرب
در انتهای جاده ی مردانگی، ادب
هم یکه تاز عرصه ی جنگ و نبردها
هم آشنای بی کسی اهل دردها
هنگام رزم و حادثه مردی دلیر بود
خورشید آسمانی و روشن ضمیر بود
شب های مکه شاهد جود و کرامتش
گل داشت باغ شانه ی او از سخاوتش
او صاحب تمام صفات حمیده بود
دل را به نور حضرت حق پروریده بود
الگوی اهل سرّ و یقین بود طاعتش
یعنی زبانزد همه می شد عبادتش
در آسمان مکه ی دلها ستاره بود
بر قلبهای خسته امیدی دوباره بود
🔸شاعر: یوسف رحیمی
https://eitaa.com/joinchat/2396127234C1e79c91b0f
#شعر وفات حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام
ای آفتاب فاطمه در شهر ری مقیم
در شهر ری مقیم و به خلق جهان زعیم
صحنت مطاف جان، حرمت جنّه النّعیم
عبد عظیم خالق بخشندۀ عظیم
فرزند طا و ها، گل بستان و حا و میم
ای مسجد الحرام دل ما تو را حریم
صلّ علی جلالک یا سیّد الکریم
ای طلعت تو طلعت جانانۀ حسن
سرو ریاض فاطمه ریحانۀ حسن
بحر علوم و گوهر یکدانۀ حسن
فرزند برگزیدۀ فرزانۀ حسن
مهر جهان فروز حرم خانۀ حسن
ری طور اهل دل، تو در آن موسی کلیم
صلّ علی جلالک یا سیّد الکریم
ای مهرت آفتاب درخشان هر دلی
فرزند فاطمه خلف مرتضی علی
مرآت جان به نور جمال تو منجلی
بین زراری حسن از جماه افضلی
تو کیستی که گفته ولی اللّهت ولی
ای رتبهات به نزد ولیّ خدا عظیم
صلّ علی جلالک یا سیّد الکریم
ای زمین ری جلواتت بر آسمان
نام تو چون ائمّۀ اطهار، جاودان
ری یافته ز تربت پاکت خط امان
آورده سر فرود به خاک تو آسمان
هر بامداد و شامگهان بر مشام جان
بوی بهشت آورد از تربتت نسیم
صلّ علی جلالک یا سیّد الکریم
تو سیّد الکریم و کرامت تبار تو
اهل کرم به هر دو سرا ریزهخوار تو
دامان سبز ری شده باغ و بهار تو
بار علوم ریخته از شاخسار تو
باشد بهشت قرب الهی مزار تو
با مهر تو ز آتش دوزخ مرا چه بیم
صلّ علی جلالک یا سیّد الکریم
بوی حسین میدمد از خاک این مزار
یا کربلا به دامن ری گشته آشکار
خیل ملک ستاده بر این در امیدوار
قبر تو کعبۀ دل خوبان روزگار
جدّ مطهّر تو قسیم بهشت و نار
مهر تو نیز جنّت و قهرت بود جحیم
صلّ علی جلالک یا سیّد الکریم
ای عین نورای به حسن نور هر دو عین
مهر تو دین و دین تو بر کلّ خلق دین
مظلوم آل عصمت و محبوب عالمین
علم حدیث را ز بیان تو زیب و زین
زهدت علیّ و حلم حسن غیرتت حسین
خطّ تو خطّ نور و صراط تو مستقیم
صلّ علی جلالک یا سیّد الکریم
صحن مطهّرت به زمین عرش دیگر است
قبر تو کعبۀ دل آل پیمبر است
همسایۀ تو زادۀ موسی بن جعفر است
جاری ز چشمههای علوم تو کوثر است
تا قبّۀ طلات به ری سایه گستر است
بر ری سزد که رشک برد جنّه النّعیم
صلّ علی جلالک یا سیّد الکریم
تو سیّد الکریمی و ما سائل درت
روی نیاز برده به قبر مطهرت
محتاج لطف و جود و عطای مکرّرت
فرزند کوثر! ای همه سیراب کوثرت
ما را ببخش با نفس روح پرورت
عقل سلیم و قول سلیم و دل سلیم
صلّ علی جلالک یا سیّد الکریم
اینجا را به یمن شما خاندان بنا
در شهر ری غریبی و با خلق آشنا
از ما همه تضّرع و عجز، از تو اعتنا
زیبد امام عصر تو گوید تو را ثنا
با جملۀ مبارک انت ولنا
«میثم» چگونه وصف تو گوید؟ هو العلیم
صلّ علی جلالک یا سیّد الکریم
🔸شاعر: استاد غلامرضا سازگار
https://eitaa.com/joinchat/2396127234C1e79c91b0f
#شعر شهادت امام صادق علیه السلام
دلیكه سوخت وشد دود وگشت خاكستر
خزان لگد زدوشد ياس ديگری پرپر
دوباره پيكر پاكی كبود شد از زهر
دوباره تيغ عطش پارهپاره كرد جگر
سرای سوخته را باز هم عدو سوزاند
دوباره تازه شده داغ دود وآتش و در
ميان شعله فتاده خليل آل علی
چه آتشی كه شرر زد به قلب پيغمبر
امام صادق وسجاده وتهجد واشك
شب وتهاجم خصم وجسارتی ديگر
پياده، ازنفس افتاده، دست بسته امام
سواره، ابن ربيع سيه دل كافر
بهرقدم كه زمين خورد، چونكه برميخواست
بهياد پهلوی مجروح، گفت: ای مادر
ميان طعنه ودشنام وناسزای عدو
دلش شكست به احوال زينب مضطر
شنيد زخم زبان، هرچه ياعلی میگفت
مدينه ياس دگر ديد، رنگ نيلوفر
زداغ غربت قبر تو شيعهات دارد
دلی شكسته وقلبی كباب و ديدهء تر
هلاك میشود آل سعود از آه
دلی كه سوخت وشد دود وگشت خاكستر
🔸شاعر: سعيد نسيمی
https://eitaa.com/joinchat/2396127234C1e79c91b0f
#شعر ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها
شبیه ذره از خورشید میگیرم صفاتم را
و قطرهقطره از حوض حرم آب حیاتم را
گذشتم از خیابان ارم تا صحن آیینه
که من در آستانش دیدهام راه نجاتم را
و دارم یادگاری از رواق هر شبستانش
کمیل و آل یاسین، ندبه و عهد و سماتم را
همینکه باز بالاسر زیارتنامه میخواندم
ورق میزد زمان در من کتاب خاطراتم را
محرمها حرم با دستهها «چل اختران» بود و
زنی با اشکهایش باز میآورد ماتم را
طواف آخرم دور ضریحش بود و بعد از آن...
چه پایانی خوشی، در این حرم دیدم وفاتم را
🔸شاعر: محمد غفاری
https://eitaa.com/joinchat/2396127234C1e79c91b0f