🎶🎶🎶🎵🎵🎵
#صوت_لحن(دوم) #درس_چهارم
#ارتفاع_صوت
#استاد_شاه_میوه
۱🔷کانال آموزش حفظ وتجویدقرآن👇
@amozeshtajvidhefzquran
🎶🎶🎶🎵🎵🎵
#صوت_لحن(دوم) #درس_چهارم
#ارتفاع_صوت
#استاد_شاه_میوه
۲🔷کانال آموزش حفظ وتجویدقرآن👇
@amozeshtajvidhefzquran
q4.mp3
722.8K
🎶🎶🎶🎵🎵🎵
#صوت_لحن(دوم) #درس_چهارم
#ارتفاع_صوت
#استاد_شاه_میوه
۳🔷کانال آموزش حفظ وتجویدقرآن👇
@amozeshtajvidhefzquran
#ترجمه_کلمه_به_کلمه
#سوره_بقره
#درس_بیستم_هشتم #صفحه_بیست_پنجم
🔷کانال آموزش حفظ وتجویدقرآن👇
@amozeshtajvidhefzquran
#زندگینامه_قاریان_بزرگ_اسلام
#استادشحات_محمدانور
استاد شحّات محمد اَنور قارى مسجد امام رفاهى در روز ۱ ژوئیه ۱۹۵۰میلادى در روستاى کفر الوزیر که مرکزى دور افتاده در استان قهلیه است در یک خانواده کم جمعیّت متولد شد بیش از ۳ ماه از ولادت او نگذشته بود که پدرش وفات یافت و کودک خردسال نتوانست خوبى هاى پدرداشتن را بچشد، پدرى که او را در سن کودکى ترک کرده و در حاليکه طفل خردسال و یتیمى بود با امواج زندگى و گردش روزگار با همه شیرینى ها و تلخى هایش مواجه ساخت. و چون هیچ مهر وعطوفتى مانند مهرمادرى نیست، مادرش فرزند کوچک را به دامن گرفته و براى اقامت در منزل پدرش رهسپارشد تا با دائى هاى او زندگى کند چرا که دائى او وى را همچون پسر خود در برمى گرفت و بهترین امانت دار اوبود، او به یادگیرى و حفظ قرآن اقدام کرد و اینکه در خانه قرآن نشأت گرفت و رشد و نمو نمود تأثیر زیادى در تمام کردن حفظ قرآن کریم (در حاليکه ۸ ساله بود) داشت و بواسطه دائى اش استاد حلمى محمد مصطفى بارها به قرآن رجوع مىکرد ، وقتى به سن ۱۰ سالگى رسید دائى اش او را به یکى از روستاهاى مجاور (کفر المقام ) برد تا تجوید قرآن را به دست مرحوم استاد سید احمد فرارحى که سرپرستى او را مى کرد و رعایت واهتمام خاصى به او داشت فراگیرد چراکه استعدادى که او را شایسته مى ساخت تا یکى از مشهورترین قاریان مصر بلکه همه جهان باشد را در خود داشت.
استاد شحّات خاطرات ایّام کودکى را به یاد مى آورد : ((در آن دوره من با حفظ کردن قرآن کریم سعادتى وصف ناشدنى یافتم مخصوصاً پس از اتمام حفظ قرآن و در اثناء یادگیرى تجوید آن، و بخاطراینکه صداى زیبائى داشتم واداءِ لحن من شبیه اداء قاریان بزرگ بود بر هم دوره اى هایم پیشى گرفته ودر میان آنان به استاد کوچک شناخته مى شدم واین موضوع ایشان را خوشنود مى ساخت، هم کلاسى هایم در مکتب به دنبال فرصت بودند که استاد مشغول کارى شود تا از من بخواهند که با تجوید، آیات قرآن را برایشان بخوانم و چنان مرا تشوق مى کردند که گوئى من قارى بزرگى هستم ، و یکبار استاد از دور صداى مرا شنید و ایستاد و به من گوش مى داد تااینکه از تلاوت فارغ شدم و از آن پس اهتمام بیشترى به من مى کرد و تمرکز بیشترى به من داشت چرا که آینده خوب و روشنى را از من متوقع بود به یاد مى آورم که در ضمن یادگیرى قرآن کریم براى همکلاسى هایم زیاد تلاوت می کردم روزى یکى از ایشان فکرى کرد، او یک قوطى کبریت تهیه کرد و جعبه آن را توسط یک نخ بلند به کِشُو آن متصل کرد،من یک قسمت را در مقابل دهانم مى گرفتم و می خواندم گوئى که میکرفون است و هر یک از دوستانم قسمت دیگر را به گوش مى چسباندند تا طنین صدا را از آن بشنوندکه زیبا و قوىّ مىشد … همه اینها راه و هدفم را در حالى که طفلِ خردسالى بودم مشخص کرد و باعث شد که من هر راه و هر وسیله اى را که بواسطه آن از قرآن کریم متمکّن مى گردیدم را جستجو کنم که از دستم نرود، بالاخص پس از آنکه جوانى شدم و بعد از وفات دائى ام که سرپرستى خانواده را به عهده داشت من باید به خود ومادر و پدر بزرگم تکیه مى کردم، هر گاه مى شنیدم یکى از بزرگان فوت کرده است و از یکى از مشاهیر قُرّاء براى احیاء مجلس عزاء دعوت به عمل آمده من در حالیکه طفل ۱۲ الى ۱۵ ساله اى بودم به مکان عزاء مى رفتم تا به قرآن گوش فرا دهم و از قارى چیزى یاد بگیرم و در فضاى آن مناسبت قرار بگیرم تا اینکه اگر به چنین مجلسى دعوت شدم مثل همین مشاهیر باشم
استاد جوده ابو السعود و السعید عبدالصمد الزناتى و الشیخ جمدى الزامل کسانى بودند که با حضورشان آتش رقابت را درمنطقه شعله ور کردند، ولى حقیقت این است که استعداد این جوان مستعدّ ناگهان درخشید و در آن میان او را منحصر به فرد کرد و به مقامى انکار ناشدنى رسید و على رغم سنّ کمش مانند یک قارى بزرگ که تمامى سر انگشتان به او نشانه رفته است، درخشید و اینها همه قبل از ۲۰ سالگى بود.
این زندگینامه ادامه دارد......
🔸اکنون شما هم به کانال آموزش تجوید و حفظ قرآن بپيونديد:
👉 @amozeshtajvidhefzquran 👈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تلاوت_قرآن
فرازی زیبا و فوق الوصف از استاد شحات محمد انور
سوره مبارکه انسان (دهر)
👌👌👌🌸🌸🌸
🔸اکنون شما هم به کانال آموزش تجوید و حفظ قرآن بپيونديد:
👉 @amozeshtajvidhefzquran 👈
با عضویت در این کانال به سادگی و رایگان حافظ و یا قاری قرآن کریم بشین و از اساتید قرآنی در آموزش دروس قرآنی بهرمند شوید 😊😊😊
👉 @amozeshtajvidhefzquran👈
#قصه_های_قرآنی
#حضرت_یونس(ع)
نجات يونس و بازگشت او به سوى قوم خود
آرى، حضرت يونس عليهالسلام وقتى كه در شكم ماهى بزرگ قرار گرفت در همان جا دل به خدا بست و توبه كرد، خداوند به ماهى فرمان داد، تا يونس را به ساحل دريا ببرد و او را به بيرون دريا بيفكند.
يونس همچون جوجه نوزاد و ضعيف و بى بال و پر، از شكم ماهى بيرون افكنده شد، به طورى كه توان حركت نداشت.
لطف الهى به سراغ او آمد، خداوند در همان ساحل دريا، كدوبُنى رويانيد يونس در سايه آن گياه آرميد و همواره ذكر خدا ميگفت و كم كم رشد كرد و سلامتى خود را بازيافت.
در اين هنگام خداوند كرمى فرستاد و ريشه آن درخت كدو را خورد و آن درخت خشك شد.
خشك شدن آن درخت براى يونس، بسيار سخت و رنج آور بود و او را محزون نمود. خداوند به او وحى كرد: چرا محزون هستى؟ او عرض كرد: اين درخت براى من سايه تشكيل مى داد، كرمى را بر آن مسلط كردى، ريشه اش را خورد و خشك گرديد.
خداوند فرمود: تو از خشك شدن يك ريشه درختى كه، نه تو آن را كاشتى و نه به آن آب دادى غمگين شدى، ولى از نزول عذاب بر صد هزار نفر يا بيشتر محزون نشدى، اكنون بدان كه اهل نينوا ايمان آوردهاند و راه تقوى به پيش گرفتند و عذاب از آنها رفع گرديد، به سوى آنها برو.
و به نقل ديگر: پس از خشك شدن درخت، يونس اظهار ناراحتى و رنج كرد، خداوند به او وحى كرد: اى يونس! دل تو در مورد عذاب صدهزار نفر و بيشتر، نسوخت ولى براى رنج يك ساعت، طاقت خود را از دست دادى.
يونس متوجه خطاى خود شد و عرض كرد:
يا رَبّ عفوَكَ عَفوَكَ؛ پروردگارا، عفو تو را طالبم، و در خواست بخشش مى كنم.
يونس به سوى نينوا حركت كرد، وقتى كه نزديك نينوا رسيد، خجالت كشيد كه وارد نينوا شود، چوپانى را ديد نزد او رفت و به او فرمود:
برو نزد مردم نينوا و به آنها خبر بده كه يونس به سوى شما مى آيد.
چوپان به يونس گفت: آيا دروغ مى گويى؟ آيا حيا نمى كنى؟ يونس در دريا غرق شد و از بين رفت.
به درخواست يونس، گوسفندى با زبان گويا گواهى داد كه او يونس است، چوپان يقين پيدا كرد، با شتاب به نينوا رفت و ورود يونس را به مردم خبر داد. مردم كه هرگز چنين خبرى را باور نمى كردند، چوپان را دستگير كرده و تصميم گرفتند تا او را بزنند، او گفت: من براى صدق خبرى كه آوردم، برهان دارم، گفتند: برهان تو چيست؟ جواب داد: برهان من اين است كه اين گوسفند گواهى مىدهد . همان گوسفند با زبان گويا گواهى داد. مردم به راستى آن خبر اطمينان يافتند، به استقبال حضرت يونس عليهالسلام آمدند و آن حضرت را با احترام وارد نينوا نمودند و به او ايمان آوردند و در راه ايمان به خوبى استوار ماندند و سالها تحت رهبرى و راهنمايى هاى حضرت يونس عليهالسلام به زندگى خود ادامه دادند. (654)
🔸اکنون شما هم به کانال آموزش تجوید و حفظ قرآن بپيونديد:
👉 @amozeshtajvidhefzquran 👈