#جلوه_هایی_ازعفت_کلام_در_قرآن
تصور کنید کسی را که در دل تاریکی شب، گرفتار رگبار تندِ بارانی متراکم شده است. غرّش رعد و جهش برق، امانش را بریده. او از شدت ترس، انگشتانش را در گوش فرو برده که مبادا صدای مهیب صاعقه، او را به کام مرگ فرستد. این مثالی است برای جماعت "منافقان" در قرآن؛ میفرماید: َأوْ کصَیبٍ مِنَ السَّماءِ فیهِ ظُلُماتٌ وَ رَعْدٌ وَ بَرْقٌ یجْعَلُونَ أَصابِعَهُمْ فی آذانِهِمْ مِنَ الصَّواعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ وَ اللَّهُ مُحیطٌ بِالْکافِرین.(بقره/19)
تمثیلی است عجیب پر از نکتههای باریک معرفتی، لیک در بحث حاضر، استناد ما قسمتی از کریمه است که میفرماید: یجْعَلُونَ أَصابِعَهُمْ فی آذانِهِم... یعنی انگشتان خود را در گوش فرو میبرند! کسی که در چنین شرایط دهشتباری قرار گرفته که نزدیک است از شدت صدای صاعقه، قالب تهی کند، ناخودآگاه، کدامیک از انگشتان خود را در گوش فرو میبرد؟ خواهید گفت انگشت اشاره را. پس چرا خداوند در اینجا به صورت مبهم و کلی میفرماید: اصابع? اندکی تأمل، ما را به نکتهای رهنمون میکند و آن اینکه: انگشت "سبّابه"، همان انگشتی است که عامه مردم به هنگام ناسزا با آن به طرف مقابل، اشاره میکنند. از ماده سبّ یعنی فحش. و این، اوج عفت کلام خداست که به گونهای کاملاً مبهم سخن میگوید که مخاطب به معنای عرفی کلمه منتقل نمیشود!
✍️ابوالقاسم شکوری
🍁 🔸اکنون شما هم به کانال آموزش تجوید و حفظ قرآن بپيونديد:
👉 @amozeshtajvidhefzquran👈