﷽📚🕥
#قصه_های_قرآنی 📖
#حضرت_عیسی_(ع)
#قسمت_بیست_دوم
🦋عيسى عليهالسلام در فراق جانسوز مادر🦋
✨ عيسى عليهالسلام در عصر و زمانى بود كه در راه هدايت مردم، رنجها برد و از مردم، زخم زبانها و ناسزاها شنيد.
🌱 ولى وقتى نزد مادرش مريم عليهاالسلام مىآمد، دلش آرام مىشد و حالات و بيانات مادر، مرهمى شفابخش براى دل غمبار عيسى عليهالسلام بود. مادرى كه سراپا نور بود و محضرش انسان را به ياد خدا و ملكوت مىانداخت و هرگونه غم را از دل مىزدود.
✨حضرت مريم عليهاالسلام روزها به صحرا و كوهستان مىرفت و در آن جا به عبادت و نيايش خدا مىپرداخت.
🌱 روزى در وادى دمشق در دامنه كوهى مشغول عبادت بود، خسته شد و همانجا خوابيد تا رفع خستگى كند. همان دم از دنيا رفت. حوريان بهشت نزد او آمدند و او را غسل داده، و تجهيز نمودند و پارچه سفيدى را بر روى او كشيدند.
✨عيسى عليهالسلام به سراغ مادر آمد، ديد خوابيده است و پارچه سفيدى بر روى او كشيده شده است؛ او را بيدار نكرد. مدتى در اطراف او قدم زد، ديد بيدار نشد. هنگام نماز و افطار مادرش فرا رسيد، باز ديد بيدار نشد. آهسته كنارش آمد و مادر را صدا زد، جوابى نشنيد. بلندتر صدا كرد باز جواب نشنيد، فهميد كه مادرش جان سپرده است.
🌱عيسى عليهالسلام بسيار ناراحت شد، داغ فراق مادر، جگرش را كباب كرد. با دلى خونبار جنازه مادر را برداشت و به نزديك در بيت المقدس آورد و در آن جا به خاك سپرد.
✨عيسى عليهالسلام از فكر مادر بيرون نمىرفت، در اين حال روح مادرش را ديد، شاد شد، پرسيد: مادر! آيا هيچ آرزويى دارى؟
🌱 مريم عليهاالسلام پاسخ داد: آرى، آرزوى من اين است كه در دنيا بودم و شبهاى سرد زمستانى را با مناجات و عبادت در درگاه خدا به بامداد مىرسانم و روزهاى گرم تابستان را روزه مىگرفتم.
🌱از عمر همان بود
كه در ياد تو بودم
🌱باقى همه سهو است
و فسون است و فسانه
👇👇👇👇
🔶اکنون شما هم به کانال آموزش تجوید و حفظ قرآن بپيونديد:
@amozeshtajvidhefzquran