﷽📚🕥
#قصه_های_قرآنی📖
#حضرت_موسی(ع)
#قسمت_سی_ششم 🦋
داستان گاو بنى اسرائيل
🌿ماجراى گاو بنى اسرائيل، مختلف نقل شده، ما در اين جا نظر شما را به ذكر يكى از آن روايات، با توجه به روايات ديگر و آيات 67 و 73 سوره بقره، جلب مىكنيم.
✨مرد نيكوكارى به پدر و مادر خود بسيار احترام مىكرد. در يكى از روزها كه پدرش در خواب بود معامله پرسودى برايش پيش آمد ولى مغازهاش بسته بود و كليد مغازه نزد پدرش بود و پدرش نيز در آن وقت خوابيده بود. فروختن كالا، بستگى به بيدار كردن پدر داشت، تا كليدى را كه در نزد پدر بود بگيرد. مرد نيكوكار آن معامله پرسود را به خاطر بيدار نكردن پدر، انجام نداد (و به خاطر احترام به پدر، از سودى كلانى كه معادل 70 هزار درهم بود، گذشت) و مشترى رفت. وقتى پدر بيدار شد و از ماجرا اطلاع يافت، از پسر مهربانش تشكر كرد و گاوى را كه داشت به پسرش بخشيد و گفت: اميدوارم خير و بركت بسيار، از ناحيه اين گاو به تو برسد.
🌿اين از يك سو، و از سوى ديگر يكى از جوانان بنى اسرائيل از دخترى خواستگارى كرد، به او جواب مثبت دادند، پسر عموى او، كه جوان آلوده به گناه بود، از همان دختر خواستگارى كرد. خواستگارى او را رد كردند، او كينه پسرعمويش را به دل گرفت تا اين كه شبى او را غافلگير كرده و كشت و جنازهاش را در يكى از محلهها انداخت. فرداى آن روز كنار جنازه آمد و با گريه و داد و فرياد، تقاضاى خون بها كرد و گفت: هركس او را كشته، خونبهايش به من مىرسد، و اگر قاتل پيدا نشد، اهل آن محل بايد خون بها را بپرازند.
🌱موضوع پيچيده شد و اختلاف، شديد گرديد، چون تعيين قاتل از طريق عادى ممكن نبود و ادامه اين وضع ممكن بود، موجب فتنه و قتل عظيم شود، نزد موسى عليهالسلام آمدند تا او از خدا بخواهد، قاتل را معرفى كند.
✨موسى عليهالسلام حل مشكل را از درگاه خدا خواست، خداوند دستورى به او داد، موسى عليهالسلام آن دستور را به قوم خود چنين بيان كرد:
🌿خداوند به شما دستور مىدهد گاوى را ذبح كنيد و قطعهاى از بدن آن را به مقتول بزنيد، تا زنده شود و قاتل را معرفى كند و درگيرى پايان يابد.
بنى اسرائيل: آيا ما را مسخره مىكنى؟
موسى: به خدا پناه مىبرم از اين كه از جاهلان باشم.
🌱بنى اسرائيل: اگر كار را در همين جا ختم مىكردند، زود به نتيجه مىرسيدند، ولى بر اثر سؤالهاى مكرر، خودشان كار خود را دشوار نمودند، به موسى گفتند: از خدا بخواهد براى ما روشن كند كه اين ماده گاو، چگونه باشد؟
🌿 موسى: خدا ميفرمايد: مادهگاوى كه نه پير و از كار افتاده، و نه جوان باشد، بلكه ميان اين دو باشد، آن چه به شما دستور داده زود انجام دهيد.
بنى اسرائيل: از خدا بخواه كه چه رنگى داشته باشد.
🌱موسى: خداوند مىفرمايد: گاوى زردرنگ كه رنگ آن بينندگان را شاد سازد.
✨بنى اسرائيل: از خدا بخواه بيشتر توضيح دهد، زيرا چگونگى اين گاو براى ما مبهم است، اگر خدا بخواهد ما هدايت خواهيم شد.
🌿موسى: خداوند مىفرمايد: گاوى باشد كه براى شخم زدن رام نشده، و براى زراعت آبكشى ننموده است و هيچ عيب و رنگ ديگرى در او نيست.
🌱بنى اسرائيل: اكنون مطلب روشن شد حق مطلب را براى ما آوردى.(532)
✨بنى اسرائيل به جستجو پرداختند تا گاوى را با همين اوصاف بيابند، سرانجام چنين گاوى را از خانه همان مرد نيكوكار كه به پدر و مادر احترام مىكرد، و پدرش گاوى به او بخشيده بود يافتند، آن گاو را پس از چانهزنىهاى مكرر به قيمت بسيار گران يعنى به پُر بودن پوست آن از طلا، خريدند و گاو را آوردند. به دستور موسى عليهالسلام آن گاو را ذبح كرده، دم او را قطع كردند و به مقتول زدند، او به اذن خدا زنده شد و گفت: فلان پسرعمويم كه ادعاى خون بهاى مرا دارد، قاتل من است.
🌿معما حل شد و قاتل بن مجازات رسيد و مقتول زنده شده با دختر عموى خود ازدواج كرد و مدت زمانى با هم زندگى كردند و آن مرد نيكوكار، كه به پدر و مادر نيكى مىكرد به سود كلانى رسيد و پاداش نيكوكاريش را گرفت، حضرت موسى عليهالسلام فرمود:
اُنظُرُوا اِلى البِرِّ ما بَلَغَ بِاَهلِهِ؛
به نيكى بنگريد كه چه پاداش سودمندى به صاحبش مىبخشد.(533)
🔶اکنون شما هم به کانال آموزش تجوید و حفظ قرآن بپيونديد:
👉 @amozeshtajvidhefzquran 👈
﷽📚🕥📚🎆
#قصه_های_قرآنی 📖
#حضرت_محمد(ص)
#قسمت_سی_ششم
🦋آزاد كردن اسيران🦋
🔶در جريان پيمان نامه صلح حديبيه نقل شده كه: سى نفر از جوانان مكه در حالى كه مسلح بودند، مخفيانه به طور چريكى نزديك حديبيه آمدند، تا به مسلمانان و شخص پيامبر حمله كردند و آنها را بكشند.
🔷اين توطئه به طور معجزه آسايى خنثى شد، و همه آن سى نفر دستگير شدند، ولى پيامبر آنها را آزاد نمود. اما جريان دستگيرى آنها به اين صورت انجام گرفت كه پيامبر آنها را نفرين كرد، چشم آنها گرفته شد و در نتيجه اسير شدند.
🔶و نيز نقل شده است كه مشركان، چهل نفر را براى غافلگير نمودن پيامبر و همراهان و حمله به مسلمين مأمور ساخته بودند كه همه آنها اسير شدند و سپس پيامبر آنها را آزاد ساخت.
🔷و بعضى نقل كردند: مشركان، هشتاد نفر مسلح را مأمور كرده بودند، كه از مخفيگاههاى كوه تنعيم كه در كنار سرزمين حديبيه است، سرازير شوند و با استفاده از فرصت هنگامى كه مسلمين نماز مىخوانند به مسلمانان حمله نمايند. (كه آيه 22 سوره فتح در اين مورد نازل گرديد.)
🔶مطابق نقل ديگر، قريش خالد بن وليد را همراه با 2000 نفر براى ضربه زدن به مسلمين فرستادند.
زيرا آنها مىخواستند كه در حال نماز، به مسلمين حمله كنند كه موفق نشدند.
🔶اکنون شما هم به کانال آموزش تجوید و حفظ قرآن بپيونديد:
👉 @amozeshtajvidhefzquran 👈