eitaa logo
آموزش تخصصی تجوید و حفظ و قرائت قرآن کریم
6.6هزار دنبال‌کننده
20.8هزار عکس
7.8هزار ویدیو
435 فایل
✨﷽✨ 📖 رسول اکرم( صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند : ✨حاملان وحافظان قرآن مشمول رحمت خاص خداوند هستند.✨ 📣ادمین و پشتیبانی کانال آموزش حفظ قرآن↩️ @meftah68 گروه حفظ ترتیبی https://eitaa.com/joinchat/3090940015C72c3166202
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃🌸🍃 🍃غَمَام: به هر چیزی که در آسمان به ناگاه و به طور ثابت در یک مکان از قدرت الهی پیدا می شود که یا از آن نعمت می ریزد، و یا بلاء است؛ گفته می شود. مَطار به آنچه از آسمان بر زمین می ریزد گفته می شود که یا ممکن است باران باشد (قَالُوا هَٰذَا عَارِضٌ مُمْطِرُنَا)، و یا ممکن است سنگریزه های بلاء باشد. (فَجَعَلْنَا عَالِيَهَا سَافِلَهَا وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهِمْ حِجَارَةً مِنْ سِجِّيلٍ)نزول سنگریزه از آسمان از غَمَام صورت گرفته است که از قدرت الهی به ناگاه به دست توانمند فرشتگان حق تعالی صورت می گیرد. وَظَلَّلْنَا عَلَيْكُمُ الْغَمَامَ وَأَنْزَلْنَا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَىٰ (۵۷_بقره) مراد از غَمَام در این آیه یعنی، نعمت بر زمین فرو ریخت. ولی غَیث در کلام وحی در همه جا به معنای باران است. وَهُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ الْغَيْثَ مِنْ بَعْدِ مَا قَنَطُوا وَيَنْشُرُ رَحْمَتَهُ وَهُوَ الْوَلِيُّ الْحَمِيد (۲۸_شوری) غَم را از آن جهت گویند که سایه ای بر دل انسان می افکند و او را از دریافت نور و روشنایی محروم می کند. 🌟سَحاب: هر چیزی است که در آسمان حرکت کرده و کشیده می شود. سَحَب به معنی کشیده شدن است. (يَوْمَ يُسْحَبُونَ فِي النَّارِ عَلَىٰ وُجُوهِهِم) مراد از سَحاب در تمام آیات قرآن ابرها هستند که در آسمان به حالت حرکت یا باز شدن حجم شان کشیده می شوند. اللَّهُ الَّذِي يُرْسِلُ الرِّيَاحَ فَتُثِيرُ سَحَابًا فَيَبْسُطُهُ فِي السَّمَاءِ كَيْفَ يَشَاءُ (۴۸_روم)پس ابرها در آسمان در حال عبور و گذر به خاطر حرکت شان هستند.مُسْتَحب از سَحَب است یعنی عملی که می شود از آن گذر کرد و الزام و وجوبی برای انجام آن نیست. ✾•┈┈••📚☆✦❀✦☆📚••┈┈•✾ 🆔اکنون شما هم به کانال ✨« » ✨ بپيونديد: 👉@amozeshtajvidhefzquran👈
🌸🍃🌸🍃 🍃نَقَب: برای رسیدن به یک هدف بر روی یک سطح دو راه ممکن است؛ یا با خود سطح و در روی سطح باید حرکت شود، یا در فاصله ای از سطح مورد هدف، در زمین کانالی زده می شود تا از عمق به سطح زمین هدف برسند که به آن "نقیب کردن" گویند. حق تعالی برای قوم بنی اسرائیل دوازده رهبر و سرپرست برگزید ولی به آن ها در کلام خود عنوان امام اطلاق ننمود بلکه آن ها را "نقیب" نام گذاری نمود. وَ لَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثاقَ بَنِي إِسْرائِيلَ وَ بَعَثْنا مِنْهُمُ اثْنَيْ عَشَرَ نَقِيباً (۱۲_مائده) فرق امام و نقیب در آن است که امام در سطح و به صورت آشکار حرکت می کند تا مردم را به مقصود مورد مطلوب در سطح برساند، ولی نقیب به صورت پنهانی در زیر سطح حرکت می نماید تا برخی را به خدا برساند. علت نامیدن نقیب در بنی اسرائیل دو امر بود: یکی ترس از فرعون بر کشته شدن خود و پیروان شان در صورت دعوت در سطح و به صورت آشکار، و دوم عدم تأثیر امام در بنی اسرائیل، چون آنان وقتی به خدا و رسول ایمان نداشتند لذا وجود امام برای رساندن آنان به خدا و رسول ضرورت و معنایی نداشت. نقیبان در اصل مبعوث شدگانی از سوی خداوند در بنی اسرائیل بودند که به صورت پنهانی و غیر آشکار مردم را نسبت به رعایت نماز و زکات و ایمان به خدا و موسی نبی انذار می کردند‌. اگر در تاریخ انبیاء بنگریم، آنان نیز گاهی با نقش نقیب هدایت الهی را انجام دادند. به طور مثال، حضرت موسی نبی به بت ها نذوراتی داد و حاجاتی خواست. یعنی به حالت پنهانی حرکتی کرد، و سپس در نزد مردم طلبکار شد که چرا بت ها حاجت او را ندادند؟ یعنی حقیقت باطل بودن بت ها را از آن نقیب به سطح رساند و بر همگان آشکار کرد‌. مَناقب از نقیب است. اهل بیت علیهم السَّلام برخی کارها را پنهانی و دور از چشم دیگران انجام می دادند که بعد از شهادت شان حرکات پنهانی آنان به سطح رسیده و آشکار گردیده است که به آنان "مَناقب" گویند. به عنوان نمونه امام حسین (ع) با یزید در ابتدای خلافت اش مخالفت آشکار ننمودند و آن را ابتدا از سطح شروع نکردند، بلکه با عدم بیعت شان به حالت پنهانی مخالفت خود را حرکت دادند و یزید با تلاش برای اخذ بیعت هرچند به ظاهر، سعی در از بین بردن نقیب آن حضرت در دین را داشت که وقتی موفق به این امر نشد حضرت مخالفت خود را از حالت پنهانی به سطح رساندند و با ذکر دلایل خود در عدم بیعت شان با یزید شروع به بیان فسق و فجور او در سطح و در عموم نمودند. اگر یزید اصرار به بیعت نداشت آن حضرت فسق و فجور او را شاید آشکار و بیان در سطح نمی نمودند و در این حالت واقعه کربلا هرچند اتفاق نیفتاده بود ولی بعدها نقیب آن حضرت در دین در امر عدم بیعت با یزید قطعاً آشکار و به سطح می رسید، پس علت فسق و فجور او بر همگان جای سؤال و سپس روشن می شد. چنانچه حضرت زهرا (س) با وصیت خود مبنی بر دفن شبانه آن حضرت در اسلام نقیب زدند و بعد از دفن آن حضرت بسیاری غاصبان حق سعی کردند بر آن حضرت نماز بخوانند و نقیب حضرت زهرا (س) در دین را خنثی سازند که طبق وصیت آن حضرت و اجرای آن توسط مولای متقیان نتوانستند نقیب ایشان در دین را خنثی نمایند، و حقیقت غصب بر بسیاری در آن زمان و همگان در طول تاریخ مشخص گردید. تفاوت نقیب با تقیّه در آن است که در تقیّه شاید حقیقتی تا ابد برای همیشه پنهان بماند ولی در نقیب حرکت پنهانی روزی به سطح رسیده و به مدد الهی آشکار می گردد. نقاب هم از نقیب است. کسی برای رسیدن به هدفی در سطح پنهانی نقیب می زند و صورتی که بر خود می گیرد نقش نقاب را دارد. یعنی کسی که در سطح پوششی قرار دهد تا حرکت پنهانی او در عمق مشخص نشود به آن نقاب گویند. مثال پسر غیر مؤمنی برای ازدواج با دختر مؤمنه ثروتمندی به خاطر ثروت اش در صورت خود نقاب نماز می زند در حالی که در پنهان هدف اش نماز و رسیدن به خدا نیست بلکه رسیدن به ثروت آن دختر است. ✾•┈┈••📚☆✦❀✦☆📚••┈┈•✾ 🆔اکنون شما هم به کانال ✨« » ✨ بپيونديد: 👉@amozeshtajvidhefzquran👈
🌸🍃🌸🍃 🍃نَقَم: این کلمه متضاد نَعَم و نعمت بخشیدن است. یعنی گرفتن نعمت از صاحب آن را "نقمت یا انتقام" گویند. انتقام به معنای ضربه زدن به انسان ندار و نابودی او نیست. در آیات وحی آنچه مربوط به انتقام بوده همگی امری است که حق تعالی آن را به دست خود قرار داده است. (فَإِنَّا مِنْهُمْ مُنْتَقِمُونَ) یعنی انتقام از ظالمان و کافران که همان مرحله گرفتن نعمت از آن‌ها یا همان انتقام است فقط به دست خداست و حق تعالی امری از انتقام را به انسان ها یا رسولان خود موکول نکرده است. فَلَا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ مُخْلِفَ وَعْدِهِ رُسُلَهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ ذُو انْتِقَام (۴۷_ابراهیم) یعنی وعده انتقام به تمام رسولان و ائمه اش را داده است. یعنی وعده سلب نعمت از ظالمان و کافران که باعث گمراهی مردم شده بودند. چنانچه موسی نبی از خدا دعا کرد و برای فرعون انتقام الهی یا همان تبدیل نعمت به نقمت را خواست. وَقَالَ مُوسَىٰ رَبَّنَا إِنَّكَ آتَيْتَ فِرْعَوْنَ وَمَلَأَهُ زِينَةً وَأَمْوَالًا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا رَبَّنَا لِيُضِلُّوا عَنْ سَبِيلِكَ رَبَّنَا اطْمِسْ عَلَىٰ أَمْوَالِهِمْ وَاشْدُدْ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُوا حَتَّىٰ يَرَوُا الْعَذَابَ الْأَلِيم (۸۸_یونس) و فرجام اش چنین شد که خداوند همه نعمات از فرعون گرفت و چنان غرق و نابودش ساخت. مراد از "ذُو انْتِقَام" از دشمنان انبیاء، یعنی هم در دنیا نعمات ام از آنان می گیرم و تبدیل به نقمت می کنم که این انتقام نخست و هم در آخرت آنان را از نعمت بهشت محروم می سازم. حق تعالی درباره وجود نبی مکرم اسلام (ص) در شبه جزیره عربستان می فرماید: "وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِيهِمْ" یعنی تا وجود مبارک تو در بین آنهاست من با نزول عذاب، نعمات خود را از آنان نمی گیرم. (در اصل انتقام نمی گیرم) اما زمانی که وجود تو را با مرگ نزد خود بردم از آنان انتقام گرفته و نعمات ام از آنان گرفته و تبدیل به نقمت شان می سازم. (فَإِنَّا مِنْهُمْ مُنْتَقِمُونَ) برای درک معنی انتقام باید نخست تعریف نقمت را بدانیم. هر نعمتی بین دو نقمت است. مثال، باران مناسب و متعادل و مورد نیاز یک نعمت است که بین دو نقمت کم بارشی و سیلاب قرار گرفته است. سلامتی یک تعادل در وجود برخی احتیاجات بدن است. وجود قند برای یک خون نعمت است که بین دو نقمت کم بودن از حدّ مورد نیاز و زیاد بودن از مورد نیاز بدن قرار دارد. پس نقمت وارد کردن یک شئ مضر از بیرون نیست، بلکه کم کردن یک نعمت یا افزودن آن نقمت محسوب می شود. داشتن دارایی یک نعمت است که بین دو نقمت فقر و نقمت طغیان ثروت قرار دارد. یعنی دارایی انسان هر لحظه ممکن است از نیازش کمتر شده و به فقر رود یا بیش از نیازش شده و طبق قرآن طغیان کند. (كَلَّا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَيَطْغَىٰ - أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَىٰ) پس انتقام الهی بر هم زدن تعادل این نعمات است. انسان اگر از کسی بخواهد انتقام گیرد چند حالت دارد: در مقام ضعف در زمان ستمی کسی قرار گرفته و نتوانسته حق خود را از ظالم بگیرد پس به فکر انتقام می افتد و در این انتقام هرگز جانب عدالت را رعایت نمی کند یعنی معادل ضربه ای که خورده است ضربه نمی زند و سعی در ضربه زدن بیشتر دارد، از سوی دیگر بعد از انتقام نوعی احساس سبکی و آرامش می کند. ولی حق تعالی در انتقام از بشر هرگز در مقام ضعف در زمان گناه او قرار ندارد و بعد از انتقام احساس سبک شدن نمی کند و ضربه ای نمی زند بلکه نعمات اش را فقط پس می گیرد یا از نعماتی که خلق کرده است محروم می کند. در آیات کلام وحی حق تعالی خودش را مُنْتَقِم معرفی می کند و انسانی را امر به انتقام از انسانی دیگر نمی کند چون انسان ولی نعمت کسی نیست که بتواند با سلب نعمت از او انتقام گیرد. انسان در برابر ستمی که در حق او شده است در قالب، قصاص و دیه به احقاق و پس گرفتن حق خویش معادل ستمی که در حق او گردیده فقط مجاز شمرده شده و صاحب اختیار است. مراد از "مُنْتَقِم آل محمد" یعنی کسی که بعد از ظهور تمام نعماتی که ظالمان از ظلم در حق مظلومان جمع کرده اند آنان را گرفته و به عدالت تقسیم خواهد کرد و در احادیث است آن حضرت زکات واجب برای گسترش عدالت در جامعه را از مردم خواهند گرفت. ✾•┈┈••📚☆✦❀✦☆📚••┈┈•✾ 🆔اکنون شما هم به کانال ✨« » ✨ بپيونديد: 👉@amozeshtajvidhefzquran👈
🌸🍃🌸🍃 ثَرَبَ: به معنی ملامت کردن کسی بعد از پذیرفتن اشتباه و ندامت اش را گویند که فعلی نهی شده در کلام وحی است. قَالُوا تَاللَّهِ لَقَدْ آثَرَكَ اللَّهُ عَلَيْنَا وَإِنْ كُنَّا لَخَاطِئِينَ (۹۱_یوسف) این آیه خطاب به برادران یوسف بعد از پذیرش خطا و ستم شان در حق برادر است. وقتی یوسف نبی این سخن از برادرانش شنید سکوت خود شکست و گفت: قَالَ لَا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ ۖ يَغْفِرُ اللَّهُ لَكُمْ ۖ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ (۹۲ _ یوسف) مراد از لَا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ یعنی کل مطلب را از گذشته و اتفاقات گذشته خارج کرد و مبحث را عوض کرد. پس وقتی کسی خطای خود را اعتراف کرد، تکرار و باز کردن خطای او مصداق تثریب و امری بسیار مذموم است چون سرشگستگی او را شدیدتر می کند. ✾•┈┈••📚☆✦❀✦☆📚••┈┈•✾ 🆔اکنون شما هم به کانال ✨« » ✨ بپيونديد: 👉@amozeshtajvidhefzquran👈
🌸🍃🌸🍃 رَقَب: به معنی گردن است. "فَضَرْبَ الرِّقَابِ" یعنی گردن شان بزنید. وَإِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ لَا يَرْقُبُوا فِيكُمْ (۸_توبه) یعنی اگر بر شما تسلط یابند بر عهد خود گردن ننهند. فَخَرَجَ مِنْهَا خَائِفًا يَتَرَقَّبُ (۲۱_قصص) موسی (ع) از شهر مصر با حال ترس و نگرانی و مراقبت از دشمن بیرون رفت. رَقَب در اینجا به معنای کسی است که می ترسد گرفتار شود. "وَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ" یعنی آزار و حرّ کند کسی را که گردن اش زیر تیغ و زندانی است و مراقب او هستند. یکی از مصادیق صرف زکات "وَفِي الرِّقَابِ" یعنی کسانی که گردن شان در زیر دِینی است و در ترس هستند. آتَى الْمَالَ عَلَىٰ حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَىٰ وَالْيَتَامَىٰ وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّائِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ (۱۷۷_بقره) بخشش به رقاب مصداق انفاق هم علاوه برگیرندگان زکات شامل می شود. خداوند در بحث تأکید به صله ارحام می فرماید: وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا (۱_نساء) یعنی مراقب باشید که گردن شما در دستان من قرار دارد و من رقیب شما هستم پس از من تقوی پیشه کنید و قطع ارحام ننمایید. (وَارْتَقِبُوا إِنِّي مَعَكُمْ رَقِيبٌ) "فَكُّ رَقَبَةٍ" به معنی آزاد کردن اسیر و زندانی نیست، بلکه جدا کردن کسی است که گردن اش از ترس و وحشت زیر تیغ است. مثال، کسی مبلغی بدهی دارد که از دست طلبکار فراری است، پرداخت بدهی او و برداشتن او از زیر مراقبت کسی که طلبکار اوست مصداق فَكُّ رَقَبَةٍ است. پرداخت بدهی بدهکار و مقروض را حق تعالی بعد از رقاب ذکر کرده است. وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ؛ که غارمین معرفی شان کرده است. وَالْغَارِمِين، کسانی هستند که بدهی سنگین دارند ولی برای پرداخت آن مانند وَفِي الرِّقَابِ در ترس و وحشت و فراری نیستند. ایجاد صلح بین طلبکار و بدهکار هم نوعی مصداق فَكُّ رَقَبَةٍ محسوب می شود که طبق کلام وحی از اعمالی است که انسان برای رها شدن از عقبه های تنگ و تاریک روز قیامت نیازمند آن است. پس پرداخت بدهی یک زندانی ورشکسته و آزاد کردن او تنها فقط فَكُّ رَقَبَةٍ نیست، بلکه پرداخت بدهی مردی که از دست طلبکاران خود، از منزل خود گریزان و در ترس و وحشت است نیز مصداق "فَكُّ رَقَبَةٍ و فِي الرِّقَابِ" است. ✾•┈┈••📚☆✦❀✦☆📚••┈┈•✾ 🆔اکنون شما هم به کانال ✨« » ✨ بپيونديد: 👉@amozeshtajvidhefzquran👈
🌸🍃🌸🍃 مَیل: به معنی نیاز انسان به یک امر است، که این نیاز طبیعی بوده و حد مورد نیاز از نفس است. اگر این نیاز در کسی بیش از حد باشد که امکان خطا و افتادن در معصیت ایجاد کند تبدیل به شهوت می شود. الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الشَّهَوَاتِ أَنْ تَمِيلُوا مَيْلًا عَظِيمًا (۲۷_نساء) کسانی که از شهوت پیروی می کنند به میل زیاد متمایل می شوند. (که همان تبدیل به شهوت است) هر مردی به سمت زنی میل می کند این میل بر وجود او و بخشی از وجود اوست که نیاز و امری لازم برای زاد و ولد است، اما اگر مردی میل او از حد نیاز و تعریف شده فراتر رود به آن "شهوت" گفته می شود. مثال دیگری می زنیم، کسی که گرسنه است میل به غذا خوردن دارد، ولی کسی که سیر شده است اگر میل به غذاخوردن داشت دچار شهوت در خوردن شده است که این شهوت برای او بسیار خطرناک و می تواند حکم متعدی بر او ثبت کند. ✾•┈┈••📚☆✦❀✦☆📚••┈┈•✾ 🆔اکنون شما هم به کانال ✨« » ✨ بپيونديد: 👉@amozeshtajvidhefzquran👈
🌸🍃🌸🍃 جبهه: به قسمت بالای ابرو تا موی سر را گویند. يَوْمَ يُحْمَىٰ عَلَيْهَا فِي نَارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوَىٰ بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنُوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ ۖ هَٰذَا مَا كَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ فَذُوقُوا مَا كُنْتُمْ تَكْنِزُونَ (۳۵_ توبه) روزی که آن طلا و نقره ذخائرشان در آتش دوزخ گداخته شود و پیشانی و پشت و پهلوی آنها را به آن داغ کنند (و فرشتگان عذاب به آنها گویند) این است نتیجه آنچه بر خود ذخیره کردید، اکنون بچشید (آتش حسرت و عذاب) همان سیم و زری که اندوخته می‌کردید. جِبَاهُهُمْ جمع جبهه است. قسمت جلوی میدان جنگ را هم "جَبهِه" گویند به این دلیل که علامت مرگ در جبهه انسان با عرق سرد یا سردرد ظاهر می شود و برای آن که کسانی که قسمت جلوی میدان جنگ هستند احتمال کشته شدن شان بیشتر از پشت جبهه است. در زمان تَب نیز بیشترین حرارت در پیشانی است و زمان میگرن پیشانی درد شدید می گیرد. کوچک ترین حس درد یا گیجی در جبهه باعث از بین رفتن تعادل و توان بدن می شود. برای همین کسانی که در جبهه هستند اگر کشته شوند یا فرار کنند دشمن سریع به وسط لشگر ورود و همه را تار و مار می کند. بستن جبهه (پیشانی) در مردان در زمان کار خیلی مهم است و نوعی باعث عافیت است و گاهی بستن دستمال خالی بر جبهه سبب بهبود سردرد می شود. جبهه محلی است که در سجده باید روی خاک قرار گیرد. ✾•┈┈••📚☆✦❀✦☆📚••┈┈•✾ 🆔اکنون شما هم به کانال ✨« » ✨ بپيونديد: 👉@amozeshtajvidhefzquran👈
🌸🍃🌸🍃 ظَهَر: به معنای پشتوانه و پشت است. قَالَ رَبِّ بِمَا أَنْعَمْتَ عَلَيَّ فَلَنْ أَكُونَ ظَهِيرًا لِلْمُجْرِمِينَ (۱۷_قصص) موسی گفت: خدایا! به شکرانه این نعمت (نیرو) که مرا عطا کردی من هم بدکاران را هرگز یاری نخواهم کرد. ظَهیر به معنای پشت است، ولی پشت نه به معنای کمر؛ بلکه به معنای پشتوانه که در صورت افتادن کسی، این پشتوانه باعث عدم زمین خوردن او می شود. وَحِينَ تَضَعُونَ ثِيَابَكُمْ مِنَ الظَّهِيرَةِ (۵۸_ نور) آیه اشاره به زمان ظهر است که والدین در خلوت خود می روند و فرزندان باید مراقب خلوت آنان باشند. وسط روز را ظُهر گویند چون از وسط روز به بعد، خورشید به زمین پشت می کند. در آیه فوق مراد از "الظَّهِيرَةِ" معنای دیگری هم دارد چون انسان زمان از تن درآوردن لباس، نخست از قسمت پشت لباس به خارج کردن آن اقدام می کند. امام حسین علیه السَّلام در کربلاء بعد از شهادت برادرشان حضرت عباس علیه السَّلام فرمودند: «اَلاُن اِنکَسَرَ ظَهری» یعنی پشتوانه من از بین رفت و مراد از شکستن کمر این است. ✾•┈┈••📚☆✦❀✦☆📚••┈┈•✾ 🆔اکنون شما هم به کانال ✨« » ✨ بپيونديد: 👉@amozeshtajvidhefzquran👈
🌸🍃🌸🍃 صَدع: به معنای شکافتن یک‌ شئ و بیرون ریختن محتوای درونی آن است. وَ السَّماءِ ذاتِ الرَّجْعِ (۱۱_طارق) یعنی قسم به آسمان که در ذات آن بیقراری و برگشتن به بی نظمی و خوردن سیارات بهم وجود دارد. وَ الْأَرْضِ ذاتِ الصَّدْعِ (۱۲_طارق) قسم به زمین که در درون آن نیروی نهفته عظیمی است که در روز قیامت زمین شکافته شده و آن نیرو از آن خارج خواهد شد. يَوْمٌ لا مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللَّـهِ يَوْمَئِذٍ يَصَّدَّعُونَ ( ۴۳_روم) در روز قیامت که کسی نمی تواند آن را برگشت بدهد. در روزی که زمین و آسمان و باطن و ضمایر انسان ها شکافته شده و بیرون خواهد ریخت. فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ (۹۴_ حجر) هر آنچه که به تو امر کرده ایم و درون خود نهان ساخته ای و آن را تقیه کرده و نمی‌گویی آن را بشکاف و همه را بی پرده بیرون بریز و از مشرکان روی برگردان. ✾•┈┈••📚☆✦❀✦☆📚••┈┈•✾ 🆔اکنون شما هم به کانال ✨« » ✨ بپيونديد: 👉@amozeshtajvidhefzquran👈
🌸🍃🌸🍃 ثَرَبَ: به معنی ملامت کردن کسی بعد از پذیرفتن اشتباه و ندامت اش را گویند که فعلی نهی شده در کلام وحی است. قَالُوا تَاللَّهِ لَقَدْ آثَرَكَ اللَّهُ عَلَيْنَا وَإِنْ كُنَّا لَخَاطِئِينَ (۹۱_یوسف) این آیه خطاب به برادران یوسف بعد از پذیرش خطا و ستم شان در حق برادر است. وقتی یوسف نبی این سخن از برادرانش شنید سکوت خود شکست و گفت: قَالَ لَا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ ۖ يَغْفِرُ اللَّهُ لَكُمْ ۖ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ (۹۲ _ یوسف) مراد از لَا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ یعنی کل مطلب را از گذشته و اتفاقات گذشته خارج کرد و مبحث را عوض کرد. پس وقتی کسی خطای خود را اعتراف کرد، تکرار و باز کردن خطای او مصداق تثریب و امری بسیار مذموم است چون سرشگستگی او را شدیدتر می کند. به فرمایش مولای متقیان علی علیه السَّلام نصیحت قبل از وقوع اتفاقی مفید است و بعد از آن حکم سرزنش می گیرد. مثال؛ اگر کسی از اهل منزل ظرفی شکست و سریع آن را جمع کرد نشان متوجه شدن خطای خویش است، پس نباید با ملامت تثریب اش نمود. اکثر کسانی که به مشاوره خانوادگی می روند، اکثر مشاوران برای آن که آنان را نرنجانند و مشتری خود کنند سعی دارند اگر خطای او را حتی فهمیدند به او نگویند و او را محقّ نشان دهند. یا اکثر وکلاء اگر کسی نزد آنان به پرونده ای که خود او خطاکار است مراجعه کند، هرگز خطای او را نمی گویند و با آن که می دانند این برنده شدن حق او نیست و از قدرت او خارج است، سعی دارند برای آن که مشتری خود نرنجانند و بدوشند، او را تطهیر می کنند. نکته بسیار مهمی که در مراجعه به مشاور یا وکیل بسیاری از ما از آن غافلیم. ✾•┈┈••📚☆✦❀✦☆📚••┈┈•✾ کانال آموزش حفظ قرآن ویژه ی کودکان https://eitaa.com/amoozshhefzqorankodakan 🆔اکنون شما هم به کانال ✨« » ✨ بپيونديد: 👉@amozeshtajvidhefzquran👈  
🌸🍃🌸🍃 حَظٍّ: به معنای نصیب مشترک از دنیا و آخرت را گویند، برعکس تمتع که نصیب انسان فقط از دنیا بدون کسبِ آخرت است. يَا لَيْتَ لَنَا مِثْلَ مَا أُوتِيَ قَارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِيمٍ (۷۹_قصص) دیگران با دیدن ثروت قارون گمان می کردند که او با این ثروت، دنیا و آخرت نصیب اش شده است؛ در حالی که هرگز چنین نبود بلکه قارون از دنیا فقط تمتع داشت. امروزه نیز بسیاری از مردم جاهل، چنین تصور می کنند که انسان های ثروتمند با ثروت شان هم دنیا و هم آخرت نصیب شان شده است و بر این باور هستند که ثروتمندان با انفاق مال شان آخرت را هم کسب می کنند، در حالی که اکثرشان چنین توفیقی ندارند و اگر هم داشته باشند فضلی بر آنان نیست، چون از عطای خداوند بخشیده اند. وَنِسَاءً فَلِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ (۱۷۶_نساء) در آیه فوق در مورد ارث حق تعالی سهم مردان را از ارث دو برابر زنان معرفی کرده است و مراد از حظّ، یعنی حق تعالی برای مردان دو سهم از ارث را بخشیده است، چون مردان با آن ارث باید سهم دنیا و آخرت را داشته باشند. چنانچه برخی تکالیف واجب بر مردان از قبیل انفاق، صله ارحام نیازمند سهم دنیا است. مثال، مردی را که برای مادر پیر خود، تکلیف پرستاری و کمک مادی بر دوش او قرار داده شده است این سهم الارث مضاعف برای جبران آن است، و برای برتری مردان بر زنان نیست. یعنی خداوند با سهم الارث مضاعف بر مردان نوعی تشویق شان کرده است که جبران مافات در دنیا خواهند شد و از آخرت خود هم همراه آن بهره خواهند برد. وَمَا يُلَقَّاهَا إِلَّا الَّذِينَ صَبَرُوا وَمَا يُلَقَّاهَا إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِيمٍ (۳۵_فصلت) یعنی کسانی که در راه خدا صبر می کنند در دنیا و آخرت خداوند بهره ای عظیم نصیب شان می کند. در دنیا بهره عافیت و سلامتی و برایشان در آخرت، صبرشان بهره ای عظیم است. يُرِيدُ اللَّهُ أَلَّا يَجْعَلَ لَهُمْ حَظًّا فِي الْآخِرَةِ (۱۷۶_آل‌عمران) چنانچه ذکر شد حظّ بهره ای است در دنیا و آخرت؛ پس مالی که در دنیا بهره از آن برده شود و بر آخرت از آن سودی نرسد، حظّی در آن نخواهد بود. ✾•┈┈••📚☆✦❀✦☆📚••┈┈•✾ 🆔اکنون شما هم به کانال ✨« » ✨ بپيونديد: 👉@amozeshtajvidhefzquran👈
🌸🍃🌸🍃 : به معنای بیرون فرستادن یک شئ از شئ دیگر را گویند. أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُزْجِي سَحاباً ثُمَّ يُؤَلِّفُ بَيْنَهُ ثُمَّ يَجْعَلُهُ رُكاماً (۴۳_ نور) آیا ندیدی که خداوند بیرون راند ابرها را (از دریا یا مناطق مرطوب زمین به آسمان) سپس (این ابرهای کوچک‌ را) آن ها در آسمان بهم نزدیک کرد و بر روی هم متراکم نمود. رَبُّكُمُ الَّذِي يُزْجِي لَكُمُ الْفُلْكَ فِي الْبَحْرِ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ (۶۶_ اسراء) خدای شما کسی است که بیرون می فرستد (از آب و در خود فرو نمی برد) برای شما، کشتی های شما را در دریا که (بارهای خود را با آن ببرید) و روزی از فضل او کسب کنید. وَ جِئْنا بِبِضاعَةٍ مُزْجاةٍ (۸۸_یوسف) آیه خطاب به برادران یوسف نبی به ایشان است که پول اندکی همراه خود برای خرید گندم آورده بودند. پس معنای آیه فوق این است که ما آمده ایم (نزد تو با توانی کم و) بیرون فرستادنی (که می توانی ما را به علت عدم خرید گندم بیرون بفرستی) زجاجه از زَجَی است؛ چون شیشه یا هر شئ روشن، نور را به بیرون از خود می فرستد و در خود نگه نمی دارد. الْمِصْباحُ فِي زُجاجَةٍ الزُّجاجَةُ كَأَنَّها كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ (۳۵_نور) یعنی آتش در شیشه است. همه نور آتش از زجاج بیرون فرستاده می شود طوری که همه زجاج از نور می درخشد. توضیح آن که زجاجه را از ظاهر آیه از زَجج گرفته اند و برای آن تعریفی ذکر نکرده اند پس بعید است چنین فعلی وجود داشته باشد. زجاجیّه در چشم هم از این معناست که نور را به شبکیّه عبور می دهد. إِنَّ الْأَبْرَارَ يَشْرَبُونَ مِنْ كَأْسٍ كَانَ مِزَاجُهَا كَافُورًا (۵_انسان) مزاج به این معناست که کسی که مزاج اش غذایی را طالب باشد، آن را براحتی می خورد و بعد از خوردن معده اش آن را بیرون نمی اندازد. ✾•┈┈••📚☆✦❀✦☆📚••┈┈•✾ 🆔اکنون شما هم به کانال ✨« » ✨ بپيونديد: 👉@amozeshtajvidhefzquran👈