💠 #ختم_روزانه_یک_جزء_از_قرآن_کریم
📖 به صورت صفحه ای💫
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
✨يا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ ﴿۱﴾
اى جامه به خويشتن فرو پيچيده (۱)
✨قمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا ﴿۲﴾
به پا خيز شب را مگر اندكى (۲)
✨نصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِيلًا ﴿۳﴾
نيمى از شب يا اندكى از آن را بكاه (۳)
✨أوْ زِدْ عَلَيْهِ وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلًا ﴿۴﴾
يا بر آن [نصف] بيفزاى و قرآن را شمرده شمرده بخوان (۴)
🔺🔻🔺🔻🔺🔻
💢سلام وعرض ادب
ان شاءالله به یاری خداوند ختم قرآن را به نیت
☑️سلامتی وتعجیل درظهور آقا صاحب الزمان (عج)
☑️سلامتی رهبری عزیز
☑️شفای بیماران خصوصاً بیماران کرونایی
☑️رفع مشکلات وگرفتاری ها
☑️شادی اموات ختم دهندگان
☑️شادی روح شهدا علی الخصوص ش
#شهید_وهاب_شهرانی
📣کاربران محترم مے تونن اسم شهید مدنظرشون رو به آیدے زیر اعلام کنند تا در بنر قرار داده بشه و ثواب ختم قرآن رو بنام اونها تقدیم کنیم🙏
🌴🌴🌴🌴🌴
🔮سری چهاردهم
یکشنبه 1400/11/17
🔴 #جزء_یازده
#کاربر
🌸ص 202 مومن
🌼ص 203 مومن
🌸ص 204 پارسا
🌼ص 205 پروانه علیار یگانه
🌸ص 206 پروانه علیار یگانه
🌼ص 207 دهقانپور
🌸ص 208 دهقانپور
🌼ص 209 منتظرظهور
🌸ص 210 منتظرظهور
🌼ص 211 یا امیرالمومنین علیه السلام
🌸ص 212 دلباخته شهید مصطفی
🌼ص 213 یامولاتی یافاطمه الزهرا اغیثینی
🌸ص 214 محمدرضا
🌼ص 215 محمدرضا
🌸ص 216 یا ضامن آهو
🌼ص 217 یا ضامن آهو
🌸ص 218 راستی
🌼ص 219 راستی
🌸ص 220 شهید مصطفی نوروزی
🌼ص 221 زهرا مومن
🔸بزرگوارانی که تمایل به شرکت دارند پیوی اطلاع بدهند تا صفحه مربوطه به نامشان ثبت شود.
📞@Mousavi_77
⭕️نکته
صفحه ی مورد نظر درهمان روز خوانده شود.
❌حتما از قرآن عثمان طه استفاده شود.
باتشکر
🔶به کانال آموزش تخصصی حفظ و تجوید قران کریم بپیوندید:
👉 @amozeshtajvidhefzquran👈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#صلوات_خاصه_امام_رضا
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا(ع)
🌹زمان به وقت عاشقی🌹
به وقت امام رضا علیه السلام
🌺اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِ وَ حُجَّتِکَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّیقِ الشَّهِیدِ صَلاَةً کَثِیرَةً تَامَّةً زَاکِیَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ🌺
از امام رضا(عليه السلام) درباره بهترين بندگان سؤال شد، فرمود:
آنان كه هر گاه نيكى كنند خوشحال شوند
و هرگاه بدى كنند آمرزش خواهند
و هر گاه عطا شوند شكر گزارند
و هر گاه بلا بينند صبر كنند
و هر گاه خشم كنند درگذرند.
┄┅═✼✿✵✿✵✿✼═┅┄
دلتنگم😭
دلتنگ حرمت 😭
🕊️ کاش کبوتر حرمت بودم آقا... 🕊️
.................................................
🔸اکنون شما هم به کانال آموزش تجوید و حفظ قرآن بپيونديد:
👉 @amozeshtajvidhefzquran 👈
#دعا_فرج
🌹دعا برای سلامتی امام زمان(عج)🌹
"اَللَّهُمَّ عَجِّل لِوَلیّکَ الفَرَج"
بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد...
🔶اکنون شما هم به کانال آموزش تجوید و حفظ قرآن بپيونديد:
👉 @amozeshtajvidhefzquran 👈
﷽📚🕥
#قصه_های_قرآنی
#حضرت_یوسف (ع)
#قسمت_چهارم
نفاق و ظاهرسازى برادران نزد پدر
برادران يوسف با نفاق و ظاهرسازى عجيبى نزد پدرشان حضرت يعقوب عليهالسلام آمدند و با كمال تظاهر به حق جانبى و اظهار دلسوزى با پدر در مورد يوسف عليهالسلام به گفتگو پرداختند تا او را در يك روز همراه خود به صحرا ببرند و در آن جا در كنار آنها بازى كند. در اين مورد بسيار اصرار نمودند ولى حضرت يعقوب عليهالسلام پاسخ مثبت به آنها نمىداد، آنها گفتند:
پدر جان! چرا تو درباره برادرمان يوسف عليهالسلام به ما اطمينان نمىكنى؟ در حالى كه ما خيرخواه او هستيم؟ فردا او را با ما به خارج از شهر بفرست، تا غذاى كافى بخورد و تفريح كند و ما از او نگهبانى مىكنيم.
يعقوب عليهالسلام گفت: من از بردن يوسف، غمگين مىشوم، و از اين مىترسم كه گرگ او را بخورد، و شما از او غافل باشيد.
برادران به پدر گفتند: با اين كه ما گروه نيرومندى هستيم، اگر گرگ او را بخورد ما از زيانكاران خواهيم بود، هرگز چنين چيزى ممكن نيست، ما به تو اطمينان مىدهيم.
يعقوب عليهالسلام هر چه در اين مورد فكر كرد كه چگونه با حفظ آداب و پرهيز از بروز اختلاف بين برادران، آنان را قانع كند راهى پيدا نكرد جز اين كه صلاح ديد تا اين تخلى را تحمل كند و گرفتار خطر بزرگترى نگردد، ناگزير رضايت داد كه فردا فرزندانش، يوسف عليهالسلام را نيز همراه خود به صحرا ببرند. آنها دقيقهشمارى مىكردند كه به زودى ساعتها بگذرند و فردا فرا رسد، و تا پدر پشيمان نشده يوسف را همراه خود ببرند.
آن شب صبح شد، آنها صبح زود نزد پدر آمدند، و با ظاهرسازى چهره دلسوزانه به چاپلوسى پرداختند تا يوسف را از پدر جدا كنند.
يعقوب عليهالسلام سر و صورت يوسف عليهالسلام را شست، لباس نيكو به او پوشيد و سبدى پر از غذا فراهم نمود و به برادران داد و در حفظ و نگهدارى يوسف عليهالسلام سفارش بسيار نمود.
كاروان فرزندان يعقوب به سوى صحرا حركت كردند، يعقوب در بدرقه آنها به طور مكرر آنها را به حفظ و نگهدارى يوسف سفارش مىنمود و مىگفت: به اين امانت خيانت نكنيد، هرگاه گرسنه شد غذايش بدهيد، در حفظ او كوشا باشيد.
يعقوب با دلى غمبار در حالى كه مىگريست، يوسف عليهالسلام را در آغوش گرفت و بوسيد و بوييد، سپس با او خداحافظى كرد و از آنها جدا شد، و به خانه بازگشت، وقتى كه آنها از يعقوب فاصله بسيار گرفتند، كينههايشان آشكار شد و حسادتشان ظاهر گشت و به انتقامجويى از يوسف پرداختند، يوسف عليهالسلام در برابر آزار آنها نمىتوانست كارى كند، ولى آنها به گريه و خردسالى او رحم نكردند و آماده اجراى نقشه خود شدند.
آنها كنار درهاى از درخت رسيدند و به همديگر گفت: در همينجا يوسف را گردن مىزنيم و پيكرش را به پاى اين درختها مىافكنيم تا شب گرگ بيايد و آن را بخورد.
بزرگ آنها گفت: او را نكشيد، بلكه او را در ميان چاه بيفكنيد، تا بعضى از كاروانها بيايند و او را با خود ببرند.
مطابق پارهاى از روايات، پيراهن يوسف را از تنش بيرون آوردند، هر چه يوسف تضرع و التماس كرد كه او را برهنه نكنند، اعتنا نكردند و او را برهنه بر سر چاه آورده و به درون چاه آويزان نموده و طناب را بريدند و او را به چاه افكندند.
يوسف در قعر چاه قرار گرفت در حالى كه فرياد مىزد: سلام مرا به پدرم يعقوب برسانيد.(317)
در ميان آن چاه، آب بود، و در كنار آن سنگى وجود داشت، يوسف به روى آن سنگ رفت و همانجا ايستاد.
برادران مىپنداشتند او در آب غرق مىشود، همانجا ساعتها ماندند و ديگر صدايى از يوسف عليهالسلام نشنيدند، از او نااميد شدند و سپس به سوى كنعان نزد پدر بازگشتند.(318)
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
🔸اکنون شما هم به کانال آموزش تخصصی تجوید و حفظ قرآن بپيونديد:
👉 @amozeshtajvidhefzquran👈
•🌸🌿🪴•
نابردهرنجگنـجفراوانبهمارسید
حبعلـےوفاطمهآسانبهمارسید
دستـےبرایعرضدعاآسماننرفت
بۍاستغاثہبارشبارانبهمارسید
#یڪشنبههاۍعلوےوفاطمے♥️
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
🔸اکنون شما هم به کانال آموزش تخصصی تجوید و حفظ قرآن بپيونديد:
👉 @amozeshtajvidhefzquran👈