#حضرت_ام_کلثوم_سلام_الله_علیها 💔
ام کلثوم تاج ایمان بود
دائما غرق ختم قرآن بود
فاتح قله های عرفان بود
ذکر تسبیح های باران بود
دختر شیرِشاه مردان بود
مصطفی را در او تجسم کن
مرتضی را در او تجسم کن
مجتبی را در او تجسم کن
شهدا را در او تجسم کن
تا خدا را در او تجسم کن
حیدری وار زندگی کرده
با سه سردار زندگی کرده
عاشق یار زندگی کرده
بوده غم خوار زندگی کرده
باعلمدار زندگی کرده
در حیا اسوه ی دو عالم بود
چادرش خیمه گاه مریم بود
محضرش قد آسمان خم بود
به خدا تا همیشه محرم بود
بعد زینب کفیل پرچم بود
هنر دست حضرت زهراست
دخترش تا همیشه بی همتاست
نخ تسبیح ذکر او دریاست
از نگاهش خود علی پیداست
علم عشق اوست پا برجاست
✍#محمد_حبیب_زاده
🏴🖤🏴🖤🏴
🏴 @amtewi
کانال ܫࡎـــܝ ࡈ߭ߊߺـــܣࡐܝ
🌾☘🥀🌾☘🥀🌾☘🥀 💠#احادیث_مهدوی 1⃣ 🌹 امام علي عليه السلام در توصيف امام مهدى عليه السّلام فرمودند : ♻
🥀🌾☘🥀🌾☘🥀🌾☘🥀
💠#احادیث_مهدوی 2⃣
✴️ ۱ - عن على عليه السلام قال: اللّهم انه لابدَّ لارضك من حجّة لك على خلقك، يهديهم الى دينك و يعلّمهم علمك لئلا تبطل حجّتك و لا يضلّ أتباع اوليائك بعد اذ هديتهم به اما ظاهر مكتتم مترقّب، ان غاب عن النّاس شخصُهُ فى حال هدايتهم فانّ علمه و آدابه فى قلوب المؤمنين مثبتة، فهم بها عاملون.
💮بار خدايا! همواره بايد در روى زمين تو حجتى براى بندگانت داشته باشى تا خلق را به دينت راهنمايى كند، و علم تو را به آنها بياموزد تا حجّت تو تباه نشود و پيروان اولياء تو بعد از آنكه آنها را هدايت كرده اى دوباره گمراه نگردند.
♻️ [حجت تو] يا ظاهر و آشكار خواهد بود كه اطاعت او را نمى كنند و يا از ديدهها نهان خواهد بود كه مردم در انتظار او به سر مى برند. اگر شخص و جسم او در حال هدايت مردم از آنان غايب باشد علم و آدابش در قلب هاى عاشقان حق پايدار است و آنها به آن علم و آداب پايبند هستند و به آن عمل مى كنند.
📚چهل حدیث امام مهدی علیه السلام در کلام امیرالمومنین علیه السلام
┏━━━🍃━━━┓
⠀ @amtewi
┗━━━🍃━━━┛
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸
💠#داستان_مهدوی
🌺 تشرّف حاج صادق تبریزی 🌺
🔹 آقای میرزا هادی (حفظه الله) فرمود: حاج صادق تبریزی - فرزند مرحوم حاج محمّد علی - گفت: سال ۱۳۰۶ اولین سفری بود که به کربلای معلی مشرف میشدم. وقتی وارد «مسیب» (از بخشهای بین راه) شدم غسل کردم و قصد زیارت طفلان حضرت مسلم (نور الله مرقدهما) را نمودم. راه مخوف بود و من حیوانی را کرایه کردم در آن وقت جناب آقا میرزا احمد که سابقاً وزیر و از تصدّی امر وزارت توبه کرده بود با دو برادرش به همراه من بودند. مقداری راه رفتیم و نزدیک حرم آن بزرگواران رسیدیم.
🔹 من چون به سواری عادت نداشتم پاهایم مجروح شد؛ لذا پایین آمدم و حدود بیست قدم جلوتر از بقیه راه میرفتم. وقتی به نهری که نزدیک آن مرقد مطهر هست رسیدم، سیدی از آن نهر بیرون آمد که گویا از زیارت «طفلان حضرت مسلم علیهالسّلام» مراجعت نموده بود، و لباسهای فاخر پر قیمتی در بر داشت. گمان کردم از اهل عراق است و پشت سرش زوّاری هستند که دارند میآیند و به همین دلیل است که با این لباسهای قیمتی در چنین راه مخوفی با کمال اطمینان راه میرود و الا احدی جرأت نمیکرد با آن لباسها تنها حرکت کند چون امنیتی بین راه نبود و حتی ما فقط با یک قبا راه میرفتیم. و خیال کردم این سیّد از ساداتی است که برای گرفتن سهم سادات یا سهم امام با زوّار میروند و او این لباسهای قیمتی را پوشیده است که او را بزرگ بشمارند و در خور شأن وی با او رفتار کنند.
🔹حتی شال ترمهٔ سبز تو زردی بر سر بسته بود که گویا الان از دکان تاجر خریده است. به خاطر این که گمان نکند من از او ترسیدهام به ایشان سلام نکردم. چهار قدم که به طرف «مسیب» رفت، برگشت و به ما توجه نمود و با صدای بلندی که خارج از معمول است فریاد زد: « ای اهل تبریز و ای ناظم التّجار، گمان نکنید اینها طفلند، به راستی اینها نزد خدای تعالی منزلت عظیمی دارند از خدای تعالی به واسطه اینها و به برکتشان هر چه میخواهید، بخواهید.»
🔹من اعتنایی به کلام او ننمودم، چون مقام بلند آن دو طفل بزرگوار را میدانستم و کلام سید معرفت مرا به ایشان بیشتر نمیکرد. داخل نهر شدم، عمق آن مانع از این بود که طرف دیگر نهر دیده شود؛ یعنی باید مقداری پایین میرفتیم تا به سطح آب برسیم، لذا کنارههای نهر چون از سطح آب خیلی بلندتر بود دیده نمیشد. از نهر خارج شدم در آن طرف احدی از اشخاصی که گمان میکردم همراه سید باشند ندیدم! تعجب کردم که با وجود ناامنی راه چطور با آن شکل و لباس، تنها این راه را طی میکند!
🔹 برگشتم ببینم این سید کیست، هیچ کس را ندیدم. آنهایی را که حدود بیست قدم از من فاصله داشتند صدا زدم و گفتم: این سیّد که الان از کنار من گذشت کجا رفت؟ گفتند: کدام سیّد را میگویی؟ ما سیّدی را ندیدیم. وارد حرم مطهر طفلان حضرت مسلم علیهالسّلام شدم در حالی که منقلب بودم و حالم طوری بود که تاکنون سابقه نداشته است. آن سیّد قدی متوسط داشت و مژههایش سیاه بود مثل این که سرمه کشیده باشد، ولی یقیناً هیچ سرمهای استعمال نکرده بود.
💠اَللّهُمَّ عَجِّل لِّوَلِیِّک الْفَرَج💠
📚 ملاقات با امام زمان علیهالسّلام در کربلا، ص ۲۹۸ الی ۲۹۹
👈 ادامه دارد....
┏━━━🍃━━━┓
⠀ @amtewi
┗━━━🍃━━━┛
🌸
🌿🍂
🍃🌺🍂
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼
4_5938189322086779164.mp3
4.8M
💢🔆💢🔆💢🔆💢
#گلایه_های_امام_عصر_علیه_السلام
شماره (۵)
اینهمه جمعیت❗️
😔 واای بر ما شیعیان
♦️ نشر دهید
☘اللهم عجل لولیک الفرج☘
┏━━━🍃━━━┓
⠀ @amtewi
┗━━━🍃━━━┛
استغفار_3.mp3
8.1M