eitaa logo
انباز
273 دنبال‌کننده
408 عکس
81 ویدیو
25 فایل
انباز: شریک، دوست، مانند و همتا، محبوب و معشوق. جایی کوچک برای فعالیت دینی ایتا: https://eitaa.com/anbaz60 تلگرام: https://t.me/anbaz60 ادمین: @Sajjaddinparast60 پست اول کانال: https://eitaa.com/anbaz60/2 وبلاگ: http://sdinparasti60.parsiblog.com/
مشاهده در ایتا
دانلود
ترجمهٔ موزون امثال عربی (۱) ۱- و عَيبُ مَن أَحبَبتَ مَستورُ عیبِ معشوق بر تو پوشیده‌ست. ۲- الأسَدُ لا یَأکُلُ إلّا مِن فَریسَتِه: شیر تنها از شکار خود خورَد. ۳- اِسعَ‏ بِجَدٍّ أَو دَعْ: یا سخت‏ بکوش یا رها کن. ۴- كَالكِلابِ تَتبَعُ خُبزاً: چون سگان در پیِ نانی اُفتی. ۵- أَحبِبْ حَبیبَکَ هَوْناً: دوستت را نرم‌نرمک دوست دار. ۶- كُلُّ امرِئٍ في بَيتِهِ‏ صَبِيٌّ‏: هرکسی در خانۀ خود کودک است. ۷- أَفِق قَبلَ أن يُحفَرَ ثَراكَ: پیش از آن‌که کَنده گردد گورِ تو بیدار شو. ۸- مَن لَم يَتَأدَّبْ في صِغَرِه لَم يَتَرَأَّس في كِبَرِه: هرکه در کودکی ادب نشود گاهِ پیری به سروری نرسد. ۹- و کُلُّ ما یَفعَلُ المَحبوبُ مَحبوبُ: هرچه معشوق کند، محبوب است. ۱۰- قَد یَنبَحُ القَمَرَ الکَلبُ: گاه سگ بر ماه عوعو می‌کُنَد. ۱۱- إنّ المُحِبَّ لِمَن یُحِبُّ مُطیعُ: عاشق از معشوق فرمان می‌برد. ۱۲- هُوَ أَوحَشُ مِنَ القَبرِ: وحشت‌انگیزتر از گور بوَد ۱۳- لا تُؤَخِّرْ عَمَلَ الیَومِ لِغَدٍ: کار امروز به فردا مسپار ۱۴- إنَّمَا الجودُ أن تَجودَ عَلیٰ مَن هو لِلجودِ مِنکَ و البَذلِ أَهلُ: جود آن است که بخشی به کسی که بوَد درخورِ بخشش آن کس. ۱۵- لا تَسقُطُ مِن کَفِّهِ خَردَلةٌ: نمی‌افتد از دست او خردلی. https://t.me/joinchat/AAAAAD7Fssu7AgJ7o97tgw
ترجمهٔ موزون امثال عربی (۲) ۱۶- شَرُّ أَخلاقِ الرِّجالِ البُخلُ و الجُبنُ: بدترین اخلاق مردان بخل و ترس است. ۱۷- دِعامَةُ العَقلِ الحِلمُ: ستونِ خرد بردباری بوَد. ۱۸- و المَرءُ لا تُرتَجَی النَّجاةُ لَهُ یَوماً إذا کانَ خَصمُهُ القاضي: امّید رهایی نیست، چون دشمنِ کس قاضی‌ست. ۱۹- النّاسُ عَلیٰ دینِ مُلوکِهِم: مردمان بر دینِ شاهان خودند. ۲۰- مَورِدُ الجَهلِ وَبیُّ المَنهَلِ: سرچشمهٔ جهل ناگوارست. ۲۱- رُبَّ فَرحَةٍ تَعودُ تَرحَةً: چه‌بسا شادی‌ای که غم گردد. ۲۲- أُریقَ ماءُ شَبابِه: آبِ جوانیش فروریخته‌ست. (پیر شده است) ۲۳- کَأنَّهُ خلیفةُ آدَمَ: گوییا او جانشین آدم است. (کهن‌سال است) ۲۴- تَصامَمَ الحُرُّ : آزاده از شنیدنِ دشنام کر بوَد ۲۵- أوّلُ الحَزمِ المَشورَةٌ: مشورتْ آغازِ دوراندیشی است. ۲۶- کَلبٌ جَوّالٌ خَیرٌ مِن أَسَدٍ رابِضٍ: سگِ چالاک به از شیرِ زمین‌گیر بوَد ۲۷- الطّامِعُ فی وِثاقِ الذُّل: طمع‌کار در بندِ خواری بوَد. ۲۸- فِی الطَّمَعِ المَذَلَّةُ لِلرِّقاب: طمع موجب خواریِ آدمی‌ست. ۲۹- أَعذَرَ مَن أنذَرَ: آن‌که هشدار داد معذور است. ۳۰- بَعدَ کُلِّ خُسرٍ کَیسٌ: پسِ هر زیانی بوَد هوشیاری. ۳۱- حَیاةُ المَرءِ ثَوبٌ مُستَعارٌ: زندگانی لباسِ عاریتی‌ست. ۳۲- رُبَّ رَأسٍ حَصیدُ لِسانٍ: بسا سر کان دِرُوگشته‌یْ زبان است. ۳۳- زُمَّ لِسانَکَ تَسلَم جَوارِحُک: زبان درکَش که تا سالم بمانی. ۳۴- فُلانٌ أَسخیٰ مِنَ الرّیحِ الهابَّةِ: بخشنده‌تر از بادِ وزان است فلانی. ۳۵- فُلانٌ نائمٌ و رِجلاهُ فِی الماء: فلانی خفته و پایش در آب است. https://t.me/joinchat/AAAAAD7Fssu7AgJ7o97tgw
ترجمهٔ موزون امثال عربی (۳) ۳۶- قَد یَخسَرُ الإنسانُ فی طَلَبِ الرِّبحِ: گاهی انسان ز پیِ سود زیان می‌بیند. ۳۷- کَأنَّهُ عَینُ الحَیاتِ: تو گویی چشمهٔ آب حیات است. ۳۸- لا تَفتَح باباً یَعییکَ سَدُّه: دری مگشا که نتوانیش بستن. ۳۹- مَن أَبغضَکَ أَغراکَ: برمی‌انگیزاندت آن‌کس که با تو دشمن است. ۴۰- مَن قَلَّ صِدقُهُ قَلَّ صَدیقُه: هرکه کمتر راست گوید دوستانش کم شود. ۴۱- و لا یَومٌ یَمُرُّ بِمُستَعادٍ: روزی که گذشت برنگردد. ۴۲- خُذِ الکِتابَ مِن عِنوانِهِ: بشناس کتاب را ز عنوان ۴۳- الصَّبرُ حیلَةُ مَن لا حیلَةَ لَه: چارهٔ بی‌چاره شکیبایی است. ۴۴- غَضَبُ العُشّاقِ کَمَطَرِ الرَّبیعِ: خشمِ عشّاق چو بارانِ بهاری باشد. ۴۵- لَیسَ المُقِلُّ عَنِ الزَّمانِ بِراضٍ: تنگ‌دست از زمانه ناراضی‌ست‌. ۴۶- لا أُعَلِّقُ الجُلجُلَ مِن عُنُقی: زنگوله به گردنم نمی‌آویزم. ۴۷- لا یَجتَمِعُ السَّیفانِ فی غِمدٍ: نگنجد دو شمشیر در یک نیام. ۴۸- لَیسَ التَّکَحُّلُ فِی العَینَینِ کَالکَحَلِ: سرمه در دیده کشیدن چو سیه‌چشمی نیست. ۴۹- مَن أَجمَلَ قیلاً سَمِعَ جَمیلاً: نیکو شنود هرآن‌که نیکو گفت. ۵۰- مَن خَصمُهُ القاضي إلیٰ مَن یَشتَکي؟ آن‌که قاضی بوَد ورا دشمن او شکایت به پیش کی ببَرَد؟! ۵۱- نِعمَ المُحَدِّثُ الدَّفتَرُ: چه سخن‌گوی نکویی‌ست کتاب! ۵۲- لا غِنیٰ کَصِحَّةِ الجِسمِ: ثروتی همچو تندرستی نیست. ۵۳- قُرِنَ الحَیاءُ بِالحِرمانِ: شرم و ناکامی به هم وابسته‌اند. ۵۴- إذَا احتَرَقَ الفُؤادُ ذَهَبَ الرُّقادُ: چون بسوزد دل رود خواب از میان. ۵۵- حُسنُ الخُلقِ خَیرُ قَرینٍ: بهترین همنشین خوش‌اخلاقی‌ست. ۵۶- جَریٰ مِنّی مَجریٰ دَمی فی عُروقی: هم‌چو خون اندر رگانم جاری است. ۵۷- و لا یَومٌ یَمُرُّ بِمُستَعادٍ: روزی که گذشت برنگردد. ۵۸- مَن لَم یُؤَدِّبهُ الابوانِ أَدَّبَهُ الزمانُ: هرکه را باب و مام ادب نکنند روزگارش ادب بخواهد کرد. ۵۹- سَمِنَ حَتّیٰ صارَ کَأَنَّهُ الخَرسُ: آن مایه «چاق» گشت که خمّی بزرگ شد. ۶۰- السَّفَرُ قِطعَةٌ مِنَ السَّقَرِ: پاره‌ای از جهنّم است سفر. ۶۱- وَلِّ المالَ ربَّه: مال را با صاحبِ آن واگذار. ۶۲- اِشتَدّی زِیَمٌ: اسبِ خود را به تک درآر و بتاز. ۶۳- أَعطِ القَوسَ باریَها: کمان را به سازندهٔ آن بده. https://t.me/joinchat/AAAAAD7Fssu7AgJ7o97tgw
دلار ۳۷۵۰۰ جایگزین ‎ ۲۸۵۰۰/ نرخ فروش حواله دلار مرکز مبادله ارز، مبنای نرخ تسعیر قیمت خوراک و پایه محصولات پتروشیمی شد! چرخه باطل گرانی و تورم، ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سخن اندک و مفید همچنان است که چراغی افروخته، چراغی ناافروخته را بوسه‌ای داد و برفت. آن در حق او بس است و او به مقصود رسید.
مناجات با امام رضا علیه السلام ✍️ شاعر: قیصر امین پور چشمه‌های خروشان تو را می‌شناسند موج‌های پریشان تو را می‌شناسند پرسش تشنگی را تو آبی، جوابی ریگ‌های بیابان تو را می‌شناسند نام تو رخصت رویش است و طراوت زین سبب برگ و باران تو را می‌شناسند از نشابور بر موجی از «لا» گذشتی ای که امواج طوفان تو را می‌شناسند اینک ای خوب! فصل غریبی سر آمد چون تمام غریبان تو را می‌شناسند کاش من هم عبور تو را دیده بودم کوچه‌های خراسان تو را می‌شناسند 🥀
هدایت شده از شعر هیأت
تا صبح علی بود و مناجات شَبش در اوج دعا روح حقیقت‌طلبش لبیک‌زنان به جای پیغمبر خفت ذکر «بِاَبی اَنتَ و اُمّی» به لبش 📝 @ShereHeyat
هدایت شده از شعر هیأت
علیه‌السلام فرازی از یک 🔹مبدأ دوران🔹 شب همان شب که سفر مبدأ دوران می‌شد خط به خط باور تقویم، مسلمان می‌شد شب همان شب که جهانی نگران بود آن شب صحبت از جان پیمبر به میان بود آن شب در شب فتنه، شب فتنه، شب خنجرها باز هم چاره علی بود نه آن دیگرها مرد، مردی که کمر بسته به پیکار دگر بی‌زره آمده در معرکه یک‌بار دگر تا خودِ صبح، خطر دور و برش می‌‌چرخید تیغِ عریان شده بالای سرش می‌چرخید مرد آن است که تا لحظۀ آخر مانده در شب خوف و خطر جای پیمبر مانده باده در دستِ سبو بود و نفهمید کسی و محمد خود او بود و نفهمید کسی در شبِ فتنه، شبِ فتنه، شب خنجرها باز هم چاره علی بود نه آن دیگرها دیگرانی که به هنگامه تمرّد کردند جان پیغمبر خود را سپر خود کردند بگذارید بگویم چه غمی حاصل شد آیۀ ترس برای چه کسی نازل شد بگذارید بگویم خطر عشق مکن «جگر شیر نداری سفر عشق مکن»... باز هم یک نفر از درد به من می‌گوید من زبان بسته‌ام و خواجه سخن می‌گوید: «من که از آتش دل چون خُم مِی در جوشم مُهر بر لب‌ زده، خون می‌خورم و خاموشم» طاقت ‌آوردن این درد نهان آسان نیست شِقشقیّه‌ست و سخن گفتن از آن آسان نیست... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4291@ShereHeyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍ حجت الاسلام رسول جعفریان: فخر الاسلام، کشفیات علمی جدید و قوانین حقوقی غربی در قرآن فخر الاسلام ارومیه‌ای، تباری آشوری داشت و از ارومیه بود. او به اسلام گروید و از طرف شاه قاجار لقب فخر الاسلام یافت. فخر الاسلام، چندین اثر در نقد مسیحیت نوشت که معروف‌ترین آنها انیس الاعلام و بیان الحق است. در بیان الحق، فصولی درباره تطبیق کشفیات علمی جدید با مسائل قرآنی دارد. بخش دیگری از این کتاب در این باره است که قوانین حقوقی غربی در قرآن و اسلام وجود دارد. این مقاله مروری بر زندگی نامه، آثارش و نیز شرحی از این ادعاهای اوست. این مقاله در مقالات و رسالات تاریخی دفتر یازدهم منتشر شده است. https://historylib.com/articles/1994/