eitaa logo
انباز
272 دنبال‌کننده
407 عکس
81 ویدیو
25 فایل
انباز: شریک، دوست، مانند و همتا، محبوب و معشوق. جایی کوچک برای فعالیت دینی ایتا: https://eitaa.com/anbaz60 تلگرام: https://t.me/anbaz60 ادمین: @Sajjaddinparast60 پست اول کانال: https://eitaa.com/anbaz60/2 وبلاگ: http://sdinparasti60.parsiblog.com/
مشاهده در ایتا
دانلود
● جوانمردی در وطن و در سفر! 🔸حضرت امام صادق علیه‌السلام فرمودند: «مروّت و جوانمردى» دو قسم است: جوانمردى در وطن(اقامتگاه) و جوانمردى در سفر. جوانمردی در وطن، خواندن قرآن و حضور در مساجد و همنشينى با نيكوكاران و نظر دقيق در مسائل شرعى و احكام دينى است. اما جوانمردى در سفر عبارت است از: بذل و بخشش از توشه‌ خود به همسفران، شوخى و مزاح در اموری که مورد خشم خداوند نباشد، كمتر مخالفت كردن با همراهان (و بر خلاف ميل آنان رفتار نكردن) و پس از جدایى و بازگشت پشت سر آنها سخن نگفتن! [عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: اَلْمُرُوءَةُ مُرُوءَتَانِ مُرُوءةُ اَلْحَضَرِ وَ مُرُوءةُ اَلسَّفَرِ فَأَمَّا مُرُوءَةُ اَلْحَضَرِ فَتِلاَوَةُ اَلْقُرْآنِ وَ حُضُورُ اَلْمَسَاجِدِ وَ صُحْبَةُ أَهْلِ اَلْخَيْرِ وَ اَلنَّظَرُ فِي اَلْفِقْهِ وَ أَمَّا مُرُوءَةُ اَلسَّفَرِ فَبَذْلُ اَلزَّادِ وَ اَلْمِزَاحُ فِي غَيْرِ مَا يُسْخِطُ اَللهَ وَ قِلَّةُ اَلْخِلاَفِ عَلَى مَنْ صَحِبَكَ وَ تَرْكُ الرِّوَايَةِ عَلَيْهِمْ إِذَا أَنْتَ فَارَقْتَهُم] 📚 معاني الأخبار، ج1، ص۲۵۸ 👉https://t.me/ShobeiryZanjani/3718
142 آیات ۱۱۱ تا ۱۱۵ انعام.mp3
4.82M
ص 142 111-115 🔹 تفاوت شبهه «انتساب افعال زشت به خدا» ذیل آیات 102 و 112 سوره انعام
143 آیات ۱۱۹ و ۱۲۰ انعام.mp3
5.38M
ص 143 119-120 🔹 بحثی درباره ترتیب نزول سوره انعام و نحل (با نقد دیدگاه علامه طباطبایی رحمة الله علیه)
144 آیه ۱۲۵ انعام.mp3
5.19M
ص 144 125 🔹 آیا این آیه دلالتی بر تفاوت فشار هوا در جو زمین دارد؟ 🔹 آیا شرح صدر و ایصال الی المطلوب، هدایت تشریعی است؟ 🔹 آیا ایصال الی المطلوب، مستلزم جبر است؟
هدایت شده از حمید رسایی ✔️
مردم الان هم‌درد می‌خواهند نه بی‌درد 🔺صفحات مجازی حمید رسایی🔻 eitaa.com/rasaee T.me/www_rasaee_ir instagram.com/rasaee.ir twitter.com/hamidrasaee
146 آیه ۱۳۸ انعام.mp3
4.96M
ص 146 138 🔹 مصادیق نوپدیدی از دین‌سازی‌های ناروا در دوره معاصر 🔹 عدم اختصاص به قلمرو خوردنی‌ها و رفتارهای ظاهری، و گسترش آن به حیطۀ باورها
پرسشگریِ بدون مهارت ❓ گاهی می‌بینید که بحثی پیش آمده و شما برای فهم بهتر مسئله یا تفهیم مطلب خودتان، از کسی سؤالی می‌پرسید و او جوابی می‌دهد، چه مربوط و چه نامربوط، چه درست و چه نادرست. مدت کوتاهی بعد از آن، بحث دیگری شکل می‌گیرد. این بار همان شخص، همان سؤال خودتان را به خود شما برمی‌گرداند و از شما می‌پرسد، بدون اینکه منطقا جای آن سؤال باشد. یکی از نکات مهم در این رفت‌وبرگشت‌ها این است که اگر بخواهیم گفتگوی سازنده‌ای داشته باشیم، باید سؤالات خودمان را به میدان بیاوریم. سؤال هر کسی مبتنی بر زمینه‌های فکری و شخصیتی خود او است. سؤال من به سایز من است و سؤال شما قوارۀ شما. سؤال شما در تن من زار می‌زند و سؤال من برای شما تنگ است. اگر خودمان نمی‌توانیم سؤال درستی طرح کنیم، بهتر است اول مهارت طرح سؤال را به دست بیاوریم یا دست کم از چگونگی سؤال درست در آن موضوع خاص پرس‌وجو کنیم. از رسول گرامی اسلام ص نقل است که «حُسْنُ السُّؤَالِ نِصْفُ الْعِلْم؛ پرسش خوب، نیمی از دانایی است» (كنز الفوائد، ج 2، ص 189)
خلاصه‌ای کامل از مقالۀ « و وحدت اسلامی» از شهید مرتضی مطهری: 🔻 بخش اول: وحدت اسلامى و اخوّت اسلامى سخت مورد عنايت و اهتمام شارع مقدس اسلام بوده و از اهمّ مقاصد اسلام است. آيا تأليف و نشر كتابى مانند الغدير- كه به هر حال موضوع بحث آن كهن‏ترين مسئله خلافى مسلمين است- مانعى در راه هدف مقدس و ايده‏آل عالى «وحدت اسلامى» ايجاد نمى‏كند؟ 1️⃣ مفهوم و حدود وحدت اسلامى مقصود از وحدت اسلامى نه انتخاب یکی از مذاهب اسلامى و کنار گذاشتن ساير مذاهب است و نه اخذ مشتركات همه مذاهب و کنار گذاشتن مفترقات همه آنها و اختراع مذهبی جديد كه عين هيچ يك از مذاهب موجود نباشد. بلکه به معنای اتحاد پيروان مذاهب مختلف در عين اختلافات مذهبى، در برابر بيگانگان است. وحدت مسلمین در جهان‏بينى، در فرهنگ، در سابقه تمدن، در بينش و منش، در معتقَدات مذهبى، در پرستشها و نيايشها، در آداب و سنن اجتماعى خوب، مى‏تواند از آنها ملت واحد بسازد و قدرتى عظيم و هايل به وجود آورد كه قدرتهاى عظيم جهان ناچار در برابر آنها خضوع نمايند، خصوصاً اينكه در متن اسلام بر اين اصل تأكيد شده است. هيچ ضرورتى ايجاب نمى‏كند كه مسلمين به خاطر اتحاد اسلامى، صلح و مصالحه و گذشتى در مورد اصول يا فروع مذهبى خود بنمايند، همچنان‏كه ايجاب نمى‏كند كه مسلمين درباره اصول و فروع اختلافى فيمابين بحث و استدلال نكنند و كتاب ننويسند. تنها چيزى كه وحدت اسلامى ايجاب مى‏كند، اين است كه مسلمين- براى اينكه احساسات كينه‏توزى در ميانشان پيدا نشود يا شعله‏ور نگردد- متانت را حفظ كنند، يكديگر را سبّ و شتم ننمايند، به يكديگر تهمت نزنند و دروغ نبندند، منطق يكديگر را مسخره نكنند و بالاخره عواطف يكديگر را مجروح نسازند و از حدود منطق و استدلال خارج نشوند و در حقيقت- لااقل- حدودى را كه اسلام در دعوت غيرمسلمان به اسلام لازم دانسته است، درباره خودشان رعايت كنند: ادْعُ الى‏ سَبيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتى هِىَ احْسَنُ (نحل 125). از نظر مخالفان این دیدگاه، اصول مذهبى مجموعه‏اى بهم پيوسته است و به اصطلاح اصوليون از نوع «اقل و اكثر ارتباطى» است، آسيب ديدن يكى عين آسيب ديدن همه است. على‏هذا آنجا كه مثلًا اصل «امامت» آسيب مى‏پذيرد و قربانى مى‏شود، از نظر معتقدين به اين اصل، موضوع وحدت و اخوّت منتفى است و به همين دليل شيعه و سنى به هيچ وجه نمى‏توانند دست يكديگر را به عنوان دو برادر مسلمان بفشارند و در يك جبهه قرار گيرند؛ دشمن، هركه باشد. نقد: دليلى ندارد ما اصول را در حكم يك مجموعه بهم پيوسته بشماريم و از اصل «يا همه يا هيچ» در اينجا پيروى كنيم. اينجا جاى قاعده «الْمَيْسورُ لايَسْقُطُ بِالْمَعْسور» و «ما لايُدْرَكُ كُلُّهُ لايُتْرَكُ كُلُّه» است. سيره و روش شخص اميرالمؤمنين على عليه السلام براى ما بهترين و آموزنده‏ترين درسهاست. او براى احقاق حق خود از هيچ كوششى خوددارى نكرد، همه امكانات خود را به كار برد كه اصل امامت را احيا كند، اما هرگز از شعار «يا همه يا هيچ» پيروى نكرد. برعكس، اصل «ما لايدرك كلّه لايترك كلّه» را مبناى كار خويش قرار داد. على در برابر ربايندگان حقش قيام نكرد و قيام نكردنش اضطرارى نبود، بلكه كارى حساب‏شده و انتخاب‏شده بود. او از مرگ بيم نداشت، چرا قيام نكرد؟ حداكثر اين بود كه كشته شود. كشته شدن در راه خدا منتهاى آرزوى او بود. او همواره در آرزوى شهادت بود و با آن از كودك به پستان مادر مأنوس‏تر بود. على در حساب صحيحش بدين نكته رسيده بود كه مصلحت اسلام در آن شرايط، ترك قيام و بلكه همگامى و همكارى است. خود كراراً به اين مطلب تصريح مى‏كند: (ادامه دارد)
🔻 بخش دوم: یک. نامه 62 نهج‏البلاغه (به مالک اشتر): «فَأمْسَكْتُ يَدى حَتّى‏ رَأيْتُ راجِعَةَ النّاسِ قَدْ رَجَعَتْ عَنِ الْاسْلامِ، يَدْعونَ الى‏ مَحْقِ دينِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ، فَخَشيتُ انْ لَمْ‏انْصُرِ الْاسْلامَ وَ اهْلَهُ انْ ارى‏ فيهِ ثَلْماً اوْ هَدْماً تَكونُ الْمُصِيْبَةُ بِهِ عَلَىَّ اعْظَمَ مِنْ فَوْتِ وِلايَتِكُمُ الَّتى انَّما هِىَ مَتاعُ ايّامٍ قَلائِلَ؛ من اول دست خود را پس كشيدم، تا ديدم گروهى از مردم از اسلام بازگشتند و مردم را به نابودى دين محمد صلى الله عليه و آله دعوت مى‏كنند. پس ترسيدم كه اگر به يارى اسلام و مسلمين برنخيزم شكاف يا انهدامى در اسلام خواهم ديد كه مصيبت آن از فوت خلافت چندروزه بسى بيشتر است.» دو. خطبه 74 نهج البلاغه: در شوراى شش نفرى پس از تعيين و انتخاب عثمان به وسيله عبدالرحمن بن عوف، على عليه السلام شكايت و هم آمادگى خود را براى همكارى اينچنين بيان كرد: «لَقَدْ عَلِمْتُمْ انّى احَقُّ النّاسِ بِها مِنْ غَيْرى، وَ وَ اللَّهِ لَاسَلِّمَنَّ ما سَلِمَتْ امورُ الْمُسْلِمينَ وَ لَمْ‏يَكُنْ فيها جَوْرٌ الّا عَلَىَّ خاصَّةً؛ شما خود مى‏دانيد من از همه براى خلافت شايسته‏ترم، و حال به خدا قسم مادامى كه كار مسلمين روبراه باشد و رقيبان من تنها به كنار زدن من قناعت كنند و تنها شخص من مورد ستم واقع شده باشد، مخالفتى نخواهم كرد و تسليم خواهم بود.» (ادامه دارد)