#علامه_امینی
#شهید_مطهری
🔻 بخش سوم:
2️⃣ اعتقاد و بیانات علامه امينى:
ایشان در فرصتهاى مختلف در مجلدات الغدير اين مسئله را طرح كردهاند، از جمله:
یک. مقدمه جلد اول: «و ما اينهمه را خدمت به دين و اعلاى كلمه حق و احياى #امت_اسلامى مىشماريم.»
دو. جلد سوم، صفحه 77: ابن تيميّه و آلوسى و قصيمى به دروغ میگویند شيعه برخى از اهلبيت را از قبيل زيد بن على بن الحسين دشمن مىدارد، اين دروغها و تهمتها تخم فساد را مىكارد و دشمنيها را ميان امت اسلام برمىانگيزد و جماعت اسلام را تبديل به تفرقه مىنمايد و جمع امت را متشتّت مىسازد و با #مصالح_عامه مسلمين تضاد دارد.
سه. جلد سوم، صفحه 268: سيد رشيد رضا گفته: «شيعه از هر شكستى كه نصيب مسلمين شود خوشحال مىشود تا آنجا كه پيروزى روس را بر مسلمين در ايران جشن گرفتند». در حالی که اين دروغها ساخته و پرداخته امثال سيد محمّد رشيد رضاست. شيعيان ايران و عراق كه قاعدتاً مورد اين تهمت هستند و همچنين مستشرقان و سيّاحان و نمايندگان ممالك اسلامى و غيرهم كه در ايران و عراق رفت و آمد داشته و دارند خبرى از اين جريان ندارند. شيعه بلااستثناء، براى نفوس و خون و حيثيت و مال عموم مسلمين اعمّ از شيعه و سنى احترام قائل است. هر وقت مصيبتى براى عالم اسلام در هركجا و هر منطقه و براى هر فرقه پيش آمده است، در غم آنها شريك بوده است. شيعه هرگز #اخوّت_اسلامى را كه در قرآن و سنت بدان تصريح شده محدود به جهان تشيع نكرده است و در اين جهت فرقى ميان شيعه و سنى قائل نشده است.
چهار. پايان جلد سوم: پس از انتقاد از چند كتاب از كتب قدما از قبيل عِقدالفريد ابن عبد ربّه، الانتصار ابوالحسين خيّاط معتزلى، الفرق بين الفِرَق ابومنصور بغدادى، الفصل ابن حزم اندلسى، الملل و النحل محمّد بن عبدالكريم شهرستانى، منهاج السنه ابن تيميّه و البداية و النهايه ابن كثير و چند كتاب از كتب متأخرين از قبيل تاريخ الامم الاسلاميه شيخ محمّد خضرى، فجر الاسلام احمد امين، الجولة فى ربوع الشرق الادنى محمّد ثابت مصرى، الصراع بين الاسلام و الوثنيه قصيمى و الوشيعه موسى جار اللَّه مىگويند:
«هدف ما از نقل و انتقاد اين كتب اين است كه به امت اسلام اعلام خطر كنيم و آنان را بيدار نماييم كه اين كتابها بزرگترين خطر را براى جامعه اسلامى به وجود مىآورد، زيرا وحدت اسلامى را متزلزل مىكند، صفوف مسلمين را مىپراكند، هيچ عاملى بيش از اين كتب صفوف مسلمين را از هم نمىپاشد و وحدتشان را از بين نمىبرد و رشته اخوّت اسلامى را پاره نمىكند.»
پنج. مقدمه جلد پنجم:
به مناسبت يكى از تقديرنامههايى كه از مصر درباره الغدير رسيده است، تحت عنوان «نظرية كريمة» مىگويند:
«عقايد و آراء درباره مذاهب آزاد است و هرگز رشته اخوّت اسلامى را كه قرآن كريم با جمله انَّمَا الْمُؤْمِنونَ اخْوَةٌ بدان تصريح كرده پاره نمىكند، هرچند كار مباحثه علمى و مجادله كلامى و مذهبى به اوج خود برسد. سيره سلف و در رأس آنها صحابه و تابعين همين بوده است.
ما مؤلفان و نويسندگان در اقطار و اكناف جهان اسلام، با همه اختلافى كه در اصول و فروع با يكديگر داريم، يك جامع مشترك داريم و آن ايمان به خدا و پيامبر خداست. در كالبد همه ما يك روح و يك عاطفه حكمفرماست و آن روح اسلام و كلمه اخلاص است.
ما مؤلفان اسلامى همه در زير پرچم حق زندگى مىكنيم و تحت قيادت قرآن و رسالت نبىّ اكرم انجام وظيفه مىنماييم. پيام همه ما اين است كه: انَّ الدّينَ عِندَ اللَّهِ الْاسْلامُ و شعار همه ما لا اله الّا اللَّه و محمّدٌ رسولُ اللَّه است.
آرى ما حزب خدا و حاميان دين او هستيم.»
شش. در مقدمه جلد هشتم تحت عنوان «الغدير يوحّد الصفوف فى الملأ الاسلامى» مستقيماً وارد بحث نقش الغدير در وحدت اسلامى مىشود و این اتهام را سخت رد می کند كه «الغدير موجب تفرقه بيشتر مسلمين مىشود» و ثابت مىكنند كه برعكس، الغدير بسيارى از سوء تفاهمات را از بين مىبرد و موجب نزديكتر شدن مسلمين به يكديگر مىگردد.
(ادامه دارد)