eitaa logo
ظهور نزدیک است✨
118 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.8هزار ویدیو
23 فایل
🌷﷽🌷 🍃🌺امــام جعفر صادق(علیه السلام)↓ { اگر مهدے را درڪ میڪردم تمام عمر به او خدمت میڪـردم.} ─┅═ೋ❅🌺❅ೋ═
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
« ملک داعی » 🔸 یکی از مراقبتهای مهم در این ماه [رجب] به یاد داشتن حدیث «ملک داعی» می باشد که از پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلم روایت شده که فرمودند : 🔺«خدای متعال در آسمان هفتم فرشته ای را قرار داده است که «داعی» گفته می شود. هنگامی که ماه رجب آمد، این فرشته در هر شب این ماه تا صبح می گوید: خوشا به حال تسبیح کنندگان خدا، خوشا به حال فرمانبرداران خدا❗️ ♥️خدای متعال می فرماید : همنشین کسی هستم که با من همنشینی کند، فرمانبردار کسی هستم که فرمانبردارم باشد و بخشنده خواهان بخشایش هستم. ماه ماه من، بنده بندة من و رحمت رحمت من است. هر کسی در این ماه مرا بخواند او را اجابت می کنم و هر کس از من بخواهد به او می دهم و هر کس از من هدایت بخواهد او را هدایت می کنم. این ماه را رشته ای بین خود و بندگانم قرار دادم که هر کس آن را بگیرد به من می رسد♦️ 🌙أیْنَ الرَّجَبیّون؟ ❁‌‌❥‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌༺◍⃟჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎‎‎‌
💠حجت‌الاسلام‌والمسلمین استاد ؛ ❞ غرق در استغفار شوید! رجـب، ماه استغفار است. استغفار تحفهٔ عجیب و نعمت بزرگی است. آنجا که گناه، ظرف وجود آدمی را تنگ می‌کند، لغزش‌ها و گناهان راه را بسته و  تنگنا ایجاد می‌کند، انسان متوجه حقارت و کوچکی خود شده و ذکر «أَسْتَغْفِرُ ٱللَّٰهَ رَبِّي وَ أَتُوبُ إِلَيْهِ» را زمزمه می‌کند. در این بین، به‌جا آوردن نماز استغفار بسیار به‌جا و مورد سفارش مرحوم آیت‌الله پهلوانی بوده است. 💠چگونگی اقامه «نماز استغفار»⏬ نماز استغفار دو رکعت است و ذکر «أَسْتَغْفِرُ ٱللَّٰهَ» در این نماز مجموعاً ۱۵۰ مرتبه زمزمه می‌شود. این یعنی، در هر رکعت، پس از سوره حمد، سوره قدر خوانده شده و بعد از پایان سوره قدر، پانزده مرتبه «أَسْتَغْفِرُ ٱللَّٰهَ» گفته می‌شود. سپس در رکوع، ده مرتبه، پس از برخاستن از رکوع و پیش از رفتن به سجده ده مرتبه، در سجده نخست ده مرتبه، پس از سر بر داشتن از سجده اول و پیش از رفتن به سجده بعدی ده مرتبه، در سجده دوم ده مرتبه و بعد از سجده دوم و پیش از برخاستن هم ده مرتبه ذکر «أَسْتَغْفِرُ ٱللَّٰهَ» گفته می‌شود. رکعت دوم نیز همانند رکعت اول اقامه می‌شود. ‎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍ ﷽ 🌼﷽🌼﷽ 🌼﷽🌼﷽ ﷽🌼﷽ 🌼﷽ ﷽ الهی🙏 امروز به برکت صلوات بر حضرت محمد ص و خاندان پاک و مطهرش (ع) به من و همه ی عزیزان گروه خیر و برکت و رزق و روزی فراوان و حلال عطا فرما🙏 ان شاء الله🙏 🍃🌼اَللّهمّ صلِّ علی 🍃🌼محَمّد وآل مُحَمَّد 🍃🌼وَعجِّّل فرجهُم 💦
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📜 🍃🍂 حکایتی واقعی 🍃🍂 یکی از علمای اهل بصره می گوید: روزگاری به فقر وتنگدستی مبتلا شدم، تا جایی که من و همسر و فرزندم چیزی برای خوردن نداشتیم. خیلی بر گرسنگی صبر کردم، پس تصمیم گرفتم خانه ام را بفروشم و به جای دیگری بروم. در راه یکی از دوستانم به اسم ابا نصر را دیدم و او را از فروش خانه باخبر ساختم. پس دو تکه نان که داخلش حلوا بود به من داد و گفت : برو و به خانواده ات بده به طرف خانه به راه افتادم ... در راه به زنی و پسر خردسالش برخورد کردم به تکه نانی که در دستم بود نگاه کرد و گفت : این پسر یتیم و گرسنه است و نمی تواند گرسنگی را تحمل کند چیزی به او بده خدا حفظت کند. آن پسر نگاهی به من انداخت که هیچگاه فراموش نمی کنم . گفتم : این نان را بگیر و به پسرت بده تا بخورد . بخدا قسم چیز دیگری ندارم و در خانه ام کسانی هستند که به این غذا محتاج ترند . اشک از چشمانم جاری شد و درحالی که غمگین و ناامید بودم به طرف خانه بر می گشتم ، روی دیواری نشستم و به فروختن خانه فکر می کردم . که ناگهان ابونصر را دیدم که از خوشحالی پرواز می کرد و به من گفت : ای ابا محمد چرا اینجا نشسته ای ! در خانه ات خیر و ثروت است ... گفتم: سبحان الله ... از کجا ای ابانصر؟ گفت : مردی از خراسان از تو و پدرت می پرسد، و همراهش ثروت فراونی است. گفتم : او کیست؟ گفت : تاجری از شهر بصره است، پدرت سی سال قبل مالی را نزدش به امانت گذاشت اما بی پول و ورشکست شد . سپس بصره را ترک کرد و به خراسان رفت و کارش رونق گرفت و یکی از تاجران شد و حالا به بصره آمده تا آن امانت را پس بدهد همان ثروت سی سال پیش به همراه سودی که بدست آورده ... خدا را شکر گفتم و به دنبال آن زن و پسر یتیمش گشتم و آنان را بی نیاز ساختم. در ثروتم سرمایه گذاری کردم و یکی از تاجران شدم مقداری از آنرا هر روز بین فقرا و مستمندان تقسیم می کردم، ثروتم کم که نمی شد زیاد هم می شد. کم کم عجب و خودپسندی و غرور وجودم را گرفته بود و خوشحال بودم که دفترهای ملائكه را از حسناتم پر کرده بودم و یکی از صالحان درگاه خدا بودم . شبی از شب ها در خواب دیدم که قیامت برپا شده و خلایق همه جمع شده اند و مردم را دیدم که گناهان شان را بر پشت شان حمل می کنند تا جایی که شخص فاسق ، شهری از بدنامی و رسوایی را بر پشتش حمل می کند . به میزان رسیدم که اعمال مرا وزن کنند ... گناهانم را در کفه ای و حسناتم را در کفه دیگر قرار دادند، کفه حسناتم بالا رفت و کفه گناهانم پایین آمد ... سپس یکی یکی از حسناتی که انجام داده بودم را برداشتند و دور انداختند چون در زیر هر حسنه "شهوت پنهانی" وجود داشت ، از شهوت های نفس مثل ریاء ، غرور ، دوست داشتن تعریف و تمجید مردم ... چیزی برایم باقی نماند و در آستانه هلاکت بودم که صدایی را شنیدم: آیا چیزی برایش باقی نمانده؟ گفتند : این برایش باقی مانده ... و آن همان تکه نانی بود که به آن زن و پسرش بخشیده بودم . سپس آنرا در کفه حسناتم گذاشتند و گریه های آن زن را بخاطر کمکی که به او کرده بودم ، در کفه حسناتم قرار دادند، کفه بالا رفت و همینطور بالا رفت تا وقتی صدایی آمد و گفت : نجات یافت ... خداوند هیچ عملی را بدون اخلاص از ما قبول نخواهد کرد، پس بکوشیم هیچ عملی را کوچک نشماریم و هر عبادت و کار خیری را خالصانه و صرفا برای الله تعالی انجام دهیم 🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا