eitaa logo
ظهور نزدیک است✨
118 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
1.9هزار ویدیو
23 فایل
🌷﷽🌷 🍃🌺امــام جعفر صادق(علیه السلام)↓ { اگر مهدے را درڪ میڪردم تمام عمر به او خدمت میڪـردم.} ─┅═ೋ❅🌺❅ೋ═
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴‍ شــرط عاقبت بخیــری شیعیـان در کلام امام مهــدی 🔵 امام زمان علیه السلام می فرمایند: 🌕 وَالْعاقِبَةُ بِجَمیلِ صُنْعِ اللّهِ سُبْحانَهُ تَکُونُ حَمیدَةً لَهُمْ مَا اجْتَنَبُوا الْمَنْهِیَّ عَنْهُ مِنَ الذُّنُوبِ 🔹 با ساخت نیکوى خداوند، فرجام کار، مادامى که شیعیان از گناهان دورى گزینند، پسندیده و نیکو خواهد بود. 🔺 شرح حدیث: این حدیث، بخشى از نامه اى است که امام زمان(علیه السلام) براى شیخ مفید(رحمه الله) مرقوم داشته اند. حضرت مهدی(علیه السلام) به نکته اى مهم اشاره کرده اند که اگر شیعیان ما، عاقبت بخیرى را مى خواهند، سببش لطف و توجّه خاصّ خداوند است؛ پس باید از گناهانى که خداوند متعال از آن ها منع کرده است، اجتناب کنند؛ زیرا هر عملى، اثر مخصوص خود را دارد و نَفْس ما، مطابق کارها، سخنان و حتّى افکارى که داریم، ساخته مى شود. آن کس که از انجام دادن گناه باکى ندارد ـ حال آن گناه کم باشد یا زیاد، کوچک باشد یا بزرگ ـ بداند که حقیقت خود را تیره و تار کرده، شایستگى ورود به جایگاه نور و پاکى را ندارد. یک گناه، آتشى است که در خرمنى مى افتد. انسان سال ها تلاش مى کند و ثواب ها براى خویش فراهم مى آورد، ولى با یک گناه، حاصل عمرى را به هدر مى دهد؛ از این رو، حضرت، در این حدیث، خطر گناه را گوشزد کرده است.  📚‌ احتجاج، ج٢، ص٣٢۵ ؛ بحارالأنوار، ج۵٣، ص١٧٧، ح٨ شرح چهل حدیث از حضرت مهدى(علیه السلام)، على اصغر رضوانى
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کربلای معلی_۲۰۲۳_۰۷_۲۳_۰۶_۴۹_۱۲_۰۱۵.mp3
6.2M
🎙 «لبیک یاحسین جانم» « زیارت عاشورا » با نوای استاد فرهمند ۲۲ فضیلت برای زیارت عاشورا در روایت علقمه و صفوان آورده شده از جمله : ثواب ۲۰۰۰ عمره که همه آنها را با حضرت رسول صلى الله علیه وآله و ائمّه اطهار علیهم السلام بجا آورده باشد . برآورده شدن حوائج هرقدر بزرگ باشد . ثواب هر شهیدى تا روز قیامت  . قبول شدن شفاعت او براى هرکس از خویش و بیگانه ، گرچه مستحق آتش جهنّم باشند جز دشمنان اهلبیت علیهم السلام.... 🕊‌
دعای‌علقمه۩علی‌فانی.mp3
8.03M
🏝 دعای علقمه دعای بعد از زیارت عاشورا 🎙 با نوای علی فانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️گناهانی که روزی را دور میکنند... ▫️امام زین العابدین عليه السلام میفرمایند : گناهانى كه روزى را دور مى كنند ، چنينند : ✅ اظهار فقر كردن ؛ ✅ خواب ديرهنگام در شب و پس از نماز صبح ؛ ✅كوچك شمردن نعمت ها ؛ ✅ و از خدا گلايه كردن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السلام علیک یا فاطمه الزهرا سلام الله علیها🍃🌹 ای بی نشانه ای که خدا را نشانه ای هر سو نشان توست ولی بی نشانه ای زهرای پاک، ای غم زیبای دلنشین تو خواندنی ترین غزل عاشقانه اي جهت شادی روح پاک و مطهرش 5 صلوات هدیه کنید. ❁‌‌❥‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌༺◍⃟჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎‎‎‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نورانیت رخسار از برکات نماز شب 🔹رسول اکرم صلی الله علیه واله وسلم فرمودند؛ 🔹" آیا چهره نماز شب خوان ها را نمی بینید که از همه چهره ها زیباتر است؟ این برای آن است که آنان هنگام شب با خدای سبحان خلوت کرده اند و خدای تعالی جامه ای از نور خود بر چهره ایشان پوشانید. " 📚برگرفته از کتاب ثواب الاعمال
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صدای درون فرزندت را تقویت کن وقتی بچه بودم کار اشتباهی که می‌کردم، مادرم می‌گفت: اشکال نداره. حالا چی‌کار کنیم تا درست بشه؟ اما مادر دوستم بهش می‌گفت: خاک بر سرت. یه کار درست نمی‌تونی انجام بدی. امروز هر دو بزرگسال و بالغیم. وقتی اتفاق بدی میفته اولین فکری که به ذهنم میاد اینه که خب چیکار کنم؟ و با حداقل اضطراب و عصبانیت مشکل رو حل می‌کنم. اما دوستم موقع مواجه‌شدن با اتفاقات بد عصبانی می‌شه و می‌گه: خاک بر سر من که نمی‌تونم یه کار درست انجام بدم، چرا من این‌قدر بدبختم؟ حرفای امروز ما و احساسی که به فرزندمان می‌دهیم تبدیل به صدای درونی فرزندمان خواهد شد. مراقب باشیم چه پیامی برای همه عمر به فرزندانمان می‌دهیم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💟امام علی علیه السلام درتوصیف💟 مومن می فرمایند 🌹شادى مؤمن در چهره او ، 🌷و اندوه وى در دلش پنهان است، 🌹سينه اش از هر چيزى فراخ تر، 🌷و نفس او از هر چيزى خوارتر است .. 🌹برترى جويى را زشت، 🌷و رياكارى را دشمن مى شمارد .. 🌹سوز دل او طولانى، 🌷و همت او بلند است .. 🌹سكوتش فراوان ، 🌷و وقت او با كار گرفته است .. 🌹شكر گزار و شكيبا 🌷و ژرف انديش است .. 🌹از كسى در خواست ندارد، 🌷و مهربان و فروتن است .. 🌹نفس او از سنگ خارا سخت تر اما، 🌷در ديندارى از بنده خوارتر است .. 📚 "نهج البلاغه حکمت۳۳۳" 📚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚 پنج نکته مثبت 🍃هرچه روح تو عظیم تر باشد،اشتباهات دیگران را کوچک تر میبینی ✨هرچه بزرگوارتر باشی کمتر به دیگران نیازمندی 🍃هرچه کمتر نیازمند باشی کمتر از آنان دلگیر میشوی ✨هرچه کمتر دلگیر شوی کمتر آسیب میبینی 🍃هرچه کمتر آسیب بینی راحت تر میبخشی ...
روزی هارون الرشید به اتفاق بهلول به حمام رفت. خلیفه از بهلول پرسید: اگر من غلام بودم چقدر ارزش داشتم؟ بهلول گفت: پنجاه دینار. هارون بر آشفته گفت: دیوانه ، لنگی که به خود بسته ام فقط پنجاه دینار است. بهلول گفت: منهم فقط لنگ را قیمت کردم . وگرنه خلیفه که ارزشی ندارد.
📚کشیش، طوفان و دخترکی آرام کشیش سوار هواپیما شد. کنفرانسی تازه به پایان رسیده بود و او می رفت تا در کنفرانس دیگری شرکت کند؛ می‎رفت تا خلق خدا را هدایت کند و به سوی خدا بخواند و به رحمت الهی امیدوار سازد. در جای خویش قرار گرفت. اندکی گذشت، ابری آسمان را پوشانده بود، امّا زیاد جدّی به نظر نمی‎رسید. مسافران شادمان بودند که سفرشان به زودی شروع خواهد شد. هواپیما از زمین برخاست. اندکی بعد، کمربندها را مسافران گشودند تا کمی بیاسایند. پاسی گذشت. همه به گفتگو مشغول؛ کشیش در دریای اندیشه غوطه‌ور که در جمع بعد چه‎ها باید گفت و چگونه بر مردم تأثیر باید گذاشت. ناگاه، چراغ بالای سرش روشن شد: "کمربندها را ببندید!" همه با اکراه کمربندها را بستند؛ امّا زیاد موضوع را جدّی نگرفتند. اندکی بعد، صدای ظریفی از بلندگو به گوش رسید، "از نوشابه دادن فعلاً معذوریم؛ طوفان در پیش است." موجی از نگرانی به دلها راه یافت، امّا همانجا جا خوش کرد و در چهره‌ها اثری ظاهر نشد، گویی همه می‌کوشیدند خود را آرام نشان دهند. باز هم کمی گذشت و صدای ظریف دیگربار بلند شد، "با پوزش فعلاً غذا داده نمی‌شود؛ طوفان در راه است و شدّت دارد." نگرانی، چون دریایی که بادی سهمگین به آن یورش برده باشد، از درون دلها به چهره‌ها راه یافت و آثارش اندک اندک نمایان شد. طوفان شروع شد؛ صاعقه درخشید، نعرهء رعد برخاست و صدای موتورهای هواپیما را در غرّش خود محو و نابود ساخت؛ کشیش نیک نگریست؛ بعضی دستها به دعا برداشته شد؛ امّا سکوتی مرگبار بر تمام هواپیما سایه افکنده بود؛ طولی نکشید که هواپیما همانند چوب‎پنبه بر روی دریایی خروشان بالا رفت و دیگربار فرود افتاد، گویی هم‌اکنون به زمین برخورد می‎کند و از هم متلاشی می‎گردد. کشیش نیز نگران شد؛ اضطراب به جانش چنگ انداخت؛ از آن همه که برای گفتن به مردم در ذهن اندوخته بود، هیچ باقی نماند؛ گویی حبابی بود که به نوک خارک ترکیده بود؛ پنداری خود کشیش هم به آنچه که می‌خواست بگوید ایمانی نداشت. سعی کرد اضطراب را از خود برهاند؛ امّا سودی نداشت. همه آشفته بودند و نگران رسیدن به مقصد و از خویش پرسان که آیا از این سفر جان به سلامت به در خواهند برد. نگاهی به دیگران انداخت؛ نبود کسی که نگران نباشد و به گونه‎ای دست به دامن خدا نشده باشد. ناگاه نگاهش به دخترکی افتاد خردسال؛ آرام و بی‎صدا نشسته بود و کتابش را می‌خواند؛ یک پایش را جمع کرده، زیر خود قرار داده بود. ابداً اضطراب در دنیای او راه نداشت؛ آرام و آسوده‌خاطر نشسته بود. گاهی چشمانش را می‎بست، و سپس می‎گشود و دیگربار به خواندن ادامه می‎داد. پاهایش را دراز کرد، اندکی خود را کش و قوس داد، گویی می‎خواهد خستگی سفر را از تن براند؛ دیگربار به خواندن کتاب پرداخت؛ آرامشی زیبا چهره‌اش را در خود فرو برده بود. هواپیما زیر ضربات طوفان مبارزه می‎کرد، گویی طوفان مشت‎های گره کردهء خود را به بدنهء هواپیما می‎کوفت، یا می‎خواست مسافران را که مشتاق زمین سفت و محکمی در زیر پای بودند، بترساند. هواپیما را چون توپی به بالا پرتاب می‎کرد و دیگربار فرود می‎آورد. امّا این همه در آن دخترک خردسال هیچ تأثیری نداشت، گویی در گهواره نشسته و آرام تکان می‎خورد و در آن آرامش بی‎مانند به خواندن کتابش ادامه می‎داد. کشیش ابداً نمی‎توانست باور کند؛ در جایی که هیچیک از بزرگسالان از امواج ترس در امان نبود، او چگونه می‎توانست چنین ساکن و خاموش بماند و آرامش خویش حفظ کند. بالاخره هواپیما از چنگ طوفان رها شد، به مقصد رسید، فرود آمد. مسافران، گویی با فرار از هواپیما از طوفان می‎گریزند، شتابان هواپیما را ترک کردند، امّا کشیش همچنان بر جای خویش نشست. او می‎خواست راز این آرامش را بداند. همه رفتند؛ او ماند و دخترک. کشیش به او نزدیک شد و از طوفان سخن گفت و هواپیما که چون توپی روی امواج حرکت می‌کرد. سپس از آرامش او پرسید و سببش؛ سؤال کرد که چرا هراس را در دلش راهی نبود آنگاه که همه هراسان بودند. دخترک به سادگی جواب داد، "چون پدرم خلبان بود؛ او داشت مرا به خانه می‎برد؛ اطمینان داشتم که هیچ نخواهد شد و او مرا در میان این طوفان به سلامت به مقصد خواهد رساند؛ ما عازم خانه بودیم؛ پدرم مراقب بود؛ او خلبان ماهری است." گویی آب سردی بود بر بدن کشیش؛ سخن از اطمینان گفتن و خود به آن ایمان داشتن؛ این است راز آرامش و فراغت از اضطراب!
راه نجات .mp3
4.17M
🎧تنها راه دینداری در 🎙️حجت الاسلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Nariman Panahi - Yakhlib Abbasim (320).mp3
7.35M
" یخلیب عباسیم نهر فرات اوسته " «لبیک یاحسین جانم» 🎙 صلے‌الله‌علیڪ‌یا‌اباعبدللھ الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلفــَرَج بحق‌
نماهنگ لذت هر سینه زنی.mp3
5.18M
" نماهنگ لذت هر سینه زنی " «لبیک یاحسین جانم» 🎙 صلے‌الله‌علیڪ‌یا‌اباعبدللھ الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلفــَرَج بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍسلام‌الله‌علیها‌