#پارت_31 اون سخنران میگفت: اصلا اسلام و شیعه و دین کنار،انسانیت که داشته باشید نمیتونید جلوی بدبختی مردم سکوت کنید،ما نسبت به درد مردم مسولیت داریم به این فکر میکردم :همین بچه مذهبیا هستن که به فکر فقران و کار براشون میکنن،گروه جهادی ها همین بچه مذهبیان نه ماها که سرمون تو لاک و پول خودمونه،اونا به فکر دلشونن که مثل علی میگن سوار هر ماشینی نمیشیم حالا دیگه بدم از بچه مذهبیا نمیومد،حداقل همین که فقرا رو کمک میکنن خیلی به دلم نشست. متوجه زهرا شدم که دم در بهم نگاه میکنه،به اشاره پرسیدم چکارم داری؟ اونم با سر اشاره کرد که برم پیشش،بلند شدم و به سمتش قدم برداشتم _جانم آبجی کارم داری؟ _قرار بود بهم بگی این بچه کیه! _باشه بیا بریم تو اتاق برات توضیح بدم من جلو رفتم و زهرا هم پشتم سرم اومد ،روی تخت خواب نشستم و زهرا هم کنارم نشست و منتظر جواب بود. برا زهرا هم جریانو تعریف کردم حتی اون جریان یاسمین و حامد رو،برا اون پسر که خیلی تحسین کرد و اما درمورد جریان یاسمین و حامد گفت: _داداش میخوام یه صحبتی باهات بکنم،امیدوارم اثر داشته باشه _گوشم باهاته _داداش میدونم خوشت از بچه مذهبی ها نمیاد و کلا کاری به دین و دیانت نداری،اما انصافا تا حالا با چند تاشون گشتی و نامردی ازشون دیدی؟از موقعی که من مذهبی شدم تو ازم نامردی دیدی؟ _نه اصلا _از علی تو این چند وقت نامردی یا چیزی دیدی؟ _نه _اما حالا خودت از نامردی بهترین رفقات داری میگی،ببین داداش من اگه اخلاقم خوبه چون پشتوانه دینی دارم،چون دلیل اخلاقم تنها خواهر برادری نیست و به دنبال چیز دیگه ایم هرچه تو فکر میکنی من جایی خوب باشم به این دلیله که دنبال یه چیزی هستم به نام عاقبت بخیری،شاید تو این چیزا رو مسخره بدونی ولی یه لحظه فکر کن چطور شده که این چیز مسخره زندگی آدم رو عوض میکنه،دین رو توی بچه مذهبی ها نبین،توی آخوندا نبین،اینا دارن دین رو اجرا میکنن اگه جایی مشکل هست از ایناست از امثال منه نه از دین،الآن نمیخوام سرتو درد بیارم ولی انصافا فکر کن شاید اشتباه داری فکر میکنی ادامه دارد.... ✍️ط، تقوی @andaki_tamol