eitaa logo
🌸 اندکی تامل 🌸
77 دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
1.1هزار ویدیو
11 فایل
هدف ازتشکیل کانال بصیرت افزایی و روشنگری و شفافیت سازی در مسائل فرهنگی و اجتماعی و سیاسی و روزجامعه میباشد. ✔ #کپی_مطالب_آزاد_با_ذکر_صلوات
مشاهده در ایتا
دانلود
کمی آخ و اوخ کردم و پاهام رو با دست فشار میدادم _خسته شدی؟ _نه فقط کمی پاهام درد میکنه _عادیه یه مقدار که راه بریم درست میشه،همیشه اولش درد زیاد داری _خوبه به قصد استراحت دراز کشیدم و دستمو گذاشتم زیر سرم،بعد از چند لحظه متوجه شدم علی نیستش پیش خودم گفتم حتما رفته چیزی بخوره الان میاد اما مقداری گذشت و هنوز نیومده بود،پا شدم رفتم دنبالش اینطرف اونطرف اما ندیدمش کلافه شدم و رفتم چایی بخورم،جلوی یه موکب که همون جلو بود رفتم،خواستم چای بخورم سرمو بلند کردم که متوجه علی شدم که داره چای میریزه و آماده میکنه گفتم: _تو کجایی این همه دنبالت گشتم؟ _ها خویه؟ عربی حرف میزد که مثلا من تو رو نمیشناسم _میگم تو اینجا چیکار میکنی؟ _ایرانی یا عراقی؟ خوب هم با لهجه عراقی حرف میزد،از کارش خنده ام گرفت _مسخره بازی در نیار چرا اومدی اینجا _با همون لهجه عراقی گفت: _والا گفتم تو خوابی بیام اینجا خدمت زوار بعدشم بلند رو به جمعیت گفت: _هل بزائر،هل بزائر امام حسین از کارش خنده ام گرفت،رفتم داخل و گفتم: _منم میخوام کمک کنم _باشه شروع به خرما دادن و چای ریختن کردم،یه حالی درونم درست شد که کل وجودم شاد بود و لبخند روی لبهام به نمایش در اومده بود ادامه دارد... ✍️ط ،تقوی 🌐 @andaki_tamol