#حکایت_قرآنی
#جزء_بیستم
🔹 گنج قارون
🔻 قارون مردی صالح و با تقوا از قوم حضرت موسی (علیه السلام) و از خویشان نزدیک او بود، ولی طولانی شدن مدت توقف و سرگردانی بنی اسرائیل باعث شد از قم کناره گیری کرده و به صنعت کیمیاگری و طلاسازی بپردازد و به واسطه این شغل، ثروت بیشمار و گنجینههایی از طلا برای خود تهیه کند. گفته شده کلید خزانه های قانون را چند تن از مردان نیرومند حمل میکردند.
ثروت و گنجینهها، قارون را به سرکشی و طغیان و تکبر کشاند و او را به لب پرتگاه بدبختی رساند. او به مؤمنان به نظر حقارت مینگریست و برای داشتن ثروت، به آنها فخر میفروخت. مردم کوته نظر وقتی تجملات و تشریفات زندگانی قارون را میدیدند، به او حسرت برده و میگفتند: کاش ما همانند قارون چنین ثروت و دستگاهی داشتیم. خردمندان قوم میگفتند: به ظواهر فریبنده زندگی قارون حسرت نبرید که ثواب خداوند برای مردم با ایمان، بسیار گرانبهاتر و بالاتر از اینها است.
جمعی از روشن دلان بنی اسرائیل، وقتی تندرویهای قارون را دیدند، او را نصیحت کرده و گفتند: ای قارون ! به این مال و منال دنیا خرسند مباش، با این ثروت عظیم و نعمتهای بی پایانی که خدا به تو ارزانی داشته، آخرتت را آباد کن و قدمی برای خدا بردار؛ از دنیا بهرهبرداری کن و همانطور که خداوند به تو احسان کرده، تو هم به بندگان او احسان کن، در زمین فساد نکن، زیرا پروردگار مفسدان را دوست ندارد.
قارون در پاسخ آنان گفت: این ثروت را خودم، به واسطه علمی که دارم، تهیه کردهام. او نمیدانست که خدا مردمان نیرومند و غنیتر از او را به سبب گناهانشان هلاک ساخته و هلاک کردن او هم برای خدا آسان است. پس خدا او و تمام خانه و زندگی و گنجینههایش را به زمین فرو برده و به عذاب ابدی گرفتارش ساخت.
فردای آن روز، کسانی که به زندگانی او حسرت میبردند و آرزو میکردند که به جای او باشند، گفتند: گویا خدا روزیش را برای کسی که بخواهد، باز و برای کسی که نخواهد، تنگ میکند. اگر خدا بر ما منت نگذاشته بود، ما را هم در زمین فرو میبرد و کافران رستگار نمیشوند.
(سوره قصص ، آیه ۷۶ تا ۸۲)