eitaa logo
استاد عندلیب همدانی
714 دنبال‌کننده
135 عکس
5 ویدیو
1.4هزار فایل
🔰این کانال توسط عده‌ای از شاگردان استاد به جهت اشتراک‌گذاری دروس ایشان راه اندازی شده است. ©️نقل‌مطالب‌ اختصاصی با ذکر منبع بلامانع است. 🌐سایت: andalibhamedani.ir ✅کانال تلگرام استاد: tlgrm.in/andalibhamedani 📳مدیر: @seyedhoseinmosavifard @moein313
مشاهده در ایتا
دانلود
اصول جلسه 272-15 اسفند 1401.docx
74K
📄تقریر درس خارج اصول 🔰جلسۀ 79 سال تحصیلی 1401-1402 🔰جلسۀ 100 علل اختلاف حدیث 🔰جلسۀ 272 تخالف الحجج 🆔@andalibhamedani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📆دروس سه‌شنبه، 14 شعبان المعظم 1444، 16 اسفند 1401
فقه جلسه 273-16 اسفند 1401.docx
61.9K
📄تقریر درس خارج فقه التعامل 🔰جلسۀ 80 سال تحصیلی 1401-1402 🔰 جلسۀ 273 قاعدۀ الزام 🆔@andalibhamedani
273 (2).mp3
8.3M
🎙صوت درس خارج اصول 🔰جلسۀ 80 سال تحصیلی 1401-1402 🔰جلسۀ 101 علل اختلاف حدیث 🔰جلسۀ 273 تخالف الحجج 🆔@andalibhamedani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از تنبیه الأمة
❇️ اضطرار در عصر اقتدار اسلام؟! (۱) 📝 حاشیه‌ای بر متن «اضطرار در استنباط و اجراء دین» 🖋 صالح رحمتی 🔸 استاد عندلیب همدانی، در متنی با عنوان «اضطرار در استنباط و اجراء دین» از ملازمه «اضطرار در استنباط» با «اضطرار در اجراء» و از عوامل تحقق‌بخش اضطرار اجرائی سخن گفته و در نهایت، چنین نتیجه می‌گیرد: «اجرای اضطراری یعنی پذیرفتن قوانین بین المللی، یعنی مدارا و همزیستی و تقیه را اصل و پایه قرار دادن.» 🔺 درباره بیان ایشان، پیرامون استنباط اضطراری و اجراء اضطراری و نتیجه نهایی که گرفته است، نکاتی تقدیم می شود: 1⃣ درباره اضطرار در استنباط اولاً: استنباط اضطراری، معنای محصل و روشنی ندارد. چون در ادبیات فقهی، «حال الاضطرار» در مقابل «حال الاختیار» قرار می‌گیرد و در برخی تعابیر هم از دوگانه «التمکن و الاضطرار» می‌گویند. و مقصود از این تقابل این است که، انسان در حال اختیار و تمکنی که دارد، می‌تواند عمل و فعل مورد نظر خویش را انجام دهد، اما با عروض عوامل و عللی که در حقیقت مناشیء اضطرار می‌باشند، او در وضعیتی قرار می‌گیرد که دیگر نمی‌تواند آن عمل خود را بر طبق حالت عادی و اختیاری خویش انجام دهد و به گونه‌ای از حال اختیار خارج شده و در وضعیت ثانویه‌ای قرار می‌گیرد. مانند همان مثال معروف اکل میته برای نجات از تلف‌شدن. در حالیکه، عملیات استنباط به معنای کشف حکم شارع با استفاده از منابع و از طریق روش فقهی معتبر است. و در عملیات استنباط که کارکردی ذهنی و ادراکی دارد، هیچ تصویر واضحی وجود ندارد که انسان مضطر گردد تا به گونه‌ای خاص از منابع و ادله، ادراک نماید. و مناشیء بیرونی برای شخص مستنبط، ایجاد اضطرار نمی‌کند و اختیار او را سلب نمی‌کند تا او چیز دیگری را بالاضطرار بفهمد. بله، ممکن است آنچه را که فهمیده به سبب موانع بیرونی نتواند ابراز نماید، اما معنا ندارد که او در فهم خود، اضطرار داشته باشد. ثانیاً: ایشان در بیان خود، فقدان منابع و فهم دشوار از دین را منشأ اضطرار در استنباط برشمرده‌اند؛ این سخن نیز درست نیست. زیرا وظیفه مستنبِط، تحصیل حجت شرعی برای انجام تکالیف دینیه است؛ نه وصول به واقع و حکم عندالله. او در عین حال که ملتزم به ثبوت واقعی حکم است، اما غرضش کشف از واقع نیست، بلکه هدف او از مواجهه با منابع دین، تعیین تکلیف برای عمل دینی است و اگر هم منابع خاص در اختیار نبود، با ارجاع به ادله‌ای که اصول عملیه را اعتبار کرده‌اند، می‌تواند اصل عملی جاری کند. پس در هر دو حالت، عرصه استنباط از ادله و نصوص شرعی برای تعیین تکلیف خالی نبوده و مجتهد نیز مبتلا به اضطرار نمی‌شود. و براستی اگر چنین نبود، هیچ گاه امت را به فقهاء ارجاع نمی‌دادند. فقاهتی که توانسته، در طول هزار سال، تشیع را از گردنه‌های متعدد عبور دهد، با همین منابع و با همین فهم دشوار چنین تکلیفی را به سرانجام رسانیده است. و همین، دلیلی است بر اینکه استنباط و اجتهاد، هیچ‌گاه حالت اضطرار نداشته، بلکه اضطرار، صفت مکلف است که موجب ارتفاع احکام اولیه از ذمه او می‌شود، نه اینکه صفت یک عملیات علمی باشد. 📌 ادامه در فرسته‌ی بعد 👇🏻 @Tanbiholomah
هدایت شده از تنبیه الأمة
❇️ اضطرار در عصر اقتدار اسلام؟! (۲) 📝 حاشیه‌ای بر متن «اضطرار در استنباط و اجراء دین» 🖋 صالح رحمتی 2⃣ درباره اضطرار در اجراء وی در این بخش، از دو دسته عوامل سخن می‌گوید: الف: عواملی که مستقیم قانون دینی را اضطراری می‌کند و غیر مستقیم اجرا را اضطراری می‌گرداند؛ ب: عواملی که مستقیم، خود اجرا را اضطراری می‌کند. اولاً: ممکن است اضطرار در مقام اجراء، فقط به دلیل فقدان منابع دین نباشد، بلکه بازگشت به «عدم استنباطِ متناسب با مقام اجراء» داشته باشد. به عبارت دیگر، آیا آقای عندلیب همدانی، از خود پرسیده‌اند: چه راهی برای زندگی در دنیای مدرن با برپایی حکومت اسلامی در وضعیت معاصر، در چارچوب فقه جواهری وجود دارد؟ به گونه‌ای که فقه جواهری در هاضمه مدرنیته، منحل نشده و محکوم به تحجر و عقب‌ماندگی نیز نگردد. ایشان ابتدائاً موضع خود را باید از این منظر مشخص نموده و همه ایده‌ها و پاسخهایی را که می‌تواند مبتنی بر دستگاه فقاهت امامیه طرح گردد، بررسی و ارزیابی نموده، و در نهایت، حکم به انسداد و اضطرار نماید. ثانیاً: اگر به دلیل نبود مجری معصوم (سلام الله علیه)، مبتلا به اضطرار در اجراء هستیم؛ آیا مقصود ایشان این است که عرصه اجراء دین را رها کرده و آن را در اختیار کسانی قرار دهیم که بنایشان بر هدم دین و شریعت است؟ یا اینکه علی‌رغم موافقت با تشکیل حکومت اسلامی، نظرشان بر این است که قوانین شریعت را اجراء نکنیم و آنها را به دلیل عدم پذیرش مردم رها کنیم؟ آیا عدم اجراء شریعت، تنها راه است یا اینکه ایشان به عنوان استاد حوزوی، باید به دنبال احداث طرق مشروعه و کارآمد برای تحقق دین برآیند؟ آیا آن بخشی از حوزه که همیشه سخن از نداری‌ها و ناتوانی‌ها دارد، همت خود را مصروف به حل مسئله‌ها نموده و سپس به اضطرار رسیده؛ یا اینکه از ابتدا در برابر مشکلات و مصائبی که ناشی از زیست مدرن است نه احکام شریعت، سلاح انداخته و خود را مضطر یافته‌اند؟ به نظر می‌رسد، اگر تشیع در طول تاریخ، در مواجهه با مشاکل و فتن، اینگونه عمل می‌نمود و همیشه به دنبال راه‌هایی برای عبور از گردنه‌های صعب العبور نبود، درون جوامع عامه هضم شده و از آن اثری باقی نمی‌ماند. 3⃣ اما درباره نتیجه اولاً: آیا آقای عندلیب، از قوانین بین‌المللی اطلاعی دارند؟ آیا ایشان همه قوانین بین‌المللی را برای مقام اضطرار می‌پذیرند؟ حتی قوانینی که معارضت با شریعت اسلام دارد؟ یا اینکه بخشی از قوانین را می‌پذیرند؟ آیا همین الآن نظام اسلامی در چنین موقعیتی نیست که درون روابط بین الملل قرار گرفته و بخشی از قوانین را نیز پذیرفته است؟ و اگر ایشان ناظر بر حالت کنونی نظام اسلامی، این متن را نوشته‌اند که تحصیل حاصل است و نیازی به نگارش نبود. ثانیاً: هم اکنون مانند همه دورانهای حیات شیعه - چه در عصر حضور و چه در عصر غیبت- «تقیه» به عنوان یک راهبرد استراتژیک مورد توجه زعمای شیعه قرار گرفته است و لیکن، تقیه نیز دارای مراتبی است. قطعاً ایشان قبول دارند که به بیان همه فقهاء امامیه، مرز مراعات تقیه تا آنجایی است که هدم اساس شریعت صورت نگرفته و زوال دین حاصل نگردد. 4⃣ نکته انتهایی دو عامل را می‌توان از مناشیء پیدایش اندیشه «اضطرار» در برخی از اساتید حوزوی دانست: ۱. عدم توجه به ظرفیت فقه امامیه، و مواجهه منفعلانه با موضوعات دنیای مدرن از موضع فقه فردی. ۲. عدم توجه عمیق به دنیای مدرن و اینکه مصائب امروز، ریشه در مدرنیته دارد؛ نه در اجراء احکام شریعت. @Tanbiholomah
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ 💢پیرامون «نظریۀ اضطرار» و حواشی یک حاشیه!(فرستۀ اول) ✍️سیدحسین موسوی‌فرد نکاتی که فاضل محترم جناب آقای صالح رحمتی پیرامون نظریۀ "اضطرار" مطرح فرمودند از سه جهت سزاوار بررسی است: 💠جهت اول؛ نکات روش‌شناختی 1️⃣روش صحیح نقد اقتضا می‌کرد در ابتدا تبیین صریح و دقیقی از مسلک اضطرار صورت می‌گرفت، سپس با رعایت انصاف علمی به نقد پرداخته می‌شد. لکن نگارنده بدون توجه به نوشتار‌ها و درس‌گفتارهای استاد در این زمینه(بالغ بر 300 جلسه درسی در ضمن دو دوره خارج اصول انسداد)،ضمن بیان پاره‌ای از مکتوبات معظم له، با برداشتی ناصواب، به نقد این نظریه پرداخته است. 2️⃣در نقد دیدگاه‌های علمی ضرورت دارد فارغ از تمام اختلاف نظر‌ها، اصول اخلاقی مراعات گردد. نگارنده بدون در نظر گرفتن جایگاه علمی استاد عندلیب همدانی و سابقۀ چند ده‌سالۀ ‌ایشان در تدریس و تألیف، با ادبیاتی نه چندان محترمانه این اصول را نادیده گرفته است. شاید اگر نگارندۀ محترم به سابقۀ چندین ساله ایشان در تدریس خارج مسائل مستحدثه، فقه بین الملل، فقه همزیستی و ... اطلاع می‌داشت، به راحتی ایشان را متهم به عدم اطلاع از قوانین بین الملل، مباحث تقیه و ... نمی‌کرد. (به عنوان نمونه درسگفتارهای معظم له پیرامون مباحث فقهی، اصولی و کلامی تقیه نیز بالغ بر 300 جلسه است.) 💠جهت دوم؛ تبیین مختصر از مسلک اضطرار 🔸همه بزرگان شیعه با هر مسلک و مرام علمی که دارند بر یک مطلب متفقند و آن این که در زمان غیبت باب علم (قطع و یقین ) نسبت به اغلب فروع و جزئیات احکام مسدود است و اگر در بعضی از کتب سخن از انفتاح باب علم به میان آمده، باید توجیه داشت که مراد از علم، قطع و یقین نیست؛ بلکه مقصود علم عرفی و به تعبیر دیگر اطمینان است. 🔸معمولا در یک تقسیم بندی علمای شیعه بر دو گروه تقسیم شده‌اند؛ انفتاحی و انسدادی. انفتاحی به کسی می‌گویند که در عین اعتراف به انسداد باب علم، باب «علمی» را مفتوح می‌داند. یعنی معتقد است دلیل قطعی بر حجیت بعضی از ظنون مثل خبر واحد (= ظن خاص) وجود دارد؛ لذا در اغلب فقه به مشکل جدی برخورد نمی‌کنیم و در موارد شک نیز به اصول عملیه مراجعه می‌کنیم ، در حالی که انسدادی می‌گوید دلیل قطعی بر حجیت ظنی خاص نداریم و به عبارت دیگر چیزی به نام ظن خاص نداریم؛ از همین‌رو انسدادیون با توجه به مقدماتی به حجیت «ظن مطلق» می‌رسند. یعنی اگرچه مثل خبر واحد به طور خاص دلیلی برحجیت آن نیست ولی با توجه به عدم امکان احتیاط، عدم امکان اجرای برائت در این موارد و قبح ترجیح مرجوح(= شک و وهم ) بر راجح (= ظن)، نوبت به عمل بر طبق ظنون از جمله خبر واحد می رسد. ✅به عقیدۀ استاد عندلیب همدانی این تقسیم‌بندی جامع نیست و می‌توان از سخنان شیخ أعظم (قدس سره) مسلک دیگری تحت عنوان اضطرار مطرح کرد. 🔹اگر چه نام مسلک اضطرار در فرمایش شیخ‌انصاری نیامده؛ ولی چون ایشان نسبت به مهمترین مقدمه انسداد یعنی مقدمه اول (انسداد باب علم و ظن خاص نسبت به معظم احکام) موضع انتقادی نمی‌گیرد بلکه به نحوی در ادامه تایید هم می‌کند، و از طرفی تأمّلاتی در مقدمات دیگر دارد، مشخص می‌شود شیخ أعظم نه انفتاحی اصطلاحی است و نه انسدادی با تعریف معروفش، بلکه مجموع سخنان ایشان در فقه و اصول نشانگر سبک ویژه‌ای است که استاد نام آن را اضطرار نهادند. 🆔@andalibhamedani
💢پیرامون «نظریۀ اضطرار» و حواشی یک حاشیه! (فرستۀ دوم) 🔵تقریر از مسلک اضطرار متوقف بر دو مقدمه اساسی است که مختصرا به آن‌ها اشاره می‌شود: الف) فرق بین دین نازل و دین موجود ب) مکلف بودن انسان 🔸مقصود از دین نازل همه آن مطالبی است است که از طرف خداوند نازل شده و در قلب مقدس نبوی (صلوات الله و سلامه علیه) موجود بوده و بعد از آن حضرت هم ائمه (علیهم السلام) یکی پس از دیگری به تمام رموز و حقائق آن‌ها دسترسی داشتند، و در زمان ما آن دین نازل در قلب مقدس امام عصر (ارواحنافداه) است. 🔸منظور از دین موجود هم آن چیزی است که در مجموعه تراث موجود شیعه از ابتدا تا کنون بیان شده است و نیز استنباطات و برداشت‌هایی که بعدا انجام می‌شود. 🔹در قرائت شیعی از دین، وجود معصوم مکمل و متمم قانون دینی است و اگر صحبت از بی‌نقص بودن دین و کافی و کامل بودن آن هست، مراد برداشت‌های گوناگون مجتهدان و صاحب نظران نیست؛ بلکه منظور همان دین نازل است که در قلب معصوم بوده و کمال و تمام دین نیز با وجود معصوم معنا می‌شود. آن‌چه می‌تواند عامل تفاوت دین موجود با دین نازل باشد عبارت است از : ▪️عدم دسترسی به تجسم دین نازل(امام عصر ارواحنا فداه) در زمان ما. ▪️عدم امکان تبیین همه حقایق دینی در زمان یازده امام پیشین علیهم السلام(با توجه به غصب خلافت و ایجاد مشکل‌های بسیار سخت و فراوان و وجود جوّ رعب و وحشت پس از شهادت خاتم الانبیاء (صلی الله علیه و آله وسلم) تا زمان امام حسن عسکری (علیه السلا)م این عامل روشن است و محتاج شرح و بسط نیست.البته اگرچه دشمنان نگذاشتند آن بزرگواران همه دین را تبیین کنند اما آن‌ها با مجاهدت فراوان بسیاری از واقعیت‌های دینی را تبیین فرمودند.) ▪️از بین رفتن بخش‌های زیادی از تراث روایی و کمبودهای اساسی در آن (در مورد عامل سوم شواهد تاریخی فراوانی وجو دارد که روایات بسیار زیادی از روات مشهور الان در دست ما نیست ، به تصریح نجاشی و ... برخی از روات سی هزار روایت داشته‌اند که اکثر آن‌ها اکنون نیست، کتاب‌های روایی بوده که الان مفقود است، تا آنجا که شیخ اعظم می‌فرماید آن‌چه از دست مارفته بیش از مجموع روایاتی است که اینک در اختیار ماست.) ▫️به عنوان نمونه در مورد متن روایات چند نکته مهم وجود دارد: 🔺کیفیت نقل توسط راوی از امام 🔺وجود وسائط در نقل اما کیفیت نقل: راویان حدیث بر فرض ثبوت وثاقتشان از حیث دقت در نقل و ضابط بودن در روایتگری، و نیز شیوه نقل در یک رتبه نیستند، و این مطلب قطعا در میزان اعتماد به روایات آن‌ها مؤثر است. شیوه‌های نقل روایت: 🔺نقل به عین الفاظ امام 🔺نقل به ترجمه 🔺نقل به معنی 🔺نقل به مضمون ✔️دقیق‌ترین نوع نقل، نقل به عین الفاظ امام است ، ولی این نوع روایتگری در مورد همۀ روات ثقه مشاهده نمی‌شود و بین ضابط و غیرضابط قطعا تفاوت است. و نیز چه بسا بتوان بین روایات کوتاه و روایات طولانی فرق گذاشت چنان‌که ممکن است بگوییم دقت در نقل عین عبارت در ادعیه و خطب بیشتر از روایات دیگر بوده است. 🔵 درنظریه اضطرار دنبال این هستم که‌: 1️⃣فقیه در عصر غیبت نباید با داشتن سرمایه‌های روایی و ... موجود در استنباط به گونه‌ای عمل کند که گویا احادیث معتبره را خود از زبان امام شنیده و حکم الهی را بر طبق آن بیان می‌کند، بلکه باید اذعان کنیم که نواقص فراوان است و تمام کاوش‌های فقهی‌ و حتی غیر فقهی ما، اضطراری است. به فرمایش شیخ اعظم از باب اکل میته است و از روی ناچاری. 2️⃣به دنبال اثبات کمبود در سرمایه‌های قانونی موجود، اجرای دستورها و احکام الهی نیز در زمان غیبت اضطرای است؛ یعنی نباید خود را موظف به اجرای تمام احکام دین بدانیم ، بلکه چون اضطرار در اجراء هست و باب بابِ تزاحم است، نباید اصرار به اجرای احکامی داشت که اجرای آن‌ها در جامعه با واکنش‌هایی مواجه بشود که ضرر و فساد آن بیش از فوائد و مصالح اجرای احکام باشد. 🔵راهکار فقیه در دوران غیبت و عصر اضطرار: 🔸با توجه به مقدماتی که عرض شد به فرمایش شیخ اعظم، فقیه در صدد رسیدن به علم عرفی باید باشد( نه ظن خاص انفتاحی و نه ظن مطلق انسدادی) منتها مهم این است که رسیدن به همین اطمینان در زمان غیبت با وجود معضلاتی که گفته شد، غیر از حصول اطمینان در غیر شرائط ویژه و اضطراری است، در اینجا بحث تراکم ظنون و تجمیع قرائن مطرح می‌شود. 🔸در پایان لازم است اشاره شود در مسلک اضطرار کار فقیه دشوارتر خواهد بود؛ چرا که او باید علاوه بر استفاده کامل از تراث موجود، در مواردی پا فراتر گذاشته و از دانش‌های بشری نیز استفاده نماید. 🆔@andalibhamedani