eitaa logo
استاد عندلیب همدانی
714 دنبال‌کننده
135 عکس
5 ویدیو
1.4هزار فایل
🔰این کانال توسط عده‌ای از شاگردان استاد به جهت اشتراک‌گذاری دروس ایشان راه اندازی شده است. ©️نقل‌مطالب‌ اختصاصی با ذکر منبع بلامانع است. 🌐سایت: andalibhamedani.ir ✅کانال تلگرام استاد: tlgrm.in/andalibhamedani 📳مدیر: @seyedhoseinmosavifard @moein313
مشاهده در ایتا
دانلود
استاد عندلیب همدانی
#اصول_1402_1403 🎙صوت درس خارج اصول 📆دوشنبه 2 مهرماه 1403 🔰جلسۀ 2 سال تحصیلی 1402-1403 🔰جلسۀ 111 #برر
💠الطائفة السادسة؛ روایات التوقّف 1️⃣مقبولۀ عمر بن حنظلة(کافی، ج 1، ص 67، ح10) 👇 مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ دَاوُدَ بْنِ الْحُصَيْنِ عَنْ عُمَرَ بْنِ حَنْظَلَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ - عَنْ رَجُلَيْنِ مِنْ أَصْحَابِنَا بَيْنَهُمَا مُنَازَعَةٌ فِي دَيْنٍ أَوْ مِيرَاثٍ فَتَحَاكَمَا إِلَى السُّلْطَانِ وَ إِلَى الْقُضَاةِ أَ يَحِلُّ ذَلِكَ؟ قَالَ  مَنْ تَحَاكَمَ إِلَيْهِمْ فِي حَقٍّ أَوْ بَاطِلٍ فَإِنَّمَا تَحَاكَمَ إِلَى الطَّاغُوتِ وَ مَا يَحْكُمُ لَهُ فَإِنَّمَا يَأْخُذُ سُحْتاً وَ إِنْ كَانَ حَقّاً ثَابِتاً لِأَنَّهُ أَخَذَهُ بِحُكْمِ الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أَمَرَ اللَّهُ أَنْ يُكْفَرَ بِهِ. قَالَ اللَّهُ تَعَالَى«يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ.» قُلْتُ فَكَيْفَ يَصْنَعَانِ؟ قَالَ  يَنْظُرَانِ إِلَى مَنْ كَانَ مِنْكُمْ مِمَّنْ قَدْ رَوَى حَدِيثَنَا وَ نَظَرَ فِي حَلَالِنَا وَ حَرَامِنَا وَ عَرَفَ أَحْكَامَنَا فَلْيَرْضَوْا بِهِ حَكَماً فَإِنِّي قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَيْكُمْ حَاكِماً فَإِذَا حَكَمَ بِحُكْمِنَا فَلَمْ يَقْبَلْهُ مِنْهُ فَإِنَّمَا اسْتَخَفَّ بِحُكْمِ اللَّهِ وَ عَلَيْنَا رَدَّ وَ الرَّادُّ عَلَيْنَا الرَّادُّ عَلَى اللَّهِ وَ هُوَ عَلَى حَدِّ الشِّرْكِ بِاللَّهِ قُلْتُ فَإِنْ كَانَ كُلُّ رَجُلٍ اخْتَارَ رَجُلًا مِنْ أَصْحَابِنَا فَرَضِيَا أَنْ يَكُونَا النَّاظِرَيْنِ فِي حَقِّهِمَا وَ اخْتَلَفَا فِيمَا حَكَمَا وَ كِلَاهُمَا اخْتَلَفَا فِي حَدِيثِكُمْ. قَالَ  الْحُكْمُ مَا حَكَمَ بِهِ أَعْدَلُهُمَا وَ أَفْقَهُهُمَا وَ أَصْدَقُهُمَا فِي الْحَدِيثِ وَ أَوْرَعُهُمَا «1» وَ لَا يَلْتَفِتْ إِلَى مَا يَحْكُمُ بِهِ الْآخَرُ. قَالَ قُلْتُ: فَإِنَّهُمَا عَدْلَانِ مَرْضِيَّانِ عِنْدَ أَصْحَابِنَا لَا يُفَضَّلُ وَاحِدٌ مِنْهُمَا عَلَى الْآخَرِ. قَالَ فَقَالَ  يُنْظَرُ إِلَى مَا كَانَ مِنْ رِوَايَتِهِمْ عَنَّا فِي ذَلِكَ الَّذِي حَكَمَا بِهِ الْمُجْمَعَ عَلَيْهِ مِنْ أَصْحَابِكَ فَيُؤْخَذُ بِهِ مِنْ حُكْمِنَا وَ يُتْرَكُ الشَّاذُّ الَّذِي لَيْسَ بِمَشْهُورٍ عِنْدَ أَصْحَابِكَ فَإِنَّ الْمُجْمَعَ عَلَيْهِ لَا رَيْبَ فِيهِ وَ إِنَّمَا الْأُمُورُ ثَلَاثَةٌ أَمْرٌ بَيِّنٌ رُشْدُهُ فَيُتَّبَعُ وَ أَمْرٌ بَيِّنٌ غَيُّهُ فَيُجْتَنَبُ وَ أَمْرٌ مُشْكِلٌ يُرَدُّ عِلْمُهُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَى رَسُولِهِ. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ  حَلَالٌ بَيِّنٌ وَ حَرَامٌ بَيِّنٌ وَ شُبُهَاتٌ بَيْنَ ذَلِكَ فَمَنْ تَرَكَ الشُّبُهَاتِ نَجَا مِنَ الْمُحَرَّمَاتِ وَ مَنْ أَخَذَ بِالشُّبُهَاتِ ارْتَكَبَ الْمُحَرَّمَاتِ وَ هَلَكَ مِنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُ. قُلْتُ فَإِنْ كَانَ الْخَبَرَانِ عَنْكُمَا مَشْهُورَيْنِ قَدْ رَوَاهُمَا الثِّقَاتُ عَنْكُمْ؟ قَالَ  يُنْظَرُ فَمَا وَافَقَ حُكْمُهُ حُكْمَ الْكِتَابِ وَ السُّنَّةِ وَ خَالَفَ الْعَامَّةَ فَيُؤْخَذُ بِهِ وَ يُتْرَكُ مَا خَالَفَ حُكْمُهُ حُكْمَ الْكِتَابِ وَ السُّنَّةِ وَ وَافَقَ الْعَامَّةَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَ رَأَيْتَ إِنْ كَانَ الْفَقِيهَانِ عَرَفَا حُكْمَهُ مِنَ الْكِتَابِ وَ السُّنَّةِ وَ وَجَدْنَا أَحَدَ الْخَبَرَيْنِ مُوَافِقاً لِلْعَامَّةِ وَ الْآخَرَ مُخَالِفاً لَهُمْ بِأَيِّ الْخَبَرَيْنِ يُؤْخَذُ قَالَ مَا خَالَفَ الْعَامَّةَ فَفِيهِ الرَّشَادُ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَإِنْ وَافَقَهُمَا الْخَبَرَانِ جَمِيعاً قَالَ يُنْظَرُ إِلَى مَا هُمْ إِلَيْهِ أَمْيَلُ حُكَّامُهُمْ وَ قُضَاتُهُمْ فَيُتْرَكُ «4» وَ يُؤْخَذُ بِالْآخَرِ قُلْتُ فَإِنْ وَافَقَ حُكَّامُهُمُ الْخَبَرَيْنِ جَمِيعاً قَالَ إِذَا كَانَ ذَلِكَ فَأَرْجِهِ حَتَّى تَلْقَى إِمَامَكَ فَإِنَّ الْوُقُوفَ عِنْدَ الشُّبُهَاتِ خَيْرٌ مِنَ الِاقْتِحَامِ فِي الْهَلَكَاتِ. 🆔@andalibhamedani|گروه نظرات
🛑مورد اول از دستور به توقف ، بحث ترک عمل به شبهه // غیر مشهور // است در برابرش لزوم عمل به بین الرشد و مشهور است، و این یعنی یک دستور به توقف ( از یک عمل ) در عین دستور به یک عمل دیگر ولی توقف در آخر روایت صرف توقف است و مراد ما از توقف فعلا این دومی است ، یعنی حال که هیچ ترجیحی نیست ، چیزی به شرع نسبت مده و صبرکن تا امامت را ببینی. 🛑 سخن فقیهان از روات شیعه عین روایات بوده که گاهی برای تعلیم خلق ابتدائا فتوای خود را با روایات مختاره عندهم بیان می کردند و گاهی در مقام پاسخ به استفتاء ، روایتی را می آوردند و گاهی در مقام قاضی تحکیم ، ذکر روایت می کردند و گاهی خود شیعیان با تمسک به این روایت خصومات را حل می کردند و گاهی اگر موقعیت اقتضا داشت و قضاوت می کردند، با استناد همین روایات قضاوت می کردند، پس اگر هم مقبوله ، مربوط به مقام قضاوت هم باشد ، باز در حقیقت در مورد تعارض روایات معیارهایی را بیان فرموده است. و این مطلب همچنانکه از تاریخ روایت و افتادو قضاوت شیعه معلوم است ، از مقبوله هم استفاده می شود. 🛑چه عمر بن حنظله و چه هر شخص دیگر در آن عصر یا خود توانایی إعمال مرجحات را دارد یا ندارد ، در صورتی که خود توانایی ندارد ، طبیعی است که امر تشخیص مرجح به دست عالم است ، و در اینجا عقلایی این است که به هنگام اختلاف دو عالم ، اعلم را معیار قرار دهیم، و اینجاست که اگر به هر دلیلی نه خود مثل ابن حنظله و نه عالم دیگر نتوانست ترجیح دهد ، باید توقف کرد تا به معصوم دسترسی پیدا کنیم. 🛑به دو قرینه می توان گفت که در مورد لزوم توقف باید بین دو حالت تفکیک قائل شد، یکی جایی که امام حاضر است و احتمال رسیدن به محضرش کاملا قابل قبول است، با جایی که مثل زمان غیبت کبری است که ما از این فیض محرومیم. و اما آن دو قرینه: الف/ زمان صدور روایت و فروض و صوری که عمر بن حنظله مطرح کرده است ب/ نگاه عقلایی به دستور به توقف و سکوت و عدم عمل که نوع دوم از توقف بود، با مثل زمان امام صادق علیه السلام تطابق بیشتری دارد تا زمان ما که غیبت کبری است. 🛑 حال باید دید چرا در روایت سخن از تساقط و رجوع به اصل برائت و.. به میان نیامده است؟ پاسخ این است که چون فرض روایت ، زمان حضور و نه غیبت است ، و امکان فحص هست ، پس نمی توان حکم به تساقط و رجوع به اصول عملیه کرد ( در همین مورد اخیر مراجعه شود به تقریرات سید سیستانی ص ۵۴۹ و ۵۵۰) 🛑در تقریرات شیخنا الاستاد /دامت برکاته/ المغنی ج ۳ ص۱۰۶/ سخنی از محقق خویی/ اعلی الله مقامه / نقل و اشکال شده است و آن سخن اینکه روایت مقبوله در فقرهٔ دستور به توقف ، مربوط به زمان ما نیست بلکه مربوط به زمان حضور است ، به قرینهٔ جملهٔ حتی تلقی امامک؛ حضرت استاد اشکال می کنند که اگر جمله امام مشتمل بر تعلیل نبود ، فرمایش سید خویی تمام بود ، ولی امام برای حکم به توقف تعلیل آورد که ان الوقوف عند الشبهات خیر من الاقتحام فی الهلکات و از آنجا که تعلیل همواره ملازم با تعمیم است، پس دستور به توقف ، اختصاص به زمان حضور را ندارد ، مضافا الی کون العلة عقلیة فلا یقبل التخصیص. لذا از نظر استاد روایات تخییر با مثل مقبوله که دستور به توقف می دهد ، معارضه دارند. 🆔@andalibhamedani|گروه نظرات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅توقف به چه معنایی است؟ ✔️آیا مقصود از توقف ، توقف در اسناد و عدم اسناد روایاتی است به امام که به هر دلیلی برای ما قابل فهم و إفتاء نیست و معارض هم ندارد ، بله این درست است =ارجاع علمش به اهلش=عدم الرد و عدم الانکار جزما ✔️آیا مقصود توقف در اسناد متعارضین است به امام ، یعنی حجت بر اسناد به معصوم نداشته باشیم ، این مطلبی مردود است زیرا که با فرض تعارض روایتین ناسازگار است چون که تعارض فرع بر حجیت است. ✔️ آیا مقصود از توقف ، توقف در عمل و افتاء به روایتین متعارضین است، این یعنی عمل عدم رجوع به مرجحات منصوصه فضلا عن المرجحات العقلائیه ، هم در زمان حضور هم در غیبت ؟ این مطلب که هم خلاف ظاهر روایت ترجیح است و هم مخالف مقبوله که بحث ترجیح را ابتدا آورده و بعد سخن از توقف به میان آورده است و همچنین با روایت عیون که بعدا می آید. ✔️آیا مقصود از توقف ، عدم رجوع به تخییر است عند فقد المرجحات ، هم عند الحضور و هم فی زمان الغیبة ، این یعنی تعارض روایات تخییر و توقف که ما نخواهیم پذیرفت کما سیأتی ان شاءالله تعالی ✔️آیا مقصود از توقف یعنی بعد فقد المرجحات در زمان حضور که ولو پس از مدتی می توان خدمت امام رسید ، نه در زمان غیبب ، ما با این بیان مشکلی نداریم ✔️آیا مقصود از رد الینا که در تعبیر بعضی از روایات آمده همان توقف است فی زمان امکان رؤیة الامام ، باز ما با این هم مشکلی نداریم. ✔️آیا مقصود از رد الینا ، همان عرضهٔ روایات متعارضه به روایات معتبره موجوده است چه زمان حضور و چه غیبت؟ این هم مشکلی ندارد. 🆔@andalibhamedani|گروه نظرات
✅ بین دو توقف نباید خلط شود : الف/ توقف از عمل به یکی از دو متعارضی که شاذ و غیر مشهور است ، و معارض مقابلش، مجمع علیه و غیر شاذ است در اینجا مسلم است که عمل به ما فیه الشبهه ( = شاذ) جایز نیست ( از این عمل لازم است ) ، این اولین نکته ای است که در مقبوله در این زمینه آمده است.اینجا اگر گفته شد ان الوقوف عند الشبهات خیر من الاقتحام فی الهلکات ، تعلیل عام است وهم زمان غیبت را و هم زمان حضور را، اگر چه سؤال و جواب در روایت مربوط به زمان حضور باشد ، ولی چون تعلیل عام است تعمیم می دهیم . ب/ توقف از عمل به یکی از دو متعارضی که هر دو با معیارهای ترجیح سنجیده شده اند ولی هیچکدام بر دیگری ترجیح نداشت ، حال اگر در چنین فرضی سخن از توقف به میان آمد ، و علت هم ذکر شد که ان الوقوف عندالشبهات خیر من الاقتحام فی الهلکات ، این توقف با توقف صورت قبل تفاوت دارد چون بناست که لا و نعم در این شبهه سخنی نگوییم چون ان الوقوف فی الشبهات خیر من الاقتحام فی الهلکات، و تعمیم این تعلیل در همین محدوده زمان حضور و عدم المرجح معنا پیدا می کند یعنی اگر در زمان حضور معنای یک روایت را که معارض هم ندارد نفهمیدیم باید توقف کنیم تا از امام بپرسیم ، و این توقف اختصاص به متعارضین ندارد. 🆔@andalibhamedani|گروه نظرات