#میر_حامد_حسین
📌چند نکته پیرامون حدیث شریف ثقلین (فرستۀ اول)
✍️استاد عندلیب همدانی:
به مناسبت ۱۸ صفر سالروز رحلت صاحب عبقات الأنوار، مدافع کم نظیر ولایت، علامه #میرحامد_حسین ( قدس سره) و جهت تقدیم به روح بلند آن عزیز که در مورد حدیث ثقلین تحقیقات ماندگاری داشت، متن زیر را که بخشی از مباحث حقیر با عنوان تحلیل دعوت حسینی و مربوط به حدیث ثقلین است باز نشر می دهم.
رحمةالله علیه رحمة واسعة و حشره الله مع مولاه امیر المؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام)
✔️ امام شهید سلام الله علیه در تشریح اوضاع زمان خود در نامه به بصریان میفرماید: سنت میرانده شده و بدعت زنده گشته است، روشن است که این پدیدۀ خطرناک که امام برای مبارزه با آن حرکت اصلاحی خویش را آغاز کرده است، به یکباره رخ نداده است، آنها که نه تنها اهل تعبد و تسلیم در برابر پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) و سنت او نبودند، بلکه با سنت ستیزی و سنت سوزی، با اجتهاد در برابر نص، با تفکیک قرآن و سنت، با ایجاد بدعتها، و بالاخره با کنار زدن عترت، زمینه انحرافات بعدی را فراهم کردند، همانها ریشۀ به قدرت رسیدن معاویه و آنگاه یزید بودند.
✔️پیامبر بزرگوار ما با سفارشهای بسیار زیاد به قرآن، سنت و عترت به دنبال این بودند که جاهلیت برنگردد، او با کلمات نورانی خود دربارۀ عترت، چه با بردن نام اهلبیت و چه به صورت کلی، مرجعیت دینی و سیاسی بعد از خود را روشن کرد. آن حضرت بارها و از جمله در روز غدیر و از جمله در آخرین لحظات عمر شریفش، حدیث ثقلین را برای مردم گفت تا نشان دهد:
1️⃣قرآن برترین کتاب از کتب آسمانی است. عترت نیز که همراهِ جداناپذیرِ برترین کتاب آسمانی است، خود برترین است؛ چراکه اگر همراه برتری برای قرآن بود، آن را ذکر میفرمود. پس از سقیفه تا کربلا، نبرد با برترینِ کتابها و برترین انسانهاست.
2️⃣اگر همۀ مسلمانان پذیرفتهاند که همۀ انسانها، برای همۀ زمانها، و در همۀ مکانها، نیازمند قرآن کریم هستند، و اگر این حدیث متواتر، قرآن و عترت را جداییناپذیر میداند، پس همگان برای همیشه و در همۀ زمانها محتاج عترتند. چه در سقیفه و چه در کربلا اگر این همراهی صورت میگرفت، این فاجعههای دردناک رخ نمی داد. اگر امت با قرآن و عترت همراه بودند، بدعتها جای سنت را نمی گرفت.
3️⃣از این حدیث استفاده میشود که هیچ کس غیر از عترت حق ندارد خود را عالم به تمام حقایق قرآنی و همۀ رموز آن بشمرد زیرا:
اولا \ اگر در غیر آنها این علوم موجود بود، چرا نفرمود ما به آنها تمسک کنیم؟ و چرا نفرمود آنها هستند که از قرآن جدا نمیشوند؟
ثانیا \ روشن است که شخص جاهل و بیاطلاع، از آنچه نمیداند جداست، یعنی انسان همراه معلومات خود و جدای از مجهولات خویش است، و اگر کتاب الله و عترة النبی آنی از هم جدا نمیشوند، پس باید عترت از همه دانشهای قرآنی مطلع باشد. نبردی که بعد از نبی خاتم با عترت صورت گرفت، چون نبرد با آگاهان به حقیقتهای قرآنی است، در حقیقت نبرد با قرآن و نبرد با رسول الله است .
4️⃣در قرآن باطل و خطایی نیست و قرآن فرقان، قول فصل و معیار تشخیص بدعت از سنت است، پس عترت نیز همراه با قرآن خطا نمیکند. او هم فرقان است، سخن او هم قول فصل است، و عترت نیز معیار تشخیص بدعت از سنت است. زیرا اگر عترت حتی لحظهای خطا کند، در آن لحظۀ خطا از قرآن جداست، در حالی این دو جدایی ندارند .
5️⃣با توجه به عظمت قرآن، و با توجه به همراهی قرآن و عترت باید گفت: مراد از عترت هر شخصی نیست که وابستگی نسبی یا سببی با پیامبر (ص) داشته باشد، این عترت یعنی برترین، یعنی عالمترین و یعنی معصومترین، و هر منصفی چه از شیعه و چه از اهل سنت اعتراف دارد که امیر المؤمنین علی (علیه السلام)، فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و حسنین (علیهما السلام) قطعا و جزما مصداق بارز و اتمّ عترت هستند.
🆔@andalibhamedani