eitaa logo
استاد عندلیب همدانی
692 دنبال‌کننده
130 عکس
5 ویدیو
1.3هزار فایل
🔰این کانال توسط عده‌ای از شاگردان استاد به جهت اشتراک‌گذاری دروس ایشان راه اندازی شده است. ©️نقل‌مطالب‌ اختصاصی با ذکر منبع بلامانع است. 🌐سایت: andalibhamedani.ir ✅کانال تلگرام استاد: tlgrm.in/andalibhamedani 📳مدیر: @seyedhoseinmosavifard @moein313
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تنبیه الأمة
❇️ اضطرار در عصر اقتدار اسلام؟! (۱) 📝 حاشیه‌ای بر متن «اضطرار در استنباط و اجراء دین» 🖋 صالح رحمتی 🔸 استاد عندلیب همدانی، در متنی با عنوان «اضطرار در استنباط و اجراء دین» از ملازمه «اضطرار در استنباط» با «اضطرار در اجراء» و از عوامل تحقق‌بخش اضطرار اجرائی سخن گفته و در نهایت، چنین نتیجه می‌گیرد: «اجرای اضطراری یعنی پذیرفتن قوانین بین المللی، یعنی مدارا و همزیستی و تقیه را اصل و پایه قرار دادن.» 🔺 درباره بیان ایشان، پیرامون استنباط اضطراری و اجراء اضطراری و نتیجه نهایی که گرفته است، نکاتی تقدیم می شود: 1⃣ درباره اضطرار در استنباط اولاً: استنباط اضطراری، معنای محصل و روشنی ندارد. چون در ادبیات فقهی، «حال الاضطرار» در مقابل «حال الاختیار» قرار می‌گیرد و در برخی تعابیر هم از دوگانه «التمکن و الاضطرار» می‌گویند. و مقصود از این تقابل این است که، انسان در حال اختیار و تمکنی که دارد، می‌تواند عمل و فعل مورد نظر خویش را انجام دهد، اما با عروض عوامل و عللی که در حقیقت مناشیء اضطرار می‌باشند، او در وضعیتی قرار می‌گیرد که دیگر نمی‌تواند آن عمل خود را بر طبق حالت عادی و اختیاری خویش انجام دهد و به گونه‌ای از حال اختیار خارج شده و در وضعیت ثانویه‌ای قرار می‌گیرد. مانند همان مثال معروف اکل میته برای نجات از تلف‌شدن. در حالیکه، عملیات استنباط به معنای کشف حکم شارع با استفاده از منابع و از طریق روش فقهی معتبر است. و در عملیات استنباط که کارکردی ذهنی و ادراکی دارد، هیچ تصویر واضحی وجود ندارد که انسان مضطر گردد تا به گونه‌ای خاص از منابع و ادله، ادراک نماید. و مناشیء بیرونی برای شخص مستنبط، ایجاد اضطرار نمی‌کند و اختیار او را سلب نمی‌کند تا او چیز دیگری را بالاضطرار بفهمد. بله، ممکن است آنچه را که فهمیده به سبب موانع بیرونی نتواند ابراز نماید، اما معنا ندارد که او در فهم خود، اضطرار داشته باشد. ثانیاً: ایشان در بیان خود، فقدان منابع و فهم دشوار از دین را منشأ اضطرار در استنباط برشمرده‌اند؛ این سخن نیز درست نیست. زیرا وظیفه مستنبِط، تحصیل حجت شرعی برای انجام تکالیف دینیه است؛ نه وصول به واقع و حکم عندالله. او در عین حال که ملتزم به ثبوت واقعی حکم است، اما غرضش کشف از واقع نیست، بلکه هدف او از مواجهه با منابع دین، تعیین تکلیف برای عمل دینی است و اگر هم منابع خاص در اختیار نبود، با ارجاع به ادله‌ای که اصول عملیه را اعتبار کرده‌اند، می‌تواند اصل عملی جاری کند. پس در هر دو حالت، عرصه استنباط از ادله و نصوص شرعی برای تعیین تکلیف خالی نبوده و مجتهد نیز مبتلا به اضطرار نمی‌شود. و براستی اگر چنین نبود، هیچ گاه امت را به فقهاء ارجاع نمی‌دادند. فقاهتی که توانسته، در طول هزار سال، تشیع را از گردنه‌های متعدد عبور دهد، با همین منابع و با همین فهم دشوار چنین تکلیفی را به سرانجام رسانیده است. و همین، دلیلی است بر اینکه استنباط و اجتهاد، هیچ‌گاه حالت اضطرار نداشته، بلکه اضطرار، صفت مکلف است که موجب ارتفاع احکام اولیه از ذمه او می‌شود، نه اینکه صفت یک عملیات علمی باشد. 📌 ادامه در فرسته‌ی بعد 👇🏻 @Tanbiholomah
هدایت شده از تنبیه الأمة
❇️ اضطرار در عصر اقتدار اسلام؟! (۲) 📝 حاشیه‌ای بر متن «اضطرار در استنباط و اجراء دین» 🖋 صالح رحمتی 2⃣ درباره اضطرار در اجراء وی در این بخش، از دو دسته عوامل سخن می‌گوید: الف: عواملی که مستقیم قانون دینی را اضطراری می‌کند و غیر مستقیم اجرا را اضطراری می‌گرداند؛ ب: عواملی که مستقیم، خود اجرا را اضطراری می‌کند. اولاً: ممکن است اضطرار در مقام اجراء، فقط به دلیل فقدان منابع دین نباشد، بلکه بازگشت به «عدم استنباطِ متناسب با مقام اجراء» داشته باشد. به عبارت دیگر، آیا آقای عندلیب همدانی، از خود پرسیده‌اند: چه راهی برای زندگی در دنیای مدرن با برپایی حکومت اسلامی در وضعیت معاصر، در چارچوب فقه جواهری وجود دارد؟ به گونه‌ای که فقه جواهری در هاضمه مدرنیته، منحل نشده و محکوم به تحجر و عقب‌ماندگی نیز نگردد. ایشان ابتدائاً موضع خود را باید از این منظر مشخص نموده و همه ایده‌ها و پاسخهایی را که می‌تواند مبتنی بر دستگاه فقاهت امامیه طرح گردد، بررسی و ارزیابی نموده، و در نهایت، حکم به انسداد و اضطرار نماید. ثانیاً: اگر به دلیل نبود مجری معصوم (سلام الله علیه)، مبتلا به اضطرار در اجراء هستیم؛ آیا مقصود ایشان این است که عرصه اجراء دین را رها کرده و آن را در اختیار کسانی قرار دهیم که بنایشان بر هدم دین و شریعت است؟ یا اینکه علی‌رغم موافقت با تشکیل حکومت اسلامی، نظرشان بر این است که قوانین شریعت را اجراء نکنیم و آنها را به دلیل عدم پذیرش مردم رها کنیم؟ آیا عدم اجراء شریعت، تنها راه است یا اینکه ایشان به عنوان استاد حوزوی، باید به دنبال احداث طرق مشروعه و کارآمد برای تحقق دین برآیند؟ آیا آن بخشی از حوزه که همیشه سخن از نداری‌ها و ناتوانی‌ها دارد، همت خود را مصروف به حل مسئله‌ها نموده و سپس به اضطرار رسیده؛ یا اینکه از ابتدا در برابر مشکلات و مصائبی که ناشی از زیست مدرن است نه احکام شریعت، سلاح انداخته و خود را مضطر یافته‌اند؟ به نظر می‌رسد، اگر تشیع در طول تاریخ، در مواجهه با مشاکل و فتن، اینگونه عمل می‌نمود و همیشه به دنبال راه‌هایی برای عبور از گردنه‌های صعب العبور نبود، درون جوامع عامه هضم شده و از آن اثری باقی نمی‌ماند. 3⃣ اما درباره نتیجه اولاً: آیا آقای عندلیب، از قوانین بین‌المللی اطلاعی دارند؟ آیا ایشان همه قوانین بین‌المللی را برای مقام اضطرار می‌پذیرند؟ حتی قوانینی که معارضت با شریعت اسلام دارد؟ یا اینکه بخشی از قوانین را می‌پذیرند؟ آیا همین الآن نظام اسلامی در چنین موقعیتی نیست که درون روابط بین الملل قرار گرفته و بخشی از قوانین را نیز پذیرفته است؟ و اگر ایشان ناظر بر حالت کنونی نظام اسلامی، این متن را نوشته‌اند که تحصیل حاصل است و نیازی به نگارش نبود. ثانیاً: هم اکنون مانند همه دورانهای حیات شیعه - چه در عصر حضور و چه در عصر غیبت- «تقیه» به عنوان یک راهبرد استراتژیک مورد توجه زعمای شیعه قرار گرفته است و لیکن، تقیه نیز دارای مراتبی است. قطعاً ایشان قبول دارند که به بیان همه فقهاء امامیه، مرز مراعات تقیه تا آنجایی است که هدم اساس شریعت صورت نگرفته و زوال دین حاصل نگردد. 4⃣ نکته انتهایی دو عامل را می‌توان از مناشیء پیدایش اندیشه «اضطرار» در برخی از اساتید حوزوی دانست: ۱. عدم توجه به ظرفیت فقه امامیه، و مواجهه منفعلانه با موضوعات دنیای مدرن از موضع فقه فردی. ۲. عدم توجه عمیق به دنیای مدرن و اینکه مصائب امروز، ریشه در مدرنیته دارد؛ نه در اجراء احکام شریعت. @Tanbiholomah
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ 💢پیرامون «نظریۀ اضطرار» و حواشی یک حاشیه!(فرستۀ اول) ✍️سیدحسین موسوی‌فرد نکاتی که فاضل محترم جناب آقای صالح رحمتی پیرامون نظریۀ "اضطرار" مطرح فرمودند از سه جهت سزاوار بررسی است: 💠جهت اول؛ نکات روش‌شناختی 1️⃣روش صحیح نقد اقتضا می‌کرد در ابتدا تبیین صریح و دقیقی از مسلک اضطرار صورت می‌گرفت، سپس با رعایت انصاف علمی به نقد پرداخته می‌شد. لکن نگارنده بدون توجه به نوشتار‌ها و درس‌گفتارهای استاد در این زمینه(بالغ بر 300 جلسه درسی در ضمن دو دوره خارج اصول انسداد)،ضمن بیان پاره‌ای از مکتوبات معظم له، با برداشتی ناصواب، به نقد این نظریه پرداخته است. 2️⃣در نقد دیدگاه‌های علمی ضرورت دارد فارغ از تمام اختلاف نظر‌ها، اصول اخلاقی مراعات گردد. نگارنده بدون در نظر گرفتن جایگاه علمی استاد عندلیب همدانی و سابقۀ چند ده‌سالۀ ‌ایشان در تدریس و تألیف، با ادبیاتی نه چندان محترمانه این اصول را نادیده گرفته است. شاید اگر نگارندۀ محترم به سابقۀ چندین ساله ایشان در تدریس خارج مسائل مستحدثه، فقه بین الملل، فقه همزیستی و ... اطلاع می‌داشت، به راحتی ایشان را متهم به عدم اطلاع از قوانین بین الملل، مباحث تقیه و ... نمی‌کرد. (به عنوان نمونه درسگفتارهای معظم له پیرامون مباحث فقهی، اصولی و کلامی تقیه نیز بالغ بر 300 جلسه است.) 💠جهت دوم؛ تبیین مختصر از مسلک اضطرار 🔸همه بزرگان شیعه با هر مسلک و مرام علمی که دارند بر یک مطلب متفقند و آن این که در زمان غیبت باب علم (قطع و یقین ) نسبت به اغلب فروع و جزئیات احکام مسدود است و اگر در بعضی از کتب سخن از انفتاح باب علم به میان آمده، باید توجیه داشت که مراد از علم، قطع و یقین نیست؛ بلکه مقصود علم عرفی و به تعبیر دیگر اطمینان است. 🔸معمولا در یک تقسیم بندی علمای شیعه بر دو گروه تقسیم شده‌اند؛ انفتاحی و انسدادی. انفتاحی به کسی می‌گویند که در عین اعتراف به انسداد باب علم، باب «علمی» را مفتوح می‌داند. یعنی معتقد است دلیل قطعی بر حجیت بعضی از ظنون مثل خبر واحد (= ظن خاص) وجود دارد؛ لذا در اغلب فقه به مشکل جدی برخورد نمی‌کنیم و در موارد شک نیز به اصول عملیه مراجعه می‌کنیم ، در حالی که انسدادی می‌گوید دلیل قطعی بر حجیت ظنی خاص نداریم و به عبارت دیگر چیزی به نام ظن خاص نداریم؛ از همین‌رو انسدادیون با توجه به مقدماتی به حجیت «ظن مطلق» می‌رسند. یعنی اگرچه مثل خبر واحد به طور خاص دلیلی برحجیت آن نیست ولی با توجه به عدم امکان احتیاط، عدم امکان اجرای برائت در این موارد و قبح ترجیح مرجوح(= شک و وهم ) بر راجح (= ظن)، نوبت به عمل بر طبق ظنون از جمله خبر واحد می رسد. ✅به عقیدۀ استاد عندلیب همدانی این تقسیم‌بندی جامع نیست و می‌توان از سخنان شیخ أعظم (قدس سره) مسلک دیگری تحت عنوان اضطرار مطرح کرد. 🔹اگر چه نام مسلک اضطرار در فرمایش شیخ‌انصاری نیامده؛ ولی چون ایشان نسبت به مهمترین مقدمه انسداد یعنی مقدمه اول (انسداد باب علم و ظن خاص نسبت به معظم احکام) موضع انتقادی نمی‌گیرد بلکه به نحوی در ادامه تایید هم می‌کند، و از طرفی تأمّلاتی در مقدمات دیگر دارد، مشخص می‌شود شیخ أعظم نه انفتاحی اصطلاحی است و نه انسدادی با تعریف معروفش، بلکه مجموع سخنان ایشان در فقه و اصول نشانگر سبک ویژه‌ای است که استاد نام آن را اضطرار نهادند. 🆔@andalibhamedani
💢پیرامون «نظریۀ اضطرار» و حواشی یک حاشیه! (فرستۀ دوم) 🔵تقریر از مسلک اضطرار متوقف بر دو مقدمه اساسی است که مختصرا به آن‌ها اشاره می‌شود: الف) فرق بین دین نازل و دین موجود ب) مکلف بودن انسان 🔸مقصود از دین نازل همه آن مطالبی است است که از طرف خداوند نازل شده و در قلب مقدس نبوی (صلوات الله و سلامه علیه) موجود بوده و بعد از آن حضرت هم ائمه (علیهم السلام) یکی پس از دیگری به تمام رموز و حقائق آن‌ها دسترسی داشتند، و در زمان ما آن دین نازل در قلب مقدس امام عصر (ارواحنافداه) است. 🔸منظور از دین موجود هم آن چیزی است که در مجموعه تراث موجود شیعه از ابتدا تا کنون بیان شده است و نیز استنباطات و برداشت‌هایی که بعدا انجام می‌شود. 🔹در قرائت شیعی از دین، وجود معصوم مکمل و متمم قانون دینی است و اگر صحبت از بی‌نقص بودن دین و کافی و کامل بودن آن هست، مراد برداشت‌های گوناگون مجتهدان و صاحب نظران نیست؛ بلکه منظور همان دین نازل است که در قلب معصوم بوده و کمال و تمام دین نیز با وجود معصوم معنا می‌شود. آن‌چه می‌تواند عامل تفاوت دین موجود با دین نازل باشد عبارت است از : ▪️عدم دسترسی به تجسم دین نازل(امام عصر ارواحنا فداه) در زمان ما. ▪️عدم امکان تبیین همه حقایق دینی در زمان یازده امام پیشین علیهم السلام(با توجه به غصب خلافت و ایجاد مشکل‌های بسیار سخت و فراوان و وجود جوّ رعب و وحشت پس از شهادت خاتم الانبیاء (صلی الله علیه و آله وسلم) تا زمان امام حسن عسکری (علیه السلا)م این عامل روشن است و محتاج شرح و بسط نیست.البته اگرچه دشمنان نگذاشتند آن بزرگواران همه دین را تبیین کنند اما آن‌ها با مجاهدت فراوان بسیاری از واقعیت‌های دینی را تبیین فرمودند.) ▪️از بین رفتن بخش‌های زیادی از تراث روایی و کمبودهای اساسی در آن (در مورد عامل سوم شواهد تاریخی فراوانی وجو دارد که روایات بسیار زیادی از روات مشهور الان در دست ما نیست ، به تصریح نجاشی و ... برخی از روات سی هزار روایت داشته‌اند که اکثر آن‌ها اکنون نیست، کتاب‌های روایی بوده که الان مفقود است، تا آنجا که شیخ اعظم می‌فرماید آن‌چه از دست مارفته بیش از مجموع روایاتی است که اینک در اختیار ماست.) ▫️به عنوان نمونه در مورد متن روایات چند نکته مهم وجود دارد: 🔺کیفیت نقل توسط راوی از امام 🔺وجود وسائط در نقل اما کیفیت نقل: راویان حدیث بر فرض ثبوت وثاقتشان از حیث دقت در نقل و ضابط بودن در روایتگری، و نیز شیوه نقل در یک رتبه نیستند، و این مطلب قطعا در میزان اعتماد به روایات آن‌ها مؤثر است. شیوه‌های نقل روایت: 🔺نقل به عین الفاظ امام 🔺نقل به ترجمه 🔺نقل به معنی 🔺نقل به مضمون ✔️دقیق‌ترین نوع نقل، نقل به عین الفاظ امام است ، ولی این نوع روایتگری در مورد همۀ روات ثقه مشاهده نمی‌شود و بین ضابط و غیرضابط قطعا تفاوت است. و نیز چه بسا بتوان بین روایات کوتاه و روایات طولانی فرق گذاشت چنان‌که ممکن است بگوییم دقت در نقل عین عبارت در ادعیه و خطب بیشتر از روایات دیگر بوده است. 🔵 درنظریه اضطرار دنبال این هستم که‌: 1️⃣فقیه در عصر غیبت نباید با داشتن سرمایه‌های روایی و ... موجود در استنباط به گونه‌ای عمل کند که گویا احادیث معتبره را خود از زبان امام شنیده و حکم الهی را بر طبق آن بیان می‌کند، بلکه باید اذعان کنیم که نواقص فراوان است و تمام کاوش‌های فقهی‌ و حتی غیر فقهی ما، اضطراری است. به فرمایش شیخ اعظم از باب اکل میته است و از روی ناچاری. 2️⃣به دنبال اثبات کمبود در سرمایه‌های قانونی موجود، اجرای دستورها و احکام الهی نیز در زمان غیبت اضطرای است؛ یعنی نباید خود را موظف به اجرای تمام احکام دین بدانیم ، بلکه چون اضطرار در اجراء هست و باب بابِ تزاحم است، نباید اصرار به اجرای احکامی داشت که اجرای آن‌ها در جامعه با واکنش‌هایی مواجه بشود که ضرر و فساد آن بیش از فوائد و مصالح اجرای احکام باشد. 🔵راهکار فقیه در دوران غیبت و عصر اضطرار: 🔸با توجه به مقدماتی که عرض شد به فرمایش شیخ اعظم، فقیه در صدد رسیدن به علم عرفی باید باشد( نه ظن خاص انفتاحی و نه ظن مطلق انسدادی) منتها مهم این است که رسیدن به همین اطمینان در زمان غیبت با وجود معضلاتی که گفته شد، غیر از حصول اطمینان در غیر شرائط ویژه و اضطراری است، در اینجا بحث تراکم ظنون و تجمیع قرائن مطرح می‌شود. 🔸در پایان لازم است اشاره شود در مسلک اضطرار کار فقیه دشوارتر خواهد بود؛ چرا که او باید علاوه بر استفاده کامل از تراث موجود، در مواردی پا فراتر گذاشته و از دانش‌های بشری نیز استفاده نماید. 🆔@andalibhamedani
💢پیرامون «نظریۀ اضطرار» و حواشی یک حاشیه! فرستۀ سوم) 💠جهت سوم؛ نکات رهیافتی 🔶با توجه به تبیینی که از مسلک اضطرار شد، معلوم می‌شود اشکالات نگارندۀ محترم به این مسلک، ناشی از عدم درک صحیح و در نتیجه تبیین ناصواب از آن بوده است: 🔶اما اینکه فرمودند "استنباط اضطراری، معنای محصل و روشنی ندارد" 1️⃣مسلک اضطرار ابتکار حضرت استاد نبوده و در کلام بزرگانی همچون شیخ انصاری مسبوق به سابقه است. 2️⃣استنباط گر چه یک عملیات ذهنی و ادراکی است؛ ولی ابزار و منابعی دارد که عدم دسترسی به آن‌ها مجتهد را دچار اضطرار می‌کند. رجوع به خبر واحد و رجوع به اصول عملیه نیز گواه این مطلب است. 3️⃣اضطرار در استنباط لازمه‌اش تعطیلی فقه و فقاهت و انفعال در دین نیست؛ بلکه به معنای دقت و تلاش مضاعف و درک صحیح از جوّ حاکم بر استنباط است؛ چرا که عدم توجّه به این مطلب و تمسک بی‌جا به اصول عملیه، عواقبی را در پی خواهد داشت که نه تنها به رشد جامعه ایمانی کمک نمی‌کند؛ بلکه جامعه را به پرتگاه عسر و حرج یا اباحه‌گری سوق می‌دهد. 🔷اما نکات ایشان در باب "اضطرار در اجرای احکام": 1️⃣اضطرار در اجرای احکام هرگز به معنای تعطیلی فقه و شریعت و یا حتی منفعل بودن آن در حوزه اجتماع نیست؛ بلکه مراد در نظر گرفتن شرایط موجود در زمینه اجرای احکام الهی است که این نه تنها تهدیدی بر جامعۀ ایمانی نبوده بلکه عامل رشد و بالندگی آن خواهد بود. همان‌گونه که نزول تدریجی آیات الهی در زمان پیامبر و در نظر گرفتن شرایط جامعۀ عصر و مصر نبی (صلی الله علیه و آله) سبب پیشبرد اهداف اسلام گردید. 2️⃣پذیرش مسلک اضطرار به معنای تسلیم شدن و پذیرش کامل قوانین بین الملل نیست و هرگز آیت الله عندلیب که خود چندین دوره قاعدۀ نفی سبیل را تدریس نموده، چنین برداشتی را تأیید نمی‌کند. بلکه مراد، بهره‌برداری از یافته‌های بشری در راستای تعمیق فقاهت و فهم از نصوص دینی است که البته دامنۀ آن نیز در امور عقلائی است نه تعبدیات و معارف برتر از عقل و عقلاء. علاوه این‌که مراجعه و استفاده از نظرات آنان، در سایۀ عرضه به محکمات شریعت و مسلمات دین صورت می‌گیرد. 🔸علاوه این‌که استاد معظم هرگز ادعای احاطه به جمیع قوانین بین الملل و تخصص در آن امور را ندارد. لازم نیست در هنگام بحث از فقه التعامل در تمام جزئیات و خصوصیات قوانین بین الملل متخصص بود. بلکه کانون محوری بحث اضطرار در اجرای احکام در عصر غیبت، متمرکز است بر: ▪️تعامّل حداکثری ▪️دوری کردن از تقابل‌ها تا حد امکان، ضمن تأکید بر افتراق دیدگاه‌های دینی و فرهنگ دینی ▪️برائت جستن از هر آن‌چه منافی اعتقادات اصیل شیعی همچون توحید باشد. بنابراین پذیرش مسلک اضطرار نه تنها عامل نفی اقتدار اسلام و انقلاب اسلامی در برابر جبهۀ کفر نیست؛ بلکه عامل رشد و پیشبرد اهداف انقلاب و فقه شیعی در عرصه بین الملل خواهد بود.( گواه این مطلب این است که از نگارنده محترم بخواهیم برخی از فتاوای علمای سلف قدس الله اسرارهم که در محیط حکومت اسلامی صادر نشده را به جامعۀ جهانی عرضه کند تا متوجه مسلک اضطرار و کارآمدی آن گردد.) 3️⃣اندیشۀ حاصل از دوران مدرنیته و دوران پست مدرن مطلقاً منکَر نیست؛ بلکه از جهات عدیده‌ای برای یک عالم و فقیه ضرورت دارد بدان توجه نماید؛ مثل توجه به منشأ، عوامل و آثار آن و توجه به این‌که چرا کلیسا در درمدرنیته آسیب دید و تحت تأثیرات سوء آن قرار گرفت؟ به فرمایش قرآن کریم«قُلْ سيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذينَ مِنْ قَبْل‏» [روم: 42] 🆔@andalibhamedani
💢پیرامون «نظریۀ اضطرار» و حواشی یک حاشیه! (فرستۀ چهارم) 💠نکات پایانی در پایان ضرورت دارد به چند نکته توجه شود: 1️⃣بدیهی است ما مخطئه هستیم و هرگز مسلک اضطرار بدین معنا نیست که در استنباط احکام شرعیه مکلف به عالم واقع باشیم. به دیگر بیان ما مکلف به اقامۀ حجت هستیم نه مکلف به رسیدن به عین واقع. بنابر مسلک اضطرار با توجه به مشکلاتی که در عصر غیبت برای تراث رخ داده و موجب فرق بین دین موجود و دین نازل شده، مشکل در اقامۀ حجتی است که اطمینان‌آور باشد و اگر صحبت از تجمیع قرائن و شواهد می‌شود به همین خاطر است. چرا که با تراث موجود رسیدن به حجت اطمینان آور بسیار دشوار است. 2️⃣وقتی سخن از اضطرار در استنباط به میان می‌آید با دو دسته از احکام روبرو هستیم: الف) احکام و دستوراتی که فرازمانی و فرامکانی است؛ در هر حالی باید انجام شود و لو در عصر اضطرار. «لن یجعل الله علی الکافرین سبیلا» لسانی فرازمان و فرامکانی دارد؛ اما باید دید "سبیل" چیست؟ مطابق دیدگاه استاد معظم (بر پایۀ آیات کریمۀ قرآن) تعامّلی که در عصر غیبت باید به حداکثر برسد، مصداق "سبیل" نیست. ب)احکام و دستوراتی که مطابق دیدگاه برخی از فقهاء بنابر ادلۀ خاصه مختص به عصر حضور است. عده‌ای از فقهاء در مورد نماز جمعه، برخی در مورد اجرای حدود، و اکثر فقهاء در مورد جهاد ابتدایی این دیدگاه را دارند که این احکام مختص به عصر حضور هستند. این نظریات وقتی در قالب مسلک اضطرار قرار گیرد، بهتر قابل درک است. بله ممکن است برخی در ادلۀ خاصه مناقشاتی داشته باشند ولی مناقشه در آن ادلۀ خاص یک بحث است و این‌که این نظریه با مسلک اضطرار هماهنگ باشد، بحث دیگری است. 3️⃣یکی از نکات حائز اهمیت در مسلک اضطرار، توجّه به قاعدۀ تزاحم و تقدیم اهم بر مهم یا فاسد بر افسد است. این نکته در اضطرار در اجرا باید مدّ نظر قرار گیرد. 🖊در پایان نویسندۀ این سطور این نقد را بر خود می‌پذیرد که حقّ استاد را به جا نیاورده و نظریات و ابتکارات معظم له را به صورت منظم و در قالب کتاب و مقالات تخصصی ارائه نکرده است که اگر چنین می‌کرد چنین برداشت‌ها و نقدهایی از فرمایش استاد رخ نمی‌داد. 🆔@andalibhamedani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📆دروس شنبه، 18 شعبان المعظم 1444، 20 اسفند 1401
فقه جلسه 274-20 اسفند 1401.docx
61K
📄تقریر درس خارج فقه التعامل 🔰جلسۀ 81 سال تحصیلی 1401-1402 🔰 جلسۀ 274 قاعدۀ الزام 🆔@andalibhamedani
اصول جلسه 274-20 اسفند 1401.docx
76.3K
📄تقریر درس خارج اصول 🔰جلسۀ 81 سال تحصیلی 1401-1402 🔰جلسۀ 102 علل اختلاف حدیث 🔰جلسۀ 274 تخالف الحجج 🆔@andalibhamedani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢چکیده‌ای از ۳۰۰ جلسۀ درس خارج ✍️استاد عندلیب همدانی(دامت برکاته) 💠خداوند متعال را سپاسگزارم که توفیق عنایت فرمود مباحثی در مورد تقیه را در درس فقه و آنگاه با نگاه اصولی در درس اصول طی حدود سیصد جلسه در جمع برخی از فضلای حوزهٔ علمیهٔ قم ارائه دهم، آنچه در ذیل می‌آید فهرستی کلی و چکیده‌ای از آن جلسات است: 1️⃣تقیه راهکاری عقلانی، عقلایی و دینی، برای حفظ جان، مال و آبرو است. ✅تقیه یعنی: پیشگیری از شعله‌ور شدن نزاع‌های فرقه‌ای. ✅تقیه یعنی: تعایش سلمی. ✅تقیه یعنی: مدارا با خلق در ضمن حفظ مرزهای دینی و مذهبی. ✅تقیه یعنی: تقدم اهم بر مهم و فاسد بر افسد. ✅تقیه یعنی: إخباء، سکوت، کتمان و توریه. ✅تقیه یعنی: تاکید بر مشترکات. 2⃣ریشه‌های عقلانی و عقلایی تقیه(=تزاحم=تقدیم اهم بر مهم و گزینش فاسد بر افسد) 3⃣جایگاه قرآنی تقیه و نیز اکراه و اضطرار. 4⃣روایات تقیه بر چهار دسته است: الف: روایاتی که همگان را سفارش به تقیه می‌کند و آن را نشان دینداری می‌شمرد. ب: روایاتی که خطاب به افرادی خاص تاکید بر رعایت تقیه می‌کند. ج: روایاتی که در مواردی ویژه و خاص منع از تقیه کرده است. د: روایاتی که شخصِ امام، در تبیین حقایق تقیه کرده است. 5⃣تقیه بر دو قسم است: الف: تقیه به معنای عام و گسترده که شامل هرگونه کتمان، توریه(با اشاره، کنایه و رمزگونه سخن گفتن) و نیز اظهار خلاف واقع می‌شود. ب: تقیه به معنای خاص(خصوص إفتاء بر وفق عامه) لازم به ذکر است تا هنگامی که تقیه به وسیلهٔ کتمان و‌ توریه ممکن باشد نوبت به تقیه به معنای خاص نمی‌رسد. 6⃣عامل تقیه یکی از این دو امر است: الف/ خوف جانی، مالی و آبرویی برای خود و جامعه ب / تعامل و تعایش سلمی با مذاهب، ملل و نحل دیگر. 7⃣در مورد انجام عبادات تقیه‌ای مسألهٔ إجزاء یا عدم إجزاء مطرح است که ما معتقد شدیم در تقیه خوفی عدم إجزاء نیازمند دلیل است. 8⃣ابعادی که ممکن است در آن‌ها تقیه رخ دهد: الف: معارف کلامی ب: احکام فقهی ج: مسائل سیاسی 9⃣تقیه از سه جهت در سه علم قابل تحلیل و بررسی است: الف: کلامی (چرایی تقیه و ...) ب: اصولی (معیار تشخیص روایات تقیه‌ای، مرجح بودن مخالفت با عامه و ...) ج: فقهی (بررسی فقهی مصادیق حکم به تقیه و ...) 🔟چرایی تقیه: الف: حفظ اساس و اولویت‌های مکتب ب: حفظ شخص و شخصیت معصوم ج: حفظ و بقاء شیعیان د: خروج شیعه از انزوا و مهیا شدن زمینه‌های حضور پیروان مکتب اهل بیت (علیهم السلام) در سطح جامعه 1⃣1⃣تقیه امامان ( علیهم السلام ) از چه گروه‌هایی بوده است؟ الف: از حاکمان و سلاطین جائر و جانی ب: از عالمان و فقیهان درباری و مخالف مکتب شیعه ج: از متعصبان جاهل در بین عامه د: از اکثریت جامعه که درک صحیحی از امامت نداشتند. ه‍: از شیعیانی که در اثر معاشرت با دیگران تفکرات آن‌ها ناب و خالص نبود. و: از منحرفانِ شیعه‌نما همچون غالیان و .... ز: از گروهی از شیعیان که امام به خاطر حفظ جان خود آن‌ها کتمان، توریه یا تقیه به معنای خاص داشت. 2⃣1⃣تقیه سیاسی و تعایش سلمی در عصر عدم بسط ید معصوم و به ویژه در عصر غیبت، حیرت و اضطرار یک تبصره و استثناء نیست؛ بلکه شیوه‌ای اساسی و راهبردی بنیادین در مقام تعامل و همزیستی مسالمت آمیز است. 🆔@andalibhamedani
نگاه جزیی و خرد به تک تک ادله سندا و دلالتا، ضمن امتیازاتی که دارد، اما بنابر مسلک برای تحصیل و رسیدن به   کافی نیست، بلکه علاوه باید: اولا :به مجموع ادلهٔ معتبره نگاهی کلان داشت ، چه اینکه به این وسیله می توان ابهام و اجمال احتمالی از برخی ادله را برطرف کرد ، یعنی تحلیل روایات علاوه بر تحلیل موردی و جزیی ، به صورت مجموعی هم صورت بگیرد. ثانیا: باید اهداف کلان شریعت(=روح شریعت= در سایهٔ : عبادت ، عدالت ، کرامت انسان و نیز لزوم رعایت زیست اخلاقی) در تحلیل ادله مد نظر فقیه باشد. ثالثا: بر مسلک اضطرار فقیه باید به سیرهٔ عملیهٔ تقینیهٔ شارع (= مذاق شارع ) که اساسش بر  واژهٔ استوار است دقت کند، و دین را بدون بن بست تفسیر کند ، و سمحه و سهله بودن شریعت  را در فهم و نیز  درجمع بین روایات متعارضه إعمال کند. رابعا : در فقه اضطراری، عملا بین روایت مجعوله ( = بدون نمره و امتیاز ) و روایت ضعیفه السند ( = دارای نمره و امتیاز کم )  فرق گذاشته می شود، چنانکه در استنباط اضطراری از إشارات و إشعارات نیز نمی گذریم ( = کشف مذاق شارع از تعابیر غیر صریح و غیر ظاهر که فقط در حد اشاره و اشعار هستند) در این شیوه( طبق ضوابطی) از شواهد غیر قطعی عقلی و نیز از شواهد کم نمرهٔ دیگر هم استفاده می شود. در مسلک اضطرار ما نام این شیوه را به کارگیری نهاده ایم. 🆔@andalibhamedani
بنده تا کنون بارها چه در درس و چه در مکتوباتم به لزوم رعایت  آنچه آن را می نامم مطالبی را بیان کرده ام  و در فرستهٔ پیشین نیز مختصرا با تقریری دیگر به آن پراختم. و اینک دو نمونهٔ بارز از فتاوایی عجیب که ریشه در عدم توجه به آن ضوابط یادشده دارد: الف: «ومن الغريب ما صدر من بعض متفقهة العصر ، بل سمعته من بعض مشايخنا المعاصرين من أنه يجب على المحبوس الصلاة على الكيفية التي كان عليها أول الدخول إلى المكان المحبوس فيه ، إن قائما فقائم ، وإن جالسا فجالس ، بل لا يجوز له الانتقال إلى حالة أخرى في غير الصلاة أيضا ، لما فيه من الحركة التي هي تصرف في مال الغير بغير إذنه ، ولم يتفطن أن البقاء على الكون الأول تصرف أيضا لا دليل على ترجيحه على ذلك التصرف ، كما أنه لم يتفطن أنه عامل هذا المظلوم المحبوس قهرا بأشد ما عامله الظالم بل حبسه حبسا ما حبسه أحد لأحد ، اللهم إلا أن يكون في يوم القيامة مثله ، خصوصا وقد صرح بعض هؤلاء أنه ليس له حركة أجفان عيونه زائدا على ما يحتاج اليه ، ولا حركة يده أو بعض أعضائه كذلك ، بل ينبغي أن تخص الحاجة في التي تتوقف عليها حياته ونحوها مما ترجح على حرمة التصرف في مال الغير ، وكل ذلك ناش عن عدم التأمل في أول الأمر والأنفة عن الرجوع بعد ذلك ، أعاذ الله الفقه من أمثال هذه الخرافات» جواهر ج 8 ص 300 ب: (مسألة): لا يجوز وطء الزوجة قبل إكمال تسع سنين حرة كانت أو أمة دواما كان النكاح أو متعة، بل لا يجوز  وطء المملوكة والمحللة كذلك. وأما الاستمتاع بما عدا الوطء من النظر واللمس بشهوة والضم والتفخيذ فجائز في الجميع ولو في الرضيعة» عروة الوثقی ج5ص 502 و طبع دیگر ص 509 🆔@andalibhamedani
4_5827797938046243116.mp3
2.94M
صوت خارج اصول با تکیه و تاکید بر مسلک اضطرار جلسه اول 🆔@andalibhamedani
در سلسله دروسی که ان شاءالله در طی ماه مبارک رمضان ارائه می شود ، جایگاه تعقل و اندیشه های بشری در استنباط فقهی با تکیه و تاکید بر بررسی می گردد. در این مباحث مصادیقی برای عقل در اجتهاد اضطراری آورده شده که عبارتند از: ۱/ عقل برهانی که نمونه اش در فلسفه و ریاضیات استفاده می شود ، حال باید دید این گونه تعقل در اثبات ، یا نفی و یا تحدید و...حکم فقهی نقشی دارد یا نه ؟ ۲ / عقل علمی که مقصود از آن دانش های بشری است، آیا بر مبنای اضطرار می توان از این دانش ها در اثبات یا نفی ویا....بهره برد؟ ۳/ عقل اصولی که منظور مباحث عقلیه در علم اصول است.... ۴/ عقل فقهی ، متظور از این اصطلاح این است که فقیه در تمام استنباطات خود نتیجهٔ کار علمی خود را ملاحظه کند و ببیند آیا با روح‌ شریعت  ، منطبق است یا نه؟ آیا با سیرهٔ تقنینهٔ شارع ( = مذاق شرع) هماهنگ  است یا نه؟ آیا قابل توجیه عقلانی و عقلایی هست یا نه؟ و... ۵/ عقل جمعی که منظور از آن عبارت است از : الف- ارتکازات عقلائیه[ = اندیشه ها و دیدگاه های ثابت در نزد همهٔ  عقلای عالم بدون توجه به حیثیت عمل خارجی و بدون توجه به دین و مذهب خاصی مثل دیدگاه عقلا در مورد اصل سلطهٔ آدمی بر خودش] ب-- اعتباریات عقلائیه مثل بیع و صلح و اجاره و.. ج--- سیرهٔ عملیهٔ عقلائیه ، مثل آنچه در علم اصول نسبت به خبر واحد یا حجیت ظواهرگفته اند. این سه مورد عقل جمعی عام هستند در برابر عقل جمعی خاص که ارتکازات و سیره های عملیهٔ متشرعه است ....... در ملزم هستیم بر طبق ضوابطی اصل عملیات  استنباط و نیز خروجی آن را با این موازین با نگاهی کلان و مجموعه ای بررسی کنیم. 🆔@andalibhamedani
4_5827797938046243117.mp3
3.01M
صوت خارج اصول با تکیه و تاکید بر مسلک اضطرار جلسه دوم 🆔@andalibhamedani
4_5827797938046243118.mp3
2.64M
صوت خارج اصول با تکیه و تاکید بر مسلک اضطرار جلسه سوم 🆔@andalibhamedani
﴿إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ﴾ ۱/ این مطلب از جهت قرآنی و روایی مسلم است که پیامبران الهی (که خود در قله های رفیع اخلاق انسانی هستند) به دنبال تزکیهٔ نفوس آدمیان و آموزش اخلاق والا و زیبای الهی و انسانی هستند. ۲/ این نکته مسلم است که فطرت و عقل انسان او را به سمت زیباییهای اخلاقی فرا می خواند و از جذب به سوی زشتی ها باز می دارد. اما این پیامبر درونی به کمک پیامبران الهی نیاز دارد تا آدمی هم بهتر بفهمد و هم زیباتر رفتار کند. و به تعبیر مولا ( سلام الله علیه ) در خطبه اول نهج البلاغه پیامبران مبعوث شدند تا زیبایی های نهان در عقول آدمیان را که به آن توجه ندارند آشکار کنند «وَ یُثیروا لَهُم دَفائِنَ العُقول» ۳/این مطلب قابل انکار نیست که از نظر قرآن کریم در عین اینکه بعضی پیامبران الهی امتیازاتی نسبت به دیگر انبیاء دارند،  ولی همگی هدف واحد توحیدی دارند و همه در این نقطه مشترکند که به دنبال رشد و تعالی اخلاقی و معنوی انسان ها هستند، اوج این رشد اخلاقی  را باید در  شخص نبی خاتم محمد مصطفی ( صلی الله علیه و آله) و مکتب و تعالیم آن حضرت جستجو‌کرد. ۴/ تردیدی نیست که اخلاق دینی تمام جوانب و ابعاد زندگی آدمی را فرا می گیرد. انسان مطلوب پیامبران کسی است که گفتار و رفتارش با همگان زیبا و انسانی باشد. اخلاق دینی باید خود را در محیط های خانوادگی ، آموزشی و کار  نشان دهد. آموزهٔ همهٔ پیامبران و شخص خاتم النبیین اصالت دادن به اخلاق در اقتصاد ، سیاست ، مدیریت ، قدرت، حکومت و حتی میدان جنگ است. ☑️ اکنون با توجه به مطالب فوق که همگی مستند به آیات و روایات بسیاری است نتیجه می گیریم که : 🔹اولا/ آخرین پیامبر ، سازنده ترین و اساسی ترین و مناسب ترین راهنمایی ها را برای تکمیل و   آموزه های عقلانی و فطری ارائه داد، تا بشر رشد علمی و صنعتی خود را بر محور اخلاق قرار دهد. تا ساختمان خانواده و اجتماع ، مدیریت و سیاست ،  زمامداری و اقتصاد را بر پایهٔ اخلاق بنا گذارد. این یعنی و تکمیل ارزش ها و مکارم فطری و عقلانی توسط خاتم الانبیاء( صلی الله علیه و آله و سلم) 🔹ثانیا/ همهٔ پیامبران آمدند تا متناسب با شرائط زمان خود مردم را از ظلمات ، ظلم ، طغیان، عصیان ، جهل ،زشتی ، دروغ ،  دورویی و...برهانند و به سوی نور ، عدل ،علم، عقل، صدق ،صداقت ‌و به سوی زیبایی مطلق یعنی به سوی خداوند  دعوت کنند، و و تکمیل این ساختمان زیبا ( مکارم اخلاق)که هر یک  از پیامبران در بنای آن سهمی داشتند، بر عهدهٔ خاتم پیامبران است. 🔹ثالثا/ این که هدف پیامبر خاتم را در بنیادهای عقلانی اخلاق و نیز تکمیل بنیان های اخلاقی انبیاء پیشین  بدانیم, به این معناست که زندگی دینی بدون محوریت اخلاق بی معناست. 🔹رابعا/ نیاز بشر به فقه و قانون و حقوق انکار ناپذیر است ولی فقه و قانون و حقوق مطلوب همهٔ فرستادگان الهی و به ویژه آخرین فرستادهٔ خداوند، فقه و قانون و حقوقی است که بر پایهٔ اخلاق و کرامت انسانی  باشد و جهت گیری اصلی  همهٔ معارف دینی تحقق زیباییهای اخلاقی باشد. 🟡 آن چه بیان شد همان حقیقتی است که در حدیث معروف«إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ» بیان شده است، و با غمض عین از سند ، پیام اصلی حدیث همان مطالب مسلم و قطعی پیشین است. 🔶این حدیث یعنی: اولا: اساس نبوت او ارزشهای اخلاقی عقلانی است ثانیا:‌ رکن رسالت ختمیه پیام‌های اخلاقی رسولان پیشین است. 🟡 عامل اصلی انحطاط جوامع مسلمین دوری از اخلاق و تعقل انسانی است ، که چه بسا باعث تحقیر ، توهین ، تکفیر، تحجر و حتی قتل انسان ها شود. 🔶کسی که علنا دین غیر اخلاقی را ترویج می کند ، به این بهانه که اخلاق ظرفیت سوء استفاده دارد مگر نمی داند در طول تاریخ از توحید و دین و تقوی هم سوء برداشت های فراوان شده است⁉️ محمد عندلیب همدانی 🆔@andalibhamedani
💠کارکرد حداقلی حمل بر تقیه و تأثیر آن در فقه ✅استاد محمد عندلیب همدانی 🕰۵ جلسه، ۲۵ الی ۲۹ فروردین 🏛مشهد، خیابان آیت‌الله بهجت ۸.۱، پلاک ۴۱۵، مؤسسه به‌سوی اجتهاد ©@besooj_ir 🆔 @andalibhamedani
4_5832301537673613176.mp3
2.87M
صوت خارج اصول با تکیه و تاکید بر مسلک اضطرار جلسه چهارم 🆔@andalibhamedani
4_5832301537673613177.mp3
2.41M
صوت خارج اصول با تکیه و تاکید بر مسلک اضطرار جلسه پنجم 🆔@andalibhamedani
4_5832301537673613178.mp3
2.71M
صوت خارج اصول با تکیه و تاکید بر مسلک اضطرار جلسه ششم 🆔@andalibhamedani