eitaa logo
هیئت اندیشه ورز
145 دنبال‌کننده
1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
13 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 کنترل نفس عالم وارسته حضرت آیت الله محمد (ره) در جمعی از ها می فرمودند: « شما وضع مرا که نگاه می کنید شاید گمان کنید، این شیخ چیزی نمی فهمد و خیلی آدم ساده ای است و حال آن که امکانات رفاهی هر طور که بخواهم برایم آماده است، اما من نمی خواهم، چرا که نفس را هر طور عادت بدهید همان گونه پرورش می یابد اگر توانستید کنترل کنید همان جا می ایستد ولی اگر نفس را آزاد گذاشتید چموش می شود و دیگر نمی شود او را کنترل کرد؛ مثلاً اگر امروز بگویم این فرش اتاق من از حصیر یا نمد است، باید تبدیل به قالیچه شود، فردا می گویم این قالیچه به درد این اتاق نمی خورد، چرا که بهتر از اتاق است و اتاق باید عوض شود. اتاق را عوض کردم، آن وقت می گـویم این قالـیچه ها به درد این اتاق نو نمی خورد، بایـد قـالی یک تخته باشد و پرده اتاق باید فلان جور باشد و همین طور که اتاق عوض می کردم و قالیچه را تبـدیل می کردم، عمر شیخ محمد هم در این مسیر تمام شد.(و هیچی عایدش نشد.) پس همین جا نفس را کنترل می کنیم تا کِش پیدا نکند، شما باید متوجه باشید که اگر در زندگی نفس را کنترل نکنید گرفتار می شوید و تا آخر عمر باید مشغول این کارها باشید. »   📗 منبع : کتاب بر قله پارسايي ♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️ 🔵 کانال چرا طلبگی 🔰 👇👇👇👇👇 🆔 @chera_talabgi
📚 قلمه يا پاجوش گرفتن از درختان پارک و خيابان 💠 سؤال: در پارک یا در خیابان یا در حیاط ادارات هایی کاشته شده است یا خود رو سبز شده اند، آیا یا در آوردن از آنها اشکال دارد؟ ✅ پاسخ: در مانند پارک و خیابان تابع و و در ادارات تابع قوانین اداره می باشد. 🆔 @leader_ahkam
قسمتی از وصیت‌نامه تکان دهنده شهید امیر حاج امینی: "اگر به واسطه خونم حقی بر گردن دیگران داشته باشم، به خدای کعبه قسم از مردان بی غیرت و زنان بی حیا نمیگذرم..." ۱۰ اسفند، سالروز شهادت شهید امیر حاج‌ امینی صاحب این تصویر بی‌نظیر و بیسیمچی گردان محمد رسول الله (ص) 📚 @dastanak_ir 👈💯
امیرالمومنین روی قبر سلمان فارسی چه شعری نوشتند؟ اصبغ بن نباته مي گويد: همين که سلمان از دنيا رفت و هنوز ما جنازه ي او را از قبرستان برنداشته بوديم، ناگهان مردي را سوار بر استر ديديم که خيلي غمگين بود.از استر پياده شد و بر ما سلام کرد و ما جواب سلام او را داديم، گفت: «در مورد غسل و نماز وکفن و دفن جنازه ي سلمان، جديت و شتاب کنيد.» ما او را کمک کرديم، او براي حنوط و کفن و دفن، کافو آورده بود. به دستور او آب آورديم، او جنازه ي سلمان را غسل داد وکفن کرد و نماز بر جنازه خوانديم و جنازه را دفن نموديم. آن مرد، اميرمؤمنان علي عليه السلام بود که خودش لحد قبر سلمان را چيد و قبر را پوشانيد. حضرت علی (علیه السلام) در آخر کار با دست خود بر روی قبر سلمان شعر زیر را نوشتند: وفدت علی الکریم بغیر زاد من الحسنات والقلب السلیم وحمل زاد اقبح کل شیی اذا کان الوفود علی الکریم ترجمه: بدون هیچ زاد و توشه ای از حسنات و قلب سلیم بر شخص کریمی وارد شدم و حمل زاد و توشه زشت ترین کار است؛ اگر میهمان شخص کریمی باشید (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
▫️ ﷽ مسلمان شدن دختری مسیحی به نام ژاکلین زکریا توسط شهید علمدار در عالم رویا 🆔 @dastanak_ir در کلاس ما دختری به اسم «مریم» بود، او حافظ 18 جزء قرآن کریم بود. نمی دانم چرا، ولی از همان اول که دیدمش توی دلم جا گرفت. خیلی دوستش داشتم. از همه لحاظ عالی بود. بسیجی بود و از شاگردان ممتاز مدرسه. می خواستم هر طوری که شده با او دوست شوم، ولی چون او مسلمان بود و من مسیحی، می ترسیدم بروم جلو، پیشنهاد دوستی بدهم، ولی او دستم را رد کند. تا مدتی هر جا که می رفت، دنبالش بودم. سعی می کردم خودم را به او نزدیک کنم تا بفهمد. سرانجام از طریق دوستان مشترکمان متوجه شد و شاید می دانست ولی بروز نمی داد. آن روز سه شنبه بود و توی نمازخانه مدرسه مان «دعای توسل» برگزار می شد. من هم چون مسیحی بودم مدیر اجازه داد که توی حیاط بنشینم، آخه ما مسیحی ها دعای توسل نداریم. توی حیاط مدرسه داشتم قدم می زدم که ناگهان کسی از پشت سر چشمانم را گرفت. هر چه سعی کردم او را بشناسم فایده ای نداشت. دست هایش را که از چشمانم برداشت، از تعجب خشکم زد، بله مریم بود که اظهار محبت و دوستی کرد، خیلی خوشحال شدم، او پیشنهاد کرد که با هم به دعای توسل برویم، اول برایم عجیب آمد، ولی خودم هم خیلی مایل بودم. راستش خجالت می کشیدم از اینکه همکلاس ها بگویند دختر مسیحیه اومده «دعای توسل»، وارد مجلس که شدیم دیدم دارند دعا می خوانند و همه گریه می کنند، من هم که چیزی بلد نبودم، نشستم یک گوشه ولی نمی دانم چرا ناخواسته اشک از چشمانم سرازیر شد. آخرهای دعا، زودتر از بقیه رفتم توی حیاط که کسی متوجه نشود و خجالت نکشم. ادامه دارد.... ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @dastanak_ir
🦋🌼🦋 يعقوب سراج مى گويد: به حضور امام صادق (علیه السلام ) رفتم ، ديدم در كنار گهواره پسرش موسى (علیه السلام ) ايستاده ، و موسى (امام كاظم ) در گهواره بود، و مدتى با او راز گفت ، پس از آن كه فارغ شد، به نزديكش رفتم ، به من فرمود (نزد مولايت (در گهواره ) برو و بر او سلام كن ). من كنار گهواره رفتم و سلام كردم ، موسى بن جعفر (كه در آن هنگام كودك در ميان گهواره بود) با كمال شيوايى ، جواب سلام مرا داد، و به من فرمود: (برو و آن نام را كه ديروز بر دخترت گذاشته اى عوض كن و سپس نزد من بيا، زيرا خداوند چنان نام را ناپسند مى داند) (يعقوب مى گويد: خداوند دخترى به من داده بود و نام او را حميرا گذاشته بودم ). امام صادق (علیه السلام ) به من فرمود: (برو به دستور او (موسى ) رفتار كن تا هدايت گردى ) من هم رفتم و نام دخترم را عوض كردم .(1) استاد محمد مهدی اشتهاردی داستانهاى اصول كافى جلدهاى 1 و 2 1-همان ، حديث 11، ص 320 - ج 1 @andishe1357 🦋🌼🦋🌼
هیئت اندیشه ورز
▫️ ﷽ مسلمان شدن دختری مسیحی به نام ژاکلین زکریا توسط شهید علمدار در عالم رویا
▫️ ﷽ مسلمان شدن دختری مسیحی به نام ژاکلین زکریا توسط شهید علمدار در عالم رویا 🆔 @dastanak_ir از آن روز به بعد من و مریم با هم به مدرسه می رفتیم؛ چون مسیرمان یکی بود. هر روز که می گذشت بیشتر به او و اخلاقش علاقه مند می شدم. هر روز چیز بیشتری از او یاد می گرفتم. اولین چیزی هم که آموختم حجاب بود. او دختر خیلی خوبی بود. اخلاق قشنگی داشت. کلاً وقتی توی جمع همکلاسی ها از کسی غیبت می شد یا کسی را مسخره می کردند، می دیدم او یواشکی می رفت بیرون تا به غیبت آنها گوش ندهد. به خاطر همین ها بود که دوست داشتم در هر کاری از او تقلید کنم. ولی بعد دیدم این روش برایم عادت شده است. با راهنمایی های او بود که به فکر افتادم در مورد دین اسلام مطالعه و تحقیق بیشتری بکنم. هر روز هم که می گذشت بیش از پیش به اسلام علاقه مند می شدم و همه این ها با کتاب هایی بود که مریم می داد. کتاب ها را می خواندم و از میان آنها مطالب خاص و مبهم را یادداشت برداری می کردم. چون مطالعه ام در زمینه کتاب های دینی اسلام زیاد شده بود، خانواده اعتراض می کردند، اما من بهانه می آوردم که مثلاً تحقیق درسی دارم و اگر ننویسم نمره ام کم می شود و از این جور چیزها. برای دوری از شک و تردید در مورد اسلام و رها کردن دین مسیحی از مریم کتاب زیاد می گرفتم و مطالعه می کردم تا شک و تردید از دلم بیرون برود. جالب اینجا بود که مریم همراه هر کتاب عکس شهدا و وصیت نامه هایشان را هم برایم می آورد و با هم می خواندیم. این طوری راه زندگی کردن را یادم می داد. می توانم بگویم که هر هفته با شش شهید آشنا می شدم. البته همان زمان هم که مسیحی بودم، نسبت به شهدا ارادت خاصی داشتم. خیلی به آنها که برای دفاع از کشور شهید شده بودند علاقه داشتم، هر وقت هم که جایی نمایشگاه عکس جنگ بود، می رفتم و خوب تماشا می کردم. شهید از نظر من یک گل پرپر است، بعضی ها معتقدند که شهدا بعد از اینکه شهید شدند، دیگر مرده اند و وجود ندارند، اما من این تصور را نداشتم و ندارم، من ایمان دارم که آنها زنده هستند و شاهد و ناظر اعمال ما. چون عضو گروه سرود مدرسه بودم، به همین لحاظ بهانه خوبی برای چادری شدن داشتم، به خانواده ام گفتم که در گروه سرود باید حتماً چادری باشیم، بنابراین آنها را مجبور کردم که برایم چادر بخرند، من خودم خیلی به چادر علاقه داشتم. این طوری خودم را خیلی سنگین تر و راحت تر احساس می کردم، ولی چون با مخالفت خانواده روبرو می شدم، چادر را توی کیفم می گذاشتم و وقتی از خانه خارج می شدم سرم می کردم و هنگام برگشت هم نرسیده به خانه، چادر را داخل کیفم می گذاشتم. البته باید بگویم که خانواده ما حجاب را – خیلی ببخشید - یک نوع بی کلاسی می دانند و به قول خودشان آنها خیلی کلاسشان بالاست و الان من کلاس پایین شده ام. ادامه دارد... ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @dastanak_ir
هیئت اندیشه ورز
صلى الله عليه و آله : هيچ كس نيست كه بميرد و نزد از خيرى كه بدان است، برخوردار باشد و [با اين حال ]دوست داشته باشد به برگردد ، گر چه دنيا و هرچه در آن است از آنِ او باشد ، مگر ، كه بر اثر مشاهده شهادت ، آرزو مى كند به دنيا برگردد تا يك بار ديگر كشته شود . @andishe1357
🔴 چه کنم شوهرم از من اطاعت کند؟ 💠 خداوند در حدیث می‌فرماید: "اَنا مُطیعُ مَن اَطاعَنی" یعنی منِ خدا مطیع بنده‌ای هستم که مرا اطاعت کند! ❓سوال: مگر‌ نباید بنده مطیع خدا باشد پس چرا خدای متعال می‌فرماید من بنده‌ام می‌شوم. ❇️ جواب: معنای اطاعت خدا از بنده این است که چون بنده، خدا را اطاعت کرده و نسبت به واجبات و محرّمات، خدا را در نظر گرفته است برای خدا شیرین و محبوب شده است لذا خدا نیز هوای این بنده‌ی حرف گوش کن را دارد. و به نیازها و خواسته‌هایش توجه بسیار می‌کند. 💠 قانون بالا، است و عمومیت دارد. یعنی در روابط انسان‌ها مخصوصاً در زندگی مشترک نیز وجود دارد. لذا شدن زن و ویژه‌ی او توسط تنها زمانی اتفاق می‌افتد که زن از دایره‌ی شرعیِ از شوهر‌ خارج نشود. و رضایت شوهر را حفظ کند. و با اطاعت از شوهر، دل و قلب مردش را مدیریت کند. 💠 زنان اگر‌ بدانند که مردان از لحاظ روان‌شناسی چقدر شیفته‌ی زنِ هستند این را ثانیه‌ای رها نمی‌کردند. اقتدارِ مردان با اطاعت شدن حفظ می‌شود که البته ثمره و میوه‌‌ی این اقتدار، محبوبیّت ویژه‌ی زن است. 💠 از زبانتان خارج می‌شود ولی شما را روی همسرتان قرار می‌دهد. 🆔 @khanevadeh_313
Kh.asheghe yeki.p.mp3
3.41M
🎙 فرق عاشق و قاشق رو میدونی؟ 🔴 🆔 @khanevadeh_313