eitaa logo
اندیشه ورزان بصیرت راز
298 دنبال‌کننده
11.2هزار عکس
6.8هزار ویدیو
60 فایل
فرهنگی خبری مؤسسه قرآن وعترت دارالقرآن بصیرت راز ارتباط با ادمین https://eitaa.com/zkanaani_basiratraz
مشاهده در ایتا
دانلود
نکات ایمنی رانندگی در برف ⭕ چراغ ها و شیشه جلو را تمیز نگه دارید ⭕ آهسته و یکنواخت برانید ⭕ از خودروی روبرویی بیشتر فاصله بگیرید ⭕ در سراشیبی از دنده سنگین استفاده کنید ⭕ در جاده برفی از کروز کنترل استفاده نکنید ⭕ قبل از رسیدن به پیچ سرعت را کم کنید ⭕آرام ترمز بگیرید و اگر چرخ ها قفل کرد ترمز نگیرید ⭕ ناگهان شتاب و ترمز قوی نگیرید ⭕زنجیر چرخ و لاستیک یخ شکن را فراموش نکنید ⭕ با قفل شدن چرخ ها پا را از روی گاز و ترمز بردارید و کلاج را با قدرت فشار بدهید پلیس راه راز و جرگلان @andishehraz
۶ اسفند ۱۴۰۱
به مناسبت اعیاد شعبانیه فردا یکشنبه ۷ اسفند ۱۰۰ میلیون تومان، پوشاک، پارچه و مواد غذایی به نیازمندان تحت حمایت کمیته امداد امام خمینی شهرستان راز و جرگلان اهدا می شود./ خبر اترک کانال خبری،تحلیلی، بصیرتی 🔴اینجا دریچه ای برای افزایش سواد رسانه ای و بصیرت افزایی است. @andishehraz سروش splus.ir/basiratraz splus.ir/andishehbasiratraz ایتا eitaa.com/andishehraz روبیکا rubika.ir/andishehraz بله ble.ir/andisheh_basiratraz
۶ اسفند ۱۴۰۱
سرگرد پاسدار وحید قویدل فرمانده سپاه شهرستان رازوجرگلان بعنوان پاسدار نمونه سپاه استان خراسان شمالی برگزيده شد./ به مناسبت ولادت باسعادت حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام و روز پاسدار ، طی مراسمی با حضور سردار فرجی فرمانده سپاه حضرت جوادالائمه علیه السلام از سرگرد پاسدار وحید قویدل فرمانده سپاه شهرستان رازوجرگلان که بعنوان پاسدار نمونه سپاه استان خراسان شمالی برگزيده شد ، با اهدای لوح سپاس و یادبود تجلیل بعمل آمد. کانال خبری،تحلیلی، بصیرتی 🔴اینجا دریچه ای برای افزایش سواد رسانه ای و بصیرت افزایی است. @andishehraz سروش splus.ir/basiratraz splus.ir/andishehbasiratraz ایتا eitaa.com/andishehraz روبیکا rubika.ir/andishehraz بله ble.ir/andisheh_basiratraz
۶ اسفند ۱۴۰۱
حضرت موسی (ع) از کنار باغی می گذشتند که مرد جوانی از ایشان برای خوردن سیب به باغ دعوت کردند. حضرت وارد باغ شدند و از عظمت و وسعت و نعمت‌های باغ در حیرت فرو رفتند. حضرت موسی از چگونگی دست یافتن به این باغ سوال کرد. آن جوان گفت: من زمان مرگ پدرم چیزی نداشتم و پدرم انسان نیکوکار و اهل بخشش بود. زمانی که از دنیا می رفت به من گفت: پسرم من درست است مال دنیای زیادی از خود باقی نمی‌گذارم ولی خدای بزرگی دارم که تو را به او و امید و کرمش می‌سپارم. پدرم از دنیا رفت در حالی که از او به من فقط 5 سکه طلا ارث رسیده بود. با این 5 سکه در بازار می‌رفتم ، مرد ثروتمندی را دیدم که از مرد فقیری باغی خریده بود که چشمه آن خشک شده بود و ثروتمند به زور می‌خواست باغ را پس بدهد ولی فقیر نداشت. باغ را به 20 سکه خریده بود ولی به 5 سکه پس می‌داد که فقیر هیچ در بساط نداشت. جلو رفتم و 5 سکه دادم و خریدم تا آبروی آن مرد فقیر را حفظ کنم. همه مرا مسخره کردند و گفتند: باغی که چشمه آن خشک شده است ، بیابان است. چون به باغ رسیدم ، دست به دعا برداشتم که خدایا از فضل خود بی‌نیازم کن. صبح دیدم سنگ بزرگی که در وسط باغ بود، کنار رفته و چشمه‌ای پدید آمده است. این معجزه در شهر پیچید و آن مرد ثروتمند مرا راضی کرد به 100 سکه که آن باغ را بفروشم. من فروختم. بعد از چند روز سنگ برگشت و چشمه خشک شد و آن مرد ثروتمند مجبور شد به 10 سکه آن باغ را به من بفروشد. من خریدم. 90 سکه داشتم که مالکان باغ‌های مجاور باغ من، مرا انسان درویش مسلکی دیدند و باغ‌های خود از ترس خشکسالی ، ارزان به من فروختند و من که لطف خدا را در قبال نیت خیر دیده بودم، همه را به امید خدا خریدم و بعد از چند روز دوباره چشمه جوشان شد و این همه باغ به خاطر 5 سکه ارث پدری و توکل پدرم در زمان مرگش به خداست. ندا آمد ای موسی(ع) به بیابان برو. مردی دید که تا گردن در ماسه خود را پنهان کرده بود، علت را پرسید. مرد گفت: پدر من ثروتمندترین مرد شهر بود، زمان مرگش من گریه می کردم ، مشتی بر گردن من کوبید و گفت: فرزند، مرد ثروتمندی چون من گریه نمی‌کند، حتی خدا هم به تو چیزی ندهد، پدرت آن قدر باقی گذاشته است که 10 نسل کاری نکنید و بخورید. سالی نکشید همه ثروت من بر باد رفت و اکنون دو سال است حتی لباسی بر تن هم ندارم و از ترس طلبکاران در ماسه‌های بیابان از شرمم پنهان شده‌ام. شب‌ها در تاریکی چون حیوانات بیرون می‌روم و شکاری می‌کنم و روزها برای حفظ بدنم از سرما در ماسه‌ها پنهان می‌شوم. ندا آمد ای موسی (ع) آن جوان صاحب باغ بی‌کرانه، نعمت من برای پدری بود که کار نیک کرد و بخشش به خاطر من به فقرا نمود و زمان مرگش جز چشم امید به کرم من چیزی در بساط نداشت. و این‌که می‌بینی، سزای کسی است که ثروت خود را نبخشید و سهم فقرا را نداد به امید این که فرزندانش بعد او از ثروت او بی‌نیاز شوند. به آن جوان صاحب باغ بگو، پدرت با من معامله کرد و من کسی هستم که یا با بنده‌ام تجارت نمی کنم و رهایش می کنم و یا اگر تجارت کنم، چه بخواهد چه نخواهد، غرق نعمتش می‌کنم، حتی هر چه را می‌بخشم او ببخشد، باز از سیل رحمت و ثروت من نمی‌تواند خود را رها سازد. و به این جوان هم بگو، دیگر بر ثروت هیچ‌کس تکیه نکند و توبه کند و یقین کند جز من کسی نمی‌تواند ببخشد چنانچه جز من کسی هم نمی‌تواند بگیرد. نیز ، بداند اگر توبه نکند ،بادی می‌فرستیم تا ماسه‌ها را از کنار بدن او بردارد، تا از سرما بمیرد. آن‌گاه قدرت ستر و پوشاندن عورت خود را حتی نخواهد داشت. ‌‌‎‌ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌@andishehraz
۶ اسفند ۱۴۰۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۶ اسفند ۱۴۰۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۶ اسفند ۱۴۰۱
خانمه پشت فرمون بود چراغ سبز شد نرفت ، زرد شد نرفت ، قرمز شد نرفت افسره رفت کنار ماشینش و گفت خانم شرمنده ما همین سه رنگ و داریم پسندتون نشد؟ 😂😂
۶ اسفند ۱۴۰۱
۶ اسفند ۱۴۰۱
۶ اسفند ۱۴۰۱
اندیشه ورزان بصیرت راز
با سلام این گلهای زیبا تقدیم به تک به تک اعضای گروه
۶ اسفند ۱۴۰۱
۶ اسفند ۱۴۰۱
۶ اسفند ۱۴۰۱