eitaa logo
اندیشه ما
668 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
188 ویدیو
20 فایل
💢 پایگاه ارائه قرائت محققانه و متناسب زمان از آموزه‌های اصیل اسلامی 🌐 نشانی سایت: andishehma.com 📲ارتباط با دبیر خبر و مدیر کانال ارسال مطالب، نقد و پیشنهادات و مسئول بارگذاری مطالب: @ad_andishemaa
مشاهده در ایتا
دانلود
زیارت جامعه.mp3
59.99M
🎙آیت الله محمد سروش محلاتی ♦️سخنرانی بمناسبت شهادت امام هادی (علیه السلام) 🔷زیارت جامعه مرامنامه شیعیان علوی🔷 🌐 اندیشه ما
✅ در باب اهمیت کتاب جمع میان آرای دو فیلسوف اثر فارابی 🎙 مهدی فدایی مهربانی 🔴 فارابی به لحاظ عملی نیز در زندگی اش پیرو عقاید فلسفی اش بود؛ اگر در میان فلاسفۀ اسلامی چند فیلسوف را بتوان به عنوان کسانی نام برد که حقیقتاً در عمل فارغ از رنگ و لعاب دنیا بودند، فارابی را باید یکی از آنها دانست. او آنچه به لحاظ عقلی بدان رسیده بود را در زندگی خود عملی می کرد. موسیقی را ارج می نهاد و در آن رساله ای نگاشت، و در عمل نیز ساز می نواخت. چنان اهل زهد و تأمل و ساده زیستی بود که می گفتند او یادآور قدمای فلاسفه است. با اینکه سیف الدوله برای وی مقرری بسیار بالایی از بیت المال در نظر گرفته بود، او از دریافت آن خودداری می کرد و تنها چهار درهم آن هم برای تأمین قوت روزانه اش قناعت می کرد. همۀ اینها در حالی بود که او دانشمندترین فرد زمانه اش بود و می توانست زندگی متمولی داشته باشد. 🔴 فارابی به راستی موسس فلسفۀ اسلامی و از اساطین علم و حکمت است. گسترۀ دانش وی در علوم مختلف را در آثار متعددش می توان شاهد بود. نگاه افسانه ای در مورد فارابی این است که او علاوه بر ترکی و فارسی که زبان های مادری او محسوب می شدند، قریب به هفتاد زبان می دانسته است، اما بدیهی است که چنین نگاهی آغشته به اغراق است. قراین نشان از آن دارد که فارابی علاوه بر ترکی که بدان سخن می رانده، و فارسی که زبان ملّی اش بوده، عربی، لاتین، یونانی و سریانی را نیز می دانسته است. 🔴 حنا الفاخوری و خلیل جر در تاریخ فلسفه در جهان اسلامی آورده اند: «فلسفۀ فارابی آمیزه ای است از حکمت ارسطویی و نوافلاطونی که رنگ اسلامی و به خصوص شیعی اثناعشری به خود گرفته است.» به زعم آنان بین فارابی شیعی و دیگر فلاسفۀ شیعه با نام اخوان الصفا در مورد اینکه حقیقت واحد است و در باطن وحدت حاکم است و اختلاف مذاهب و آرا امری صوری و ظاهری است هماهنگی وجود دارد. به زعم اخوان الصفا نیز حقیقت چیزی است که جز عده ای از حکمای راسخ در علم بدان دست نمی یابند. به زعم آنها، تمایلات شیعی فارابی را می توان از آنجا فهمید که او گام در وادی سوق دادن فلسفه به سمت سیاست- که راهِ همۀ پیروان تشیع برای سرنگون ساختن قدرت حاکمه و اقامۀ نظام سیاسی با محوریت امام است- برداشت. به زعم آنها ایدۀ فارابی در مورد رئیس اول، همان ایدۀ شیعی امامِ هادی و مهدی است که رنگ و بوی فلسفی و نوافلاطونی یافته است. 🔴 در میان بیش از صد اثر فلسفی فارابی که امروزه بخش کمی از آنها به دست ما رسیده است، احصاء العلوم از جهات بسیاری یکی از مهمترین آثار فارابی است که در آن، جدای از احصاء و تقسیم بندی علوم مختلف زمانه اش، تعریف خویش از فلسفه را نیز ارایه داده است. او طبقه بندی هشت گانه ای از علوم مختلف را آورده است که عبارتند از: علم لغت، منطقیات، ریاضیات، طبیعیات، الهیات، سیاسات، فقه و کلام. هریک از اینها تقسیمات خاص خود را دارند که برخی به اقتباس از حکمای مورد نظر است و برخی ابداعی است. مثلاً منطق شامل تقسیم بندی هشت گانه ای می شود که همان تقسیم بندی ارسطویی در ارغنون است، یعنی: مقولات (قاطیغوریاس)، عبارت (باری ارمنیاس)، قیاس (آنالیطوقای اول)، برهان (آنالیطوقای ثانی)، جدل (طوبیقا)، مغالطه، خطابه (ریطوریقا)، شعر (بوطیقا). 🔴 در نهایت، به رغم همۀ شهرت فلسفی فارابی، نباید از شخصیت عرفانی وی غافل شد؛ اگرچه فارابی دارای گرایشات صوفیانۀ جدی در زندگی شخصی اش بود، باید به گرایشات عرفانی وی در آثارش فلسفی اش نیز اشاره کرد؛ گرایشی که از جانب کسانی چون پل کراوس مورد غفلت قرار گرفته است، تنها بدان جهت که فارابی را شخصیتی صرفاً مشایی مسلک با آرای سیاسی در نظر آورده اند و از همین روی انتساب فصوص الحکمه بدو را بی وجه دانسته اند. بدیهی است که این تصویر کلیشه ای از فارابی به عنوان یک فیلسوف مشایی تا چه میزان می تواند دور از واقعیت باشد. حقیقت این است که فارابی، این فیلسوفِ همعصر با منصور حلاج، یک نوافلاطونی با گرایشات قوی عرفانی است که این گرایش او در جای جای آثارش به چشم می خورد. 🔴 شاید اینکه دلیل تلاش فارابی برای جمع میان افلاطون و ارسطو را گرایشات باطنی او بدانیم، چندان خالی از وجه نباشد. او به نوعی حکمت خالده باور داشت که حقیقتی ازلی است و فیلسوف حقیقی باید بدان دست یابد. آن فلسفۀ حقیقی را باید با دشواری های بسیار و اتصال به عقل فعال به دست آورد، و انتقال آن نیز جز به صورت خفیه نگارانه و رمزی مقدور نیست. بدین ترتیب فلسفه دارای باطنی است که جز بر اهلش مکشوف نیست و تنها فلاسفۀ حقیقی بدان دسترسی دارند. باطن تمام کثرت ها یکی است که آن نیز به لحاظ فلسفی قابل وصول است. پیامبر به روش وحیانی و فیلسوف به شیوۀ عقلانی بدان دسترسی دارند ..... 🔻 جهت مطالعه این مطلب در سایت به لینک زیر مراجعه فرمایید: https://andishehma.com/56321-2/ 🌐 اندیشه ما
✅ حقوق شهروندی از نگاه آیت‌الله العظمی سیستانی 🎙 محمدهادی زاهد غروی 🔴 اندیشه آیت‌الله سیستانی در موضوع حقوق شهروندی، با بازتاب اصول آیت‌الله نایینی، نشان‌دهنده پیوند میان گفتمان مشروطه‌خواهی و رویکرد نوین حقوقی است. این دیدگاه تأکید دارد که حکومت، قانون‌گذاری و حقوق شهروندی باید بر مبنای عدالت، برابری و کرامت انسانی تنظیم شود. 🔴 داستان مشروطه و نزاع فقهی فقهای موافق و مخالف هر چند در آن دوره بحث داغ محافل و حوزه‌های علمیه بود، اما پس از مدتی فروکش کرد و با آغاز سلطنت پهلوی می‌رفت که به فراموشی سپرده شود، اما با آغاز مخالفت‌های امام خمینی با محمدرضا پهلوی و تبعید ایشان به ترکیه و سپس به نجف و پرداختن ایشان به مسئله ولایت فقیه در ضمن بحث کتاب بیع شیخ انصاری و نگارش و تدوین آن به صورت کتابی با عنوان حکومت اسلامی (ولایت فقیه) و در نهایت پیروزی جمهوری اسلامی جان تازه‌ای یافت. 🔴 حقوق شهروندی از جمله مفاهیم نوظهوری است که امروزه بیشتر به آن توجه می شود. این حقوق به اعتبار شهروند بودن و عضویت در یک جامعه سیاسی و در چارچوب دولت ـ ملت مطرح است و به آن دسته از حقوقی گفته می شود که عموم مردم در برابر دولت از آن برخوردارند و متقابلاً دولت با وضع قانون و استفاده از ابزار و امکانات و اهرم قدرتی که در اختیار دارد، وظیفه تأمین آنها را عهده‌دار است. از این‌رو حقوق شهروندی دارای ابعاد فردی و اجتماعی یک شهروند می‌باشد و از سوی دیگر دارای ریشه‌های انسان‌شناختی، فلسفه سیاسی و فلسفه اخلاق می‌باشد، زیرا حقوق شهروندی مبتنی بر مبانی چهارگانه کرامت ذاتی، آزادی، مشارکت، برابری و برادری است. 🔴 آیت‌الله سیستانی در مورد نقش و جایگاه دین در قانون اساسی، نظام آموزشی و نظام قضائی عراق معتقد است که نمایندگان مردم عراق در مجلس قانون‌گذاری نقش و محدوده حضور دین را تعیین می‌کنند و قانون اساسی عراق باید مبتنی بر اصول ثابت دینی ارزش‌های اخلاقی و هنجارهای اجتماعی مردم عراق باشد و البته اصل شورا، کثرت‌گرایی احترام و پذیرش نظر اکثریت از سوی اقلیت و تغییر مسالمت‌آمیز قدرت نیز باید در قانون مورد توجه قرار گیرد. 🔴 آیت الله سیستانی در رابطه با حضور روحانیت در سیاست، قائل به حضور حداقلی، اظهار نظر کلی و عدم دخالت در امور جزئی است. و به عالمان دینی توصیه می‌کند از ورود به امور اجرایی و پذیرش پست‌های سیاسی بپرهیزند و به تبلیغ احکام دین ارشاد و هدایت مردم و کمک به آنان بسنده کنند ..... 🔻 جهت مطالعه این مطلب در سایت به لینک زیر مراجعه فرمایید: https://andishehma.com/hoghogh-shahrvandi-az-negah-ayatollah-sistani 🌐 اندیشه ما https://eitaa.com/joinchat/3881369777C45aea07034
✅ خودآگاهی علامه اقبال،منجی امت ستم‌دیده 🎙 سیدمحمود کمال‌آرا 🔴 خودآگاهی علامه اقبال،منجی امت ستم‌دیده ، اندیشمندی است که در اشعار خویش، از حکمت درآمیخته با درد و عشق و نیز عشق همراه با حکمت و خردورزی و خودباوری سخن به میان می آورد و مسیر نجات امت و جوامع ستم دیده را در خودآگاهی، خودیابی و یافتن شخصیت متعالی تعریف کرده و جامعه ی برآمده از انسان خودآگاه را به وجودی پایدار و شاهدی بیدار پیوند می دهد، علامه اقبال لاهوری چهره ی فرامرزی ضدکاپیتالیستی و ایرانی ترین غیرایرانی است. 🔴 اقبال بهترین نسخه علاج مسلمانانی که در انحطاط فکری، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی قرار گرفته‌اند را عاشورا می داند. در اندیشه‌‌ کلان تمدنی اقبال، نهضت عاشورا می‌تواند به عنوان حلقه وصل ملت‌ها قرار بگیرد. 🔴 این قیام را در گفتار، پندار، مباحث کلامی، برخورد با سیاست مداران، ارتباط تشکیلاتی، میراث فرهنگی، سنت وآداب مسلمانان تأثیرگذار میداند و قیام امام حسین را یک حرکت اصلاحی مورد تأیید قرار میدهد وآن را به هیچ زمانی محدود نمیسازد، بلکه همواره در سبک زندگی اسلامی در عرصه های کلان سیاسی و فردی تاثیرگذار می خواند و اوج تأثیرپذیری خود را این گونه به تصویر میکشاند؛ رمز قرآن از حسین آموختیم ز آتش او شعله ها اندوختیم. 🔴 از منظر علامه اقبال، دین، نوعی «خودآگاهی بالقوّه» است که در کنار «خودآگاهی عادی» قرار می‌گیرد که امکاناتی برای تجربه و تحصیل معرفت فراهم می‌آورد. اقبال گوهر دین را ایمان می‌داند و در عین حال عقل را محدودکننده یا مخالف ایمان نمی‌داند. 🔴 نظام سیاسی اجتماعی اسلام در منظومه ی فکری علامه اقبال لاهوری بیانگر این واقعیت است که قلمرو دین از قلمرو شخصی و خصوصی فراتر رفته و به مسایل اجتماعی نیز توجه دارد. لذا از منظر وی اسلام از یک طرف؛ عدالت، مساوات، برابری، آزادی، اخلاق و تهذیب نفس را مورد توجه قرار داده و از طرف دیگر تجارت، رفاه، جنگ، صلح، امنیت و حکومت را برای جامعه اسلامی خواستار است. 🔴 باید تاکید کرد که علامه حکومت را ملزم به اجرای احکام دین نمی داند و تنها آن چه از نظر وی اهمیت دارد تطابق روش‌های اجرایی با ارزش‌های دینی است. این ارزش‌های دینی در واقع ارزش‌های عام بشری می باشد که در همه ی مکان‌ها و زمان‌ها قابلیت تحقق را دارند. 🔴 اقبال تحول اجتماعی را حاصل رابطه ی متقابل مردم و حکومت بر یکدیگر دانسته اما در این میان تاکید وی بر تحول انسانی می باشد. از این رو است که اقبال، سیاست فرعونی را مبتنی بر تخریب جان و جهان وکشاندن مردم به بند و زنجیر، استبداد و جایگزینی رذایل به جای فضایل می داند و سیاست نبوی را برپایه تعمیر جان و جهان، آزاد کردن مردم از غل و زنجیرهای فکری و سیاسی، آزادی و نتیجتا جایگزینی فضایل به جای رذایل معنا می کند ..... 🔻 جهت مطالعه این مطلب در سایت به لینک زیر مراجعه فرمایید: https://andishehma.com/eqballahuri/ 🌐 اندیشه ما https://eitaa.com/joinchat/3881369777C45aea07034
✅ سوریه جدید؛ اسلام‌گرایی، مدرنیسم و تنوع قومی 🎙 دکتر محمد مسجدجامعی 🔴 وضعیت سوریه در سال‌های اخیر، به‌ویژه از اواسط دهه گذشته، بسیار ناپایدار بود. این ناپایداری در ابعاد مختلف، به‌ویژه در حوزه معیشتی، مشهود بود. 🔴 پس از ورود اعراب، نخستین امپراتوری اسلامی آن‌گونه که مستشرقین و بعضا برخی از اعراب می‌گویند، در سوریه شکل گرفت. سیاست‌های امویان با عباسیان، که مرکز خلافت‌شان بغداد بود، تفاوت‌های بسیاری داشت. منطقه شام، شامل سوریه، اردن، لبنان و فلسطین (که اسرائیل نیز بخشی از آن است)، با توجه به تاریخ پرفرازونشیب خود و سیاست‌های امویان، به‌ویژه معاویه، از نظر مذهبی و دینی با سایر مناطق تفاوت‌هایی داشته و دارد. 🔴 اقلیت‌های سوریه را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد: گروه‌هایی با پیشینه قبل از اسلام، مانند مسیحیان که بسیار متنوع هستند، و گروه‌هایی که پس از اسلام شکل گرفته‌اند، مانند اهل سنت، علوی‌ها، دروزی‌ها و شیعیان اثناعشری. مسیحیان سوریه به کلیساهای مختلف تعلق دارند و این تنوع مذهبی در دوره‌های مختلف تاریخی، از جمله تحت تأثیر مبلغان مسیحی از قرون ۱۸ و ۱۹ به بعد، بیشتر شده است. 🔴 حزب بعث در بستر تاریخی خاصی شکل گرفت. این حزب، که توسط میشل عفلق و صلاح‌الدین بیطار (هر دو مسیحی) تأسیس شد، ایدئولوژی‌ای مبتنی بر قومیت عربی، وحدت عربی و نوعی سوسیالیسم را ترویج می‌کرد. این ایدئولوژی در دهه‌های ۵۰ و ۶۰ میلادی جاذبه زیادی پیدا کرد و در نهایت به قدرت رسید و یکی از ترقیخواه‌ترین احزاب در آن دوره تاریخی به‌شمار می‌آمد. 🔴 منطقه شام از همان ابتدا تحت تأثیر سیاست‌های معاویه و امویان قرار داشت و این تأثیر همچنان ادامه دارد. معاویه و خاندان اموی در این منطقه احترام ویژه‌ای دارند و این علاقه در دوره معاصر نیز با ظهور ناسیونالیسم عربی دوباره برجسته و تقویت شده است. این ناسیونالیسم عمدتا متکی برتاریخ اموی‌ها است. این نقطه از تاریخ برای طرفدارانش آن مقدار مهم بود که رییس‌جمهور اسبق عراق، عبدالسلام عارف، که به‌شدت گرایش ناسیونالیستی داشت هم بدان افتخار می‌کرد ..... 🔻 جهت مطالعه این مطلب در سایت به لینک زیر مراجعه فرمایید: https://andishehma.com/new-syria/ 🌐 اندیشه ما https://eitaa.com/joinchat/3881369777C45aea07034
✅ امام هادی وتفسیر کل قرآن 🎙 آیت الله العظمی جوادی آملی 🔴 فقط قرآن کریم همسان و همتای اهل بیت عصمت و طهارت(ع) است. قرآن، تفسیری دارد که مفسّران فراوانی به این نعمت نایل شدند اما ولایت، تفسیر می‌خواهد.آن روایت‌ها و جمله‌های کوتاه که امامت و ولایت را شرح می‌دهد آنها لازم بود ولی کافی نبود. 🔴 وجود مبارک امام دهم امام هادی(ع) امامت و ولایت را تفسیر کرده است این زیارت نورانی جامعه کبیر به منزله تفسیر امامت است. یعنی همان‌طوری که قرآن، احتیاج به تفسیر دارد امامت هم احتیاج به تفسیر دارد که هر کدام از ائمه(ع) یک آیه یا چند آیه قرآن را تفسیر کردند، ولی وجود مبارک امام هادی کلّ قرآن را تفسیر کرد، چون عترت و قرآن همتای هم هستند. 🔴 وجود مبارک حضرت هادی(ع)، گذشته از آن مشکلات سیاسی که با آنها روبرو بود یک بار سنگینی روی دوش امام دهم و امام یازدهم بود. آنها می‌خواستند مردم را، امت اسلامی را، جامعه قرآنی را با یک حقیقت تازه‌ای آشنا کنند و آنها را آماده کنند، بگویند امام دوازدهمی هست که کسی او را نمی‌بیند، یک غیبت کوتاه دارد، یک غیبت طولانی دارد، ممکن است هزارها سال طول بکشد ..... 🔻 جهت مطالعه این مطلب در سایت به لینک زیر مراجعه فرمایید: https://andishehma.com/emam-hadi-va-tafsir-kol-quran 🌐 اندیشه ما https://eitaa.com/joinchat/3881369777C45aea07034
✅ فقه اخلاق یک باب فقهی نیست 🔴 فقه اخلاق یک باب فقهی نیست ما از عنوان فقه اخلاق، دو تعبیر را می‌توانیم مطرح کنیم. تعبیر اول این است که فقه اخلاق یعنی فقهی که در آن فقه مسائل اخلاقی فراوانی موجود است. در این زمینه، مسائل فراوانی قابل‌طرح است و در فقه اسلامی موجود است و موج می‌زند. فقه اسلامی، فقهی است که ذاتاً هویت اخلاقی دارد؛ و اگر از منظر دیگری نگاه کنیم، فقه اسلامی ماهیت و هویت سیاسی دارد؛ و از حیث حقوقی که نگاه کنیم فقه اسلامی هویت حقوقی دارد ایجاد دانش 🔴 تعبیر دوم از فقه اخلاقی، یعنی اخلاقی را مطرح کنیم که همه زوایای آن فهم بشود؛ اخلاق به‌صورت درونی، اجتماعی و روانی مبتنی بر کتاب و سنت و عقل و ساختمان عظیم فقه، مطرح شود. 🔴 هر کدام از این دو تعبیر را اگر بخواهیم ملاک قرار بدهیم باید بگوییم که اخلاق اولاً در ساختمان عظیم فقه نهفته شده؛ لذا فقه اخلاقی، یعنی فقهی که در آن اخلاق وجود دارد. این یک تعبیر. تعبیر دیگر هم اخلاقی است که باید همه زوایای آن با روش‌های فقهی و متدهای فقاهتی مورد تبیین و تشریح و تبویب و تنظیم و تخریج قرار بگیرد و اوج و کمال پیدا کند. 🔴 ما فقه اخلاق را به‌عنوان یک امر هویتی و سیستمی در نظر می‌گیریم؛ یعنی اندام و ساختار و ساختمان فقه اسلامی، ساختمانی است که ایجاب می‌کند ما این ساختمان را از منظر فقهی نگاه بکنیم که متأسفانه چنین کاری صورت نگرفته است؛ یعنی ما ندیدیم کسی فقه اسلامی را با رویکرد اخلاق‌مدارانه مورد بررسی قرار دهد. 🔴 فقه اخلاق، مبتنی بر چند مسئله است: 1️⃣ مسئله اول، طراحی مطالعاتی و طراحی رشته است، آن هم به‌وسیله افراد متخصص و جامع‌نگر و کسانی که به همه مسائل فقهی توجه دارند. باید همه فقه از این زاویه به‌عنوان فقه اخلاق طراحی بشود. 2️⃣ مسئله دوم این است که افراد ملا و باسواد و اهل تحقیق و پژوهشی در این زمینه تشریک‌مساعی کنند تا این کار انجام بگیرد. 3️⃣ مسئله سوم همان مبانی فقه است. باید مبانی اجتهادی فقه را در نظر بگیریم. مثلاً عرف، کتاب، سنت، عقل، نیازهای روز، ساختار اخلاق اقتصاد اسلامی، روابط زوجین و امثال‌ذلک می‌تواند مبنا باشد. باید تعاضدهای فقه و اخلاق و قلمروهای مشترک فقه و اخلاق و وحدت هدف و موضوع فقه و اخلاق را ملاک قرار دهیم و فقه اخلاق را از این زاویه تبیین و تثبیت کنیم. چنانکه بین فقه و عقیده رابطه برقرار است، بین عقیده و اخلاق هم رابطه برقرار است و می‌توان این را در فقه ملاحظه کرد ..... 🔻 جهت مطالعه این مطلب در سایت به لینک زیر مراجعه فرمایید: https://andishehma.com/fegh-akhlagh3/ 🌐 اندیشه ما eitaa.com/joinchat/3881369777C45aea07034
✅ زیارت جامعه کبیره امام هادی(ع)، مرامنامه شیعیان علوی 🎙 آیت‌الله محمد سروش محلاتی 🔻 برای داوری درباره مضامین زیارت جامعه، چند روش وجود دارد: 1️⃣ روش اول: ارجاع این مسئله به علما و درخواست فتوا از آنهاست. مثلاً برای مسائل فقهی از فقیه فتوا می‌گیریم و برای مسائل مرتبط با معارف و جایگاه امامت، از عالمی که تخصص در این معارف دارد، سؤال می‌کنیم. برای نمونه، می‌توان به استفتائات آیت‌الله منتظری اشاره کرد که در مورد ولایت تکوینی بحث کرده و به زیارت جامعه نیز استناد کرده‌اند. ایشان در پاسخ به سؤالی در این باره بر جمله «بِكُمْ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ/ یعنی به واسطه شما خداوند از آسمان باران را می‌فرستد» تأکید کرده‌اند. در استفتائات مرحوم آیت الله تبریزی نیز از این موارد وجود دارد. 🔴 اما این روش قابل قبول نیست، زیرا اخذ فتوا و تقلید تنها در فروع عملی مجاز است و در مسائل اعتقادی، مانند توحید و نبوت، جایی برای تقلید وجود ندارد. قرآن کریم نیز بر این نکته تأکید دارد که در مسائل بنیادین اعتقادی نباید تقلید نمود و اساساً به همین دلیل یهود و نصارا را تخطئه نموده است. در اینجا نیز، روشن شدن جایگاه معنوی امام(ع) در آفرینش قابل تقلید نیست. 2️⃣ روش دوم: سکوت درباره این موضوع است. برخی از علما و بزرگان مانند مرحوم آیت‌الله بهشتی بر این باور بودند که تحلیل عمیق عقلی درباره این موضوعات در وسع و توان ما نیست. این کار نیازمند تخصص و مقدمات خاصی است که در دسترس عموم مردم نیست. بنابراین نباید درصدد پیگیری اسرار زیارت جامعه بود. اگر کسی اعتقاد و باوری دارد و می‌خواهد آن را بخواند، باید به او احترام گذاشت. در نتیجه، بررسی عمیق مضامین زیارت جامعه نیازمند تخصص و دقت بیشتری است که ممکن است برای عموم مردم امکان‌پذیر نباشد. 🔻 راه اول که مورد قبول نیست. راه دوم هم قابل پذیرش نیست. آیا راه دیگری برای پرداختن به این نوع مسائل وجود دارد؟ یک راه میانه‌ای را می‌توان پیشنهاد داد که مانند راه اول سر از تقلید در نمی‌آورد و نه مانند راه دوم که هرچند تحقیق است، ولی فراتر از ظرفیت ما است. آن راه میانه این است که کلیت مضمون زیارت جامعه را با اسناد و منابع معتبر دست اول مقایسه کنیم و بررسی کنیم که آیا سازگار است یا نه. همین سازگاری با اصول و مبانی، بر أساس مدارک متقن، موجب اطمینان خاطر ما خواهد شد 🔴 اگر بخواهیم از زیارت جامعه فراتر برویم، ابتدا به نهج البلاغه و سپس به قرآن کریم خواهیم رسید. آیا معارف موجود در زیارت جامعه در نهج البلاغه نیز وجود دارد؟ آیا امیرالمؤمنین ادعای چنین علومی را در نهج البلاغه داشته‌اند؟ اگر پاسخ مثبت باشد، انطباق و حمایتی از أمثال زیارت جامعه صورت خواهد گرفت ..... 🔻 جهت مطالعه این مطلب در سایت به لینک زیر مراجعه فرمایید: https://andishehma.com/ziyarat-jame-kabire/ 🌐 اندیشه ما https://eitaa.com/joinchat/3881369777C45aea07034
♦️وجدان محاسبه‌جو و روح انتقادپذیر ✍🏻استاد علی‌ کرمی‌‌ فریدنی 🔰از امام هادی(ع) گزارش شده است که در جهت انگیزش به نقد و نظارت سازنده در زندگی و ساختن روحیه‌ی نقد‌خواهی و نظارت‌پذیری و شفّافیت، به ویژه در کار قضاوت و مدیریت و حکمرانی به برخی از دوستانش فرمود: عَاتِب فُلاَناً وَ قُل لَهُ: اِنَّ اللهَ اِذَا اَرَادَ بِعَبـدِِ خَیــراً اذَا عُوتِبَ قَبِلَ؛ فلانى را به خاطر کم‌کاری در انجام برخی از وظایف‌ یا وانهادن آن، مورد نقد و سرزنش قرار ده و به او بگو: خدای مهربان هنگامی‌که خوبی و نیکی و سعادت را برای انسانی بخواهد، هرگاه مورد نقد و نکوهش قرار گیرد، آن نقد و نکوهش را با روح بلند و سعه‌ی صدر می‌پذیـرد و درصـدد جبـران کاستی‌های خـود بـر خواهد آمـد. ⭕️گفتنی است که هشدار و سرزنش سنجیده وحکیمانه و بجا، گونه‌ای نقد و نظارت و شفّافیت‌خواهی است، و در برابر آن، انتقاد‌پذیری و نظارت‌خواهی و محاسبه‌جویی و تلاش در جهت جبران عیوب و رفع کاستی‌ها، موفقیتی است بزرگ از جانب خدا برای انسان، به‌ویژه برای صاحبان قدرت و فرصت و امکانات، اگر آگاه باشند و بتوانند با توسعه‌ی نگاه و شخصیت، ارزش این نعمت گرانبها را بدانند و به آن بها دهند و نه هزینه‌ای گزاف بتراشند.* ⭕️اما دریغ و درد که هم آستانه‌ی تحمل ما شهروندان در برابر هدیه‌ی نقد‌ و نظر و نظارت و پاسخگو خواستن در برابر گفتار و کردارها کوتاه است و هم از حکومت بسی کوتاه‌تر است تا جایی که تحمل رسانه‌های مستقل و نظارت و انتقاد و چون وچرای شهروندان و مطالبه‌ی پاسخگویی و شفافیت‌خواهی و نظارت را ندارد و برای چون وچرا و اعتراض منطقی و آرام و خشونت‌پرهیز شهروندان دغدغه‌مند و اندیشمندان دلسوز نیز، هزینه و جریمه‌ی سنگین تحمیل می‌کند وگرنه چه نیازی به سانسور و اختناق و تهدید و یا داشتن زندانی سیاسی و احکام سنگین و محیّر العقول و یا به زندان بردن زنان و مردان فرهیخته و خیرخواه و وطن‌دوستی که اندیشه‌ای جز اصلاح امور و روش عادلانه و رعایت‌شدن کرامت انسان و حقوق بشر را ندارند؟* ⭕️از خدا بخواهیم که روح پذیرش نقد و اراده و همّت اصلاح و روش ساماندهی عدالت‌ساز و کرامت‌بان و حقوق بشری به همه‌ی ما ارزانی دارد و ما را در جهت اصلاح خود مدد کند، ان‌شاءالله. ◾️◾️◾️با تسلیت شهادت جانسوز امام هادی(عليه‌السلام)◾️◾️◾️ ۱.نگاهی نو به زندگی امام هادی علیه‌السلام، ص ۲۹۴/ از همین قلم 🌐 اندیشه ما https://eitaa.com/joinchat/3881369777C45aea07034
نسبت جرم و گناه.mp3
19.92M
⭕️ نسبت جرم و گناه 🎙 نظریه‌پرداز: 🔹 استاد سید جواد ورعی 🎙 ناقد: استاد مصطفی اسکندری 🌐 اندیشه ما @andishemaa @fahiminst
🔴طیف سنتی حوزه و متدینین برای پذیرش مرجعیت زنان آماده نیستند 🎙آیت الله سید مجتبی نورمفیدی ♦️اصل اینکه زنان در طول تاریخ اسلام و تشیع، در قالب‌های مختلف مرجع مراجعات بوده‌اند، همواره وجود داشته و با شواهد تاریخی متقن قابل اثبات است در یک برهه‌ای بعد از دوره اول که برخی زنان به عنوان محدث، راوی یا به عنوان مبیّن احکام و معارف بوده‌اند، برخی به مرحله اجتهاد رسیده‌اند و خودشان توانایی استنباط احکام شرعی را از منابع دینی پیدا کرده‌اند؛ اینها هم تعداد قابل توجهی هستند ♦️مرجعیت به معنای افتاء و تقلید از صاحب فتوا چه‌بسا طی چند قرن اخیر مورد بحث واقع شده است. به علاوه در قرون اخیر، مرجعیت ملازم و مقارن شده با زعامت، لذا ما باید بین این دو تفکیک قائل شویم. یک وقت منظور از مرجعیت، افتاء و فتوا دادن است که به تبع آن مسئله تقلید مطرح می‌شود؛ یک وقت مرجعیت به معنای مذکور به اضافه تصدی امور شیعیان و تصدی امور عامه است؛ این به یک معنا شاید خیلی سابقه طولانی تاریخی نداشته باشد، بلکه در قرون اخیر پیدا شده است. البته در کنار اینها مسئله دیگری هم داریم و آن هم ولایت زنان است؛ یعنی اینکه مثلاً یک زن بخواهد به عنوان ولی‌فقیه مطرح شود. لذا اینجا باید چند مسئله را از هم تفکیک کرد ♦️ عمده ادله جواز افتاء و فتوا دادن، یک سری آیات و روایات است که اطلاق آنها شامل زنان هم می‌شود؛ یا مثلاً سیره عقلا مبنی بر رجوع جاهل به عالم؛ اگر ما این اطلاقات را پذیرفتیم و مقیدی برای آن وجود نداشته باشد، یا مثلاً رادعی نسبت به سیره عقلا در خصوص زنان نباشد (که علی الظاهر نیست) دیگر فرقی نمی‌کند بین اینکه افتاء برای زنان باشد یا برای مردان. لذا به مقتضای ادله جواز افتاء، نمی‌توانیم محدودیتی برای تقلید مردان قائل شویم؛ مخصوصاً اگر فرض کنیم یک زنی پیدا شود که اعلم باشد و ما قائل به وجوب تقلید از اعلم باشیم. بله، در خصوص مسائل زنانه ممکن است به یک جهت توجه کنیم و آن اینکه از نظر موضوع‌شناسی که نقش مهمی در استنباط دارد و اگر موضوع به درستی شناخته نشود استنباط راه کج را طی می‌کند، طبیعتا از این جهت زنان حتما در یک مرتبه بالاتری هستند و برای جواز تقلید شاید از جهاتی رجحان داشته باشند ♦️به نظر می‌رسد فضای اجتماعی در دایره متدینین سنتی برای مرجعیت زنان چندان آماده نیست؛ عدم پذیرش در میان این طیف ریشه‌ها و دلایلی دارد که تا حدودی طبیعی به نظر می‌رسد. اما ما در مرحله گذار به‌سر می‌بریم و تغییر ذهنیت‌ها مخصوصا در مقاطعی زمان می‌برد و احتیاج به کار دارد. ♦️در مورد حوزه خواهران، من این را بارها به مناسبت‌های مختلف گفته‌ام که حوزه‌های علمیه خواهران در شرایط کنونی و با برنامه‌هایی که اکنون اجرا می‌کنند، متأسفانه از این ظرفیت کاسته‌اند. البته شاید این فضا در قم فراهم‌تر باشد اما حوزه‌های علمیه خواهران در شهرستان‌ها با توجه به برنامه‌هایی که برای آنها در نظر گرفته شده، یک مقداری از این جهت ضعف دارند. مکررا به مسئولین حوزه‌های علمیه خواهران توصیه کرده‌ام در کنار برنامه‌هایی که در سطح دو، سه و چهار دارند که یک مجموعه از آگاهی‌ها را به زنان می‌دهند، راه متداول تحصیل در حوزه‌های علمیه که در حوزه علمیه آقایان جریان دارد را برای خواهرانی که می‌خواهند مسیر اجتهاد را طی کنند، باز نگه دارند تا ما بتوانیم آن خروجی مورد نظر را داشته باشیم 🔻 جهت مطالعه این مطلب در سایت به لینک زیر مراجعه فرمایید: https://andishehma.com/400705-2/ 🌐 اندیشه ما https://eitaa.com/joinchat/3881369777C45aea07034
🔴طیف سنتی حوزه و متدینین برای پذیرش مرجعیت زنان آماده نیستند 🎙آیت الله سید مجتبی نورمفیدی ♦️اصل اینکه زنان در طول تاریخ اسلام و تشیع، در قالب‌های مختلف مرجع مراجعات بوده‌اند، همواره وجود داشته و با شواهد تاریخی متقن قابل اثبات است در یک برهه‌ای بعد از دوره اول که برخی زنان به عنوان محدث، راوی یا به عنوان مبیّن احکام و معارف بوده‌اند، برخی به مرحله اجتهاد رسیده‌اند و خودشان توانایی استنباط احکام شرعی را از منابع دینی پیدا کرده‌اند؛ اینها هم تعداد قابل توجهی هستند ♦️مرجعیت به معنای افتاء و تقلید از صاحب فتوا چه‌بسا طی چند قرن اخیر مورد بحث واقع شده است. به علاوه در قرون اخیر، مرجعیت ملازم و مقارن شده با زعامت، لذا ما باید بین این دو تفکیک قائل شویم. یک وقت منظور از مرجعیت، افتاء و فتوا دادن است که به تبع آن مسئله تقلید مطرح می‌شود؛ یک وقت مرجعیت به معنای مذکور به اضافه تصدی امور شیعیان و تصدی امور عامه است؛ این به یک معنا شاید خیلی سابقه طولانی تاریخی نداشته باشد، بلکه در قرون اخیر پیدا شده است. البته در کنار اینها مسئله دیگری هم داریم و آن هم ولایت زنان است؛ یعنی اینکه مثلاً یک زن بخواهد به عنوان ولی‌فقیه مطرح شود. لذا اینجا باید چند مسئله را از هم تفکیک کرد ♦️ عمده ادله جواز افتاء و فتوا دادن، یک سری آیات و روایات است که اطلاق آنها شامل زنان هم می‌شود؛ یا مثلاً سیره عقلا مبنی بر رجوع جاهل به عالم؛ اگر ما این اطلاقات را پذیرفتیم و مقیدی برای آن وجود نداشته باشد، یا مثلاً رادعی نسبت به سیره عقلا در خصوص زنان نباشد (که علی الظاهر نیست) دیگر فرقی نمی‌کند بین اینکه افتاء برای زنان باشد یا برای مردان. لذا به مقتضای ادله جواز افتاء، نمی‌توانیم محدودیتی برای تقلید مردان قائل شویم؛ مخصوصاً اگر فرض کنیم یک زنی پیدا شود که اعلم باشد و ما قائل به وجوب تقلید از اعلم باشیم. بله، در خصوص مسائل زنانه ممکن است به یک جهت توجه کنیم و آن اینکه از نظر موضوع‌شناسی که نقش مهمی در استنباط دارد و اگر موضوع به درستی شناخته نشود استنباط راه کج را طی می‌کند، طبیعتا از این جهت زنان حتما در یک مرتبه بالاتری هستند و برای جواز تقلید شاید از جهاتی رجحان داشته باشند ♦️به نظر می‌رسد فضای اجتماعی در دایره متدینین سنتی برای مرجعیت زنان چندان آماده نیست؛ عدم پذیرش در میان این طیف ریشه‌ها و دلایلی دارد که تا حدودی طبیعی به نظر می‌رسد. اما ما در مرحله گذار به‌سر می‌بریم و تغییر ذهنیت‌ها مخصوصا در مقاطعی زمان می‌برد و احتیاج به کار دارد. ♦️در مورد حوزه خواهران، من این را بارها به مناسبت‌های مختلف گفته‌ام که حوزه‌های علمیه خواهران در شرایط کنونی و با برنامه‌هایی که اکنون اجرا می‌کنند، متأسفانه از این ظرفیت کاسته‌اند. البته شاید این فضا در قم فراهم‌تر باشد اما حوزه‌های علمیه خواهران در شهرستان‌ها با توجه به برنامه‌هایی که برای آنها در نظر گرفته شده، یک مقداری از این جهت ضعف دارند. مکررا به مسئولین حوزه‌های علمیه خواهران توصیه کرده‌ام در کنار برنامه‌هایی که در سطح دو، سه و چهار دارند که یک مجموعه از آگاهی‌ها را به زنان می‌دهند، راه متداول تحصیل در حوزه‌های علمیه که در حوزه علمیه آقایان جریان دارد را برای خواهرانی که می‌خواهند مسیر اجتهاد را طی کنند، باز نگه دارند تا ما بتوانیم آن خروجی مورد نظر را داشته باشیم 🔻 جهت مطالعه این مطلب در سایت به لینک زیر مراجعه فرمایید: https://andishehma.com/400705-2/ 🌐 اندیشه ما https://eitaa.com/joinchat/3881369777C45aea07034