✅ امام هادی وتفسیر کل قرآن
🎙 آیت الله العظمی جوادی آملی
🔴 فقط قرآن کریم همسان و همتای اهل بیت عصمت و طهارت(ع) است. قرآن، تفسیری دارد که مفسّران فراوانی به این نعمت نایل شدند اما ولایت، تفسیر میخواهد.آن روایتها و جملههای کوتاه که امامت و ولایت را شرح میدهد آنها لازم بود ولی کافی نبود.
🔴 وجود مبارک امام دهم امام هادی(ع) امامت و ولایت را تفسیر کرده است این زیارت نورانی جامعه کبیر به منزله تفسیر امامت است. یعنی همانطوری که قرآن، احتیاج به تفسیر دارد امامت هم احتیاج به تفسیر دارد که هر کدام از ائمه(ع) یک آیه یا چند آیه قرآن را تفسیر کردند، ولی وجود مبارک امام هادی کلّ قرآن را تفسیر کرد، چون عترت و قرآن همتای هم هستند.
🔴 وجود مبارک حضرت هادی(ع)، گذشته از آن مشکلات سیاسی که با آنها روبرو بود یک بار سنگینی روی دوش امام دهم و امام یازدهم بود. آنها میخواستند مردم را، امت اسلامی را، جامعه قرآنی را با یک حقیقت تازهای آشنا کنند و آنها را آماده کنند، بگویند امام دوازدهمی هست که کسی او را نمیبیند، یک غیبت کوتاه دارد، یک غیبت طولانی دارد، ممکن است هزارها سال طول بکشد .....
🔻 جهت مطالعه این مطلب در سایت به لینک زیر مراجعه فرمایید:
https://andishehma.com/emam-hadi-va-tafsir-kol-quran
🌐 اندیشه ما
https://eitaa.com/joinchat/3881369777C45aea07034
✅ فقه اخلاق یک باب فقهی نیست
🔴 فقه اخلاق یک باب فقهی نیست ما از عنوان فقه اخلاق، دو تعبیر را میتوانیم مطرح کنیم. تعبیر اول این است که فقه اخلاق یعنی فقهی که در آن فقه مسائل اخلاقی فراوانی موجود است. در این زمینه، مسائل فراوانی قابلطرح است و در فقه اسلامی موجود است و موج میزند. فقه اسلامی، فقهی است که ذاتاً هویت اخلاقی دارد؛ و اگر از منظر دیگری نگاه کنیم، فقه اسلامی ماهیت و هویت سیاسی دارد؛ و از حیث حقوقی که نگاه کنیم فقه اسلامی هویت حقوقی دارد ایجاد دانش
🔴 تعبیر دوم از فقه اخلاقی، یعنی اخلاقی را مطرح کنیم که همه زوایای آن فهم بشود؛ اخلاق بهصورت درونی، اجتماعی و روانی مبتنی بر کتاب و سنت و عقل و ساختمان عظیم فقه، مطرح شود.
🔴 هر کدام از این دو تعبیر را اگر بخواهیم ملاک قرار بدهیم باید بگوییم که اخلاق اولاً در ساختمان عظیم فقه نهفته شده؛ لذا فقه اخلاقی، یعنی فقهی که در آن اخلاق وجود دارد. این یک تعبیر. تعبیر دیگر هم اخلاقی است که باید همه زوایای آن با روشهای فقهی و متدهای فقاهتی مورد تبیین و تشریح و تبویب و تنظیم و تخریج قرار بگیرد و اوج و کمال پیدا کند.
🔴 ما فقه اخلاق را بهعنوان یک امر هویتی و سیستمی در نظر میگیریم؛ یعنی اندام و ساختار و ساختمان فقه اسلامی، ساختمانی است که ایجاب میکند ما این ساختمان را از منظر فقهی نگاه بکنیم که متأسفانه چنین کاری صورت نگرفته است؛ یعنی ما ندیدیم کسی فقه اسلامی را با رویکرد اخلاقمدارانه مورد بررسی قرار دهد.
🔴 فقه اخلاق، مبتنی بر چند مسئله است:
1️⃣ مسئله اول، طراحی مطالعاتی و طراحی رشته است، آن هم بهوسیله افراد متخصص و جامعنگر و کسانی که به همه مسائل فقهی توجه دارند. باید همه فقه از این زاویه بهعنوان فقه اخلاق طراحی بشود.
2️⃣ مسئله دوم این است که افراد ملا و باسواد و اهل تحقیق و پژوهشی در این زمینه تشریکمساعی کنند تا این کار انجام بگیرد.
3️⃣ مسئله سوم همان مبانی فقه است. باید مبانی اجتهادی فقه را در نظر بگیریم. مثلاً عرف، کتاب، سنت، عقل، نیازهای روز، ساختار اخلاق اقتصاد اسلامی، روابط زوجین و امثالذلک میتواند مبنا باشد. باید تعاضدهای فقه و اخلاق و قلمروهای مشترک فقه و اخلاق و وحدت هدف و موضوع فقه و اخلاق را ملاک قرار دهیم و فقه اخلاق را از این زاویه تبیین و تثبیت کنیم. چنانکه بین فقه و عقیده رابطه برقرار است، بین عقیده و اخلاق هم رابطه برقرار است و میتوان این را در فقه ملاحظه کرد .....
🔻 جهت مطالعه این مطلب در سایت به لینک زیر مراجعه فرمایید:
https://andishehma.com/fegh-akhlagh3/
🌐 اندیشه ما
eitaa.com/joinchat/3881369777C45aea07034
✅ زیارت جامعه کبیره امام هادی(ع)، مرامنامه شیعیان علوی
🎙 آیتالله محمد سروش محلاتی
🔻 برای داوری درباره مضامین زیارت جامعه، چند روش وجود دارد:
1️⃣ روش اول: ارجاع این مسئله به علما و درخواست فتوا از آنهاست. مثلاً برای مسائل فقهی از فقیه فتوا میگیریم و برای مسائل مرتبط با معارف و جایگاه امامت، از عالمی که تخصص در این معارف دارد، سؤال میکنیم. برای نمونه، میتوان به استفتائات آیتالله منتظری اشاره کرد که در مورد ولایت تکوینی بحث کرده و به زیارت جامعه نیز استناد کردهاند. ایشان در پاسخ به سؤالی در این باره بر جمله «بِكُمْ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ/ یعنی به واسطه شما خداوند از آسمان باران را میفرستد» تأکید کردهاند. در استفتائات مرحوم آیت الله تبریزی نیز از این موارد وجود دارد.
🔴 اما این روش قابل قبول نیست، زیرا اخذ فتوا و تقلید تنها در فروع عملی مجاز است و در مسائل اعتقادی، مانند توحید و نبوت، جایی برای تقلید وجود ندارد. قرآن کریم نیز بر این نکته تأکید دارد که در مسائل بنیادین اعتقادی نباید تقلید نمود و اساساً به همین دلیل یهود و نصارا را تخطئه نموده است. در اینجا نیز، روشن شدن جایگاه معنوی امام(ع) در آفرینش قابل تقلید نیست.
2️⃣ روش دوم: سکوت درباره این موضوع است. برخی از علما و بزرگان مانند مرحوم آیتالله بهشتی بر این باور بودند که تحلیل عمیق عقلی درباره این موضوعات در وسع و توان ما نیست. این کار نیازمند تخصص و مقدمات خاصی است که در دسترس عموم مردم نیست. بنابراین نباید درصدد پیگیری اسرار زیارت جامعه بود. اگر کسی اعتقاد و باوری دارد و میخواهد آن را بخواند، باید به او احترام گذاشت. در نتیجه، بررسی عمیق مضامین زیارت جامعه نیازمند تخصص و دقت بیشتری است که ممکن است برای عموم مردم امکانپذیر نباشد.
🔻 راه اول که مورد قبول نیست. راه دوم هم قابل پذیرش نیست. آیا راه دیگری برای پرداختن به این نوع مسائل وجود دارد؟ یک راه میانهای را میتوان پیشنهاد داد که مانند راه اول سر از تقلید در نمیآورد و نه مانند راه دوم که هرچند تحقیق است، ولی فراتر از ظرفیت ما است. آن راه میانه این است که کلیت مضمون زیارت جامعه را با اسناد و منابع معتبر دست اول مقایسه کنیم و بررسی کنیم که آیا سازگار است یا نه. همین سازگاری با اصول و مبانی، بر أساس مدارک متقن، موجب اطمینان خاطر ما خواهد شد
🔴 اگر بخواهیم از زیارت جامعه فراتر برویم، ابتدا به نهج البلاغه و سپس به قرآن کریم خواهیم رسید. آیا معارف موجود در زیارت جامعه در نهج البلاغه نیز وجود دارد؟ آیا امیرالمؤمنین ادعای چنین علومی را در نهج البلاغه داشتهاند؟ اگر پاسخ مثبت باشد، انطباق و حمایتی از أمثال زیارت جامعه صورت خواهد گرفت .....
🔻 جهت مطالعه این مطلب در سایت به لینک زیر مراجعه فرمایید:
https://andishehma.com/ziyarat-jame-kabire/
🌐 اندیشه ما
https://eitaa.com/joinchat/3881369777C45aea07034
♦️وجدان محاسبهجو و روح انتقادپذیر
✍🏻استاد علی کرمی فریدنی
🔰از امام هادی(ع) گزارش شده است که در جهت انگیزش به نقد و نظارت سازنده در زندگی و ساختن روحیهی نقدخواهی و نظارتپذیری و شفّافیت، به ویژه در کار قضاوت و مدیریت و حکمرانی به برخی از دوستانش فرمود:
عَاتِب فُلاَناً وَ قُل لَهُ: اِنَّ اللهَ اِذَا اَرَادَ بِعَبـدِِ خَیــراً اذَا عُوتِبَ قَبِلَ؛
فلانى را به خاطر کمکاری در انجام برخی از وظایف یا وانهادن آن، مورد نقد و سرزنش قرار ده و به او بگو: خدای مهربان هنگامیکه خوبی و نیکی و سعادت را برای انسانی بخواهد، هرگاه مورد نقد و نکوهش قرار گیرد، آن نقد و نکوهش را با روح بلند و سعهی صدر میپذیـرد و درصـدد جبـران کاستیهای خـود بـر خواهد آمـد.
⭕️گفتنی است که هشدار و سرزنش سنجیده وحکیمانه و بجا، گونهای نقد و نظارت و شفّافیتخواهی است، و در برابر آن، انتقادپذیری و نظارتخواهی و محاسبهجویی و تلاش در جهت جبران عیوب و رفع کاستیها، موفقیتی است بزرگ از جانب خدا برای انسان، بهویژه برای صاحبان قدرت و فرصت و امکانات، اگر آگاه باشند و بتوانند با توسعهی نگاه و شخصیت، ارزش این نعمت گرانبها را بدانند و به آن بها دهند و نه هزینهای گزاف بتراشند.*
⭕️اما دریغ و درد که هم آستانهی تحمل ما شهروندان در برابر هدیهی نقد و نظر و نظارت و پاسخگو خواستن در برابر گفتار و کردارها کوتاه است و هم از حکومت بسی کوتاهتر است تا جایی که تحمل رسانههای مستقل و نظارت و انتقاد و چون وچرای شهروندان و مطالبهی پاسخگویی و شفافیتخواهی و نظارت را ندارد و برای چون وچرا و اعتراض منطقی و آرام و خشونتپرهیز شهروندان دغدغهمند و اندیشمندان دلسوز نیز، هزینه و جریمهی سنگین تحمیل میکند وگرنه چه نیازی به سانسور و اختناق و تهدید و یا داشتن زندانی سیاسی و احکام سنگین و محیّر العقول و یا به زندان بردن زنان و مردان فرهیخته و خیرخواه و وطندوستی که اندیشهای جز اصلاح امور و روش عادلانه و رعایتشدن کرامت انسان و حقوق بشر را ندارند؟*
⭕️از خدا بخواهیم که روح پذیرش نقد و اراده و همّت اصلاح و روش ساماندهی عدالتساز و کرامتبان و حقوق بشری به همهی ما ارزانی دارد و ما را در جهت اصلاح خود مدد کند، انشاءالله.
◾️◾️◾️با تسلیت شهادت جانسوز
امام هادی(عليهالسلام)◾️◾️◾️
۱.نگاهی نو به زندگی امام هادی
علیهالسلام، ص ۲۹۴/ از همین قلم
🌐 اندیشه ما
https://eitaa.com/joinchat/3881369777C45aea07034
نسبت جرم و گناه.mp3
19.92M
#پوشه_شنیداری
⭕️ نسبت جرم و گناه
🎙 نظریهپرداز:
🔹 استاد سید جواد ورعی
🎙 ناقد:
استاد مصطفی اسکندری
🌐 اندیشه ما
@andishemaa
@fahiminst
🔴طیف سنتی حوزه و متدینین برای پذیرش مرجعیت زنان آماده نیستند
🎙آیت الله سید مجتبی نورمفیدی
♦️اصل اینکه زنان در طول تاریخ اسلام و تشیع، در قالبهای مختلف مرجع مراجعات بودهاند، همواره وجود داشته و با شواهد تاریخی متقن قابل اثبات است در یک برههای بعد از دوره اول که برخی زنان به عنوان محدث، راوی یا به عنوان مبیّن احکام و معارف بودهاند، برخی به مرحله اجتهاد رسیدهاند و خودشان توانایی استنباط احکام شرعی را از منابع دینی پیدا کردهاند؛ اینها هم تعداد قابل توجهی هستند
♦️مرجعیت به معنای افتاء و تقلید از صاحب فتوا چهبسا طی چند قرن اخیر مورد بحث واقع شده است. به علاوه در قرون اخیر، مرجعیت ملازم و مقارن شده با زعامت، لذا ما باید بین این دو تفکیک قائل شویم. یک وقت منظور از مرجعیت، افتاء و فتوا دادن است که به تبع آن مسئله تقلید مطرح میشود؛ یک وقت مرجعیت به معنای مذکور به اضافه تصدی امور شیعیان و تصدی امور عامه است؛ این به یک معنا شاید خیلی سابقه طولانی تاریخی نداشته باشد، بلکه در قرون اخیر پیدا شده است. البته در کنار اینها مسئله دیگری هم داریم و آن هم ولایت زنان است؛ یعنی اینکه مثلاً یک زن بخواهد به عنوان ولیفقیه مطرح شود. لذا اینجا باید چند مسئله را از هم تفکیک کرد
♦️ عمده ادله جواز افتاء و فتوا دادن، یک سری آیات و روایات است که اطلاق آنها شامل زنان هم میشود؛ یا مثلاً سیره عقلا مبنی بر رجوع جاهل به عالم؛ اگر ما این اطلاقات را پذیرفتیم و مقیدی برای آن وجود نداشته باشد، یا مثلاً رادعی نسبت به سیره عقلا در خصوص زنان نباشد (که علی الظاهر نیست) دیگر فرقی نمیکند بین اینکه افتاء برای زنان باشد یا برای مردان.
لذا به مقتضای ادله جواز افتاء، نمیتوانیم محدودیتی برای تقلید مردان قائل شویم؛ مخصوصاً اگر فرض کنیم یک زنی پیدا شود که اعلم باشد و ما قائل به وجوب تقلید از اعلم باشیم. بله، در خصوص مسائل زنانه ممکن است به یک جهت توجه کنیم و آن اینکه از نظر موضوعشناسی که نقش مهمی در استنباط دارد و اگر موضوع به درستی شناخته نشود استنباط راه کج را طی میکند، طبیعتا از این جهت زنان حتما در یک مرتبه بالاتری هستند و برای جواز تقلید شاید از جهاتی رجحان داشته باشند
♦️به نظر میرسد فضای اجتماعی در دایره متدینین سنتی برای مرجعیت زنان چندان آماده نیست؛ عدم پذیرش در میان این طیف ریشهها و دلایلی دارد که تا حدودی طبیعی به نظر میرسد. اما ما در مرحله گذار بهسر میبریم و تغییر ذهنیتها مخصوصا در مقاطعی زمان میبرد و احتیاج به کار دارد.
♦️در مورد حوزه خواهران، من این را بارها به مناسبتهای مختلف گفتهام که حوزههای علمیه خواهران در شرایط کنونی و با برنامههایی که اکنون اجرا میکنند، متأسفانه از این ظرفیت کاستهاند. البته شاید این فضا در قم فراهمتر باشد اما حوزههای علمیه خواهران در شهرستانها با توجه به برنامههایی که برای آنها در نظر گرفته شده، یک مقداری از این جهت ضعف دارند. مکررا به مسئولین حوزههای علمیه خواهران توصیه کردهام در کنار برنامههایی که در سطح دو، سه و چهار دارند که یک مجموعه از آگاهیها را به زنان میدهند، راه متداول تحصیل در حوزههای علمیه که در حوزه علمیه آقایان جریان دارد را برای خواهرانی که میخواهند مسیر اجتهاد را طی کنند، باز نگه دارند تا ما بتوانیم آن خروجی مورد نظر را داشته باشیم
🔻 جهت مطالعه این مطلب در سایت به لینک زیر مراجعه فرمایید:
https://andishehma.com/400705-2/
🌐 اندیشه ما
https://eitaa.com/joinchat/3881369777C45aea07034
🔴طیف سنتی حوزه و متدینین برای پذیرش مرجعیت زنان آماده نیستند
🎙آیت الله سید مجتبی نورمفیدی
♦️اصل اینکه زنان در طول تاریخ اسلام و تشیع، در قالبهای مختلف مرجع مراجعات بودهاند، همواره وجود داشته و با شواهد تاریخی متقن قابل اثبات است در یک برههای بعد از دوره اول که برخی زنان به عنوان محدث، راوی یا به عنوان مبیّن احکام و معارف بودهاند، برخی به مرحله اجتهاد رسیدهاند و خودشان توانایی استنباط احکام شرعی را از منابع دینی پیدا کردهاند؛ اینها هم تعداد قابل توجهی هستند
♦️مرجعیت به معنای افتاء و تقلید از صاحب فتوا چهبسا طی چند قرن اخیر مورد بحث واقع شده است. به علاوه در قرون اخیر، مرجعیت ملازم و مقارن شده با زعامت، لذا ما باید بین این دو تفکیک قائل شویم. یک وقت منظور از مرجعیت، افتاء و فتوا دادن است که به تبع آن مسئله تقلید مطرح میشود؛ یک وقت مرجعیت به معنای مذکور به اضافه تصدی امور شیعیان و تصدی امور عامه است؛ این به یک معنا شاید خیلی سابقه طولانی تاریخی نداشته باشد، بلکه در قرون اخیر پیدا شده است. البته در کنار اینها مسئله دیگری هم داریم و آن هم ولایت زنان است؛ یعنی اینکه مثلاً یک زن بخواهد به عنوان ولیفقیه مطرح شود. لذا اینجا باید چند مسئله را از هم تفکیک کرد
♦️ عمده ادله جواز افتاء و فتوا دادن، یک سری آیات و روایات است که اطلاق آنها شامل زنان هم میشود؛ یا مثلاً سیره عقلا مبنی بر رجوع جاهل به عالم؛ اگر ما این اطلاقات را پذیرفتیم و مقیدی برای آن وجود نداشته باشد، یا مثلاً رادعی نسبت به سیره عقلا در خصوص زنان نباشد (که علی الظاهر نیست) دیگر فرقی نمیکند بین اینکه افتاء برای زنان باشد یا برای مردان.
لذا به مقتضای ادله جواز افتاء، نمیتوانیم محدودیتی برای تقلید مردان قائل شویم؛ مخصوصاً اگر فرض کنیم یک زنی پیدا شود که اعلم باشد و ما قائل به وجوب تقلید از اعلم باشیم. بله، در خصوص مسائل زنانه ممکن است به یک جهت توجه کنیم و آن اینکه از نظر موضوعشناسی که نقش مهمی در استنباط دارد و اگر موضوع به درستی شناخته نشود استنباط راه کج را طی میکند، طبیعتا از این جهت زنان حتما در یک مرتبه بالاتری هستند و برای جواز تقلید شاید از جهاتی رجحان داشته باشند
♦️به نظر میرسد فضای اجتماعی در دایره متدینین سنتی برای مرجعیت زنان چندان آماده نیست؛ عدم پذیرش در میان این طیف ریشهها و دلایلی دارد که تا حدودی طبیعی به نظر میرسد. اما ما در مرحله گذار بهسر میبریم و تغییر ذهنیتها مخصوصا در مقاطعی زمان میبرد و احتیاج به کار دارد.
♦️در مورد حوزه خواهران، من این را بارها به مناسبتهای مختلف گفتهام که حوزههای علمیه خواهران در شرایط کنونی و با برنامههایی که اکنون اجرا میکنند، متأسفانه از این ظرفیت کاستهاند. البته شاید این فضا در قم فراهمتر باشد اما حوزههای علمیه خواهران در شهرستانها با توجه به برنامههایی که برای آنها در نظر گرفته شده، یک مقداری از این جهت ضعف دارند. مکررا به مسئولین حوزههای علمیه خواهران توصیه کردهام در کنار برنامههایی که در سطح دو، سه و چهار دارند که یک مجموعه از آگاهیها را به زنان میدهند، راه متداول تحصیل در حوزههای علمیه که در حوزه علمیه آقایان جریان دارد را برای خواهرانی که میخواهند مسیر اجتهاد را طی کنند، باز نگه دارند تا ما بتوانیم آن خروجی مورد نظر را داشته باشیم
🔻 جهت مطالعه این مطلب در سایت به لینک زیر مراجعه فرمایید:
https://andishehma.com/400705-2/
🌐 اندیشه ما
https://eitaa.com/joinchat/3881369777C45aea07034
✅ میراث حدیثی امام هادی علیهالسلام
🎙 آیتالله سیداحمد مددی
💢 میراث حدیثی امام هادی علیهالسلام
✔️ گفتاری از آیت الله سیداحمد الموسوی المددی:
🔹امام هادی علیهالسلام نقش مهمی در میراث روایی ما داشتهاند که گمان میکنم علمای ما در این جهت حق ایشان را ادا نکردهاند.
🔸 روایت معروفی هست که امام هادی(ع) فرمودند که خمس از منصب امامت است. این هم حدیث صحیحی است متعلق است به ابو علی بن راشد (ابو علی بغدادی یا حسن بن راشد) ایشان وکیل مطلق حضرت هادی(ع) بودند، در بغداد بودند. شیعهها به ایشان مراجعه میکردند. وجوهات را برای ایشان میآوردند که ایشان به ناحیه مقدسه سامرا که تقیه فوق العاده شدید بود میرساندند.
🔹چون حضرت زیر نظر بودند، عدهای از شیعیان اموالشان را میآوردند بغداد و به وکلایی همچون «ابوعلی ابن راشد» میدادند که از علما و شخصیتی بزرگوار است. به او «ابوعلی بغدادی» هم گفته میشد.
🔸در زمانیکه امام هادی و امام حسن عسکری علیهماالسلام در سامراء بودهاند، پایتخت را به سامراء بردند و بعدش دوباره به بغداد بازگرداندند. در این مدت که ایندو امام تحت حبس خانگی بودند، رابط مهم شیعه عدهای وکلا بودند که در بغداد بودند، هم سوالها را دریافت میکردند و هم خمس و نذورات و.. یکی از بزرگترین شخصیتها در این فترت زمانی همین ابوعلی راشد است که به او ابوعلی بغدادی هم میگویند.
🔹برخی از معاصرین نوشتهاند که مرجعیت شیعه از کجا شروع شد؟ اولین مرجع شیعه همین ابوعلی بغدادی است که مرد فاضلی بوده است. پس از اینکه ابوعلی معروف شد، خلیفه دستور داد ایشان را با دو نفر دیگه در دجله غرق کردند .....
🔻 جهت مطالعه این مطلب در سایت به لینک زیر مراجعه فرمایید:
https://andishehma.com/miras-hadithi-emam-hadi/
🌐 اندیشه ما
https://eitaa.com/joinchat/3881369777C45aea07034
✅ فقهی کردنِ اخلاق یا اخلاقی کردنِ فقه؟
🎙 آیتالله محمد عندلیب همدانی
🔴 ما به یک تخصصی بین دو دانش فقه و اخلاق نیاز داریم و این دانش تخصصی، میتواند نامش فقه اخلاق باشد. البته نام، چندان مدخلیت ندارد؛ آنچه مهم است این است که فقه اخلاق، دانش فقه را اخلاقی و دانش اخلاق را فقهی کند. مرادم از فقه اخلاقی، فقهی است که علاوه بر نصوص و مدارک، نتیجة فتوا را هم در نظر میگیرد که آیا این نتیجهای که منِ فقیه میگیرم، با موازین اخلاقی سازگاری دارد یا خیر؟ بهصرف اعتبار سند و یا صرف اطلاق و عموم نمیتوان اکتفا کرد. دانش فقه اخلاق باید فقه را اخلاقی کند و ترابطی بین احکام قائل شود؛ مخصوصاً ترابط بین احکام با اهداف علیایی چون عبادت و عدالت و کرامت انسانی که ما اینها را در مباحث خود مطرح کردهایم
🔴 در بُعد دوم که اخلاق فقهی است، بنده معتقدم ما باید بر این مطلب تأکید کنیم که اخلاق اگرچه ریشهای عقلانی و عقلایی دارد ولی باید با آموزههای وحیانی عجین شود و باید اینها را از فقه گرفت و با همان چهارچوبهای اصول فقهی باید وارد مسائل فقه اخلاق بشویم. مثلاً وقتی میخواهیم بحث خلف وعده را مطرح کنیم یک نگاه فقهی و یک نگاه اخلاقی داریم. به نظر من نگاه صرفاً اخلاقی هم عامل اجرایی ندارد. چه باید کرد؟ آیا میتوان در اینجا پیشنهاد داد که اگرچه خُلف وعده عقاب ندارد اما بنابر اینکه اعمال ما در روز قیامت مجسم میگردد، بهصورت یک چهره زشت در روز قیامت به انسان نشان داده میشود یا اینکه بگوییم خلف وعده باعث خروج از عدالت میشود تا انسانها به سمتوسوی انجام دادن وعدههای خودشان بروند؟
♦️ مهمترین کاری که باید انجام بدهیم این است که اول جایگاه انسان را هم در فقه و هم در اخلاق تعیین کنیم. باید با نگاه و دقتهای ریز فقهی جایگاه انسان را مشخص کنیم. تا جایگاه انسان از نظر معارف دینی روشن نشود، فقه اخلاق به جایی نمیرسد. باید نگاه مجددی به بحث عدالت در جنبههای مختلف، چه عدالتی که نشان از تعادل روحی انسان باشد و چه عدالت در خانواده و اجتماع، بشود .....
🔻 جهت مطالعه این مطلب در سایت به لینک زیر مراجعه فرمایید:
https://andishehma.com/632156-2/
🌐 اندیشه ما
https://eitaa.com/joinchat/3881369777C45aea07034
✅ بیدقتی یا سوءاستفاده از مسئولیت، ضررهای جبرانناپذیری به مردم وارد میکند
🎙 آیتالله علوی بروجردی
🔴 گاهی فردی از جایگاه خود برای منافع شخصی استفاده میکنند، مثلاً تأسیس شرکتهای خانوادگی با بهرهگیری از بودجه های عمومی؛ این اقدام، به دلیل نداشتن تخصص و تجربه، علاوه بر تحمیل هزینه بیشتر به مردم، کیفیت خدمات را نیز کاهش میدهد
🔴 مسئولیتپذیری یعنی اینکه انسان در هر جایگاهی که قرار دارد، تصمیمهای خود را با دقت، تخصص و مشورت اتخاذ کند و از هرگونه قصور و کوتاهی پرهیز نماید.
🔴 مسئولیتها باید به افراد متخصص سپرده شود؛ اگر مسئولان با تصمیمگیریهای ناپخته، ضرری به مردم وارد کنند، در برابر خداوند و جامعه مسئول خواهند بود؛ مقام مسئول مانند کسی است که بر لبه تیز شمشیر قرار دارد؛ کوچکترین لغزش او میتواند تبعات سنگینی به دنبال داشته باشد، مسئولیت هرچه سنگینتر باشد، خطر لغزش نیز بیشتر است؛ لذا انسان باید در هر موقعیتی که قرار دارد، با رعایت عدالت و تخصص، تصمیمهایی اتخاذ کند که به نفع جامعه باشد، حتی اگر به زحمت و سختی برای خود او منجر شود
🔴 بیدقتی و سهلانگاری در امور اجرایی، مانند صدور بخشنامههای غیرکارشناسی، میتواند به تعطیلی مشاغل و مشکلات گسترده اقتصادی منجر شود. مسئولانی که چنین رفتاری دارند، نه تنها مسئول پیامدهای دنیوی آن هستند، بلکه در آخرت نیز مواخذه خواهند شد .....
🔻 جهت مطالعه این مطلب در سایت به لینک زیر مراجعه فرمایید:
https://andishehma.com/masolin-bi-deghat/
🌐 اندیشه ما
https://eitaa.com/joinchat/3881369777C45aea07034
📜تعابیر عجیب یکی از دعاهای روزانه ماه رجب و راوی آن
🔹️بنابر نقل شیخ طوسی از فردی به نام ابن عیاش، از محمد بن عثمان، نائب دوم امام زمان، گزارش شده که امام زمان در توقیعی توصیه کرده که در هر روز ماه رجب، دعائی خوانده شود. مشروح این دعا که با اللهم انی اسئلک بمعانی جمیع مایدعوک به ولاة امرک شروع می شود، در نقل شیخ طوسی آمده و در مفاتیح الجنان هم گزارش شده است. دعای یادشده با دعائی که شیخ طوسی در جائی دیگر از امام صادق نقل کرده شباهت زیادی دارد (ر.ک: التهذیب:3، 72) ولی مهمترین تفاوت آن در این است که در نقلی که از امام زمان آمده، صاحبان امر به عنوان سرچشمه کلمات الهی و پایه های توحید و نشانه های خدا معرفی شده و سپس گفته شده که آن کلمات الاهی، با خدا تفاوتی ندارند جز اینکه آنها بندگان خدا هستند.
🏷اللهمّ إنّي أسئلك بمعاني جميع ما يدعوك به ولاة أمرك المأمونون على سرّك المستبشرون بأمرك الواصفون لقدرتك المعلنون لعظمتك وأسألك بما نطق فيهم من مشيّتك فجعلتهم معادن لكلماتك وأركانا لتوحيدك و آياتك و مقاماتك الّتي لا تعطيل لها في كلّ مكان يعرفك بها من عرفك لا فرق بينك و بينها إلّا أنّهم عبادك و خلقك ... أعضاد وأشهاد..
📚مصباح المتهجد: 803.
🔺️بنابر گزارش نجاشی، ابن عیاش که از نائب دوم امام زمان در غیبت صغری، دعای مورد نظر را نقل کرده، معاصر نجاشی بوده و نجاشی از او روایت های زیادی شنیده است ولی چون مشاهده کرده که مشایخش او را تضعیف می کنند، از او روایتی نقل نکرده و از او دوری کرده است.
🏷وكان صديقا لي و لوالدي وسمعت منه شيئا كثيرا و رأيت شيوخنا يضعفونه فلم أرو عنه شيئا وتجنبته.
📚رجال النجاشی: 86.
🔺️در وسط این دعا آمده «لافرق بینک و بینها الا انّهم عبادک وخلقک» مرجع ضمیر مؤنث و غائب در این جمله، یکی از واژه های مؤنث مانند معادن لکلماتک یا مقاماتک می باشد ولی مرجع ضمیر مذکر غائب، ولاة امرک است. درحالیکه، ظاهرا از جهت دستور زبان عربی، استثنای موجود در عبارت، اقتضای این را دارد که همچنانکه در قسمت مستثنی منه، ضمیر مؤنث آمده، در مسثتنی هم ضمیر غائب بیاید. از طرف دیگر، به نظر می رسد، این استثنا معنای روشنی ندارد، زیرا چنین عبارت و استثنائی مانند این جمله است که کسی بگوید میان مالک و مملوک تفاوتی نیست الا اینکه اختیار آن مملوک، به دست مالک است. اینجاست که مخاطب، گوینده را تخطئه کرده و این استثناء را مستهجن دانسته و به او گوشزد می کند که همین که اختیار مملوک در دست مالک است، بالاترین تفاوت مملوک و مالک است و چنانچه گوینده معنای دیگری را از استثنای خود، در نظر گرفته، بایستی آن را با عبارتی روشن تر و رساتر و بدون آوردن استثنای نازیبا بیان کند، به ویژه اگر او سخنوری بلیغ باشد.
🔺️در ادامه دعا، اوصافی نسبت به کسانی که با خدا تفاوتی ندارند ولی بنده خدا و مخلوق او هستند، آمده که یکی از آن ها، کلمه «اعضاد» است. این کلمه، جمع عضد به معنای بازو می باشد. گویا در این دعا، گوینده می خواهد به این اشاره کند که صاحبان امر، بازوهای خدا هستند که به نظر می رسد چنین تعبیر و بیانی برگرفته از ادبیات مفوضه شیعه باشد.
🔸️آیت الله خوئی نسبت به دعای یادشده، بر این باور است که محتوای آن برای متشرعه نا آشنا بوده و نمی توان آن را به معصوم نسبت داد. مرحوم شوشتری نیز آن را از جهت معنایی و واژگانی نادرست دانسته و نجاشی را تحسین می کند که از ابن عیاش که این دعا را نقل کرده، روایتی نقل نکرده است.
🏷ومضمون التوقيع الذي أوله (اللهم إني أسألك بمعاني جميع ما يدعوك به ولاة أمرك) غريب عن أذهان المتشرعة وغير قابل للإذعان بصدوره عن المعصوم.
📚معجم رجال الحدیث: 8، 87.
🏷و أحسن النجاشي في تجنّبه عن الرواية عنه... وهو دعاء مختلّ الألفاظ و المعاني، و فيه فقرة منكرة «لا فرق بينك و بينها إلّا أنّهم عبادك»
📚قاموس الرجال: 1، 624.
🌐 اندیشه ما
https://eitaa.com/joinchat/3881369777C45aea07034
♦️چرا خود را نقد کردم؟
✅ رضا غلامی مدرس فلسفه سیاسی، مطالعات فرهنگی و تمدنی در ایکنا نوشت🔻
🔰بخش اول
🔹بعد از انتشار گفتوگوی من با ویژهنامه آبان ماه روزنامه وزین «فرهیختگان» با عنوان «مسیر تحول در علوم انسانی از ابتدا اشتباه بوده است»، نقدها و حتی متاسفانه برخی اهانتها صورت گرفت؛ در این جهت، مایلم درباره این تغییر نگاه، یازده نکته را به صورت فشرده خدمتتان عرض کنم؛
🔹یکم. در کار علمی، آزاداندیشی یک اصل اساسی است. پژوهشگری که در فعالیتهای علمی خود آزاداندیش نباشد و تعصبات، جانبداریها و یا ترس اندیشه او را به سلطه بکشد، پژوهشگر نیست. البته جدای از تعصبات، جانبداریها و ترس، یکی دیگر از عوامل مهمِ نبود آزاداندیشی، تحجر و دُگمی است که بخشی از آن در اثر تربیت نادرست خانوادگی و اجتماعی، و بخشی از آن، محصول تحولات ژنتیک در انسان است که اثر تخریبی آن در کار پژوهشگر از سرطان خطرناکتر است.
🔹دوم. در کنار آزاداندیشی، صداقت نیاز دیگری است که حیات پژوهش و علم به آن پیوند خورده است. هر چند گاهی تقیه نیز اجتناب ناپذیر است، اما مهمترین چیزی که یک پژوهشگر میتواند به مخاطبان خود هدیه بدهد، صداقت و یکرویی است. نباید برای پژوهشگرانی که در اظهار نظر علمی، از خود بیصداقتی نشانمی دهند کف زد بلکه بر عکس، باید از پژوهشگران دائماً مطالبه صداقت داشت و پژوهشگر صادق را قدر شناخت.
🔹سوم. تاریخ حیات علمی برخی از پژوهشگران بزرگ و تاریخساز به دو و حتی به سه بخش کاملا متفاوت قابل تقسیم است. این بخشها نه فقط متفاوت بلکه گاهی با هم در تعارضاند. از فیلسوفان مشهورتر غربی میتوان به ویتگنشتاین اشاره کرد که حیات علمی او از دو بخش متناقض تشکیل شده و او خود، بزرگترین ناقد بخش نخست حیات علمی خویش است. این تغییرات یا دگرگونیها در فرایند کار علمی و فلسفی کاملا طبیعی است و عامل آن، بیش از هر چیز، به طبیعت تحقیق باز میگردد که نه تنها از مطلق اندیشی و جزمانگاری بهدور است بلکه همچون یک سفر است که در آن، فراز و فرود، و گُمگشتگی و راهیابی، امری رایج است. در این میان، بنده نیز ـ چه کسی خوشحال شود وچه ناراحت ـ افکار خود را هر از چندی خودم بی رحمانه به نقد میکشم و چند سال است که خوشبختانه با مطلقاندیشی خداحافظی کردهام از این رو ایرادی نمیبینم زندگی علمی خویش تا اینجا را، لااقل به دو بخش متفاوت تقسیم کنم.
🔹چهارم. یکی از سختترین و پیچیدهترین عرصههای فلسفی و علمی، عرصه فلسفه علم است که جدای از تنوع و تکثر نظرات و دیدگاهها، گرهها و بنبستهای علمی فراوانی نیز در آن وجود دارد. بهویژه عرصه فلسفه علم، امروز با ظهور تناقضات مهم در فیزیک کوانتومی و حتی در ریاضیات با شوکی بزرگ روبهرو شده و در پی راهحلی برای سرپا نگهداشتن نظریههایی است که بعضی از آنها نقش بنیانهای علم جدید را بازی میکنند. این دشواریها و پیچیدگیها موجب شده تا کمتر پژوهشگری در این عرصه بتواند از دگرگونیهای فکری مصون بماند.
🔹پنجم. جدای از پیچیدگیها و ظرایف فلسفه علم، که خود نیازمند تأملات دقیق و عمیق است، تسلط بر تاریخ علم و شناخت جزئیات و کوچهپسکوچههای آن، برای اظهارنظر دربارهٔ تحولات علمی، ضرورتی انکارناپذیر است. این ضرورت، زمانی برجستهتر میشود که لمس علم در عرصه عمل نیز به آن افزوده شود، چیزی که بسیاری از دانشمندان علوم انسانی در ایران از آن بیبهرهاند. این فقدان تجربه عملی، بهطور ناخواسته، نگاه آنان به علم را از واقعیتهای ملموس فاصله داده و به رویکردی فانتزی و گاه خیالی بدل کرده است.
🔹ششم. نظرات من در علوم انسانی که خوشبختانه عمده آن در سایت شخصیام در دسترس است دائماً و سال به سال در حال تهذیب، تکامل و همچنین برخی دگرگونیها بوده است و چنانچه محققی حوصله کند و حرکت علمی بنده از ده سال پیش تا الان را بررسی کند، حتماً جهشهای تکاملی یا دگرگونیها را در عُمق آن متوجه خواهد شد. آنچه اینجانب در ارتباط با علوم انسانیِ اسلامی از اساس اشتباه خواندم، علوم انسانیِ «تجربی» اسلامی بود چیزی که من خودم در پی آن نبودم. آنچه من شخصا به عنوان بخشی از پروژه فکریام دنبال میکردم، شکلگیری طبیعی و فرایندی دستگاه علمی جدیدی بود که از بنیادهای معرفتی، فلسفی و ارزشهای اسلامی تغذیه میکند. ایده تولد طبیعی این دستگاه فکری که به نظر میرسد (صرفنظر از کارآمدی آن در این عصر) نه ایدهای از اساس غلط و نه کاری ناممکن است، به دلایلی، فعلاً بسترهای معرفتی و اجتماعی آن موجود نیست و من نیز، آن را از پروژه فکری خود خارج کردهام.
ادامه در فرسته بعدی
🌐 اندیشه ما
https://eitaa.com/joinchat/3881369777C45aea07034