✅ تاملاتی درباره آداب و ادبیات مدرن ⬅️ شعر و شهر
🎙 دکتر رضا داوری اردکانی
🔴 شعر و شهر جز شباهت لفظی شان در زبان ما چه نسبت دیگری با هم دارند و می توانند داشته باشند؟ ظاهرا شعر و شهر همزمانند و با هم به وجود آمده اند. زمان پیش از شعر و شهر هم زمان قبل از تاریخ است. به عبارت دیگر، می توان گفت ایستادگی آدمی در زمین و سکنی گزیدن در آن شاعرانه آغاز می¬شود. شعر با ایستادگی و شهر با سکنی گزیدن مردمان به وجود می آید. روستا به معنی قدیمیش جایی برای رفع نیازهای لذاته و زندگی در روستا به سر بردن در هماهنگی با طبیعت و تسلیم در برابر پیشامدهای طبیعی است.
🔴 اما شهر به وجود آمده است که جایی برای ساختن و همکاری و همراهی و همزبانی و تدبیر و عیش و برخورداری و تمتّع باشد. شهر را شاعران بنیاد کرده و ساخته اند و گرچه فهم این قضیه آسان نیست، دشوارترش کنم و بگویم شاعران آن را در زبان و شاعرانه ساخته اند. ما کمتر فکر کرده ایم که چرا شاعران همه شهری اند و غالبا به شهرهای بزرگ تعلق دارند و وقتی حرفی از روستا و روستایی می زنند از سادگی روستا و ساده لوحی روستاییان می گویند. البته مقصود این نیست که شاعر پرورده شهر است بلکه شعر و شهر حتی اگر شهر را به معنی سیاست بگیریم با هم پدید می¬آیند روستای قدیم جای طاعت و تسلیم و بی گناهی بود و شهر از این حیث که فضای دعوی و سرکشی و اختیار و قدرت و ساختن و بهره مندی است در برابر آن قرار دارد.
🔴 سعدی در گلستان قصه ملاقات با جوانی را حکایت می کند که مقدمه نحو زمخشری در دست داشته و ضرب زید عمرواً می خوانده و با طنز خاص خود به وی گفته است خوارزمشاه و ختا صلح کرده اند، زید و عمرو را هنوز خصومت است؟! جوان که از این گفته نشاطی پیدا می کند از مولد گوینده می پرسد و پاسخ می شنود: خاک شیراز. جوان می پرسد از سخنان سعدی چه داری؟ به پاسخ سعدی کاری نداریم. نکته اینست که جوان ابجد خوانی در خوارزم شیراز را با سعدی می شناسد.
🔴 وقتی هم که جوان خبردار می شود همصحبتش سعدی بوده است، نزد او می رود و تاسف می خورد که چندین روز چرا نگفتی تا شکر قدوم بزرگان را به خدمت میان بستمی؟ چه شود در این بقعه چند روزی برآسایی؟ اما سعدی نمی تواند بماند و عذر عجیبی می آورد: «بزرگی دیدم اندر کوهساری/ قناعت کرده از دنیا به غاری/ چرا گفتم به شهر اندر نیایی/ که باری بندی از دل برگشایی/ بگفت آنجا پریرویان نغزند/ چو گل بسیار شد پیلان بلغزند»
🔴 بقیه حکایت را که می خوانیم درمی یابیم سعدی از عذر ناموجهی که آورده است چندان راضی نیست و مگر نه اینکه قرار بوده است. او به شهر شیراز که به قول حافظ معدن لب لعل و کان حسن است باز گردد و نه به کوهسار و غار. در این عذر و اعتذار شاید می خواسته است وصفی از شهر و امکانهای آن را ذکر کند. سعدی می دانسته است که شاعر به شهر و شهر به شاعر تعلق دارد، ما نیز باید بدانیم که این تعلق یکسویه نیست، زیرا هم شاعر به شعر تعلق دارد و هم شهر به شاعر.
🔴 یک روز که (در حاشیه یکی از اجلاس¬های رؤسای آکادمی¬های علوم آسیا) یکی از اعضاء آکادمی علوم ازبکستان پرسید حافظ سمرقند و بخارا را از کجا آورده که به خال هندوی ترک شیرازی بخشیده است؟ پاسخ دادم: همه شهرها در سراسر عالم از آن شاعران است ولی آنها شهرها را با مکر و قهر و غلبه تسخیر نکرده اند. چند بیتی هم از سعدی و حافظ خواندم: «جهان به تیغ بلاغت گرفته ای سعدی/ سپاس دار که جز فیض آسمانی نیست» و «عراق و فارس گرفتی به شعر خوش حافظ/ بیا که نوبت بغداد و وقت تبریز است» و سپس پرسیدم مگر پاریس، پاریس بودلر و پترزبورگ شهر پوشکین و گوگل و داستایوسکی و تولستوی نیست؟
🔴 دیگر مقام این نبود که برایش توضیح دهم که شاعران قدیم فاتحان شهر و حافظان و پشتیبانان آن بودند. توضیح هم مخصوصاً از آن جهت مشکل می شد که از شاعران دوران جدید نام برده بودم و این شاعران جدید نقادان شهر مدرنند. شهر مدرن، شهر سیاست و تکنولوژی جدید و در تناسب با آنهاست. در این تناسب زیبایی ها و زشتی های شهر و درد و ملال آن نیز آشکار می شود حتی گاهی ممکن است بعضی از دشواریها و پیچیدگی های شهر که از نظر سیاستمداران و مهندسان پوشیده می ماند در نظر شاعران آشکار شود ....
🔻 جهت مطالعه این مطلب در سایت به لینک زیر مراجعه فرمایید:
https://andishehma.com/adab-va-adabiyat-modern/
🌐 اندیشه ما
https://eitaa.com/joinchat/3881369777C45aea07034
✅ دگرگونی در علم امکان پذیر است.
🖇 پاسخ آیت الله سبحانی به دکتر داوری
✏️ محمد محمدرضایی
🔻 خلاصه دیدگاه های آقای دکتر داوری
🔴 «از دعوتی که فرموده بودید تشکر می کنم، متأسفانه من توفیق شرکت در نشست علمی علم دینی و علوم انسانی اسلامی را ندارم کسی را هم نمی توانم به عنوان نماینده معرفی کنم. این بحث چنان که توجه دارید ۳۰ سال است که به نتیجه نرسیده است و به نظر نمی رسد که در آینده نیز به نتیجه برسد».
🔴 سپس یادآور می شوند: «وقتی مطلب سیاسی با مسأله علمی خلط شود هر چه بکوشند به نتیجه نمی رسند. علم ماهیتی متفاوت با دین دارد به این جهت آن را به صفت دینی نمی توان متصف کرد و به عبارت دیگر وصف دینی نمی تواند صفت ذاتی علم باشد».
🔹 آنگاه می افزایند: «هیچ علمی را با ملاک بیرون از آن نمی توان سنجید، چنانچه حکم در باب فقه و حدیث با ملاک و میزان متدلوژی علم جدید اعتبار و وجهی ندارد.
🔴 البته دین و دینداران می توانند نسبت به مسائل همه علوم و بخصوص علوم معروف به علوم انسانی و اجتماعی نظر انتقادی داشته باشند و سپس از مطالعه و آشنایی کافی که البته به آسانی حاصل نمی شود در مباحث آن علوم چون و چرا کنند. امّا این چون و چرا در نقد علم است نه این که علم تازه باشد».
🔴 سپس درباره فعالیت های غربیان درباره علوم انسانی چنین می نویسند: «در ۳۰۰ سال اخیر در غرب علوم اقتصاد و تاریخ و حقوق و جامعه شناسی و مردم شناسی و… به وجود آمده و تحقیقات عظیمی در مسائل آن علوم صورت گرفته است که بی اطلاع وسیع و دقیق از آنها و بدون نقد و تحقیق نمی توان درباره آنها حکم کرد و مثلاً تصمیم گرفت که علم دیگری جانشین آنها شود».
🔻دیدگاه های آیت الله سبحانی
🔴 استاد محترم حضرت آیت الله سبحانی با تکریم و احترام خاصی که نسبت به جناب آقای دکتر رضا داوری اردکانی اظهار داشتند، نقطه نظرات خود را چنین اعلام نمودند: مسلماً از تقابل دو اندیشه بسان تقابل سیم مثبت و منفی، روشنایی حاصل می شود. در ابتدا به صورت روشن پاسخ های کوتاهی به سخنان ایشان ارائه نمودند:
🔴۱. این که می فرمایند: سی سال است که به نتیجه نرسیده است و به نظر نمی رسد که در آینده نیز به نتیجه برسد، در این جا می توان چنین سؤال کرد: چرا در این سی سال به نتیجه نرسیده است، آیا نارسایی در قابل یعنی علوم انسانی در قالب اسلامی شدن است؟ یا ایراد در متولیان امور است که به دلایلی علاقه به این موضوع ندارند و می خواهند همان روش سابق ادامه یابد؟ طبعاً دومی است، چون در این مدت کار اساسی صورت نگرفته است تا بگوییم اشکال در ماده بحث است. امّا این که اگر به صورت جدّی به موضوع اسلامی شدن علوم انسانی پرداخته شود، نیز به نتیجه نمی رسد این نوعی غیب گویی است که از شأن ما نیست، مگر رنگ حدس به خود بگیرد.
🔴۲. این که می فرمایند: «وقتی مسأله سیاسی با علمی خلط شود، هر چه بکوشند به نتیجه نمی رسد»، در این مورد می توان چنین گفت: این داوری نیز از نظر موضوع، منتفی است، مطلب سیاسی نیست بلکه مکتبی و علمی است. مدافعان اسلامی شدن علوم انسانی می خواهند به این آیه شریفه: (وَقَالَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَالإِیمَانَ)تجسم بخشند و این ایده سیاسی نبوده بلکه نوعی عمل به وظیفه است.
🔴 موضوع علوم انسانی خود انسان است و انسان از دو منظر محکوم به یک رشته قوانین و احکام است. از آنجا که توصیف انسان از دو منظر کاملاً متفاوت است، طبعاً اندیشه های الهی درباره او با دگراندیشان نیز متفاوت خواهد بود. انسان از نظر الهی وابسته به عالم بالا است و موجود گسسته از عالم دیگر نیست و از نظر غایت و غرض نیز برای هدفی آفریده شده است.
ولی موضوع در تفکر مادی به گونه ای دیگر است. او انسان را بریده از عالم بالا می داند و عملاً او را مخلوق قوانین طبیعی لحاظ می کند(هر چند ممکن است برخی اعتقاداً به گونه ای دیگر باشند) و هیچ نوع غرضی و غایتی برای آفرینش قائل نیستند .....
🔻 جهت مطالعه این مطلب در سایت به لینک زیر مراجعه فرمایید:
https://andishehma.com/degargoni-dar-elm/
🌐 اندیشه ما
eitaa.com/joinchat/3881369777C45aea07034
🔵 خیابانهای تهران در تصرف نام روحانیان و نظامیان
✍️ علی زمانیان
♦️خیابانهای اصلی شهر، بزرگراهها و اتوبانها را با کدام معیار انتخاب میکنند؟ و اساسا بهتر است نامگذاری خیابانها بر چه اساس و ایدههایی باشد؟ این پرسش، تنها یکی از پرسشهایی است که در باب تنظیم شهر پرسیده میشود و البته پرسش مهمی است. اهمیت نامگذاری خیابانهای اصلی و پرکاربرد بزرگراهها را میتوان از زوایای مختلف، مانند روان.شناسی و جامعهشناسی شهر بررسی کرد. اما در این جا از منظر سیاست به این موضوع مهم پرداخته میشود.
اما قبل از آن، بیان این نکته ضرورت دارد که اگر به نقشهی خیابانهای اصلی و پر تردد و یا بزرگراهها و اتوبانهای تهران نظری اجمالی بیندازیم، متوجه میشویم که اکثریت بالای این خیابانها و بزرگراهها، اولا به نام روحانیان و بعد از آن به نام سرداران جنگ و نظامیان است. و اگر از استثنائاتی مانند خیابان شریعتی و یا اتوبان جلال احمد و چند نام دیگر که بگذریم، نام هایی فراوانی از آیتاللهها و روحانیان را خواهیم دید که شهر را گویی در تصرف خویش درآورده اند و تقریبا نامی از سایر نخبگان و سرآمدان، متفکران، روشنفکران، ادیبان، ریاضیدانان و نامداران حوزههای علوم تجربی مانند فیزیکدانها، شیمیدان ها در میان نیست. علاوه بر این، نامی از بانوان هم به چشم نمیخورد.
در یک کلام، با یک شمارش اجمالی در مییابیم، خیابانهای تهران در تصرف نام روحانیان و نظامیان است.
✅ انبوهی از نام روحانیان و نظامیان بر شاهراههای اصلی شهر، سبب شده است که هر یک از شهروندان که صبح از منزل بیرون میآیند تا پایان روز که به خانه برمیگردد، با نام دهها روحانی و نظامی برخورد کنند و یا حتی نامشان را بر زبان بیاورند. اما آیا چینین سیاستی به نفع روحانیان و نظامیان تمام شده است؟
🔻 آثار و تبعات سیاست نامگذاری کنونی:
❗️۱. اولا نشان میدهد که در نامگذاریها، تبعیضی آشکار مرتکب شدهاند. شهر، محل تردد و زندگی همهی شهروندان است. شهروندانی با رویکردها، ارزشها و جهتگیریهای متفاوت و متکثر. اما نام خیابانها این تکثر و تنوع شهروندان را نمایندگی نمیکند. به سخن دیگر، شعروند احساس میکند در حوزهی نامگذاریها با "بیعدالتی توزیعی" مواجه است. بیعدالتی که چهرهی ظاهری شهر را از ریخت "تکثر و تنوع" انداخته است.
احساس تبعیض و بیعدالتی، اولین نتیجهی چنین روندی است.
"شهر انحصارگرا"، شهری است که هویت آن، صرفا از یک منبع و مرجع تامین میشود. شهری که تمام بازیگران و کنشگران را به نفع یک و یا دو بازیگر نادیده گرفته و شهر را در انحصار یک قشر قرار میدهد. اولین چیزی که آشکارا نشان میدهد که شهر در اختیار و انحصار چه گروهی است، نامهایی است که بر خیابانها و میادین اصلی و پر تردد، بزرگراهها، اتوبانها، و سایر فضاهای عمومی شهر نقش بسته است. "شهر" با همین نامها هویت مییابد. هویتی که شهر را در انحصار خویش درآورده است.
❗️۲. بی عدالتی در نامگذاری خیابانها سبب میشود که شهروندان متفاوت با جریان رسمی حاکم، نسبت به شهر و زیست_ مکان خود، احساس بیگانگی کنند. زیرا اولین چیزی که با آن روبرو می شوند نام خیابان های شهر است.
حس بیگانگی از آن رو تشدید میشود که گویی تصمصمگیران و حاکمان در قدرت، غیر از دو قشر یاد شده، سایر اقشار و افراد و شهروندان را به رسمیت نمیشناسند. در ذهنیت شهروندان این نکته رشد میکند که شهر را این دو گروه تصاحب کردهاند. شهری که از آنِ همگان است و نامها نیز باید از همین تکثر و تنوع پیروی نماید. اما هنگامی که "شهر" فقط یک قشر خاص را بازنمایی میکند، ساکنان آن شهر، از منظر روانشناختی، از این هویتِ برساختهی حاکمان، فاصله میگیرند. تا جایی که خود را غریبهای در شهر مییابند. نتیجهی چنین سیاستی، این است که شهروند، حس "در خانهی خود بودن" ندارد. به تعبیری دیگر، حس میکند خانهاش را تصاحب کردهاند.
ادامه در فرسته بعدی👇👇
🌐 اندیشه ما
eitaa.com/joinchat/3881369777C45aea07034
اندیشه ما
🔵 خیابانهای تهران در تصرف نام روحانیان و نظامیان ✍️ علی زمانیان ♦️خیابانهای اصلی شهر، بزرگراهه
بخش دوم
❗️۳. ثبت پربسامد نام روحانیان بر خیابانهای شهر، ناخواسته، پرده از میل افراطی آنان به دیده شدن، برمیدارد. آن هم میل و اشتهایی سیری ناپذیر. با نامگذاری مکرر، خود را به فضاهای شهر تحمیل میکنند و با این عمل، میخواهند همیشه و همه جا دیده شوند. این میل عجیب به دیده شدن، در سایر فضاها نیز به وفور وجود دارد. مانند رسانه های رسمی و منابر و ....
"میل به دیده شدن" البته میلی طبیعی است. اما این میل، گاهی حالت بیمارگون مییابد و به اشتها و خواهشی بیپایان تبدیل میشود. به نحوی که از دیده شدن دیگران جلوگیری میکند تا خودشان دیده شوند. میل شدید به دیده شدن و در مرکز توجهات قرار گرفتن، در نهایت به "حذف" رقیب منجر میشود.
نظام سیاسی که نام روحانیان را بر تمامی شهر تحمیل میکند، اما از یک نکتهی اساسی غفلت کرده است. این که "حضور سنگین" در تمامی ارکان شهر و کشور، خود، "ضد تبلیغ" محسوب میشود. حضوری دایمی و پررنگ در تلویزیون، در فضای عمومی شهر و تصاحب بسیاری از سازمانها سبب شده است که احترام و منزلت اجتماعی آنان بشدت سقوط کند.
❗️۴. نامگذاری خیابانها و شاهراههای اصلی شهر به نام روحانیان،"بحران چهرهی خصوصی سیستم" را دامن زده است. بحرانی که در آن، شهرندان به این باور میرسند که گویی حاکمان، شهر را ملک خصوصی خود تلقی میکنند. به نحوی که مزایای سیستم در اختیار آنان است و بیشتر از هر شهروندی دیگر، به آنان خدمت میشود. به سخن دیگر، در نگرش اجتماعی این نکته برجسته میشود که روحانیان، گروهی هستند که بیشترین منافع، امتیازات، امکانات و تسهیلات را به خود اختصاص میدهند.
همین بحران است که شکافی بزرگ میان شهروندان و حکومت ایجاد میکند. زیرا شهروندان احساس میکنند یک گروه خاص، بیش از سایر شهروندان و گروها و طبقات، از منافع حکومت بهره مند میشوند. و یکی از همین بهرهمندیها، نامهایی است که از آنان بر مجاری اصلی شهر نهاده شده است.
✅ این نکته به ویژه برای روحانیانی که در منابر وعظ و تبلیغ، همواره به دنیاگریزی و دوری از دنیا تاکید و تبلیغ میکردند، بسیار گران تمام شده است. زیرا نوعی شکاف و گسستی میان قول و عمل آنان را نشان میدهد. "دنیا" صرفا ثروت و پول نیست، گاهی از ثروت و پول هم اساسیتر وجود دارد. یکی از آنها "قدرت" و مصادرهی مراکز حیاتی تصمیمگیری است. و دیگری شهرت و امکان دیده شدن و سایر وجوه دیگر است. شهروندانی که دایم از روحانیان در مذمت دنیاگرایی سخن میشنیدهاند، اما وقتی رفتار روحانیان را در اشتیاق "قدرت" و "شهرت"، "نام" و "... میبینند، نسبت به این قشر و طبقه، چه نگرش و چه حسی پیدا خواهند کرد؟
✔️ تکمله:
"کارل یاسپرس" (فیلسوف یزرگ قرن بیستم آلمان)، در زندگی نامهاش چنین آورده است که:
پدرش، نماینده مجلس ایالتی و دهها سال رییس شورای شهر بوده است. تحصیلکردهی حقوق و شهرت بالایی داشته است.
یاسپرس آورده است که وقتی شورای شهر به مناسبت هشتادمین سال تولد پدر به او پیشنهاد کرده بود که خیابانی را به اسم او نامگذاری کند،
" پدرم به وسیله نامهای مهرآمیز سپاسگزاری کرد. ولی آن پیشنهاد را نپذیرفت.. و در حلقهی خانوادگی گفت: من به هیچ وجه نمیخواهم حکومتهایی خیابانی را به نام من کنند که دایم عوض میشوند و هیچ سنتی را قبول ندارند و پس از چند سال به همین خیابان، اسم دیگری خواهند گذاشت."
🌐 اندیشه ما
eitaa.com/joinchat/3881369777C45aea07034
✅ یادداشت آیتالله علیدوست پیرامون مناظره با دکتر سروش
🔴 جناب آقای دکتر سروش به مخاطبان خود بیاموزند معیار و سنجه نزد ایشان در انتخاب احادیث فراوانی که سالیانی ، متکفل بسط و شرح آن در دروس نهج البلاغه،کیمیای سعادت، دین و قدرت و سلوک دیندارانه… بودهاند، چیست؟
🔴 یا اینکه معیارشان در قبول روایات کتاب «المراقبات» میرزا جوادآقا ملکی تبریزی که آشنایی با آن را از توفیقات نوجوانیشان دانستهاند، چیست؟ بسیار نیکوست؛ ایشان برای مخاطبان خود، بیان کند با کدام معیار و سنجه احادیثی چون بیاطلاعی و تعجب پیامبر از گردافشانی نخلستان را پذیرفته است تا ما نیز با همان معیار روایات دیگر را برگزینیم.
🔻 آیا داستان تل زباله و کاهدان و موی سفید بر تن گاو سیاه هنوز به قوت خود باقی است؟
🔴 نسبت به مطلقگوییهای شما در تعریض بر فقه، فقیهان و حوزویان باید گفت: اینکه با إهمال در سور قضیه بگوییم: فقیهان در فقه خویش از اخلاق به دور هستند بعد نتیجه بگیریم که پس فقه امروز امامیه نیز از اخلاق به دور است، یا اینکه با إهمال در سور قضیه بگوییم: فقیهان از عقل به دو رهستند بعد نتیجه بگیریم که فقه امروز امامیه نیز از عقل دور مانده است و استنتاجهای دیگری از این دست، همگی مبتلا به مغالطه إهمال سور هستند.
🔴 اینجانب بر این باورم که تراثستیزی و فرهنگسوزی را باید به دو شیوه گرم (و سرخ) و نرم (و سفید) تقسیم کرد: یکی شیوه اسکندر مقدونی، مغولان و غزنویها که کتابهای یک تمدن را در آتش گرم سوزاندند و دیگری شیوه نامحسوس و سفید اما تلخ و ویرانگری که با «خاکستر و کاهدان» معرفیکردن احادیث، به سوزاندن نرم این میراث غیرملموس همت کردهاست. ناگفته پیداست که فرهنگسوزی نرم بمراتب از فرهنگسوزی گرم، ویرانگرتر و گمراهکنندهتر است چون نسل جوان هدایتجو را با یک «نه» بزرگ از سرزمین احادیث بیرون میبرد و در برهوت نامعرفت و سرمایه ازدستداده، حیرتزده رها میکند. گویا القائات برخی، یک «نه» و «صفر بزرگ» به سرمایه به ارث رسیده از گذشتگان و رعد و برق بیباران است و نه بیش از این!
🔴 از همه بینندگان مناظره مورد نظر و گفتگو میخواهم که سخنان بنده را به هیچ عنوان مسلّم نینگارند، در آن بیندیشند سپس آن را قبول یا رد نمایند. از عزیزان حوزه و دانشگاه میخواهم در کلمهکلمه آنچه که در این مناظرات به عرضتان رسید، اندیشه کنید و اگر نقد و نظری داشتید از هر طریق ممکن به دست ما برسانید تا باب گفتگو و اندیشیدن باز بماند .....
🔻 جهت مطالعه این مطلب در سایت به لینک زیر مراجعه فرمایید:
https://andishehma.com/yadasht-ayatollah-alidost-piramon-dr-sorush/
🌐 اندیشه ما
eitaa.com/joinchat/3881369777C45aea07034
✅ بررسی دیدگاه امام خمینی(ره) در باب علوم طبیعی و انسانی اسلامی
✏️ دکتر محمد رضایی
🔴 به نظر امام خمینی، اهمیت و ارزش علم یک امر فطری است و یک کمالی است که همه انسانها طالب آنند. به نظر ایشان اسلام برای علم آن قدر اجر قائل است که شاید دیگر مسالک آن قدر قایل نباشند. در اسلام دانش بزرگترین چیز است اما نه دانشی که ما را به تباهی بکشد.
🔴 آنچه ما از حوزه و دانشگاه می خواهیم آن نیست که در سطح ظاهر مشاهده میکنیم، البته سطح ظاهر بسیار ارجمند است ولی آن مقصود اسلام نیست. آنچه که اسلام میخواهد آن است که تمام علوم، چه علوم طبیعی و چه غیر طبیعی، به علوم الهی و توحید برگشت کند. یعنی هر چه را که میبیند خواه طبیعت باشد یا ماده، خدا را در آن ببیند. بنابراین اسلام برای آن آمده است که همه موجودات طبیعی را به الهیت و یا اینکه همه علوم طبیعی را به علوم الهی برگرداند.
🔴 مدافعان علوم انسانی اسلامی حداقل می خواهند اذهان دانشجویان را روشن سازند که چنین نظریاتی بر مبانی نادرستی بنا شده اند و حتی الامکان، به تعبیر حضرت امام علوم طبیعی و غیرطبیعی را به توحید برگردانند.
🔴 علوم انسانی اسلامی بدین معناست که با چشمانی باز و عقلانیت لازم، روش و آیین پدران علم جدید را مورد نقادی قرار داده و با دلیل و برهان معلوم سازیم که آنان بر راه صحیحی حرکت نکرده اند و در مقابل آنها تفسیرها و نظریه پردازیهای درستی به عمل آوریم.
🔴 دیدگاه دیوید هیوم اسکاتلندی(۱۷۷۶-۱۷۱۱) که تاثیر زیادی بر جریان تجربه گرایی علمی داشته است و می توان او را پدر تجربه گرایی جدید نامید، در عبارتی به روشنی می گوید: «اگر کتابی درباره الهیات یا مابعدالطبیعه مدرسی در دست بگیرم، میپرسم آیا در آن هیچ استدلال انتزاعی درباره کمیت یا عدد هست؟ آیا استدلال تجربی درباره واقعیات و موجودات در آن هست؟ اگر پاسخ منفی است پس آن را در آتش افکنید چون چیزی جز سفسطه در این کتاب وجود ندارد.
🔴 آیا با این نظریات الحادی و تجربی گرایانه و مادی گرایانه می توان دیدگاه امام خمینی(ره) را که اعتقاد داشت که رسالت همه انبیاء آن بود که همه علوم را به توحید برگردانند، محقق نمود و یا استقلال فرهنگی کشور را برآورده نمود.به نظر امام خمینی(ره) آنچه که اسلام میخواهد آن است که تمام علوم، چه علوم طبیعی و چه غیر طبیعی، به علوم الهی و توحید برگشت کند .....
🔻 جهت مطالعه این مطلب در سایت به لینک زیر مراجعه فرمایید:
https://andishehma.com/didgah-emam-khomeini/
🌐 اندیشه ما
https://eitaa.com/joinchat/3881369777C45aea07034
✅ ناکامی سیاست، عار نیست اصرار بر سیاست ناکام، عار است.
🎙 دکتر حسین سیمایی صراف (وزیر علوم تحقیقات وفناوری)
🔴 عدالت، آزادی، استقلال، حق تعیین سرنوشت جمهوریت، سازگاری، اخلاق جملگی از محصولات علوم انسانی هستند. بخش بزرگی از نظام مسائل ما نه قابل فهم و قابل حل نیستند و در گرو توجه به جریان آزاد علوم انسانی و البته باور به علم است. در کشور به این بارو نرسیدیم علوم انسانی زمینه ساز توسعه و حلال مشکلات است. به تعبیر «دکتر اردکانی» که میگویند علوم انسانی زمینه نان و آب را فراهم میکند. به تعبیر ایشان توسعه بدون علوم انسانی ناممکن است. اگر امروز بشر در آرامش است به غیر از جنایتهای در خاورمیانه آرامش چند دهه اخیر بیشتر تعمین میشود محصول تلاش علوم انسانی است.
🔴 امروز علوم انسانی برای بحرانهای علوم اجتماعی، آسیب اجتماعی برای تورم، پوشش، شکاف دولت برای قوانین دست و پاگیر و برای بورکراسی پیچیده مانع سرعت در تحولات و برای دولت فربه درمان دارد، اما آیا این اعتقاد بین مدیران ما وجود دارد؟ آیا مدیران تنها به متکی به تجربه خود هستند و تصمیمات بدون پشتوانه علمی اتخاذ میکنند. علوم انسانی به ما آموخته است برای توسعه پیشرفت نهاد ما توانمند شود و و روابط میان بین افراد جامعه با حکومت با کیفیت شود؟ لازمه این توانمندی تفاهم و وفاق است.
🔴 جامعه در حال فقیر شدن نمیتواند به وفاق برسد کشور میتواند ثروتمند باشد، اما توان حل مسئله را از دست داده است توسعه نیافته است یکی از آموزه علوم انسانی فهم به موقع پایان یک سیاست است همان طور که قوانین پایانی دارد، سیاستها هم پایان دارد در همه دنیا پایان سیاستها سالانه صورت میگیرد حمکرانی پویا وقتی سیاست به او سیلی بزند به سیاست نادرست پایان میزند خوب است موسسات پژوهشی مامور شوند و با اجرا پژوهشی در مسائل از محیط زیست حجاب نمره دهند حد نصاب تعیین کند و اگر نمره کمتر بود سیاستگزارن و سیاستمداران در سیاستهای خود تجدید نظر کنند بدانیم ناکامی سیاست، عار نیست اصرا بر سیاست ناکام، عاراست. همان طور که در آموزش اسلامی اصرار بر گناه صغیر گناه عار است اصرار سیاست ناکار عار است.
🔴 پژوهش علوم انسانی اکنون پایان بسیاری از سیاستها را به ما اعلام میکند باید شنوا یباشیم و صدای رسا را بشنویم حکمرانی علم را بشنویم. ناگفته نماند که علوم انسانی از آسیب در امان نمانده است و رشتهها و پژوهشهای علوم انسانی باید باید آسیب شناسی شود و متناسب سیاستگذاری شود نظام ارزیابی باعث شد علوم انسانی تلاش خود صرف خروجی کمی نه خروجی با کیفیت که محصول آییننامه ارتقا به کیفیت پژوهشها آسیب زده است به لحاظ کمی قوی هستیم، اما برخی پایان نامهها غیر کاربردی هستند و از رویکرد مسئله محور دور هستند لذا اثربخشی کافی ندارد.
🔴 همه رشتههای علوم انسانی یک دست نیست. علوم انسانی در انتخاب سیاستها در ارزیابی و پایان اعلام پایان سیاستها امام است، اما کشور محتاج تصمیمات و مردان بزرگ و فهمهای بزرگ است .....
🔻 جهت مطالعه این مطلب در سایت به لینک زیر مراجعه فرمایید:
https://andishehma.com/nakamy-siyasat/
🌐 اندیشه ما
https://eitaa.com/joinchat/3881369777C45aea07034
#معرفی_کتاب
✍️ کتاب «روانشناسی سیاسی با نگاهی به رفتار سیاسی در اسلام» تألیف دکتر محمدحسین شریفینیا به زودی توسط انتشارات پژوهشگاه حوزه و دانشگاه منتشر میشود.
🔴نگارنده در این کتاب کوشیده است مهمترین مباحث روانشناسی سیاسی مانند شخصیت و سیاست، ویژگیهای روانشناختی رهبران سیاسی، کارکرد روانی رسانهها و شبکههای اجتماعی، فرایندهای روانشناختی انتخابات و رقابتهای سیاسی، روانشناسی نظامهاي سیاسی، تروریسم و سیره سیاسی پیامبر اسلام(ص) و امام علی(ع) را با بیانی ساده و روان توضیح دهد. خوانندگان جهت درک مطالب این اثر نیازی به آشنایی قبلی با روانشناسی یا علوم سیاسی ندارند. زیرا نویسنده کوشیده است تمامی اصطلاحات تخصصی و مبانی مربوط به این دانش را در متن یا پانوشتها توضیح دهد تا خواننده برای فهم این مفاهیم نیازمند مراجعه به منابع دیگر نباشد. بهعلاوه، سعی شده است با ارائۀ جداول، اشکال و مثالهای ملموس، فرایند یادگیری مطالب تا حدودی بهر دانشجویان، طلاب و دیگر دوستداران این دانش تسهیل گردد. همچنین بهمنظور نشان دادن آثار عملی روانشناسی سیاسی در زندگی مردم، برای نخستین بار در پایان هر فصل راهبردهای عملی و نکات کاربردی متخذ از موضوعات آن فصل ارائه شده است. این کار که در کتابهای روانشناسی سیاسی بیسابقه است، میتواند گامی مؤثر در جهت عمومیسازی این دانش تلقی شود. این کتاب در 490 صفحه و قیمت 370000 تومان بزودی در اختیار علاقمندان قرار خواهد گرفت. فهرست مطالب کتاب بدین قرار میباشد.
☑️ بخش اول: مباحث بنیادین در روانشناسی سیاسی
فصل اول: روانشناسی سیاسی چیست؟
فصل دوم: نظریههای روانشناسی سیاسی
فصل سوم: شخصیت و سیاست
فصل چهارم: روانشناسی رهبران سیاسی
فصل پنجم: روانشناسی رسانههای همگانی و افکار عمومی
فصل هفتم: روانشناسی نظامهای سیاسی
فصل ششم: روانشناسی انتخابات و رقابتهای سیاسی
فصل هشتم: روانشناسی تروریسم و خشونت سیاسی
☑️ بخش دوم: الگوهای رفتار سیاسی در اسلام
فصل نهم: رفتار سیاسی حضرت محمد
فصل دهم: رفتار سیاسی امام علی
🌐 اندیشه ما
https://eitaa.com/joinchat/3881369777C45aea07034
#سیاست_و_مرجعیت
♦️انتقاد شدید از بیان حرفهای بی سند و بی مدرک در بعضی از منابر
🎙حضرت آیت الله نوری همدانی
🔷معتقدم هنوز تبلیغ چهره به چهره مؤثرترین و اثر گذارترین روش تبلیغ است.
اگر مبلغ اخلاص داشته باشد و برای منبر زحمت بکشد و مردم او را در کنار خود ببینند موفق ترین مبلغ است.
🔷من تعجب میکنم چرا هیچ نظارتی از طرف خود اهل منبر که سالها کار کردهاند نمی شود که عدهای با بعضی از مطالب، افکار عدهای را نسبت به مسائل دینی مخدوش میکنند. اینکه ما بعضی از حوادث زمان را به مسائلی یا افرادی تطبیق کنیم درست نیست؛ ما وظیفه داریم آنچه را قرآن و اهلبیت «علیهم السلام» فرمودند بیان کنيم و مردم هم با قدرت و درکی که دارند به بهترین شکل اعتقادات را حفظ میکنند.
🔷اگر مردم ببینند عمل و حرف ما دوتا است اعتماد نمیکنند، رفتار ما خودش میتواند تبلیغ باشد. امروز مردم گرفتار هستند، خودمان داریم وضعیت بد اقتصادی را درک میکنیم و میبینیم گرانی کمر مردم را خم کرده حالا در این وضعیت بايد کنار مردم باشیم و بايد بدانند ما هم مثل آنها این مشکلات را درک میکنیم و مشمول همان مشکلات هستیم.
🌐 اندیشه ما
https://eitaa.com/joinchat/3881369777C45aea07034
✅ لعن در سیره امام علی(ع) و ائمه(ع) نبوده است.
🎙 دکتر نعمتالله صفری فروشانی
🔴 نسبتدادن لعن به خصوص لعن ابتدایی به امیرمؤمنان(ع) در برخی گزارشهای تاریخی، یک خرافه و غلط مشهور و گزاره ضربهزننده به چهره حضرت علی(ع) و شیعه است.
🔴 اصل لعن در قرآن آمده است لذا اثبات مخالفت این گزارشها با قرآن کار سختی است مضاف بر اینکه در این گزارشات بحث لعن مطرح است و نه سب؛ لذا بنده نمیتوانم مخالفت با قرآن را ثابت کنم ولی مخالفت این گزارشها با سیره امام(ع) مشهود است.
🔴 بنده معتقدم که نه تنها حضرت علی(ع) شروعکننده لعن نیستند بلکه هیچ گزارش معتبری مرتبط با لعن از سوی ایشان نداریم. نقد گاهی برای استناد است که منبعی و سندی است؛ در مورد منبع، این گزارش در چند کتاب تاریخی معتبر آمده است ولی در همه کتب تاریخی نیامده؛ در منابع حدیثی نیامده؛ در منابع معتبر شیعی اعم از حدیثی و تاریخی هم نیامده است بنابراین چرا چیزی که در هیچ جایی نیامده است تلقی به قبول شده و آقای مصطفی معلمی آن را در قالب یک مقاله مستقل نقد کرده است و قبل از او من ندیدهام کسی این گزارش را نقد کرده باشد.
🔴 استناد شامل اسناد و منابع است که معمولا تاریخیها، اسناد را دنبال نمیکنند مگر در برخی موارد خاص؛ اما اسناد که بررسی شده به این نتیجه رسیدهاند که اسناد ضعیف است زیرا عمربن سعد اسدی از سرحلقههای این گزارشات است که او مجهول و راوی روایات غلوآمیز و ضعیف است و به نظر میرسد او قصد داشته است که فرهنگ لعن را در جامعه رواج دهد .....
🔻 جهت مطالعه این مطلب در سایت به لینک زیر مراجعه فرمایید:
https://andishehma.com/51234-2/
🌐 اندیشه ما
https://eitaa.com/joinchat/3881369777C45aea07034
🔴فتوای زنانه و نگاه رهبر انقلاب
♦️چون خانم ها در بخشی از مسائل تخصص بیشتری دارند، میتوان از نظر آنان استفاده کرد و فتوای آنان از مردان صاحبنظر تر است
♦️امروزه زنان به لحاظ تحصیلی و شرایط اجتماعی به جایگاهی رسیدهاند که شایستگی های خود را نشان داده اند و از این جهت فرقی میان زنان و مردان وجود ندارد
✍🏻 آیت الله سیدمحمدعلی ایازی
✅درخصوص عبارتی که رهبر انقلاب (زنان مجتهد) به آن اشاره کردند دو نکته مهم مطرح است:
موضوع اول درخصوص نکته رهبر انقلاب، درباره جایگاه زنان در فقه است، آیا اصلا زنان میتوانند مجتهد، مفتی یا مقلَّد یا همان تقلید شونده باشند؟ اکثر فقها در بحث تقلید، مرد بودن را شرط دانسته اند، ولی در برابر آنان، فقهای نو اندیش معاصر ، شرط مرد بودن را قبول ندارند و معتقدند که متخصص بودن ربطی به جنسیت ندارد.
بنابراین نه تنها در مسئله فتوا تفاوتی میان زنان و مردان وجود ندارد ندارد، بلکه در مناصبی مانند ریاستجمهوری و قضاوت نیز اگر زنان دارای شرایط لازم باشند میان آنها و مردان تفاوتی وجود نخواهند داشت.
موضوع دوم به بحث تخصصی شدن مربوط میشود. در بخشی از مسائل و احکام، زنان تخصص بیشتری دارند، زیرا اطلاعات آنها در برخی از مسائل خاص بیشتر است.
✅با توجه به تقسیمبندی که در مسائل وجود دارد، باید به کسی که در زمینه ای خاص مجتهد است رجوع کرد. درکل باید در رابطه با مسائل احکام مدنی یا احکام جزائی و اجتماعی یک تخصص گرایی مطرح شود و لازم نباشد که فقط از یک مجتهد تقلید کرد.
🔰رهبر انقلاب در جلسهای، این نکته را به صورت خصوصی در جمع نیز مطرح کردند. نظر رهبر انقلاب این است که چون خانم ها در بخشی از مسائل تخصص بیشتری دارند، میتوان از نظر آنان استفاده کرد و فتوای آنان از مردان صاحبنظر تر است.
ممکن است که این سوال نیز مطرح شود که آیا زنان نمیتوانند یک حقوقدان خوب یا یک اقتصاددان متبحر باشند؟ در این زمینه ها نیز همین نظر مطرح است، زیرا امروزه زنان به لحاظ تحصیلی و شرایط اجتماعی به جایگاهی رسیدهاند که شایستگی های خود را نشان داده اند و از این جهت فرقی میان زنان و مردان وجود ندارد و رهبر انقلاب نیز به درستی به این موضوع اشاره کردهاند که در بحث حقوق اجتماعی، فرقی میان زنان و مردان وجود ندارد.
🔻 جهت مطالعه این مطلب در سایت به لینک زیر مراجعه فرمایید:
https://andishehma.com/fatva-zanane/
🌐 اندیشه ما
https://eitaa.com/joinchat/3881369777C45aea07034
✅ از منظر فلسفه میانفرهنگی ، مسئله کثرت ادیان اهمیت محوری دارد.
🎙 دکتر محمدمهدی فلاح
🔴 در جانب فلسفۀ دین با تاریخ مشخصی روبهرو هستیم که البته امروزه با بنبستهایی مواجه شده است. فلسفۀ دین امروز به تعبیر برخی محققان پویایی اولیه خود را از دست داده است. به طور کلی میتوان گفت فلسفۀ دین موجود فلسفۀ دین تحلیلی پروتستانی انگلیسیزبان است.
🔴 یکی از امکانهای پیشروی فلسفۀ دین توجه به فلسفۀ میانفرهنگی است که البته بیشتر در کشور آلمان شکل گرفته و در ایران هم ادبیات آن تا حدودی منتقل شده است. به طور کلی فلسفۀ میانفرهنگی دو رویکرد هرمنوتیکی و پدیدارشناختی دارد که نقطۀ عزیمت هر دو مشترک است و با نقد اروپامحوری و تلاش برای گشودگی فلسفه برای شمول سنتهای دیگر فکری تعریف میشود؛ ولی مبانی و رویکردهای آنها با یکدیگر متفاوت است.
🔴 مدعای اصلی در فلسفه دین میانفرهنگی به روایت پدیدارشناختی این است که صرفا به توصیههای اخلاقی برای شکلگیری گفتوگو محدود نشود. درعوض از خلال پدیدارشناسی تجربه تلاش میشود تجربه فرهنگی یا تجربه میانه مطرح شود.
🔴 برخلاف سنت هرمنوتیکی گادامری که به دنبال آمیزش افقهاست و من از جهانی با یک جهان دیگر مواجه میشوم که افق فهم متفاوتی دارد و از طریق آمیزش افقها به همافقی برسیم، رومباخ میگوید عملا امکانی برای آمیزش افقها نیست؛ بلکه من در درون ساختار خودم امکانی را برای تجربه بعدی از هستی برای خودم فراهم میآورم که برای من جنبه جدیدی به ساختارم اضافه میکند.
🔴 تفاوت رومباخ با گادامر در همینجا قابل عرضه است. به واسطه همین تقریر، رومباخ با اولویت دادن به فهم که در هرمنوتیک محوریت دارد مخالفت میکند. تجربه بنیادین در ساحت فهم اتفاق نمیافتد. بلکه در آن گویی چیزی برای من آشکار میشود. برخلاف وساطت هرمنوتیکی که گادامر مدعی بود، رومباخ از جهشها درون ساختار صحبت میکند. هیچ گاه چیزی وساطت نمیکند. از دریچه امکان بسط ابعاد جهان خود، جهشهایی را پشت سر میگذارم. رومباخ برای همین است که هرمتیک را به جای هرمنوتیک مطرح میکند تا شکل متفاوتی از رابطهمندی ساختارها را صورتبندی کند .....
🔻 جهت مطالعه این مطلب در سایت به لینک زیر مراجعه فرمایید:
https://andishehma.com/kesrat-adyan/
🌐 اندیشه ما
https://eitaa.com/joinchat/3881369777C45aea07034