هدایت شده از اسلام سیاسی | مومنی
#خاطره
↙️ پای کار اسلام
♦️ خاطرات محسن مومنی از طلبه مجاهد مرحوم دکتر محمد حسین فرج نژاد
قسمت اول: شروع رفاقت
🔻 شهریور ۸۵ بود که اومدم قم، مدرسه علمیه معصومیه و آغاز زندگی طلبگی.
🔻مدرسه ای بزرگ با بیش از ۱۰۰۰ نفر طلبه.
🔻من هم تازه از یزد اومده بودم و بین اون همه استاد و طلبه و جریانها و گروههای مختلف مونده بودم که چیکار کنم و به کدوم سمت برم.
💢 روزهای اول خیلی برام سخت بود، به یه راهنما نیاز داشتم، سراغ هر کی که مطرح بود رفتم، از آقای خسروپناه و پارسانیا گرفته تا طلبه های پایه بالاتر.
♨️ در این بین اسم «حسین فرج نژاد» را زیاد میشنیدم. میدونستم از طلبه های یزد هست و با دغدغه.
♦️ به هر ترتیبی بود شماره منزلشو گیر آوردم، اون زمان هنوز موبایل به این شکل فراگیر نبود، هرچند بعدها که همه موبایل دار هم شدن، حسین آقا هیچ موقع برای خودش یه گوشی نگرفت.
🔻 با تلفن کارتی به منزلش زنگ زدم، گوشی رو خودش برداشت:
-سلام، منزل آقای فرج نژاد؟
-بله، بفرمائید (یه صدای جدی و رسا)
-مومنی هستم، از طلبه های یزد، تازه اومدم قم، میخواستم شما رو ببینم، فرصت دارید؟
-بله بیایید منزل باهم صحبت کنیم.
◀️ آدرس منزل رو بهم داد.
🔻اون موقع توی خیابان صفاشهر مستاجر بود.
🔰 عصر حوالی ساعت ۵و۶ بود که رفتم منزلش، زنگ خونه رو که زدم، اومد در رو باز کرد.
🔴 سلام و احوال پرسی گرمی باهام کرد و مرا دعوت کرد داخل، کسی خونشون نبود، خودش بود با کلی کتاب!
💠 این بود شروع آشناییمون، از همون اول دست منو گذاشت تو دست کتاب📚
#فرج_نژاد
https://eitaa.com/eslamesyasi
هدایت شده از اسلام سیاسی | مومنی
#خاطره
↙️ پای کار اسلام
♦️ خاطرات محسن مومنی از طلبه مجاهد مرحوم دکتر محمد حسین فرج نژاد
💢 قسمت دوم: به سبک حسین
♦️ حسین توی دیدار اول بهم گفت: برای چی اومدی قم؟ دنبال چی هستی؟
🔻منم از دغدغه ها و برنامه هام گفتم، خیلی تشویقم کرد و شروع کرد برام کتاب معرفی کردن!
شاید بیش از ۳۰تا کتاب بهم معرفی کرد!
💢 بهش گفتم: کجا شما را ببینم؟ من که معصومیه هستم، شما بیشتر کجا هستید؟
♦️گفت: موسسه آیت اللّه مصباح هستم، به معصومیه هم زیاد رفت و آمد دارم.
⏪ هرچی بیشتر میگذشت، بیشتر باهاش آشنا میشدم.
🔰یه روز یکی از دوستان(شیخ کمال مروتی) که از طلبه های مدرسه شهیدین بود بهم گفت: آقای فرج نژاد با یه تعداد از طلبه های یزد، صبح های جمعه داخل #فیضیه مباحثه دارن.
💢 گفتم: مباحثه چی؟ درسهای حوزه؟ گفت نه، بیشتر بحثهای تاریخ و دشمن شناسی و اینهاست.
♨️ پیشنهاد کرد و گفت: مؤمنی حتما برو، با روحیه ای که تو داری این مباحث خیلی برات خوبه.
گفتم باشه میرم.
⏪ یه روز اتفاقا آقای فرج نژاد رو دیدم، بهش گفتم: راستی قضیه مباحثه صبح های جمعه چیه؟ یخورده توضیح داد و گفت حتما بیا.
گفتم: باشه، با کمال میل.
#محمدحسین_فرج_نژاد
#فرج_نژاد
https://eitaa.com/eslamesyasi
#خاطره
↙️ پای کار اسلام
♦️خاطرات دکتر ابراهیم دهقان (دبیرجبهه فرهنگی استان یزد)
شاگرد طلبه مجاهد مرحوم دکتر محمد حسین فرج نژاد
«بسم الله الرحمن الرحیم»
🔳حسین، مردی برای تمام فصول
💢 قسمت اول: اتحادیه ضد صهیونیستی
(این ۲۰ سال چه زود گذشت ، از اتحادیه تا جبهه فرهنگی)
♨️۲۰ سال را پر کرده بود ،برای ما که تازه وارد دوران دبیرستان شده بودیم خیلی جذاب بود ،جزوه پروتکل های صهیونیسم به نظر ۲۰ تا ۴۰ سرفصل اساسی داشت اون روزها تو اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزان برایمان سخنرانی می کرد از نقشه ها و دسیسه های این رژیم غاصب می گفت .
🔻 انگاری همین دیروز بود دیگه نگاهم به فلسطین و احوال اون تغییر کرده بود، برایم مهم بود بعد از آن جلسات تعدادی فیلم سخنرانی در مورد غده سرطانی، صهیونیسم دیدم.
♦️ تو هر نمایشگاهی کتاب یا محصول فرهنگی در این مورد میدیدم حتما میخریدم، بعدها که تو راهپیمایی روز قدس شرکت میکردم، احساس مبارزه خستگی ناپذیرداشتم
💠 موسسه اندیشه و فرهنگ اسلامی صادقیه یزد
🆔 @andisheyazd
#خاطره
↙️ پای کار اسلام
♦️خاطرات دکتر ابراهیم دهقان (دبیرجبهه فرهنگی استان یزد)
شاگرد طلبه مجاهد مرحوم دکتر محمد حسین فرج نژاد
«بسم الله الرحمن الرحیم»
🔳حسین، مردی برای تمام فصول
💢 قسمت دوم: دانشگاهی که پاتوق بود
(این ۲۰ سال چه زود گذشت ، از اتحادیه تا جبهه فرهنگی)
♦️ورودی ۸۴ رشته برق دانشگاه آزاد یزد بودم تو همون اوایل با بعضی بچه های اتحادیه که از قبل آشنا بودیم وارد فضای انجمن اسلامی دانشگاه و هیئت دانشجویی شدم .
💢کم کم حرف های بودار شروع شد به جلسات هیئت می رفتیم تعجب می کردیم فضای جور دیگری بود بعد از زیارت عاشورا گعده علمی و مباحثه پیرامون انسان شناسی با حضور استاد فرج نژاد بود همون طلبه انرژی زا، جلسات داخل خانه دانشجوئی برگزار میشد با یک لیوان شربت و مباحث شیرین استاد...
💠 موسسه اندیشه و فرهنگ اسلامی صادقیه یزد
🆔 @andisheyazd