قرار روزانه
قرار هرصبح
دعا سلامتی امام زمان(عج)
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن
خدایا، ولى ات حضرت حجة بن الحسن
صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ
که درودهاى تو بر او و بر پدرانش باد
فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ
در این لحظه و در تمام لحظات
وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً
سرپرست و نگاهدار و راهبر و یارى گر و راهنما و دیدبان باش
حَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً
تا او را به صورتى که خوشایند اوست ساکن زمین گردانیده
وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا"
و مدت زمان طولانى در آن بهره مند سازى
کانال واتس آپ
https://chat.whatsapp.com/DuIxL9Pdg8hA4FIoPn1pKn
کانال ایتا
https://eitaa.com/andishkadehasrezohour
🔰 حرکت آقای رئیسی در دو سال اخیر در قوه قضائیه مصداق حرکت جهادی شبانهروزی بود/ در این مدت امید مردم به دستگاه قضا احیا شد/ اعتماد ملت یک سرمایه بزرگ اجتماعی برای جمهوری اسلامی است
🔻 رهبر انقلاب صبح امروز در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه: لازم است خدا قوّت عرض کنیم به جناب آقای رئیسی. ایشان در این دو سال و چند ماهی که مسئولیت قوهی قضائیه را داشتند حقاً زحمت کشیدند، تلاش کردند، کارهای خوبی انجام گرفت. حرکت جناب آقای رئیسی در قوهی قضائیه مصداق همان چیزی بود که ما همیشه تکرار میکنیم؛یعنی حرکت جهادی، جدی، شبانهروزی، پرتلاش، پرانگیزه.
🔹 آثار خوبی هم داشت و مهمترین اثر این حرکت همین بود که امید مردم به قوهی قضائیه را زنده کرد، احیاء کرد، مردم را به قوهی قضائیه خوش بین کرد. ما شکایتهای مردم را از دستگاههای مختلف دریافت میکنیم، خیلی تفاوت هست بین آن قبل از این دو سال و اندی با بعد از این دو سال و اندی در نظرات مردم. امید و اطمینان به قوه را زنده کرد.
🔹 این سرمایهی اجتماعی است، این اعتماد مردم به دستگاههای فعال در جمهوری اسلامی یک سرمایهی بزرگ اجتماعی است. ۱۴۰۰/۰۴/۰۷
#بسته_خبری
💻 @Khamenei_ir
https://eitaa.com/andishkadehasrezohour
🔰 سخننگاشت | شهید بهشتی پایهگذار دادگستری اسلامی
🔻 رهبر انقلاب: شهید بهشتی یک حق بزرگی بر گردن کشور و ملت دارند و آن پایهگذاری دادگستری اسلامی است. کار، کار آسانی نبود و کار دشواری بود. ایشان یک حرکت جدیدی را برای قوهی قضائیه شروع کرده بود. ۱۴۰۰/۴/۷
💻 @Khamenei_ir
https://eitaa.com/andishkadehasrezohour
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #کلیپ استاد #رائفی_پور
📃 «اعتمادی که نیست»
🔸 گاهی ما بانک رو بیشتر از خدا قبول داریم!
https://eitaa.com/andishkadehasrezohour
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ویدئو کلیپ انسان بهشتی | بهشتی میشود هر کس حسینی است
🔹آیا شنیدهای عاشقی رو از معشوقش بترسانند ...؟!
https://eitaa.com/andishkadehasrezohour
https://chat.whatsapp.com/DuIxL9Pdg8hA4FIoPn1pKn
قرار روزانه
معرفی شهید
شهید سید حسین و سید ابراهیم اسماعیل زاده
پدر و پسر
در روز 25 آبان ماه سال 1304 هجری شمسی بود که به سید عبدالحسین اسماعیل زاده خبر رسید فرزندی که همسرش سیده ربابه به دنیا آورده پسر است و او نیز به احترام نبی مخلص الهی نام او را سید ابراهیم نهاد کمتر کسی تصور این را می کرد که پشت چهره معصوم سید ابراهیم عالمی از رنج و مشقت البته همراه با فداکاری و ایثار نهفته است . آغاز مشکلات سید ابراهیم زمانی بود که مادرش را از دست داد و بعد نیز پدر خویش را از دست داد و همه ی اینها قبل از هفت سالگی روی داد ، بعد از ازدست دادن پدر و مادر دارالیتام میزبان سید ابراهیم شد . بعد از یک سال و اندی سید ابرهیم شروع به کار در منازل دامداران و زمین داران به طور سالیانه به اصطلاح قراری نمود این وضعیت تا 28 سالگی ادامه داشت ، تا اینکه به روستای پوستکلای بندپی بابل برگشته و با دختر همسایه خویش سیده رقیه مصطفی نژاد ازدواج می نماید . این زوج با کار کردن بر سر زمین و در خانه زمین داران آن زمان زندگی مشترک خود را آغاز می کنند و این در حالیست که در فقر و نداری لحظه ای از پافشاری بر اعتقادات دست نکشیدند ، حتی گفته می شود در همان لحظه تا نماز ظهر و عصر را نمی خواندند ، هرگز ناهار نمی خوردند اما آنچه که زندگی پر از سختی آن ها را شیرین می کرد توکل و توسل به خدا و اهل بیت بود که این مطلب را می توان از نام فرزند اول آنها فهمید (سید حسین) ، بله سید حسین نامی بود که به خاطر عشق وافر به اهل بیت برفرزند اولشان نهادند . بعدها صاحب سه دختر و سه پسر دیگر گردیدند . در مورد نحوه تربیت فرزندانشان چه می توان گفت : که آنچه عیان است چه حاجت به بیان است . دخترانی اهل ولایت ، با حجاب فاطمی و پسرانی با غیرت اهل رزم و شهادت و شجاعت بودند . پس از مدتی سید ابراهیم به عنوان باغبان جذب کادر غیر نظامی ارتش در محل فعلی پایگاه نیروی هوایی بابلسر گردید .کم کم وضع درآمد او بهترشد و توانست با همکاری اهالی محل و دوستی مهربان به نام خیرا... اسکندری خانه کاه گلی برای خود بسازد و تا زمان شهادت در همان خانه زندگی میکرد . با اوج گیری نهضت امام در سال1357 سید ابراهیم در تظاهراتها شرکت می نمود و این در حالی بود که خود به عنوان پرسنل ارتش محسوب می شد و از این جهت ترسی به خود راه نمیداد چرا که او از سلاله پاکان و زاهدان شب و شیران روز بود و شیر را با ترس رابطه نیست او به همراه فرزندانش در فعالیت های بعد از انقلاب بر علیه منافقین حضور داشت و پس از شروع جنگ تا زمان شهادت سه بار از طریق ارتش و بار چهارم به همراه اعزام طرح لبیک یا خمینی به جهبه ها اعزام گردید . در اعزام آخر دو پسر خود (سیدرضا و سید حسین) را به همراه خود داشت و سید باقر نیز در خدمت سربازی در جنوب مشغول دفاع بود و در این در حالی بود که سن او 58 سال بود . اما سید حسین پس از گذران دوران پرمشقت کودکی و نوجوانی زیر سایه پر مهر پدر و مادر و تحت تربیت موثر آنها در16 سالگی با دختر دایی خویش سلاله سادات ازدواج نمود وپس از تولد اولین فرزندش سید یحیی در 17 سالگی برای خدمت سربازی به زاهدان رهسپار شد پس از یکسال و اندی با فرمان امام خمینی (ره) بر فرار سربازان از پادگان ها ، پس از پاره نمودن عکس های شاه ملعون از پادگان خود فرار نمود ه و به محل می آید و پس از پیروزی انقلاب در مبارزات بر علیه منافقین و مفسدین در شهر شرکت می نماید و به ادامه تحصیل می پردازد . حتی شبها برای مطالعه جهت استفاده از نور چراغی که بر تیربرقی نصب شده بود و از محل نیز فاصله داشت به آن مکان می رفت وبه مطالعه می پرداخت ، تا اینکه پس از اتمام دروس متوسطه به عنوان معلم در روستای نفتچال مشغول می شود . علاقه وی به شاگردان جهت تعلیم دروس و آشنا کردن آنها با اسلام و انقلاب مثال زدنی بود ، حتی هر جمعه سه نفر از شاگردانش را سوار بر موتور می نمود وبه منزل می آورد و به آنها ناهار می داد بعد آنها رابه نماز جمعه می برد و می گفت باید با بچه ها رفیق شد تا حرف گوش کنند از طرف دیگر او نیز همانند پدر زندگی را با فقر و نداری ولی با عزت نفس آغاز کرد و تا سالها در خانه ای محقر و کوچک که در حیاط پدری ساخته بود زندگی می کرد تا اینکه توانست خانه کوچک در محل دیگر برای خود بسازد عشق و علاقه اش به پدر و مادر بسیار زیاد بود و همیشه دوست داشت در کنار پدر ومادر باشد و به آنها خدمت کند . بعد از شروع جنگ تحمیلی دو بار به جهبه ها اعزام شد . علاقه اش به شهادت آنقدر زیاد بود که می گفت من اگر{شهید نشدم} و مردم مرا در دریا بیندازید حتی برای بار سوم با اعزامش مخالفت شد چون گفتند : تو معلمی و تازه از جهبه ها آمدی ، ولی او کسی نبود که این موانع سد راه شهادتش گردید و به هر طریقی موافقت مسولین مربوطه را جلب نمود و بعد به منزل آمده و