eitaa logo
انجمن ادبی مَطلَع
830 دنبال‌کننده
582 عکس
176 ویدیو
10 فایل
﷽ 💠محفل ادبی مطلع | تاسیس ۱۴۰۰ 🔷 نشر اشعار ولایی 🔷 اعلان مراسمات هفتگی 🔷 رسانه شعر مشهد https://eitaa.com/joinchat/4073652327C9ee4eeaef2
مشاهده در ایتا
دانلود
یا من عُصِیَ فَغَفَر آن کیست که در کمند احسان تو نیست؟! یا ریزه خور لطف فراوان تو نیست؟! غفران تو غالب است بر هر عصیان حتّی عاصی حریف غفران تو نیست @anjoman_matla
به دل نیامده بیرون شدن هوس دارد زبس که شرم از آمد شدِ نفس دارد! @anjoman_matla
ای کاش نشانی از هلالم بدهند روزی خبرِ خوبِ وصالم بدهند از رؤیت روی ماهِ مهدی چه خبر؟ ای کاش جوابی به سؤالم بدهند @anjoman_matla
مولاجان... یک ماه تمام میهمانت بودیم یک روز به مهمانی این خانه بیا... طاعات و عبادات قبول @anjoman_matla
کبوترم که غزل صحن آسمان من است کلام پهنه ی پرواز بی کران من است به عارفانه ترین اوجها رسیده پرم به عاشقانه ترین شعرها نشان من است همیشه در پی توصیف عشق می گشتم که عشق نقطه آغاز داستان من است «همه قبیله ی من عالمان دین بودند» مرا ببین که جنون ارث دودمان من است به فکر واژه ای از جنس عاشقی بودم حسین گفتی و گفتم حسین، جان من است حسین گفتی و آتش گرفت ابیاتم که یاد خون خدا آتش نهان من است شراره ای است که پنهان نمی شود در دل حرارتی است که در سینه میهمان من است قداستی ست که در قلب می تپد شب و روز محبتی است که آیین خاندان من است در این زمانه که هر گوشه تیرگی چیره است چراغ روشن تاریکی جهان من است منم که فطرسم و نادم از گذشته ی خویش حسین پاسخ الغوث و الامان من است چگونه با تو بگویم من از حقیقت او حسین بغض فرو خورده ی بیان من است حسین نام بلندی که بعد نام خدا همیشه و همه جا بر سر زبان من است کسی که عبد خدا بوده است از آغاز یگانه ای است که مولای مهربان من است حسین گفتی و گفتم حسین یعنی عشق بلی حسین فقط عشق جاودان من است @anjoman_matla
🔷 با سلام و تقدیم احترام محفل ادبی مطلع به علت نقل و انتقالات و نیز طرح و برنامه سال جدید، فعلا برگزار نخواهد شد. به زودی در مکانی جدید با برنامه هایی در خدمت عزیزان خواهیم بود🌷 @anjoman_matla
👈 تخصصی ترین پایگاه ادبیات ولایی را دنبال کنید: https://eitaa.com/madras_8
دل و روح ما، سر و جان ما، "لِتُرابِ مَقْدَمِكَ الفِدا" "عَظُمَ الْبَلاء، بَرِحَ الْخَفَا"، "فرج" است راه نجات ما همه ناامید، همه روسیاه، همه در کشاکش راه‌وچاه همه تا کمر به گِل گناه، خِجِلیم، "وَانْکشَفَ الْغِطَا" نه رسیده شام غمی به سر، نه رسیده از سحری خبر نه کسی به فکر کسی دگر، تو بیا که "وَانْقَطَعَ الرَّجا" نه کسی هوایی فیض رب، نه به‌فکر واجب‌ومستحب "ظَهَرَ الفَسادُ بِما کسَب"، تو بیا که تازه شود هوا گله و شکایت خویشتن، به کجا برد دل تنگ من؟ تو بیا سری به دلم بزن، که تو "مُستَعانی و مُشتَکی" تو بیا که سر بزند بهار، به خزان دائم روزگار به جهان ما برکت بیار، که "بِیُمْنِکَ رُزِقَ‌الْوَرىٰ" تو بیا که هر گره وا شود، دل خلق جای خدا شود که زمان صلح‌وصفا شود، "بِجَمالِکَ کَشَفَ الدُّجىٰ" تو بیا و چاره‌ی نو بساز، که به ما شود در صبح باز شب عاشقان تو بس دراز...، "وَ بِنورِ وَجهِكَ مُنتَهىٰ" @anjoman_matla
هدایت شده از مَدرَس/ ۸
33.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 مقدمه فصل دوم دوره پرمخاطب با بیشترین درصد رضایت هنرجو! 🔻مدرس دوره: استاد یوسف پور [ این دوره بروز رسانی خواهد شد ] • تعداد قسمت ها: 40 • فصل ها: دو فصل. منطوق | مضمون • فرمت ویدیوها: mp4 • میانگین زمان هر ویدیو: 15 دقیقه • پشتیبانی، تمرین، ارتباط با استاد: دارد • هزینه دوره با تخفیف ویژه: 300,000 • دریافت دوره
تصور کن که حرف از دین، فقط روی زبان باشد تصور کن که ایمان قصه باشد داستان باشد تصور کن اگر بیش از عقول ما زمینی ها سؤال مردمان از راههای آسمان باشد در این ظرفیّتِ اداراکِ محدودی که ما داریم تصور کن اگر حرف از جهان بیکران باشد شبی پَر وا کند سیمرغ عقل عاقلان امّا اگر در جستجو حیران اگر بی آشیان باشد اگر مظلوم ، ظالم را ببیند دم فرو بندد اگر حتّی سیاست، بازیِ نابخردان باشد اگر قاضی ترازو را به نفع ظلم سنگین کرد اگر مظلوم را قفلِ تغافل بر دهان باشد اگر داروغه بر مَسند پیاپی شمع روشن کرد کلید قفل بیت المال دست این و آن باشد اگر در خطبه های جمعه های شهر، خوابت برد خطیب شهر اگر خُرسند از این خواب گران باشد رها در دشتها دیدی اگر پاپوش چوپان را اگر جای رعیّت گرگ را دیدی شبان باشد کجا آغوشِ امنی روبرویت باز خواهد ماند؟ مگر جایی که حرف از ثانیِ قرآن میان باشد عدالت، مهربانی، پایمردی در علی جمع است بخوان از خطبه هایش هرقَدَر فهم و توان باشد اگر مظلوم اگر غمگین اگر در جستجوی دین به قرآن با علی رو کن، هدایت توأمان باشد @anjoman_matla
نه ضریحی، نه رواقی و نه سقاخانه‌ای چشم‌ها چیزی نمی‌بینند جز ویرانه‌ای زائری اینجا نخواهد دید صحن و گنبدی کفتری اینجا نخواهد خورد آب‌ودانه‌ای سنگ اگر باشد در اینجا آب خواهد شد دلش کوه خواهد بود اگر اینجا نلرزد شانه‌ای روضه ممنوع است، حتی بی‌صدا و زیر لب پاسخش چوب است وقتی که بجنبد چانه‌ای کافران مامور اجرای امور دین شدند قبله باز افتاده در دست بت بیگانه‌ای روز و شب گرم طواف قبله‌های خاکی‌اند با دوچشم کاسه‌ی خون دسته‌ی پروانه‌ای عاقبت یک‌روز خواهدساخت روی این‌قبور گنبدی از شعرهایش شاعر فرزانه‌ای عاقبت یک‌روز این غم‌خانه احیا می‌شود صاحب ایوان‌طلاها و حرم‌ها می‌شود @anjoman_matla
کسی که پشت لبخندش غمی  آکنده از آه است مرور روزهایش روضه های تلخ و جانکاه است ندارد گنبد و گلدسته و ایوان طلا اما مسیر آسمان تا مرقدش بسیار کوتاه است برایش دشت ها صحن و تمام آسمان گنبد چراغ روشن  صحن و سرایش تا سحر ماه  است اگر مخفی است قبر فاطمه قبر حسن خاکی است عزیز فاطمه با مادرش همواره همراه است به دستان کریم اوست در عالم اگر خیری است که لطف دیگران با منت و خواری و اکراه است جذامی‌ها کنار او نشستند و جهان فهمید کرامت، گردی از دامان خاک آلود این شاه است برای شادی زهرا بگو ذکر حسن جان را  اگر توفیق می خواهی فقط راهش همین راه است به سمت روضه می گردد مسیر شعر و می دانم پریشان می‌شود قلبی که از این راز آگاه است نمی گویم که در کوچه چه پیش آمد تو هم بگذر فقط سر بسته می گویم که زهرا عصمت الله است @sharh_sib @anjoman_matla