🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#تخریبچی_که_در_میدان_مین_سوخت
و قرآن در دستش نسوخت
🔸شهید محمد رضا غفاری
🔸تولد بهمن سال 1343 شمیران
🔸شهادت تیرماه 1361 میدان مین هویزه
✅مزار: گلزار شهدای چیذر
✅« انجمن راویان فتح البرز »
@anjoman_raviyan_fath_alborz
#تخریبچی_سوخت
اما... #قرآنی_که_نسوخت
✅ تخریبچی 18 ساله #شهید_محمد_رضا_غفاری
شهادت تیر ماه 1361 جبهه سوسنگرد
✍️✍️ راوی . محمد صادق دانشی
🔸محمد رضا از #تخریبچی_های_قرارگاه_خاتم بود و از عملیات بیت المقدس در بهار 1361 به جمع بچه های تخریبچی جبهه پیوست او جوان رشید و شجاعی بود. قرار شد یکی از میدان های مین اطراف شهر هویزه رو پاکسازی کنیم.
معمولا بچه ها میرفتن قبلا موقعیت جغرافیایی میدان مین و چگونگی آرایش مین ها و عوارض زمین رو شناسایی میکردند و با برنامه ریزی برای پاکسازی اقدام میکردن....محمد رضا با یکی از بچه ها رفتن برای شناسایی #میدان_مین و برگشتن اون ها به مقر طولانی شد. ما نگران شدیم و حول و حوش ده و نیم شب با تعدادی از دوستان رفتیم دنبالشون ... وقتی رسیدیم مشاهده کردیم که میدان مین آتش گرفته و در همون تاریکی وارد میدان مین شدیم و به سمتی رفتیم که احتمال می دادیم بچه ها رفتن. در اون تاریکی متوجه نبودیم که داخل نوار مینهایی که سیم تله داشتن تردد میکنیم اما به لطف خدا کسی روی مین نرفت و سیم تله مین کشیده نشد.. هر کجا که احتمال میدادیم بچه ها افتاده باشند وارسی کردیم اما در آن تاریکی محض اثری پیدا نکردیم. نگران رفتن پای بچه ها در آن تاریکی شب روی مین بودیم و تصمیم گرفتیم که به مقر برگردیم و فردا صبح در روشنایی هوا دنبال بچه ها بیاییم. اما در همون لحظه در میان ناباوری با پیکر بی جان دو #تخریبچی که قدری سوخته بودن مواجه شدیم. میدان مین داخل علفزار بود و چون تابستون بود همه ی علف ها خشک شده بود و مستعد آتش سوزی که پیکر این دو تا تخریبچی در اثر انفجار مین میان علف های آتش گرفته و سوخته بود. بالای دو تا پیکر سوخته رفتیم اما چیزی که توجه من رو جلب کرد قرآنی بود که در دست #شهید_محمدرضا_غفاری بود و آتش سوزی وسیع در میدان مین #قرآن رو نسوزانده بودو در دست ایشان کاملا سالم بود...
با کمک بچه ها پیکر این دو شهید رو از میدان مین بیرون آوردیم و به عقب انتقال دادیم.#شهید_محمد_رضا_غفاری بعد از تشییع در گلزار شهدای امام زاده علی اکبر(ع) چیذر میهمان خاک شد.
✅ رفتید گلزار چیذر یه سری هم کنار مزار این تخریبچی مظلوم بروید و حاجت روا شوید.
✅« انجمن راویان فتح البرز »
@anjoman_raviyan_fath_alborz
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#تصویری_که_به_ثبت_رسید
حلقه رزمندگان تخریبچی قرارگاه خاتم الانبیاء(ص)
به دور همسنگران شهیدشان در تیرماه سال 1361
✅ پیکر دو تخریبچی که بر اثر انفجار مین در میدان مین سوختند
اما قرآنی که در دست #شهید_محمد_رضا_غفاری که پیکر مطهرش سمت راست تصویر است نسوخت...
✅« انجمن راویان فتح البرز »
@anjoman_raviyan_fath_alborz
یک دست قطع شده در جیب فرمانده!!
عملیات رمضان با رمز یاصاحبالزمان ادرکنی شروع شده بود. گروهان من و اسماعیل از لشکر پیاده 92 زرهی ارتش نزدیک یکدیگر بودند. آفتاب سوزان تیرماه خوزستان، امان همه را بریده بود.
فریادهای اسماعیل بچه ها را به جلو میراند. روز دوم عملیات بود که ناگهان ترکش گلوله تفنگ 130 میلمتری دست چپ اسماعیل را از مچ قطع کرد. دستش را در جیب خود گذاشت تا نیروهایش بویی نبرند.
فرمان حمله داد و خودش هم دوشادوش بچهها پیش میآمد. از همه جا گلوله میآمد. ترکش دیگری دست راستش را از کتف جدا کرده بود. یکی از بچهها گفت که موج او را گرفته است. با چشم گریان به طرفش دویدم. خونریزی شدید و روزه، دیگر رنگی به رخسارش نگذاشته بود. ترکش تمام بدنش را پاره پاره کرده بود. لبهای خشکیده، دستهای جداشده، پیکر پاره پاره و غرقه به خونش روی خاک گرم خوزستان، کربلا را در ذهنم مجسم کرد.
آری اسماعیل در روز بیست و چهارم تیرماه 1361 همزمان با بیست و یکم رمضان به دیدار مولایش علی (ع) شتافت.
راوی: سرهنگ جانباز علی قمری
#قهرمان_وطن
#افسر_دلاور_ارتش
#شهید_اسماعیل_زارعیان_جهرمی
#روحش_شاد_با_ذکرصلوات
💠 @bank_aks
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #کلیپ | #راهیان_نور
🔸️تا میتوانید از یاد این شهیدان استفاده کنید...
🎞 مرکز چندرسانه ستاد مرکزی راهیان نور کشور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #کلیپ | #ماه_رمضان
🔸دعای روز بیست و نهم ماه مبارک رمضان
یادمان شهید باقری
✅« انجمن راویان فتح البرز »
@anjoman_raviyan_fath_alborz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 از بهترین نریشن های خاطره انگیز مستند «روایت فتح»
♦️جملات گهربار شهید آوینی و صدای بهشتی اش، به همراه زیر صدای حاج صادق آهنگران غوغایی در دل های ما سربازان حاج قاسم برپا می کند...
✅« انجمن راویان فتح البرز »
@anjoman_raviyan_fath_alborz
📣 وداع با ماه رمضان
🔸 رهبر انقلاب: در دعای وداع ماه مبارک رمضان، امام سجاد (علیهالسلام) میفرماید: «تَشکُرُ مَن شَکَرَکَ وَ أنتَ ألهَمتَهُ شُکرَکَ»؛ تو بودی که شکرگزاری را به دل شاکران الهام کردی. «وَ تُکافِئُ مَن حَمِدَکَ وَ أنتَ عَلَّمتَهُ حَمدَکَ»؛ تو بودی که توفیق دادی، تعلیم دادی که بتواند حمد تو را به جا بیاورد. به قول شاعر:
گفت آن الله تو لبیک ماست
و آن نیاز و درد و سوزت پیک ماست
⭐️ #بهار_معنویت
💻 Farsi.Khamenei.ir
47.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 فیلم/
🔻پخش مستند شهید علی فیروزگاه در برنامه سحرگاهی شبکه البرز با حضور مادر گرامیشان حاجیه خانم صفایی که امشب به رحمت خدارفتند.
#خبرگزاری_بسیج_البرز
🌐 @basijalborz_irankochak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 سقوط فاو از زبان سه تن از مسئولین روحانی، رضایی و هاشمی
در بخشی از مستند "اتاق جنگ"
🔸 هنگامی که این مصاحبهها در کنار گزارشات دیدهبانهای جبهه فاو، مبنی بر افزایش تحرکات دشمن قرار میگیرد، باز هم بر ابهامات و چراییهای کمبود نیروی خودی در منطقه میافزاید و پرسشی پایدار که: "آیا میشود گزارشات به دست فرماندهان جنگ نرسیده باشد و اینگونه غافلگیر شده باشند؟"
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
#کلیپ
#مستند
#زیر_خاکی
✅« انجمن راویان فتح البرز »
@anjoman_raviyan_fath_alborz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 بهمن ماه بود؛ آبِ سرد؛ هوا تاریک و آسمان هم شروع به باریدن کرد و اروند؛ خروشان شده بود؛ اما فرزندان خمینی دل به دریا زدند ...
فدای مظلومیت بچه هایی که با رمز یا فاطمه الزهرا(س) آن شب به آب زدند...
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
#کلیپ
#مستند
#والفجر_هشت
#روایت_فتح
✅« انجمن راویان فتح البرز »
@anjoman_raviyan_fath_alborz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 روایت فرمانده عراقی
از آزادی خرمشهر
#کلیپ
#نماهنگ
#خرمشهر
✅« انجمن راویان فتح البرز »
@anjoman_raviyan_fath_alborz
🔸اصل ماجرا:
🔻مقابله با سازشکاری دولت موقت
صبح روز 2 فروردین 1358 مذاکره هیئت اعزامی از تهران با اعضای گروههای مسلح شروع شد و همزمان اجتماع چند ده هزار نفری از مردم در سنندج برگزار شد که در آن شیخ عزالدین حسینی و غنی بلوریان سخنان تندی ایراد کردند و زمانی که احمد صدرحاجسیدجوادی وزیر کشور قرار بود سخنرانی کند، جنگندههای نیروی هوایی اقدام به گشتزنی و شکستن دیوارهای صوتی بر آسمان سنندج کردند. دلیل این اقدام تهدیدآمیز، حضور دهها فرد مسلح در سنندج بود. این مسئله سبب شد تا احمد صدر حاجسیدجوادی با ارسال تلفنگرامی به تهران خواهان قطع پروازها شود. در بخشی از این تلفنگرام آمده بود: «دستور دهید فوراً تیراندازی قطع شود و دیگر نه روز نه شب تیراندازی نکنند و شعلهافکن شبها نیندازند.»
این پیام با پاسخ قاطع سپهبد قرنی روبهرو شد، پاسخی که شاید به قیمت جان اولین رئیس ستاد ارتش پس از انقلاب تمام شد: «تا موقعی که اینجانب از طرف رهبر انقلاب مسئولیت اداره ارتش را دارم، از انجام نظر جنابعالی و آزاد کردن افرادی که به داخل پادگان به منظور قتل و غارت هجوم بردهاند و تا زمانی که متجاوزین گمراه شهر را به وضع آرام قبل برنگردانند، یعنی تا زمانی که ایستگاه رادیو تلويزیون در دست افراد مجاهد از کرمانشاه و ساختمانهای ستاد لشگر و فرودگاه مجددا به مسئولین معین شده واگذار نگردد و سرهنگ صفری فرمانده لشگر 28 کردستان خود را به ستاد نیرو در تهران معرفی ننماید، با وجود تمام ارادتی که به شخص حضرت آیتالله طالقانی و جنابعالی دارم، در مقابل خواست تعدادی اجنبی تسلیم نخواهم شد».
این قاطعیت که بعدها کاملاً مورد تایید سران انقلاب قرار گرفت موجب شد که در ششم فروردين 1358 روزنامهها اعلام کنند به دستور مهندس بازرگان، نخستوزير دولت موقت، محمدولی قرنی از کار برکنار شود و ناصر فربد جایگزین او شود.
اگرچه ستاد کل ارتش برکناری شهید سپهبد قرنی را اعلام کرده بود اما در واقع چند روز قبل از این ماجرا قرنی استعفانامهاش را خطاب به امام خمینی نوشته بود. شهید سپهبد قرنی رونوشت این نامه را هم به رئیس دولت موقت، مهندس مهدی بازرگان فرستاده بود.
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #گزارش| #نشانی
از استعفاء تا شهادت
رفتیم تو خیابون و از مردم نشانی یک شهید رو پرسیدیم...
▪️تهیه شده در گروه تلوزیونی ارتش
⬇️ دریافت نسخه باکیفیت
🎞 مرکز چندرسانه ستاد مرکزی راهیان نور کشور
به برکت همین جوانان بود
که حتی یک وجب از
خاکِ کشورمان کم نشد ...
لشکر ۳۱
#عکس
هر کجا بودی
تبسّم با تو بود...
دره شیلر ۱۳۶۲
عملیات والفجر چهار
منطقه عمومی پنجوین
عکاس: امیرهوشنگ جمشیدیان
#شهید_حسین_خرازی
#لشکر۱۴
🍂 عقبنشینی از خرمشهر
کامل جابر
🍂 در حال فرار به تعدادی سرباز برخوردم که آنها را هم سوار کردم. سربازها فکر می کردند من هم سربازم. برای همین، در طول راه به افسرها دشنام می دادند و آنان را لعنت میکردند. یکی شان گفت: «این سگ ها بودند که باعث درگیری ما شدند!». وقتی به کناره اروندرود رسیدیم، به آنان گفتم: «تمام راهها توسط نیروهای اسلامی بسته شده!» یکی از سربازها گفت: «پس باید از اروندرود بگذریم.» گفتم: «من شنا بلد نیستم.» یکیشان گفت: «ما کمکت می کنیم.» و لباس های مان را در آوردیم. ناگهان يك موشك به نفربر اصابت کرد و آن را سوزاند. شروع کردیم به شنا کردن، گلوله های دو طرف از بالای سرمان رد میشد. برزخ عجیبی بود؛ گلوله خمپاره ای در نزدیکی ما منفجر شد و یکی از سربازها را بلافاصله غرق کرد. بعد از يك ساعت، به آن سوی اروندرود رسیدیم. هیچ کس به فکر دیگری نبود. زخمیها به حال خود رها شده و کشته ها با سلاح خود در میان گل و لای افتاده بودند. عده ای سرباز در عقبه، در میان مهمات مشروب می خوردند. در منطقه النشوه، نفربرها و سربازان زیادی جمع شده بودند؛ چون در آنجا فقط يك راه عبور وجود داشت که همه می خواستند از آن عبور کنند. به هر حال، نفربر ما حرکت کرد. خود را خالی از حس و حیات احساس میکردم و آرزو می کردم کاش موجودی بی جان بودم تا از دست حکومت صدام در امان بمانم. به النشوه رسیدیم. عدهای سرباز در اطراف قرارگاه بودند. سرهنگ علی حنتوش به من گفت: «خدا را شکر که شما سالم هستید؛ چرا که ما نام شما را در لیست مفقودالاثرها نوشته ایم.»
✅« انجمن راویان فتح البرز »
@anjoman_raviyan_fath_alborz
🍂 #طنز_جبهه
🔹 کمبود گیلاس
تدارکات در دفاع مقدس برای خودش دنیایی داشت و تهیه و توزیع مواد غذایی که بخش زیادی از آن توسط کمک های مردمی به جبهه ها ارسال می شد از جمله وظایف سخت و حساس برادران تدارکات در دفاع مقدس بود .
از برخی برادران رزمنده هم نمی شود گذشت، همان هایی که از جمله شلوغ های جبهه بودند و در فرصت های مناسب به انبارهای تدارکات پاتک زده و اقلام منحصر به فردی را شبانه و یا در اوقاتی که مسئولان تدارکات غفلت می کردند در جاهای مختلف مصرف می کردند.
برخی از این خاطرات حتی تا پایان ماموریت ها و برخی دیگر تا پایان دفاع مقدس به صورت رمز و راز باقی ماند و عاملان آنها به هنگام اعزام به خط مقدم جبهه به صورت سربسته از مسئول تدارکات حلالیت می طلبیدند که وجود چنین برادرانی در یگان های عملیاتی خنده و شوق 😃 را بر لبان رزمندگان در لحظات سخت و حساس دفاع مقدس جاری می ساخت.
کمپوت ها طرفداران بسیاری داشت و به هنگام ظهر در گرمای طاقت فرسای جبهه که عرق از سر و روی رزمندگان جاری بود این نوشیدنی خنک و به قول بچه ها تگری می توانست اندکی عطش را کاهش دهد. کمپوت ها در این بین جایگاه ویژه ای داشتند و خصوصا کمپوت گیلاس 🍒 به دلیل بالا بودن درخواست همیشه با کمبود مواجه می شد و هنگام توزیع، به نفرات آخر تنها کمپوت سیب، زردآلو و یا گلابی می رسید.
👇👇
🍂 در چنین مواقع، مبادلاتی شکل می گرفت و تعویض کمپوت گیلاس در ازای چند کمپوت سیب یا گلابی، بالا می گرفت و بازار بورسی تشکیل می شد، دیدنی. 😂
گاهی نیروهای یک دسته یا یک گروهان، کمپوت های سیب و گلابی خود را روی هم می گذاشتند و با تعداد کمتری کمپوت گیلاس از همرزمان دیگر معاوضه می کردند و کمپوت های گیلاس را در ظرف های کوچکتر تقسیم کرده و بین هم توزیع می کردند.
مسئولان تدارکات برای حل این معضل تدبیری اندیشیده بودند 🤔 و آن جدا ساختن پوست کلیه کمپوت ها از بدنه آنها بود تا دیگر در هنگام توزیع آنها شاهد اختلاف نظر در توزیع کمپوت نباشند. اما برخی برادران رزمنده چنان در شناسایی قوطی های کمپوت مهارت یافته بودند که از طریق نشانه های حک شده که به صورت سریال و شماره روی آنها بود می توانستند کمپوت های گیلاس را از سایر کمپوت ها تشخیص دهند و باز بازار این برادران 😎برای تشخیص و ارزش گذاری خصوصاً هنگام توزیع اقلام غذایی گرم بود.
اما در شب عملیات......
👇👇
🍂 امادر میانه نبرد و هجوم به دشمن در شب های عملیات بسته ها و کیسه های حاوی مواد غذایی و تدارکاتی که مملو از کنسرو تن ماهی، کمپوتهای مختلف و خصوصاً گیلاس و انواع مغزهای خوراکی که در طول مسیر گذاشته بودند ولی رزمندگان اسلام با بی اعتنایی از مقابل آنها عبور می کردند گویی که اصلاً آنها را نمی دیدند و فقط در اوج تشنگی با سرنیزه قوطی های کمپوت را سوراخ و آب آنها را جهت رفع تشنگی می نوشیدند، چرا که آنها در پیش رو لقای رب را می دیدند که جهان مادی در مقابل آن هیچ ارزشی نداشت.😔😭
• نجف زراعت پیشه
گردان امام حسن مجتبی علیه السلام
🔷 شهید آوینی: «ما همه افق های معنوی انسانیت را در شهدا تجربه کردیم. ما ایثار را دیدیم که چگونه تمثل می یابد. عزت را هم؛ شوق را هم... و همه آنچه را که دیگران جز در مقام لفظ نشنیدند، ما به چشم دیدیم. ما دیدیم که چگونه کرامات انسانی در عرصه مبارزه به فعلیت می رسند.»
♦️راوی: «فردی به نام شیخ عبدالله محیسنی، مسئول شرعی جبهه النصره و به عبارت دیگر نفر دوم گروههای تکفیری بود که ما به شدت پیگیر او بودیم. گزارشهای موثقی در رابطه با او به دستمان رسیده بود، قرار بود او در ساعت ۱۲ شب تا ۵ صبح در یک خیابان و به یک خانه رصد شده برود، از اینرو ما مختصات محل مورد نظر را به مقر فرماندهی جهت کسب آخرین دستورات ارسال کردیم تا با پهپادهایمان او را نابود سازیم. از قضا سردار سلیمانی هم در منطقه بود و از این که محل اقامت شیخ عبدالله را پیدا کرده بودیم بسیار خوشحال شد اما وقتی شنید که او برای وضع حمل همسرش به آنجا رفته، با انهدام آن محل و کشتن این سرکرده آمریکایی اسرائیلی مخالفت کرد و گفت به هیچ وجه نباید به خانواده و افراد بی گناه حاضر در آن محل آسیبی برسد!» (محمدرضا اسدبیگی معروف به حاج اسد؛ یکی از فرماندهان محور مقاومت)
#روایت_فتح_عضو_شوید 👇
@ravayatefathavini