eitaa logo
انجمن راویان فتح البرز
283 دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
4.1هزار ویدیو
329 فایل
فعال در عرصه روایتگری و راهیان نور ارتباط با ادمین @saleh425
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از آلبوم خاطرات
13.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 چقدر سخت است، جایی باشیم که جای خالی کسان است... همان‌ها که رفتند و جای خالی‌شان را به ما سپردند... 🌹 حسینه گردان تخریب 🌹 دوکوهه: تو را دوست دارم که بوی بهشت می‌دهی ... تو را دوست دارم ای دوکوهه ... تو را دوست دارم که دامنت برای یک بار هم آلوده نشد ... تو را دوست دارم که به بودنم، هستی دادی ... تو را دوست دارم که تو با حسینم آشنا کردی ... تو را دوست دارم که زندگی را تو برایم تفسیر کردی ... این همه مغموم نباش دوکوهه ... امام رفت ، اما راه او باقی است و نام تو و خاک تو و پرچم‌هایت ... دیر نیست که روح تو عالم را تسخیر کند ... ✍ شهید سید مرتضی آوینی
51.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻اردوی میثاق با شهیدان بیعت با ولایت در پادگان مقدس دوکوهه با حضور پرشور پیشکسوتان جهاد و شهادت و رزمندگان اسلام 📆۲۹ فروردین ماه سال ۱۴۰۳ •شعارسال راهیان نور• @rahianenoor_news
؟!!😔 [وقتی آمدیم ، مشکل اصلی] نداشتن توالت و سرویس بهداشتی برای این همه نیرو بود. مسئولین تیپ۲۷ به ناچار در منطقه‌ای مقدار بالاتر از آن ساختمان‌ها، تعدادی توالت صحرایی کندند، ولی زمین آنجا هربار با بارش باران پر از گل و شل می شد. گل و شل که هیچی، چاه مستراح‌ها پر از آب می‌شد. برای همین، زمان بارندگی رفتن به مستراح، عملاً به مصیبت عظما تبدیل می‌شد. به محض این که بارندگی تمام می‌شد و آب فروکش می‌کرد تمام آن فضولات انسانی شناور شده، روی زمین می‌ماند. برای همین بچه‌ها می‌آمدند با بیل آنها را جمع‌آوری و محوطه را تمیز می‌کردند. بارها و بارها دیده بودم که خود بیل دست گرفته و مشغول تمیز کردن محدوده اطراف دستشویی‌های صحرایی شده است. ♡ ☆ ● برگرفته از کتاب جذاب و خواندنی ؛ خاطرات شفاهی فرماندهٔ بسیجی از انقلاب اسلامی تا پایان دفاع‌مقدس، صفحه‌ی ٦۳. @khadem_koolebar
قاطرهای هوشمند😊 در حسينيه شهيد حاج همت در مراسمی بود. با حضور برادران اعزام مجدد. سخنران که از برادران روحانی تبليغی _ رزمی بود، ضمن صحبت‌هايش گفت: در يکی از مناطق ، با چند قاطر که بارشان سلاح و مهمات و تجهيزات بود، راهی منطقه عملياتی بوديم. عراقی ها با شليک توپ و خمپاره ردّ ما را می ‌زدند. منتها چون فاصله زيادی با ما داشتند، گلوله‌هايشان کارگر نبود. نکته قابل توجه اين بود که وقتی با شنيدن سوت يا سفير توپ روی زمين دراز می‌کشيديم، قاطرها نيز کنار ما زانو می ‌زدند و هرچند بار اين عمل تکرار می ‌شد، آن ها نيز رو به زمين می ‌خوابيدند.😊
صبحگاه چشمانت را باز کن تا صبح ما نیز ابتدا شود ...
هدایت شده از آلبوم خاطرات
15.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙 صحبت‌های شهید آوینی درباره پادگان (قرارگاه شهدا در زمین)
12.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱 دوکوهه سجده گاه یاران خمینی      و نجوا خانه‌ی عاشقان  🌷شهید مرتضی آوینی        ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄
بمباران وحشیانه در منطقه 16 اسفند پادگان‌ ابوذر، معروف به غرب به شدت توسط‌عراق‌ بمباران‌ شد که 1200 نفر شهید و زخمی‌ شدند. این‌ پادگان عقبه اصلی بود
کتاب پادگان ابوذر.pdf
حجم: 2.58M
📚نسخه PDF | کتاب: " پادگان ابوذر" ، قطعه ای از آسمان {{پادگان ابوذر، غرب — عقبه جبهه و مکان استقرار نیروهای داوطلب کمکی برای مقابله با ماشین جنگی ارتش بعث عراق در جبهه میانی}}🚩🚩 🌴حماسه حضور نیروهای مسلح ارتش و سپاه در آغاز تجاوز دشمن به مرزهای غربی کشور 🚩شرح دلاورمردی های شهیدان: شیرودی، کشوری، وزوایی، پیچک، حاجی بابا، موحد دانش و ...در "عملیات بازی دراز" — همان مکان مقدسی که شهید مظلوم در باره اش گفت: "عرفان واقعی، خانقاهش "بازی دراز" است!" ا▫️▫️▫️▫️▫️▫️ بیاد روزهای آتش و خون 🔥🔥 دوران غربتِ نیروهای جان برکفِ داوطلب که با دستان خالی، اما دلهای مشتاق شهادت و مالامال از توکل و امید به نصرت الهی، به سیاهی لشگر تا دندان مسلح دشمن زدند و آنها را بعقب راندند صدام از ابتدای تجاوز بمرزهای غربی کشور، ارتفاع حیاتی، حساس و سوق الجیشی بازی دراز را تصرف کرد و با زدن جاده آسفالته تا نوک قله آن،تانکهای خود را در آن مستقر نمود و بدلیل اشراف بر کُلّ منطقه سرپل ذهاب و گیلانغرب، از آنجا اهداف مورد نظر خودرا با گلوله تانک می زد‼️ از جمله تنگه مهم و استراتژیک"کَل داود" {{ورودی سر پل ذهاب"‼️ —صدام این قلّه را غیرقابل فتح می دانست، و از روی اطمینان، گفته بود: هر کس توانست "بازی دراز" را از ما پس بگیرد، کلید بغداد را به او می دهم! و این عارفان واقعی و دلسوختگان طربق عشق بودند که با امدادهای غیبی توانستند کار غیرممکن را به سرانجام رسانند . . . و به این طریق، مناطق سرپل ذهااب، گیلانفرب، پادگان ابوذر....و به تبع آن،گردنه پاطاق به سمت کِرِند...از خطر سقوط نجات یافت