eitaa logo
انجمن راویان فتح البرز
283 دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
4.1هزار ویدیو
329 فایل
فعال در عرصه روایتگری و راهیان نور ارتباط با ادمین @saleh425
مشاهده در ایتا
دانلود
🍁🌹🍁🌹🍁🌹🍁🌹🍁🌹🍁🌹🍁🌹 🍁🌹 ✍️✍️✍️ راوی: به گردان ها برای مامور شده بودند اون ها سر ستون میرفتند و گردان عازم هجوم به مواضع دشمن شد مدام با بی سیم وضعیت گردان رو می پرسید. چون آتیش دشمن سنگین شده بود و گردان در مسیری میرفت که خطرات زیادی تهدیدش میکرد آتش اداوت دشمن روی ستون گردان زیاد بود و بچه هایی که سر ستون بودند بیشترین آسیب رو دیدند. تخریبچی هایی که مامور به گردان رزمی بودند یکی یکی با ترکش توپ و خمپاره زمین گیر شدند. هم که گردان رو همراهی میکرد از ترکش بی نصیب نبود تا پشت میدون مین رسیدند فقط یک نفر از سرپا بود. ستون رزمنده ها نزدیک از حرکت ایستاد. همه سراغ تخریبچی ها رو میگرفتند. غافل از اینکه تخریبچی های مجروح یکی یکی از ستون جدا شده بودند. تنها تخریبچی بازمانده خودش رو به فرمانده گردان معرفی کرد. فرمانده گردان با تعجب پرسید بقیه بچه های تخریب کجا هستند. خبردار شد که زیر آتیش سنگین دشمن مصدوم شدند. تخریبچی تنها به فرمانده گفت: من حاضرم با توکل به خدا به تنهایی داخل معبر بزنم. فرمانده گردان یه نگاهی به میدان مین کرد و یه نگاه به تخریبچی و گفت: خاطزجمع هستی که میتونی تنهایی معبر بزنی. گفت: آره باز فرمانده دلش قرص نبود. با بی سیم تماس گرفت وضعیت رو پرسید و فرمانده گردان گفت: حاجی پشت رسیدیم و تخریبچی نداریم. تنها تخریبچی وسط حرفش دوید و گفت: برادر من که هستم کار رو انجام میدهم فرمانده داشت از اجازه میخواست که مسیر رو برگردند و بعد از رفع مشکل عملیات کنند که قبول نکرد. باز تماس گرفت و گفت یه تخریبچی مونده و میگه خودم به تنهایی میتونم معبر بزنم. و هی اصرار تنها تخریبچی گردان که مورد قبول و اقع شد و تک و تنها دل به خدا داد و قدم در میدان مین گذاشت و زیر آتش دوشکای دشمن ابهت میدان مین رو شکست و معبر باز شد و رزمنده ها به قلب دشمن زدند. عملیات که تمام شد یکبار دیگر پادگان دوکوهه با حضور بچه هایی که از عملیات برگشته بودند به جنب و جوش افتاد. همه در میدان صبحگاه منتظر حضور فرمانده لشگر بودند. لب به سخن گشود و از حماسه رزمندگان لشگر27 در تجلیل کرد. به صورت ویژه از به عنوان (ص) تجلیل کرد. او را در کنار خود طلبید و لی نوجوان تخریبچی امتناع کرد و خواست عملش فقط برای خدا بماند. @alvaresinchannel
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🌹 (ع) در دفاع مقدس از ضد انقلاب ✍️✍️✍️راوی: مردادماه سال 67 روزهای سرنوشت ساز جنگ بود .دشمن بعثی اوایل مردادماه سال67 قصد تصرف اهواز را داشت و دو سه روز بعد هم با منافقین به طمع تصرف کرمانشاه تا تهران خیز برداشت که نفس قدسی امام عزیز آنچنان شوری دربین جوانان ایجاد کرد که دشمن را از تمامی سرزمین اسلامیمان عقب زدند و اگرنبود منع امام درخصوص تعقیب دشمن بعد از خروج از مرزهای بین المللی در عرض چند ساعت رزمندگان (ع) خود را به بصره رسانده بودند. اما آن عزیز سفرکرده با توجه دادن رزمندگان به پذیرش قطعنامه به عنوان عهد شرعی، آن شیران مطیع و مقلد را آرام نمود. پرداختن به وقایع دفاع مقدس درسال آخر جنگ خود فرصت زیادی می‌طلبد اما در آخرین روزهای مرداد67 که با پرچم کومله و دمکرات جان و مال و ناموس مردم شریف کردستان را هدف گرفته بودند به طمع دست یابی به آبرو و حیثیت نداشته به ارتفاعات اطراف جاده بوکان مهاباد حمله بردند و با سوء استفاده از انتقال توان سپاه اسلام به جنوب و منطقه شمال غرب مسیر تردد هموطنان را به بوکان و مهاباد مسدود کردند. لشگر ده سیدالشهداء(ع) که هنوز از ماموریت مقابله با دشمن در و فارغ نشده بود ماموریت یافت با حمله برق آسا به پسمانده ضدانقلاب قهر اسلامی را به تفاله های استکبار بچشاند.بخشی از نیروهای لشگرسیدالشهداء خود را از به منطقه رساندند و بخشی دیگرهم از طریق از پایگاه به منطقه درگیری سرازیر شدند و در آخرین روز مردادماه 67 که مصادف با بود به دشمن حمله کردند. به علت وسعت منطقه درگیری و حضور دشمن بر روی ارتفاعات در محور مهاباد بوکان و سردشت از لشگرده سیدالشهداء(ع) به فرماندهی سردار جانباز حاج عباس قهرودی در روز اول با قاسم(ع) به مصاف دشمن رفت و رزمندگان این گردان در روز تاسوعای حسینی با کمک گرفتن از نام در کمترین زمان و با حداقل تلفات و دادن چندین مجروح بخشی از ارتفاعات منطقه را از دست ضدانقلاب بازپس گرفتند. در روز دوم عملیات که مصادف بود با روز با ورود گردان علیه السلام به منطقه درگیری با ضد انقلاب ،این جرثومه های فساد فرار را بر قرار ترجیح دادند وبا دادن تلفات فراوان از منطقه متواری شدند در این عملیات تعدادی از رزمندگان لشگر ده سیدالشهداء به شهادت رسیدند. با نفوذ ضدانقلاب در کادر درمانی بیمارستان شهر بوکان تعدادی از مجروحین این عملیات به علت عدم رسیدگی در ظهر عاشورای در محوطه بیمارستان به شهادت رسیدند. (ع) با اعزام 20 به گردان‌های عمل کننده در این عملیات شرکت نمود و با دادن در این حماسه سهیم بود . در روز اول این عملیات در روز مجروح گردید و به علت عدم رسیدگی و خونریزی شدید در در محوطه بیمارستان به شهادت رسید و با گردان زهیر (ع) به دشمن حمله برد و با گلوله ضدانقلاب در روز عاشورا به شهادت رسید. شهیدان این عملیات آخرین شهدای عملیاتی لشگرده سیدالشهداء(ع) نام گرفتند. 🍃🌹 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 @alvaresinchannel
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🌹 (ع) در دفاع مقدس از ضد انقلاب ✍️✍️✍️راوی: مردادماه سال 67 روزهای سرنوشت ساز جنگ بود .دشمن بعثی اوایل مردادماه سال67 قصد تصرف اهواز را داشت و دو سه روز بعد هم با منافقین به طمع تصرف کرمانشاه تا تهران خیز برداشت که نفس قدسی امام عزیز آنچنان شوری دربین جوانان ایجاد کرد که دشمن را از تمامی سرزمین اسلامیمان عقب زدند و اگرنبود منع امام درخصوص تعقیب دشمن بعد از خروج از مرزهای بین المللی در عرض چند ساعت رزمندگان (ع) خود را به بصره رسانده بودند. اما آن عزیز سفرکرده با توجه دادن رزمندگان به پذیرش قطعنامه به عنوان عهد شرعی، آن شیران مطیع و مقلد را آرام نمود. پرداختن به وقایع دفاع مقدس درسال آخر جنگ خود فرصت زیادی می‌طلبد اما در آخرین روزهای مرداد67 که با پرچم کومله و دمکرات جان و مال و ناموس مردم شریف کردستان را هدف گرفته بودند به طمع دست یابی به آبرو و حیثیت نداشته به ارتفاعات اطراف جاده بوکان مهاباد حمله بردند و با سوء استفاده از انتقال توان سپاه اسلام به جنوب و منطقه شمال غرب مسیر تردد هموطنان را به بوکان و مهاباد مسدود کردند. لشگر ده سیدالشهداء(ع) که هنوز از ماموریت مقابله با دشمن در و فارغ نشده بود ماموریت یافت با حمله برق آسا به پسمانده ضدانقلاب قهر اسلامی را به تفاله های استکبار بچشاند.بخشی از نیروهای لشگرسیدالشهداء خود را از به منطقه رساندند و بخشی دیگرهم از طریق از پایگاه به منطقه درگیری سرازیر شدند و در آخرین روز مردادماه 67 که مصادف با بود به دشمن حمله کردند. به علت وسعت منطقه درگیری و حضور دشمن بر روی ارتفاعات در محور مهاباد بوکان و سردشت از لشگرده سیدالشهداء(ع) به فرماندهی سردار جانباز حاج عباس قهرودی در روز اول با قاسم(ع) به مصاف دشمن رفت و رزمندگان این گردان در روز تاسوعای حسینی با کمک گرفتن از نام در کمترین زمان و با حداقل تلفات و دادن چندین مجروح بخشی از ارتفاعات منطقه را از دست ضدانقلاب بازپس گرفتند. در روز دوم عملیات که مصادف بود با روز با ورود گردان علیه السلام به منطقه درگیری با ضد انقلاب ،این جرثومه های فساد فرار را بر قرار ترجیح دادند وبا دادن تلفات فراوان از منطقه متواری شدند در این عملیات تعدادی از رزمندگان لشگر ده سیدالشهداء به شهادت رسیدند. با نفوذ ضدانقلاب در کادر درمانی بیمارستان شهر بوکان تعدادی از مجروحین این عملیات به علت عدم رسیدگی در ظهر عاشورای در محوطه بیمارستان به شهادت رسیدند. (ع) با اعزام 20 به گردان‌های عمل کننده در این عملیات شرکت نمود و با دادن در این حماسه سهیم بود . در روز اول این عملیات در روز مجروح گردید و به علت عدم رسیدگی و خونریزی شدید در در محوطه بیمارستان به شهادت رسید و با گردان زهیر (ع) به دشمن حمله برد و با گلوله ضدانقلاب در روز عاشورا به شهادت رسید. شهیدان این عملیات آخرین شهدای عملیاتی لشگرده سیدالشهداء(ع) نام گرفتند. 🍃🌹 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 @alvaresinchannel
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🌹 (ع) در دفاع مقدس از ضد انقلاب ✍️✍️✍️راوی: مردادماه سال 67 روزهای سرنوشت ساز جنگ بود .دشمن بعثی اوایل مردادماه سال67 قصد تصرف اهواز را داشت و دو سه روز بعد هم با منافقین به طمع تصرف کرمانشاه تا تهران خیز برداشت که نفس قدسی امام عزیز آنچنان شوری دربین جوانان ایجاد کرد که دشمن را از تمامی سرزمین اسلامیمان عقب زدند و اگرنبود منع امام درخصوص تعقیب دشمن بعد از خروج از مرزهای بین المللی در عرض چند ساعت رزمندگان (ع) خود را به بصره رسانده بودند. اما آن عزیز سفرکرده با توجه دادن رزمندگان به پذیرش قطعنامه به عنوان عهد شرعی، آن شیران مطیع و مقلد را آرام نمود. پرداختن به وقایع دفاع مقدس درسال آخر جنگ خود فرصت زیادی می‌طلبد اما در آخرین روزهای مرداد67 که با پرچم کومله و دمکرات جان و مال و ناموس مردم شریف کردستان را هدف گرفته بودند به طمع دست یابی به آبرو و حیثیت نداشته به ارتفاعات اطراف جاده بوکان مهاباد حمله بردند و با سوء استفاده از انتقال توان سپاه اسلام به جنوب و منطقه شمال غرب مسیر تردد هموطنان را به بوکان و مهاباد مسدود کردند. لشگر ده سیدالشهداء(ع) که هنوز از ماموریت مقابله با دشمن در و فارغ نشده بود ماموریت یافت با حمله برق آسا به پسمانده ضدانقلاب قهر اسلامی را به تفاله های استکبار بچشاند.بخشی از نیروهای لشگرسیدالشهداء خود را از به منطقه رساندند و بخشی دیگرهم از طریق از پایگاه به منطقه درگیری سرازیر شدند و در آخرین روز مردادماه 67 که مصادف با بود به دشمن حمله کردند. به علت وسعت منطقه درگیری و حضور دشمن بر روی ارتفاعات در محور مهاباد بوکان و سردشت از لشگرده سیدالشهداء(ع) به فرماندهی سردار جانباز حاج عباس قهرودی در روز اول با قاسم(ع) به مصاف دشمن رفت و رزمندگان این گردان در روز تاسوعای حسینی با کمک گرفتن از نام در کمترین زمان و با حداقل تلفات و دادن چندین مجروح بخشی از ارتفاعات منطقه را از دست ضدانقلاب بازپس گرفتند. در روز دوم عملیات که مصادف بود با روز با ورود گردان علیه السلام به منطقه درگیری با ضد انقلاب ،این جرثومه های فساد فرار را بر قرار ترجیح دادند وبا دادن تلفات فراوان از منطقه متواری شدند در این عملیات تعدادی از رزمندگان لشگر ده سیدالشهداء به شهادت رسیدند. با نفوذ ضدانقلاب در کادر درمانی بیمارستان شهر بوکان تعدادی از مجروحین این عملیات به علت عدم رسیدگی در ظهر عاشورای در محوطه بیمارستان به شهادت رسیدند. (ع) با اعزام 20 به گردان‌های عمل کننده در این عملیات شرکت نمود و با دادن در این حماسه سهیم بود . در روز اول این عملیات در روز مجروح گردید و به علت عدم رسیدگی و خونریزی شدید در در محوطه بیمارستان به شهادت رسید و با گردان زهیر (ع) به دشمن حمله برد و با گلوله ضدانقلاب در روز عاشورا به شهادت رسید. شهیدان این عملیات آخرین شهدای عملیاتی لشگرده سیدالشهداء(ع) نام گرفتند. 🍃🌹 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 @alvaresinchannel
روز اول مرداد ۶۷ به روایت سعید گلشن.... ما حدودا چهارده نفر از بچه های تخریب برای ماموریتی چند وقتی در آبادان ، کنار بهمن شیر و در یک منزل نیمه خراب شهر مستقر شده بودیم، در یکی از شب ها حدود ساعت ۰۲/۳۰ نیمه شب حاج مجید مطیعیان فرمانده گردان تخریب لشگر۱۰ به اتفاق حاج احمد خسروبابایی آمدند سراغ ما و حاج مجید گفت خیلی خیلی سریع آماده شوید تا حرکت کنیم و دیگه هیچ توضیح دیگری نداد تا این که اذان صبح سه راه حسینیه رسیدیم و نماز صبح رو خوندیم و متوجه صدای شلیک و انفجار شدیم که من از حاج مجید پرسیدم این صداها چی هست حاج مجید گفت برو روی پد و آنطرف رو ببین و من رفتم بالای پد و دیدم یا ابالفضل!!! کلی تانک و نیرو عراقی دارند به سمت ما میان، سریع اومدم پایین و گفتم عراقی ها اینجا چکار می کنند... حاج مجید گفت شهادتین خودتون رو بخونید و محکم بایستید و مقابله کنید تا ساعت ۷ و ۸ نیرو می رسه القصه بعد از مقاومت ما تا رسیدن حاج خادم و بچه های گردان حضرت زینب سلام الله علیها در ساعت ۷ صبح و یک جنگ تمام عیار، بالاخره عراقی ها مجبور به عقب نشینی شدند و بقیه ماجرا... @alvaresinchannel