🔰 | مجلس یازدهم از قویترین و انقلابیترین مجالس دوران انقلاب است
🔻رهبر انقلاب: خوشبختانه مجلس تشکیلشده یکی از قویترین و انقلابیترین مجالس دوران انقلاب هست. هم جوانان تحصیلکرده و انقلابی، هم مدیران انقلابیِ دورههای گذشته و هم بالاخره سابقهداران در قوّهی مقنّنه عدّهای هم هستند. مجموعهی این سه گروه مجموعهی بسیار خوب و کارآمد و بهدردبخوری را بحمداللّه در این مجلس به وجود آورده. ۹۹/۴/۲۲
🏷 ارتباط تصویری با نمایندگان #مجلس
💠کانال جنت المهدی۳۱۳👇••🇮🇷••
🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷
╭═━═━⊰❀❀🌷❀❀⊱━═━═╮
🌸 @jannatolmahdi313 🌸
╰═━═━⊰❀❀🌷❀❀⊱━═━═╯
شکوه ایثار
(روایتی از سیده ،محترم بانوقاضی؛شهیده حجاب )
۱.شهر سرشار از بارقه های معنوی است.لذت حضور عشق و صمیمیت در زندگی موج می زند .آرامش و آسایش برگرفته از ساده زیستی و قناعت جریان دارد و مردم در کنار پیشه و کار برای رسیدن به استغنای روح و همزیستی هدفمند و سعادتمندانه می کوشند.
شهر ،دار المومنین نام دارد و حماسه بزرگ اهالی فین کاشان درپی شهادت حضرت سلطانعلی بن محمد باقر (ع)اولین سفیر امام به منطقه دارالمومنین روایت بلوغ دینی و بصیرت مردمی است که در همه مناسبات و مراودات آنها می توان عناصرغیرت دینی را به تماشا نشست.
ویژگی هایی چون عفت، حجاب،عزت ،غیرت و مهرورزی درهر کوچه و خیابان این شهر کهن پایه موج می زند.
مساجد آباد،کسب و کار حلال در بازار با شکوه شهر ،تجلی پیوند زندگی عملگرایانه و معناگرایانه است.
تنفس و زندگی در چنین نقطه ای ،رفتارها و گفتارها و سبک زندگی را تحت تاثیر جدی قرار داده و باورها و آیین ها محکم تر و راسخ تر تبلور می یابد.
از این رو" تربیت دینی "وجه بارز مردمانی است که با تاسی به سیره معصومین (ع)و کتاب خدا ، سرلوحه زندگی خود قرار داده اند.
"سیده ،محترم بانو قاضی"یکی از تربیت یافتگان مکتب فاطمی در خطه کاشان است که بواسطه اعتقادات دینی ، فیض "شهادت "نصیبش شد و نامش در زمره زنان اسطوره ای مقاومت ثبت گردید.
۲ .باز خوانی تاریخ عبرت آموز است و مرور خاطرات و خطرات تاریخی ،سرنوشت و سرگذشت جوامع را به تصویر می کشاند. سال۱۳۰۲ یکی سالهای سیاه حکومت پهلوی در ایران است و از فجایع تاریخی دستگاه ظالم و حاکم ،-که عمیقا جامعه دین باور و شریعت مدار آن دوره را تحت تاثیر قرار داد- دستور رضا شاه مبنی بر ممنوعیت چادر برای بانوان و به نوعی کشف حجاب است.
حادثه حمله به "مسجد گوهر شاد"و ضرب و شتم زائران و بانوان حرم مطهر رضوی
واقعه تلخی است که هیچگاه از حافظه تاریخی مومنان و مردم آزاده فراموش نخواهد شد.
زیر پا گذاشتن دستورات دینی و حرمت شکنی به ساحت شرع در آن دوره تاریک،بسیاری از زنان را خانه نشین و انزوا طلب کرده بود تا زیر بار چنین اجبار ننگین باری نباشند و بسیاری هم که به اضطرار در جامعه حضور می یافتند با مزاحمت و چادر کشیدن از سر زنان توسط ایادی شاه مواجه می شدند.
۳. از دیر باز کاشان و مشهد دو پایگاه مهم معنویت و معرفت بوده و هست و حفظ آموزه ها و َشئون دینی از شاخصه های این دو دیار توحیدی است.
"سیده، محترم بانو"،یکی از صدها زنان مومنه و محترمه کاشانی است که نامش در تاریخ منطقه ماندگار است.
او که زاده خانواده ای مذهبی در کاشان است و متاثر از فضای معنوی این شهر با مسجد و زیارت انس و الفتی ویژه می یابد،قهرمان این روایت واقعی تاریخی است .
ماجرا از آنجا شروع می شود که طبق باور عمیق و همیشگی پابوسی امام رضا در مشهد آرزو و اشتیاقی پایان ناپذیر است و "سیده ،محترم بانو"بر اساس نیتی نذر گونه پس از تاهل در سن نوجوانی ،عزم سفر زیارتی مشهد الرضا را عملی می کند و درست همزمان با شرایط دشوار طاغوت که مانعی جدی برای بانوان بوجود آورده با سختی و پنهان ساختن خود در محل بازرسی های بین شهری توسط مامورین ،خود را به مشهد الرضا می رساند تا باقصد قربت ده روز مقیم سرزمین طوس باشد. او که جز عشق حرم و نیایش هیچ شوری در سر ندارد روزها و ساعتها در حرم به زیارت و عبادت و معنویت مشغول می شود.
توفیق حضور در حرم و استشمام عطر رضوی دل انگیز است و "سیده، محترم بانو" ،مهیای دریافت چنین بارقه های معنوی می شود.
در یکی از روزهای زیارت،واقعه مشهور حمله به مسجد گوهر شاد اتفاق می افتد و او از جمله کسانی است که با ایستادگی در مقابل تعرض ماموران حکومتی به نوامیس مردم می کوشد در جهادی تمام عیار شرکت کند.
این ایستادگی غیرتمندانه با واکنش ناجوانمردانه ماموران مواجه می شود .
او وحشیانه مورد ضرب و شتم ماموران قرار می گیرد و تا حدی از خود مقاومت نشان می دهد که تا سرحد مرگ او را کتک می زنند.
در این حمله دهها بانوی زائر براثر جراحات ضرب و شتم فوت می کنند یا مجروح می شوند.
پیکر نحیف و نیم رمق" محترم بانو" را نیز در آن حادثه با مشقت از محل دور می کنند و چند روزی را با درد و رنج فراوان سپری می کند.
عوارض و آثار این حمله وضربان همچنان بر جسم او مستولی می ماند تا اینکه پس از بازگشت به زادگاهش در بستر درد ،تسلیم مرگ می شود و پس از تحمل یک دوره طولانی درد و بیماری، روح مومنانه و بلندش به آسمان پرواز می کند.و پیکر مطهرش در جوار بقعه امام زاده فین کاشان دفن می شود.
او نخستین شهیده مدافع عفاف و حجاب کاشان است واز او بعنوان یک الگوی ممتاز برای بانوان و دختران عفیف منطقه یاد می شود.
سالها این حادثه در فراموشی مطلق بود و مجاهدت بزرگ او با گمنامی مواجه شده بود اما از آنجا که سنت الهی بر احیای معروفات و حسنات است تنها شاهد بازمانده واقعه ،به دربازخوانی خاطرات
خود به این حادثه اشاره می کند و باعث می شود این سرگذشت تلخ اما خواندنی به روایت فیلم مستندی هم به تصویر کشیده شود و امواج نورانی و معنوی این بانوی غیرتمند کاشانی در جای جای این شهر جاری شود.
اینک همه ساله ودر سالگرد واقعه مسجد گوهر شاد ،بانوان کاشانی بر مزار او حاضر می شوند و به یاد مجاهدت و مظلومیت او در محفلی معنوی یادش را گرامی می دارند.
"سیده ،محترم بانوقاضی " ،حالا شمع جمع کسانی است که در امتداد آن اقدام تاریخ ساز او برای صیانت از شرافت و دیانت ،در ترویج و نشر معارف و تربیت نسل فاطمی در میدان عمل حضوری موثر دارند.
یادش گرامی باد.
#فوری
⭕️ نامه وزیر بهداشت به رهبر انقلاب: دیری نخواهد پایید که مردم با سلامتی کنار هم زندگی کنند
🔹فراز اول فرمایشات حکیمانه امروزتان همچون پیش، مایه وفاق و همگرائی ملی بود.
🔹آهنگ محزون صدایتان در فراز دوم که سوز دل مهربانتان را از داغ فقدان عزیزانمان بر زبان جاری فرمودید وجودم را گداخت.
🔹قبل از این موج جدید بلاخیز پیش بینی ایام را بدلیل غفلت های ساده انگارانه به محضرتان تقدیم کرده بودم دلم نمی خواست آنچه می دیدم، تحقق یابد.
🔹هنوز دیر نشده است، خدا هست که یاریمان کند، شما هستید که نصیحت و دعایمان کنید، مردمی هستند که حرفهایمان را بشنوند.
🔹یقین داریم که مهارش می کنیم و بی تردید دوباره بر می گردیم به روزهائی که مردم عزیز کشورمان با سلامتی و شادمانی در کنار هم زندگی کنند.
🔸دیری نخواهد پائید تا بر چهره نازنین فرمانده مهربانمان لبخند رضایتمندی بنشانیم.
@Bisimchimedia
هدایت شده از جنت المهدی۳۱۳
#فوری
⭕️ نامه وزیر بهداشت به رهبر انقلاب: دیری نخواهد پایید که مردم با سلامتی کنار هم زندگی کنند
🔹فراز اول فرمایشات حکیمانه امروزتان همچون پیش، مایه وفاق و همگرائی ملی بود.
🔹آهنگ محزون صدایتان در فراز دوم که سوز دل مهربانتان را از داغ فقدان عزیزانمان بر زبان جاری فرمودید وجودم را گداخت.
🔹قبل از این موج جدید بلاخیز پیش بینی ایام را بدلیل غفلت های ساده انگارانه به محضرتان تقدیم کرده بودم دلم نمی خواست آنچه می دیدم، تحقق یابد.
🔹هنوز دیر نشده است، خدا هست که یاریمان کند، شما هستید که نصیحت و دعایمان کنید، مردمی هستند که حرفهایمان را بشنوند.
🔹یقین داریم که مهارش می کنیم و بی تردید دوباره بر می گردیم به روزهائی که مردم عزیز کشورمان با سلامتی و شادمانی در کنار هم زندگی کنند.
🔸دیری نخواهد پائید تا بر چهره نازنین فرمانده مهربانمان لبخند رضایتمندی بنشانیم.
💠کانال جنت المهدی۳۱۳👇••🇮🇷••
🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷
╭═━═━⊰❀❀🌷❀❀⊱━═━═╮
🌸 @jannatolmahdi313 🌸
╰═━═━⊰❀❀🌷❀❀⊱━═━═╯
#بی_تو_هرگز
#شهیدسیدطاهاایمانی
#قسمت_پنجاه_و_پنجم:من یک دختر مسلمانم
سکوت عمیقی کل سالن رو پر کرده بود ... چند لحظه مکث کردم ...
- یادم نمیاد برای اومدن به انگلستان و پذیرشم در اینجا به پای کسی افتاده باشم و التماس کرده باشم ... شما از روز اول دیدید ... من یه دختر مسلمان و محجبه ام ... و شما چنین آدمی رو دعوت کردید ... حالا هم این مشکل شماست، نه من ... و اگر نمی تونید این مشکل رو حل کنید ... کسی که باید تحت فشار و توبیخ قرار بگیره ... من نیستم ...
و از جا بلند شدم ... همه خشک شون زده بود ... یه عده مبهوت ... یه عده عصبانی ... فقط اون وسط رئیس تیم جراحی عمومی خنده اش گرفته بود ...
به ساعتم نگاه کردم ...
- این جلسه خیلی طولانی شده ... حدودا نیم ساعت دیگه هم اذان ظهره ... هر وقت به نتیجه رسیدید لطفا بهم خبر بدید ... با کمال میل برمی گردم ایران ...
نماینده دانشگاه، خیلی محکم صدام کرد ...
- دکتر حسینی ... واقعا علی رغم تمام این امکانات که در اختیارتون قرار دادیم ... با برگشت به ایران مشکلی ندارید و حاضرید از همه چیز صرف نظر کنید؟ ...
- این چیزی بود که شما باید ... همون روز اول بهش فکر می کردید ...
جمله اش تا تموم شد ... جوابش رو دادم ... می ترسیدم با کوچک ترین مکثی ... دوباره شیطان با همه فشار و وسوسه اش بهم حمله کنه ...
این رو گفتم و از در سالن رفتم بیرون و در رو بستم ... پاهام حس نداشت ... از شدت فشار ... تپش قلبم رو توی شقیقه هام حس می کردم ...
#بی_تو_هرگز
#شهیدسیدطاهاایمانی
#قسمت_پنجاه_و_ششم:دزد های انگلیسی
وضو گرفتم و ایستادم به نماز ... با یه وجود خسته و شکسته ... اصلا نمی فهمیدم چرا پدرم این همه راه، من رو فرستاد اینجا ...
خیلی چیزها یاد گرفته بودم ... اما اگر مجبور می شدم توی ایران، همه چیز رو از اول شروع کنم ... مثل این بود که تمام این مدت رو ریخته باشم دور ...
توی حال و هوای خودم بودم که پرستار صدام کرد ...
- دکتر حسینی ... لطفا تشریف ببرید اتاق رئیس تیم جراحی عمومی ...
در زدم و وارد شدم ... با دیدن من، لبخند معناداری زد ... از پشت میز بلند شد و نشست روی مبل جلویی ...
- شما با وجود سن تون ... واقعا شخصیت خاصی دارید ...
- مطمئنا توی جلسه در مورد شخصیت من صحبت نمی کردید ...
خنده اش گرفت ...
- دانشگاه همچنان هزینه تحصیل شما رو پرداخت می کنه... اما کمک هزینه های زندگی تون کم میشه ... و خوب بالطبع، باید اون خونه رو هم به دانشگاه تحویل بدید ...
ناخودآگاه خنده ام گرفت ...
- اول با نشون دادن در باغ سبز، من رو تا اینجا آوردید ... تحویلم گرفتید ... اما حالا که خاضر نیستم به درخواست زور و اشتباه تون جواب مثبت بدم ... هم نمی خواید من رو از دست بدید ... و هم با سخت کردن شرایط، من رو تحت فشار قرار می دید ... تا راضی به انجام خواسته تون بشم ...
چند لحظه مکث کردم ...
- لطف کنید از طرف من به ریاست دانشگاه بگید ... برعکس اینکه توی دنیا، انگلیسی ها به زیرک بودن شهرت دارن ... اصلا دزدهای زرنگی نیستن ...
#بی_تو_هرگز
#شهیدسیدطاهاایمانی
#قسمت_پنجاه_و_هفتم:تقصیر پدرم بود
این رو گفتم و از جا بلند شدم ... با صدای بلند خندید ...
- دزد؟ ... از نظر شما رئیس دانشگاه دزده؟ ...
- کسی که با فریفتن یه نفر، اون رو از ملتش جدا می کنه ... چه اسمی میشه روش گذاشت؟ ... هر چند توی نگهداشتن چندان مهارت ندارن ... بهشون بگید، هیچ کدوم از این شروط رو قبول نمی کنم ...
از جاش بلند شد ...
- تا الان با شخصی به استقامت شما برخورد نداشتن ... هر چند ... فکر نمی کنم کسی، شما رو برای اومدن به اینجا محبور کرده باشه ...
نفس عمیقی کشیدم ...
- چرا، من به اجبار اومدم ... به اجبار پدرم ...
و از اتاق خارج شدم ...
برگشتم خونه ... خسته تر از همیشه ... دل تنگ مادر و خانواده ... دل شکسته از شرایط و فشارها ...
از ترس اینکه مادرم بفهمه این مدت چقدر بهم سخت گذشته ... هر بار با یه بهانه ای تماس ها رو رد می کردم ... سعی می کردم بهانه هام دروغ نباشه ... اما بعد باز هم عذاب وجدان می گرفتم ... به خاطر بهانه آوردن ها از خدا حجالت می کشیدم ... از طرفی هم، نمی خواستم مادرم نگران بشه ...
حس غذا درست کردن یا خوردنش رو هم نداشتم ... رفتم بالا توی اتاق ... و روی تخت ولا شدم ...
- بابا ... می دونی که من از تلاش کردن و مسیر سخت نمی ترسم ... اما ... من، یه نفره و تنها ... بی یار و یاور ... وسط این همه مکر و حیله و فشار ... می ترسم از پس این همه آزمون سخت برنیام ... کمکم کن تا آخرین لحظه زندگیم ... توی مسیر حق باشم ... بین حق و باطل دو دل و سرگردان نشم ...
همون طور که دراز کشیده بودم ... با پدرم حرف می زدم ... و بی اختیار، قطرات اشک از چشمم سرازیر می شد ...
هدایت شده از جنت المهدی۳۱۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ زنان متاهل با سلایق مختلف تمایل دارند خانمهایی که همکار شوهرشان هست، چه پوششی داشته باشد؟
#حجاب
💠کانال جنت المهدی۳۱۳👇••🇮🇷••
🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷
╭═━═━⊰❀❀🌷❀❀⊱━═━═╮
🌸 @jannatolmahdi313 🌸
╰═━═━⊰❀❀🌷❀❀⊱━═━═╯