هدایت شده از جنت المهدی۳۱۳
🔴فریادهای مدرس، برقی در آسمانِ تاریک و ظلمانی
♦️امام خامنه ای: «[ایران] در دورهی حکومتهای قاجاری و بعد #پهلوی، تبدیل شد به حکومت عقبافتادهىِ دستنشاندهىِ فقیرِ ضعیفِ توسریخور. این، در تاریخ ما اتفاق افتاد. گناهش به گردن کیست؟ در درجه اول به گردن آن زمامداران فاسد و بی کفایت است، که وابسته هم شدند؛ وقتی سیاستهای استعماری #غرب وارد میدان شد، وابسته هم شدند...
♦️در خلال این صد، صد و بیست سالی که بخش آخر آن دوران سخت تا امروز. گذشته، وجدانهای بیدار و شخصیتهای بزرگی پیدا شدند که هشدارهایی دادند؛ برقهایی در آسمان تاریک و ظلمانىِ زندگىِ این کشور جهاندند که روشنیهایی به وجود آمد؛ بیداریهایی به وجود آمد... [یک نمونهاش] فریادهای مرحوم آیتالله #مدرس در صحن #مجلس ملی آن روز در مقابلهی با #رضاخان و دیگران و دیگران، در مقابله با آن قرارداد خائنانهای که آن روز داشتند میبستند که همهی کشور را تحویل #انگلیسها بدهند. اینها برقهایی در این فضا روشن کرد؛ دلها را روشن کرد، عزمها را محکم کرد. #نهضت به وسیلهی پیشروان این فکر شروع شد.» ۱۳۸۶/۰۲/۱۹
🔳 #روایت_تاریخی: ایستادگی علمایی چون شهید مدرس در مقابل #استبداد و #استعمار در ایران
🍀اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالعَنْ أعْدَاءَهُم 🍀
#کانال_علمی_فرهنگی_مذهبی_سیاسی #اجتماعی_جنت_المهدی۳۱۳👇••🇮🇷••
تشریف بیاورید.
🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷
╭═━═━⊰❀❀🌷❀❀⊱━═━═╮
🌸 @jannatolmahdi313 🌸
╰═━═━⊰❀❀🌷❀❀⊱━═━═╯
⚠️باما همراه باشید.
🔺دوست داشتم بدانم آیا ادعای وابستگی خونی وی با مرحوم #مدرس هم شبیه به جایزه علمی ادعایی و تخلص شعری اوست؟
▪️حتی اگر این ادعا درست هم باشد، او حالا فقط نوه ی خونی مدرس ست که آن هم ذاتاً فضیلتی نیست.حافظه ی تاریخی این ملتِ #استعمار زده مشحون است از این فرزندان ناخلف.
▪️شیخ_شهید فضل اله نوری مگر نبود؟ آنروز که فرزند شوماش بر نعش آن قهرمان #استعمار_ستیز بر دار هلهله کرد. نعش مبارکی که به قول جلال: بر سر دار چونان پرچم استیلای ۲۰۰ سال #غرب_زدگی در این کشور بود و اعدام اش همچون داغی بر پیشانی ما #ایرانیان. کیانوری، فرزند همین پسر شوم شیخ بود.
✍از تبار آدم
@anjomaneravian
16.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ویدئو: ۵۰ شهید گمنامُ نبرد با #استعمار در بوشهر
📆 یک روایتِ نو از ۱۷ شهریور: سالروز جنگ «کوه کُزی» و انتقام ترور رئیسعلی
🔹 ۱۷ شهریور برای تاریخ ایران روز خونینی است. ۱۷ شهریور ۱۳۵۷، رژیم شاه تظاهرات میدان ژاله را به گلوله بست و قریب به ۱۰۰ نفر را به خاک و خون کشید؛ اما قصهی هفدهم شهریور در تاریخ ما، به همین جا ختم نمیشود...
🔹 حدوداً ۱۱۰ سال پیش هم در یک تابستان داغ در شهر بوشهر، ۷۰ نفر در نبردی عجیب و تاریخساز، در برابر ارتش خونریز انگلیس به شهادت رسیدند.
🔹 تاریخ نگاری مرکزگرا و پایتختی اما، فقط جمعه سیاه ۱۷ شهریور ۵۷ را در یادها نگه داشته و چیزی از پنجشنبه سرخ ۱۲۹۴ به ما نگفته است.
🔹نبردی که به فاصلهی ۵ روز از شهادت رئیسعلی، و در انتقام خون او رخ داد و در آن، مجاهدین تنگستانی، دشتستانی و دشتی به نیروهای اشغالگر انگلیسی در بوشهر لطمهای کاری وارد کردند و سرنوشت تهاجم انگلیس به جنوب ایران را تغییر دادند.
🔹 با این حال، در خلال جنگ، دهها تن از مجاهدان مجروح شده یا به شهادت رسیدند. مدفن این پیکرهای مطهر امروز در بوشهر است اما کمتر کسی از مکانش مطلع است...
https://eitaa.com/anjomaneravian
📜برگی از داستان #استعمار
قسمت شصت و یک: آقای ساندویچ
پول زیادی که به اروپا رسیده بود، فساد زیادی را در بین اروپاییها رواج داده بود.
مردم برای رسیدن به پول بیشتر به قمارخانهها میرفتند و راههای عجیبی را برای ازدواج با بیوههای ثروتمند پیدا میکردند.
فرمانده نیروی دریایی انگلستان در نیمه دوم قرن هجدهم یکی از این افراد بود که به سختی میتوانست از میز قمار جدا شود.
جان مونتاگ که لقب خانوادگی اش «ارل ساندویچ» بود، در سالهایی که فرمانده نیروی دریایی انگلیس بود، افراد بسیاری را با گرفتن رشوه به ریاست بخشهای مختلف نیروی دریایی منصوب کرد.
او به این پولها نیاز داشت، چون به قمار معتاد شده بود و باید پولهایی را که میباخت از جایی به دست میآورد. ارل ساندویچ طوری به میز بازی وابسته شده بود که حتی فرصت غذا خوردن نداشت و دستور میداد غذایش را طوری آماده کنند که بتواند در کنار میزبازی هم آن را بخورد.
این غذای آماده بعدها به نام او مشهور شد و «ساندویچ» نام گرفت.
آقای ساندویچ علاقه زیادی هم به اکتشافات دریایی داشت و جزیرههایی را در اقیانوس اطلس برای انگلستان فتح کرد که «جزایر ساندویچ» نام گرفتند.
رالف مونتاگ هم یکی از اقوام ارل ساندویچ بود که به عنوان سفیرانگلستان در فرانسه منصوب شده بود.
رالف که مشاور خصوصی پادشاه انگلستان هم بود، برای به دست آوردن ثروت، ازدواج با بیوههای ثروتمند را انتخاب کرده بود.
او نخستین بار با بیوه ی «ارل نورثامبرلند» یکی از ثروتمندترین مردان انگلستان، ازدواج کرد و همه دارایی او را بالا کشید.
این زن مدتی بعد از دنیا رفت و جان مونتاگ تصمیم گرفت با الیزابت کاوندیش، بیوه ثروتمند دوک آلبرمارل، ازدواج کند.
اما مانعی بر سر راهش بود؛ الیزابت دیوانه بود و میل داشت با امپراتور چین ازدواج کند.
جان مونتاگ راه حل ساده ای پیدا کرد او لباس امپراتور چین را پوشید و به خواستگاری الیزابت رفت.
بیوه ی ثروتمند به سرعت پاسخ مثبت داد، ثروت دوک البومارل هم به دارایی جان مونتاگ استه شد. او تا پایان عمر در برابر همسرش با لباس امپراتور چین حاضر میشد.
📚سرگذشت استعمار #مهدی_میرکیایی، ج6ص43
https://eitaa.com/anjomaneravian
برگی از داستان #استعمار
قسمت صد و ده: راه آهن
راه آهنی که انگلیسیهادر هند ساختند به آنها کمک زیادی کرد تا کالاهای خود را آسانتر به همه مناطق هند برسانند و صنایع هندی را با سرعت بیشتری نابود کنند.
در آغاز، کالاهای انگلیسی به بندرها و شهرهای ساحلی وارد میشد و بیشتر در اطراف همین شهرها پخش می شد،اما انگلیسیها در نیمه دوم قرن نوزدهم میلادی،راه آهنی را به طول پنجاه هزار کیلومتر در سراسر هند کشیدند. این راه آهن کمک کرد تا کالاهای انگلیسی به دورترین نقاط هند هم منتقل شوند و صنایع دستی هند در دورافتاده ترین روستاها هم از بین بروند.
این راه آهن به انگلیسیهاکمک می کرد به راحتی سربازهایشان را از نقطه ای به نقطه دیگر اعزام کنند و هر شورش و اعتراضی را به سرعت سرکوب کنند.
راه آهن بزرگ هند با پول هندیها و کار صدها هزار کارگر هندی که پس از نابودی صنایع هند شغلشان را از دست داده بودند، ساخته شده بود.اما هیچ یک از هندیها حق نداشتند در بخشهای درجه یک و درجه دو قطار سوار شوند.
فقط قسمت درجه سه به هندیها اختصاص داشت؛ واگنهایی تنگ و تاریک مانند واگن حمل حیوانات که تعداد زیادی از هندیها در آن به صورت فشرده سوار می شدند.
تمام کارمندان راه آهن، انگلیسی بودند و هیچ یک از هندیها برای اداره این تأسیسات عظیم استخدام نمی شدند.
از آنجایی که حکومت انگلیسی هند از این راه آهن برای اعزام سربازان و انجام کارهای اداری نیز استفاده میکرد و سعی میکرد کالاهای انگلیسی را با قیمت ارزانی جابهجا کند، درآمد راه آهن روزبه روز کمتر می شد و با ضرر همراه بود.
انگلستان با برقراری مالیاتهای تازه این خسارتها را جبران میکرد.با این حال،بدهی راه آهن هند در سال ۱۹۲۵ میلادی به ده میلیون لیره رسیده بود.
سرگذشت استعمار #مهدی_میرکیایی ج8 ص66
https://eitaa.com/anjomaneravian