eitaa logo
انجمن راویان دفاع مقدس کاشان
504 دنبال‌کننده
29.4هزار عکس
32.9هزار ویدیو
104 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✍🏻 احنف بن قیس نقل می کند: روزی به دربار معاویه رفتم و دیدم طعام‌های مختلفی برای او آوردند که حتی نام برخی را نمی‌دانستم. پرسیدم: این چه طعامی است؟ معاویه جواب داد: مرغابی است ، که شکم آن‌را با مغز گوسفند آمیخته و با روغن پسته سرخ کرده و نِیشکر در آن ریخته‌‏اند. بی اختیار گریه‏‌ام گرفت. معاویه با شگفتی پرسید: علّت گریه‏‌ات چیست؟ گفتم: به یاد علی بن ابیطالب افتادم. روزی در خانه او میهمان بودم.‌ آنگاه سفره‌‏ای مُهر و موم شده آوردند. از علی پرسیدم: در این سفره چیست؟ پاسخ داد: نان جو ، گفتم: شما اهل سخاوت می‏‌باشید، پس چرا غذای خود را پنهان می‏‌کنید؟ علی فرمود: این کار از روی خساست نیست، بلکه می‏ترسم حسن و حسین‏، نان‌ مرا با روغن زیتون یا روغن حیوانی، نرم و خوش طعم کنند. گفتم: مگر این کار حرام است؟ علی فرمود: نه، بلکه بر حاکم امت اسلام لازم است در طعام خوردن، مانند فقیرترین مردم باشد تا فقر مردم، باعث کافر شدن آنها نگردد و هر وقت که فقر به مردم فشار آورد بگویند: بر ما چه باک، سفره امیرالمؤمنین نیز مانند ماست. 💥معاویه گفت: ای احنف! مردی را یاد کردی که فضیلت او را نمی‌توان انکار کرد. 📚 الفصول العلیه ، صفحه ۵۱ . ‌‌‌‌ ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ 📚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما کنـیـد😘🙏 👇🌷 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662 ‌‌‌‌‌‌
✍🏻 احنف بن قیس نقل می کند: روزی به دربار معاویه رفتم و دیدم طعام‌های مختلفی برای او آوردند که حتی نام برخی را نمی‌دانستم. پرسیدم: این چه طعامی است؟ معاویه جواب داد: مرغابی است ، که شکم آن‌را با مغز گوسفند آمیخته و با روغن پسته سرخ کرده و نِیشکر در آن ریخته‌‏اند. بی اختیار گریه‏‌ام گرفت. معاویه با شگفتی پرسید: علّت گریه‏‌ات چیست؟ گفتم: به یاد علی بن ابیطالب افتادم. روزی در خانه او میهمان بودم.‌ آنگاه سفره‌‏ای مُهر و موم شده آوردند. از علی پرسیدم: در این سفره چیست؟ پاسخ داد: نان جو ، گفتم: شما اهل سخاوت می‏‌باشید، پس چرا غذای خود را پنهان می‏‌کنید؟ علی فرمود: این کار از روی خساست نیست، بلکه می‏ترسم حسن و حسین‏، نان‌ مرا با روغن زیتون یا روغن حیوانی، نرم و خوش طعم کنند. گفتم: مگر این کار حرام است؟ علی فرمود: نه، بلکه بر حاکم امت اسلام لازم است در طعام خوردن، مانند فقیرترین مردم باشد تا فقر مردم، باعث کافر شدن آنها نگردد و هر وقت که فقر به مردم فشار آورد بگویند: بر ما چه باک، سفره امیرالمؤمنین نیز مانند ماست. 💥معاویه گفت: ای احنف! مردی را یاد کردی که فضیلت او را نمی‌توان انکار کرد. 📚 الفصول العلیه ، صفحه ۵۱ . ‌‌‌‌ ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ 📚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما کنـیـد😘🙏 👇🌷 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662 ‌‌‌‌‌‌
📚 📕✍ در شهر خوی زن ثروتمند و تیزفکری به نام شوڪت در زمان ڪریم خان زند زندگی می ڪرد. انگشتر الماس ، بسیار گران قیمتی ارث پدر داشت، ڪه نیاز به فروش آن پیدا کرد. در شهر جار زدند ولی ڪسی را سرمایه خرید آن نبود. بعد از مدتی داستان به گوش خدادادخان حاڪم و نماینده ڪریم خان در تبریز رسید. آن زن را خداددادخان احضار کرد و الماس را دید و گفت: من قیمت این الماس نمی دانم ، چون حلال وحرام برای من مهم است، رخصت بفرما، الماس نزد من بماند ، فردا قیمت کنم و مبلغ آن نقد به تو بپردازم. شوڪت خوشحال شد و از دربار برگشت. خدادادخان، ڪه مرد شیاد و روباهی بود، شبانه دستور داد نگین انگشتر الماس را با شیشه بدلی، ماهرانه تراشیده و جای ڪرده و عوض نمودند. شوڪت چون صبح به دربار استاندار رسید، خدادادخان ، انگشتر را داد و گفت: بیا خواهر انگشتر الماس خود را بردار به دیگری بفروش مرا ڪار نمی آید. شوڪت، وقتی انگشتر الماس خود را دید، فهمید ڪه نگین آن عوض شده است. چون می دانست ڪه از والی نمی تواند حق خود بستاند، سڪوت ڪرد. به شیراز نزد، ڪریم خان آمده و داستان و شڪایت خود تسلیم کرد. ڪریم خان گفت: ای شوڪت خواهرم، مدتی در شیراز بمان مهمان من هستی، خداداد خان، آن انگشتر الماس را نزد من به عنوان مالیات آذربایجان خواهد فرستاد، من مال تو را مسترد می کنم. بعد از مدتی چنین شد، ڪریم خان وقتی انگشتر ، نگین الماس را دید، نگین شیشه را از شوڪت گرفته و در آن جای ڪرد و نگین الماس را در دوباره جای خود قرار داد، انگشتر الماس را به شوڪت برگرداند و دستور داد ، انگشتر نگین شیشه ای را ، به خدادادخان برگردانند و بگویند، ڪریم خان مالیات نقد می خواهد نه جواهر. شوڪت از این عدالت ڪریم خان بسیار خرسند شد و انگشتر نگین الماس را خواست پیش ڪش کند، ولی ڪریم خان قبول نڪرد و شوڪت را با صله و خلعت های زیادی به همراه چند سواره، به شهر خوی فرستاد. دست بالای دست بسیار است ، گاهی باید صبر داشت و در برابر ظلمے سڪوت ڪرد و شڪایت به مقام بالاتر برد، و چه بالاتری جز خدا برای شڪایت برتر است؟ ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ 📚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما کنـیـد😘🙏 👇🌷 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662 ‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨تو روزهای سخت خودتو نباز چون میگذره و تو خوشی ها هم مغرور نشو چون اون هم میگذره....👌🌸 https://eitaa.com/anjomaneravian