🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 عاقبت شوخی با نامحرم👇
یکی از علماء مشهد مقدس فرمود: روزی در محضر آیت الله حاج سید یونس اردبیلی، بودم، جوانی وارد شد و گفت: مادرم را دو روز پیش دفن کردم، هنگام دفن، کیف کوچکی که مقداری اسناد و چک و پول در آن بوده میان قبر افتاده است، آیا اجازه می فرمایید نبش قبر نموده و مدارک را بردارم؟ ایشان فرمود: همان قسمت از قبر که می دانید مدارک در آنجاست شکافید و مدارک را بردارید. پس از چند روز آن جوان را دوباره در منزل آن بزرگوار دیدم، آقا از ایشان سؤال فرمود: آیا کارتان را انجام دادید و به نتیجه رسیدید؟ جوان مضطرب و غمناک بود و پس از اصرار گفت: وقتی من قبر را نبش کردم مار سیاه باریک دور گردن مادرم حلقه زده بود و دهانش را در دهان مادرم فرو برده، مرتب او را نیش می زد، چنان منظره وحشتناک بود که من وحشت کردم و قبر را پوشاندم!
آقا از آن جوان سؤال کرد، آیا مادرت کار زشتی در دوران زندگیش انجام می داد؟ جوان گفت: من چیزی به خاطر ندارم، فقط او در ارتباط با نامحرم بی پروا بود، پوشش و حجاب را رعایت نمی کرد و از صحبت شوخی و خنده با نامحرم باکی نداشت و چون پدرم از رفتار او ناراحت بود او را نفرین می کرد؛ آری! این کیفر و مجازات قبر و برزخ زن بدحجاب است که با ناز و عشوه و تبسم ملیح و شوخی و خنده با نامحرم راه را برای انحراف نامه و ناهنجاری اجتماع فراهم می کند! در کتاب سه دقیقه در قیامت در تجربه نزدیک به مرگ گفته شده«اگر علاقمند باشی وبرای شما شهادت نوشته شده باشند هر نگاه حرامی که شما داشته باشید شش ماه شهادت شما را به عقب می اندازد.»
🍒 @tebsonati230
🌷🌷سه دقیقه در قیامت🌷🌷
💎 گره گشایی 💎
بیشتر مردم از کنار موضوع مهم حل مشکلات مردم به سادگی عبور می کنند. اگر انسان بتواند حتی قدم کوچک در حل گرفتاری بندگان خدا بر دارد اثر ان در این جهان ودر ان سوی هستی به طور کامل خواهد دید. در بررسی اعمال خود مواردی را دیدم که برایم بسیار عجیب بود. مثلا شخصی از من ادرس می خواست .من اورا کامل را هنمایی کردم.اوهم دعا کرد ورفت.🤲 من نتیجه دعای اورا به خوبی در نامه عملم✉️ مشاهده کردم❗
یا این که وقتی کاری برای رضای خدا وحل مشکل مردم انجام میدادم اثر ان در زندگی روز مره ام مشاهده می شد.اینکه ما در طی روز حوادثی را از سر می گذرانیم ومی گوییم خوب شد این طور نشد. یا می گوییم : خدا را شکر🙏 که از این بدتر نشد٬ به خاطر دعای خیر افراد است که مشکلی از ان ها برطرف کردیم.
من هر روز برای رسیدن به محل کار ٬مسیری را در اتوبان طی می کنم. همیشه اگر ببینم کسی منتظر است٬حتما او را سوار می کنم.یک روز هوا بارانی🌧 بود پیرزنی با یک ساک پر از وسایل زیر باران🌧️ مانده بود . با اینکه خطرناک بود اما ایستادم واو را سوار کردم. ساک وسایل او گلی شده وصندلی را کثیف کرد٬ اما چیزی نگفتم پیرزن تا به مقصد برسدمرتب برای اموات من دعا کرد و🌸 صلوات🌸 فرستاد. بعد هم که خواست کرایه بدهد که نگرفتم وگفتم:هر چه می خواهی بدهی برای اموات ما 🌸 صلوات 🌸بفرست. من در ان سوی هستی ٬بستگان اموات خودم را دیدم.ان ها از من به خاطر دعاهای ان پیرزن و صلوات هایی که برایشان فرستاد حسابی تشکر کردند🙏 این را هم بگویم که 🌸صلوات🌸 واقعا ذکر ودعای معجزه گری است. ان قدر خیرات وبرکات در این دعا نهفته است که تااز این جهان خارج نشویم قادر به در کش نیستیم.
🌷پیامبر اکرم (ص )🌷فرمودند:گره گشایی از کار مؤمن از هفتاد بار حج خانه خداوند🕋 بالاتر است.ثمرات این گره گشایی انجا بسیار ملموس است....📚برگرفته از کتاب سه دقیقه در قیامت انتشارات شهید ابراهیم هادی
🌷🌷سه دقیقه در قیامت 🌷🌷
💎 گره گشایی 💎
🌷پیامبر اکرم فرمودند: گره گشایی از کار مومن از هفتاد بار حج خانه خدا 🕋 بالاتر است.ثمرات این گره گشایی انحا بسیار ملموس است.بیشتر این ثمرات در زندگی دنیایی اتفاق می افتد.
یادم می اید در دوران دبیرستان بیشتر شب ها در مسحد وبسیج بودم جلسات قران وهیئت که تمام می شد٬در واحد بسیج بودم وحتی برخی شب ها تا صبخ می ماندم وصبح به مدرسه می رفتم.
یک نوجوان دبیرستانی🌝 در بسیج ثبت نام کرد. او چهره ای بسیار زیبا داشت وبسیار پسر ساده ای بود.
یک شب🌒پس از اتمام فعالیت بسیج ساعتم را نگاه کردم .یک ساعت به اذان صبح بود .بقیه دوستان به منزل رفتند.من هم به اتاق دار القران بسیج رفتم ومشغول نماز شب شدم .همان نوجوان🌝 وارد اتاق شدوسریع در کنارم نشست!
وقتی نمازم تمام شد با تعجب گفتم :چیزی شده ؟
با رنگ پریده گفت : هیچی ٬شما الان چه نمازی می خوانی ؟گفتم :نماز شب. قبل ازاذان صبح مستحب است که این نماز را بخوانیم.خیلی ثواب دارد.گفت:به من یاد می دی؟
به او یاد دادم ودر کنارم مشغول نماز شد.اما می دانستم او از چیزی ترسیده ونگران است.بعداز نماز صبح با هم از مسجد بیرون امدیم.
گفتم:اگه مشکلی برات پیش امده بگو٬من مثل برادرت هستم.گفت:روبه روی مسجد یک جوان هرزه منتظر من بود. او با تهدید می خواست من را به خانه اش ببرد.حتی تا نیمه شب منتظرم مانده بود.من فرار کردم پیش شما امدم.
روز بعد یک برخورد جدی با ا ن جوان کردم وحسابی او را تهدید کردم. ان جوان هرزه دبگر سمت بچه های مسجد نیامد.این نوجوان با ما رفیق وهم مسجدی شد.البته خیلی برای هدایت اووقت گذاشتم.خدا راشکر الان هم از جوانان مؤمن محل ماست.🙏
مدتی بعد دوستان من که به دنبال استخدام در سپاه بودند شش ماه یابیشتر در گیر مسائل گزینش شدند.اما کل زمان پیگیری استخدام بنده یک هفته بیشتر طول نکشید.تمام رفقای فکر می کردند که من پارتی داشتم اما.....انجا به من گفتند:زحمتی که برای رضای خدا برای ان نوجوان کشیدی باعث شد که در کار استخدام کمتر اذیت شوی وکار شما زودتر هماهنگ شود.پاداش اخرت اش در نامه عمل✉️ شما محفوظ است.📚برگرفته از کتاب سه دقیقه در قیامت انتشارات شهید ابراهیم هادی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥⭕️ #دم_افطار ، میخوام یک #حال_خوب هدیه بدم❤️
#اذان_صبح_در_مسجد_کوفه
برای همهی شیعیان امیرالمؤمنین مخصوصا مردم مظلوم یمن دعا کنیم..... 🙏
@imamzaman_aj
❤️کانال شناخت امام زمان عج❤️
آیت الله بهجت(ره):
"ڪینه ها را از دل بیرون ڪنید
همدیگر را حلال ڪنید
و یڪدیگر را ببخشید
تا خداوند هم شما را ببخشد"
بیایید در آخرین روز
ایام قدر هر ڪسی را ڪہ بہ ما
بدے ڪرده، ببخشیم.
🏴 فزت و رب الکعبه
◾ سپهبد قاسم سلیمانی: وقتی شمشیر بر فرق مبارک امیرالمومنین فرود آمد، این جمله را فرمود: فزت و ربّ الکعبه. به خدای کعبه رستگار شدم. این رستگاری دو وجه دارد: یکی آسودگی از نامردمان، یکی رسیدن به آن جایگاه بزرگی که امیرالمؤمنین در عطش آن به سر میبرد.
📸 تصویر: حضور در حرم مطهر حضرت امیرالمومنین، علی علیهالسلام
✅به سپاه قدس بپیوندید👇
http://eitaa.com/joinchat/3631218690Ca928153b05
🔴 پیکر بی سر شهید مدافع حرم حاج اصغر پاشاپور روز یکشنبه ۲۸ اردیبهشت ماه ساعت ۱۰ صبح، از بیت شهید تا حرم حضرت عبدالعظیم (ع) به سمت قطعه ۴۰ گلزار شهدای بهشت زهرا (س) تشییع خواهد شد.
✅به سپاه قدس بپیوندید👇
https://telegram.me/joinchat/AAAAAFLAchpnZvV8HQl0M
#داستان_راستان
#داستان5
💚عقيل، مهمان علي💚
عقيل در زمان خلافت برادرش اميرالمؤمنين علي عليه السلام به عنوان مهمان به خانه آن حضرت در کوفه وارد شد. علي به فرزند مهتر خويش، حسن بن علي، اشاره کرد که جامهاي به عمويت هديه کن. امام حسن يک پيراهن و يک ردا از مال شخصي خود به عموي خويش عقيل تعارف و اهداء کرد. شب فرا رسيد و هوا گرم بود. علي و عقيل روي بام دارالاماره نشسته مشغول گفتگو بودند. موقع صرف شام رسيد. عقيل که خود را مهمان دربار خلافت ميديد طبعاً انتظار سفره رنگيني داشت، ولي برخلاف انتظار وي سفره بسيار ساده و فقيرانهاي آورده شد. با کمال تعجب پرسيد:«غذا هرچه هست همين است؟».
علي: «مگر اين نعمت خدا نيست؟ من که خدا را براين نعمتها بسيار شکر ميکنم و سپاس ميگويم.».
عقيل: «پس بايد حاجت خويش را زودتر بگويم و مرخص شوم. من مقروضم و زير بار قرض ماندهام، دستور فرما هرچه زودتر قرض مرا ادا کنند و هر مقدار ميخواهي به برادرت کمک کني بکن، تا زحمت را کم کرده به خانه خويش برگردم.».
- چقدر مقروضي؟.
- صدهزار درهم.
- اوه، صدهزار درهم! چقدر زياد! متأسفم برادرجان که اين قدر ندارم که قرضهاي تو را بدهم، ولي صبر کن موقع پرداخت حقوق برسد، از سهم شخصي خودم برميدارم و به تو ميدهم و شرط مواسات و برادري را بجا خواهم آورد. اگر نه اين بود که عائله خودم خرج دارند، تمام سهم خودم را به تو ميدادم و چيزي براي خود نميگذاشتم.
- چي؟! صبر کنم تا وقت پرداخت حقوق برسد؟
بيت المال و خزانه کشور در دست تو است و به من ميگويي صبر کن تا موقع پرداخت سهميهها برسد و از سهم خودم به تو بدهم! تو هر اندازه بخواهي ميتواني از خزانه و بيت المال برداري، چرا مرا به رسيدن موقع پرداخت حقوق حواله ميکني؟! بعلاوه مگر تمام حقوق تو از بيت المال چقدر است؟ فرضا تمام حقوق خودت را به من بدهي چه دردي از من دوا ميکند؟.
- من از پيشنهاد تو تعجب ميکنم. خزانه دولت پول دارد يا ندارد، چه ربطي به من و تو دارد؟! من و تو هم هر کدام فردي هستيم مثل ساير افراد مسلمين. راست است که تو برادر مني و من بايد تا حدود امکان از مال خودم به تو کمک و مساعدت کنم، اما از مال خودم نه از بيت المال مسلمين.
مباحثه ادامه داشت و عقيل با زبانهاي مختلف اصرار و سماجت ميکرد که «اجازه بده از بيت المال پول کافي به من بدهند، تا من دنبال کار خود بروم.».
آنجا که نشسته بودند به بازار کوفه مشرف بود. صندوقهاي پول تجار و بازاريها از آنجا ديده ميشد. در اين بين که عقيل اصرار و سماجت ميکرد، علي به عقيل فرمود: «اگر باز هم اصرار داري و سخن مرا نميپذيري، پيشنهادي به تو ميکنم، اگر عمل کني ميتواني تمام دين خويش را بپردازي و بيش از آن هم داشته باشي.».
- چه کار کنم؟.
- در اين پايين صندوقهايي است. همينکه خلوت شد و کسي در بازار نماند، از اينجا برو پايين و اين صندوقها را بشکن و هرچه دلت ميخواهد بردار!.
- صندوقها مال کيست؟.
- مال اين مردم کسبه است، اموال نقدينه خود را در آنجا ميريزند.
- عجب! به من پيشنهاد ميکني که صندوق مردم را بشکنم و مال مردم بيچارهاي که به هزار زحمت به دست آورده و در اين صندوقها ريخته و به خدا توکل کرده و رفتهاند بردارم و بروم؟.
- پس تو چطور به من پيشنهاد ميکني که صندوق بيت المال مسلمين را براي تو باز کنم؟ مگر اين مال متعلق به کيست؟ اين هم متعلق به مردمي است که خود راحت و بيخيال در خانههاي خويش خفتهاند. اکنون پيشنهاد ديگري ميکنم، اگر ميل داري اين پيشنهاد را بپذير.
- ديگر چه پيشنهادي؟.
- اگر حاضري شمشير خويش را بردار، من نيز شمشير خود را برميدارم، در اين نزديکي کوفه شهر قديم «حيره» است، در آنجا بازرگانان عمده و ثروتمندان بزرگي هستند، شبانه دو نفري ميرويم و بر يکي از آنها شبيخون ميزنيم و ثروت کلاني بلند کرده ميآوريم.
- برادر جان! من براي دزدي نيامدهام که تو اين حرفها را ميزني. من ميگويم از بيت المال و خزانه کشور که دراختيار تو است اجازه بده پولي به من بدهند تا من قروض خود را بدهم.
- اتفاقا اگر مال يک نفر را بدزديم بهتر است از اينکه مال صدها هزار نفر مسلمان يعني مال همه مسلمين را بدزديم. چطور شد که ربودن مال يک نفر با شمشير دزدي است، ولي ربودن مال عموم مردم دزدي نيست؟ تو خيال کردهاي که دزدي فقط منحصر است به اينکه کسي به کسي حمله کند و با زور مال او را از چنگالش بيرون بياورد؟! شنيعترين اقسام دزدي همين است که تو الان به من پيشنهاد ميکني «1»
(1). بحارالانوار، جلد 9، چاپ تبريز، صفحه 613.
@Khoday_khob_ebrahim🥀
هدایت شده از خُدایِ خُوبِ ابراهیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ویدیو
🎦حجت الاسلام عالی
☑️درک مفاهیم شب قدر
📿 اللهم عجّل لِولیکَ الفَرج والعافِیهَ و العاقِبَه وَالنَصر.✨✨✨
۳۱۳✨
🇮🇷 @Khoday_khob_ebrahim.
🍃🌼🍃🌸🍃🌹🍃🌼🍃🌸🍃
هدایت شده از اخبار 🇮🇷 20:20
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠١٢ توصیه رهبر انقلاب برای استفاده بهتر از لیالی قدر
📺 @akhbar2030_ir
🌹خواب شهید مدافع حرم از «حاج قاسم» پیش از شهادت
✍شهید ابوالفضل سرلک از فرماندهان نظامی در سوریه بود که یکشنبه شب در شرق حلب به شهادت رسید. آنچه می خوانید خاطره ای است از همرزم این شهید عزیز. «ابوالفضل مسئولیت مهمی در قرارگاه حلب داشت. اما دو روز پیش از شهادت به یکی از دوستانش گفته بود خواب دیدم حاج قاسم خودش با ماشین آمده دنبالم و میگه ابوالفضل آماده شو با هم برویم.»
همسرش هم که همراه دو فرزند خردسالش در شهر حلب زندگی می کردند بعد از اینکه خبر شهادت ابوالفضل را می دهند، می گوید: اصلا از شنیدن خبر شهادت تعجب نکردم چون در حال جمع کردن وسایل بودم! خودش دو روز پیش خواب دیده بود حاج قاسم آمده دنبالش/فارس
✅کانال سپهبد قاسم سلیمانی👇
http://eitaa.com/joinchat/640811030C1457b2a299
✍سپهبد حاج قاسم سلیمانی:
مقام معظم رهبری یک، جمله مهمی دارد و آن این است« که کلمه اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکُم به این معناست که اگر فهم شما در یاری کردن دین خدا یک درصد است، باید شما ۱۰۰ درصد عمل کنید. اگر شما آن یک درصد را ۱۰۰ درصد عمل کردید، خدا هم ۹۹ درصد را به شما پیروزی خواهد داد. اگر شما به آن یک درصد سهم خود عمل نکردید، چه توقعی دارید که خدا حمایت کند» شما حرکت کن و خدا برکت می دهد.
🗓آبان 1394
سخنرانی در جمع مدافعان حرم
✅کانال سپهبد قاسم سلیمانی👇
http://eitaa.com/joinchat/640811030C1457b2a299
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍روایت حاج قاسم سلیمانی از لحظه ضربت خوردن امیرالمومنین علی علیهالسلام
✅کانال سپهبد قاسم سلیمانی👇
http://eitaa.com/joinchat/640811030C1457b2a299
🌹خاطرات مدافع حرم سرگرد پاسدار شهید علی کنعانی از زبان همسر شهید
سرگرد شهید علی کنعانی اولین شهید خط مقدم ✌️جبهه حق بر باطل در دفاع از حریم عمه سادات حضرت زینب (س) بود که در ۹۲/۰۲/۰۹ با جسمی منهدم شده نشان دادند که غیرت را از معشوق آذری ها حضرت عباس❤️ به ارث بردند و با تمام وجود خود را فدای اهل بیت رسول الله کردند.🌱شهید کنعانی در گلزار شهدای گلشن زهرای مراغه تا ظهور حضرت حجت آرام گرفته اند.✨
حدیث و محمد علی دو یادگار به جا مانده از شهید هستند.🌷🌷
همسرش می گوید: وقتی تصمیم به رفتن گرفت من سعی کردم مانع او شوم، اما قبول نکرد. 😞گفتم حداقل صبر کن و مدتی دیگر برو، چون قرار بود تا مدت کوتاهی دیگر فرزند دوممان به دنیا بیاید؛ ☺️اما علی به هیچ وجه کوتاه نیامد😔 و حرف هایی به من زد که هر منطق و استدلالی در مقابل آن رنگ می باخت؛ به من گفت واقعه ی عاشورا را فراموش نکن که خیلی ها بهانه ها آوردند و زمانی که باید شتاب می کردند وظیفه ی خود را به بعد موکول کردند🥀 و گفتند بعدا اقدام می کنیم اما آن ها بعدا هرگز فرصت پیوستن به قافله ی #کربلا را پیدا نکردند؛😔 درواقع همین بهانه ها زمین گیرشان کرد.🥀
#سالروزشهادت🕊
⚜شهید مدافعحرم علی کنعانی
شادی و نکات مومنانه👇
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
@Modafeaneharaam
🔘اعمال مخصوص شب بیست وسوم🔘
🔷اول غسـل که تـأکید فراوان شده اسـت
يكبار در اوّل شب، يكبار هم در آخر شب
🔷زیارت سیدالشهدا«ع»از دور یانزدیک که
تأکید بسیار زیاد شده است.
🔷خـوانـدن سـوره عـنکبوت و روم؛ امــام
صــادق علیـه السلام فرمـودند: هر كــس
این دو سـوره را در شـب بيسـت و سـوم
بخواند،به خدا قسم او از اهل بهشت است
🔷خـــوانــدن ســـوره دُخـــان
🔷قـرائت دعـای جـوشـن کبـیر
🔷خواندن هزار مرتبه سوره قدر
«یـا بـه انـدازه تـوان»
🔷سفـارش بسـیار زیاد بر دعـا برای امام
زمـان عجـل الله فرجه و خـواندن دعـای
اللهــم کن لولیـک الـحجـت ابن الحسن...
🔷إحیا وشب زنده داری وقرآن بسر گرفتن
🔷دو رکـعت نماز ، که در هر رکـعت بعد
ازحمد،هفت مرتبه توحید بخواند و بعد از
فراغ هفتاد مرتبه: اَستَغفُرِاللهَ وَاَتوبُ اِلَیهِ
ودر روایتی است که ازجای خود برنخیزد
تا حقتعالی او و پدر ومادرش را بیـامرزد
🍃اللهم عجل لولیک الفرج و النصر🍃
💕 @tarrk_gonah✅
شهید ابراهیم خلیلی خیلی آدم خدایی بود و نزدیکترین کلمه به شخصیت ایشان شخصیت خدایی اوست. 👌همیشه در سکوت بود. اهل ذکر بود. در آموزش وقتی وقت نماز میشد، فارغ از تمرین میشدیم و یا حتی گاهی اوقات حین تمرین ایشان در حال ذکر گفتن بود.🌹
ابراهیم هم فرزند شهید است و هم برادرزاده شهید است. ایشان جانباز تفحص هم بودند☝️ یک بار یادم هست در همان دوران آموزشی، سلاحش را به من سپرده بود و دست من بود. بعد از مدتی دنبال ایشان میگشتم تا سلاحش را به او برگردانم. بچهها گفتند حاج ابراهیم سمت دفتر فرماندهی است. در بین راه از بعضی بچهها سراغ او را میگرفتم و میگفتم: «حاج ابراهیم را ندیدی؟» بعضی او را نمیشناختند. برای اینکه نشانی از او داده باشم، میگفتم: «همان حاج ابراهیم جانباز یک پا قطع...!» دیدم حاج ابراهیم کمی دورتر ایستاده و درحالی که به من نگاه میکند، رنگش پریده است. 😓چرا که اگر فرماندهی متوجه میشدند که او جانباز است، بحث اعزامش کلا به مشکل برمیخورد.🤦♂ وقتی آمد تا سلاحش را تحویل بگیرد به خاطر اینکه او را اینگونه خطاب قرار داده بودم از دست من خیلی شاکی شد.💔
شهید مدافع حرم ابراهیم خلیلی🌹
شادی و نکات مومنانه👇
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
@Modafeaneharaam
#جمال_امیرالمومنین
#یا_ازدواج_با_دختر_زیبا
✅ از علامه جعفری میپرسند چه شد که به این کمالات رسیدید؟!
ایشان در جواب، خاطرهای از دوران طلبگی تعریف و اظهار میکنند که هرچه دارند از کراماتی است که به دنبال این امتحان الهی نصیبشان شده است.
«ما در نجف در مدرسه صدر اقامت داشتیم. خیلی مقید بودیم در جشنها و ایام سرور، مجالس جشن بگیریم و ایام سوگواری را هم، سوگواری میگرفتیم. شبی مصادف شده بود با ولادت حضرت فاطمه زهرا(س). اول شب نماز مغرب و عشا میخواندیم و شربتی میخوردیم. آنگاه با فکاهیاتی مجلس جشن و سرور ترتیب میدادیم.
آقایی بود به نام آقا شیخ حیدرعلی اصفهانی که معدن ذوق بود. مدیر مدرسهمان، مرحوم آقا سیداسماعیل اصفهانی هم آنجا بود. به آقا شیخ علی گفت: آقا شب نمیگذره، حرفی داری بگو، ایشان یک تکه کاغذ روزنامه در آورد. عکس یک دختر بود که زیرش نوشته بود «اجمل بنات عصرها» (زیباترین دختر روزگار).
گفت: آقایان من درباره این عکس از شما سوالی میکنم. اگر شما را مخیر کنند بین اینکه با این دختر به طور مشروع و قانونی ازدواج کنید (از همان اولین لحظه ملاقات عقد جاری شود و حتی یک لحظه هم خلاف شرع نباشد) و هزار سال هم زندگی کنید با کمال خوشرویی و بدون غصه، یا اینکه جمال علی(ع) را مستحباً زیارت و ملاقات کنید، کدام را انتخاب میکنید؟
سوال خیلی حساب شده بود. یک طرف، دختر حلال بود و طرف دیگر، زیارت امام علی(ع) که عمل مستحبی بود. گفت: آقایان واقعیت را بگویید. جانماز آب نکشید، عجله نکنید.
اول کاغذ را مدیر مدرسه گرفت و نگاه کرد و خطاب به پسرش که در کنارش نشسته بود با لهجه اصفهانی، گفت: سیدمحمد! ما یک چیزی بگوییم نری به مادرت بگوییها؟ معلوم شد نظر آقا چیست. همه زدند زیر خنده.
کاغذ را به دومی دادند. نگاهی به عکس کرد و گفت: آقا شیخ علی، اختیار داری، وقتی آقا (مدیر مدرسه) اینطور فرمودند مگر ما قدرت داریم که خلافش را بگوییم.
آقا فرمودند دیگه! نفر سوم گفت: آقا شیخ حیدر این روایت از امام علی(ع) معروف است که فرمودهاند: «یا حارث حمدانی، من یمت یرنی» (ای حارث حمدانی، هر کی بمیرد مرا ملاقات میکند) پس ما انشاءالله در موقعش جمال علی(ع) را ملاقات میکنیم! بازهم همه زدند زیرخنده.
واقعاً سوال مشکلی بود. یکی از آقایان گفت: آقا شیخ حیدر گفتی زیارت آقا مستحبی است؟ گفتی آن هم شرعی صد درصد؟ آقا شیخ حیدر گفت: بلی. گفت: والله چه عرض کنم. (باز هم خنده حضار)
✅ نفر پنجم من بودم. این کاغذ را دادند دست من. دیدم که نمیتوانم نگاه کنم، بدون اینکه نگاه کنم کاغذ را رد کردم به نفر بعدی و گفتم: من یک لحظه دیدار علی(ع) را به هزاران سال زناشویی با این زن نمیدهم. و از آنجا برخاستم و بیرون رفتم.
یک وقت دیدم یک حالت خیلی عجیبی دست داد. تا آن وقت همچو حالتی ندیده بودم. شبیه به خواب و بیهوشی بلند شدم. وارد حجرهام شدم، حالت غیرعادی، دیگر نفهمیدم، یکبار به حالتی دست یافتم. یکدفعه دیدم یک اتاق بزرگی است یک آقایی نشسته در صدر مجلس، تمام علامات و قیافهای که شیعه و سنی درباره امام علی(ع) نوشته در این مرد موجود است. یک جوانی پیش من در سمت راستم نشسته بود. پرسیدم: این آقا کیست؟
گفت: این آقا خود علی(ع) است. من سیر او را نگاه کردم. آمدم بیرون، رفتم همان جلسه، کاغذ رسیده بود دست نفر نهم یا دهم. رنگم پریده بود. نمیدانم شاید مرحوم شمسآبادی بود خطاب به من گفت: آقا شیخ محمدتقی شما کجا رفتید و آمدید؟ نمیخواستم ماجرا را بگویم، اصرار کردند و من بالاخره قضیه را گفتم و ماجرا را شرح دادم، خیلی منقلب شدند.
خدا رحمت کند آقا سیداسماعیل (مدیر) را که خطاب به آقا شیخ حیدر، گفت: آقا دیگر از این شوخیها نکن، ما را بد آزمایش کردی.
این از خاطرات بزرگ زندگی من است.»
#ارسالی
من خادم الشهدا هستم . یه روز نشسته بودم دیدم گوشیم زنگ خورد دیدم از مسئول خادم شهدا بود گوشی رو برداشتم گفتن یک دوره ۴ روزه دارین برای مشهد منم گفتم با خانواده مشورت میکنم تا شب زنگ میزنم با خانواده که مشورت کردم اجازه رفتن بهم دادن . یکی دو روز مونده به مشهد رفتنم گوشیم دادم دختر همسایمون گفتم چند آهنگ حامد زمانی برام دانلود کن که میخوام برم مشهد با بچه ها گوش بدیم🎵 داشت آهنگ دانلود میکرد یه لحظه گفت این آهنگ حامد زمانی هست درباره ابراهیم هادی خونده ( اون موقعه من اصلا ابراهیم هادی رو نمیشناختم) گفتم دانلود کن ولی من اصلا نمیشناسمش حالا شاید به دردم بخوره برام دانلود کرد . ما راهی مشهد شدم و کلاسهامون رو گذروندیم شب آخر بود داخل اتوبوس لامپا همش خاموش کرده بودن واکثر بچه ها خواب بودن حدود ۹ نفری بیدار بودیم فرماندمون اومد آخر اتوبوس و گفت امشب میخواییم با شهدا ارتباط بر قرار کنیم و گفت با شهید ابراهیم هادی میخواییم ارتباط برقرار کنیم🌹 و بعد گفت بچه ها اگه خاطره ای از شهدا دارین تعریف کنین یه از خادمین شهدا که همشهری ما نبود ( داخل اتوبوس از چند تا شهر بودیم) با گریه شروع کرد به تعریف کردن خاطره گفت:« من مدرسه میرفتم که یک سال تصمیم گرفتم که برای ابراهیم هادی تولد بگیرم و رفتم کیک سفارش دادم ولی پول نداشتم به دوستام گفتم هر کس هر چقدر میتونه پول بیاره برای کیک گفت دوستام پول آوردن ولی اون قدری که پول لازم داشتم جمع نمیشد گفت به مدیر مدرسمون هم گفتم کمکمون کن گفت به ربطی نداره خودتون برید بخرید. و گفت نشستم خودم تنها کلی گریه کردم گفتم خدایا خودت کمکم کن تا بتونم پول این کیک رو بدم😞 و یه تولدی برای شهید ابراهیم هادی بگیرم. گفت بالاخره پول کیک جور شد و رفتم قنادی که حساب کنم به صاحب قنادی گفتم اومدم کیک رو تحویل بگیرم و پول رو حساب کنم گفت صاحب قنادی بهم گفت خانم حساب شده❗️ من با تعجب گفتم من که حساب نکردم پس کی حساب کرده گفت یه آقایی اومد حساب کرد رفت و من بی اختیار عکس #ابراهیم که تو گوشیم بود نشونش دادم و( میخواستم بگم که برای این کیک سفارش دادم که) گفت خانم این همون آقا بود که اومد کیک رو حساب کرد رفت»😳‼️ بعد که تعریف کرد دیگر نتوانستم او را آرام کنیم تا چند ساعت فقط گریه میکرد😭😭 همهی ما تعجب زده شده بودیم و گریه میکردیم بعد فرماندمون گفت که بچه ها بیاین تا قرآن باز کنیم ببینیم ابراهیم از ما چه خواسته دارد و قرآن را داد به همون دختر که خاطره ابراهیم تعریف کرد گفت قرآن را باز کن قرآن رو تا باز کرد اولین کلمه #ابراهیم نوشته بود😭😭 تا چند لحظه حرف نمی زدیم فقط نگاه هم دیگه میکردم و اشک میریختیم و من یه لحظه یادم اومد به اون آهنگی که دختر همسایمون دانلود کرد گفتم بچه ها من یه آهنگ دان کردم درباره شهید ابراهیم هادی بزارم گوش بدیم همه موافقت کردن و آهنگ رو گذاشتم🎶 و همه گوش دادن همون موقعه بود که فهمیدم آهنگ شهید ابراهیم هادی اتفاقی دانلود نشده بود و من اون شب تا صبح تو فکر این شهید بیدارم بودم وقتی دیگه برگشتم از مشهد شد رفیق شهید من❤️. یه شب خوابیدم گفتم ابراهیم همون موقعه که خودت #نمازشب میخوندی منم بیدار کن ساعت حدود چهار بود انگار یه نفر بهم گفت بلند شو نمازتو بخون🍃 و خیلی سریع بلند شدم و نمازمو خوندم
🏴 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ 🏴
سلامتی آقا امام زما ن عج و سلامتی رهبر عزیزم سید علی خامنه ای.و شفای بیماران و دفع بلا از بلاد مسلمین بخصوص شیعیان علی ابن ابیطالب صلوات بر محمد ص و آل محمد 🕋🖤🕋🖤🕋🖤🕋🖤🕋🖤🕋🖤
🍃 اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ
🍃 وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ🍃
🗓 امروز یک شنبه
صدمرتبه# یا ذالجلال والاکرام
۲۸ اردیبهشت۱۳۹۹
۲۳ رمضان۱۴۴۱
۱۷ مه ۲۰۲۰
صبح یک شنبه همهء دلاوران عزیز انجمن راویان دفاع مقدس بخیرو ختم بشهادت ان شاالله🖤 شهادت قران ناطق امیر المومنین تسلیت عرض می کنیم🖤
🖤⛅️《دعای عصر غیبت》⛅️🖤
✅دعایی که در زمان غیبت باید بسیار خوانده شود
#خطر_واقعی_هلاکت_درآخرالزمان
#دعای_عصر_غیبت
🌹زراره مي گويد به #امام_صادق عليه السلام عرض کردم قربانت گردم، اگر من زمان غيبت ولي عصر را درک کردم چه عملي انجام دهم؟
🌹حضرت فرمودند مداومت کن بر اين دعا
🔅اللهُمَّ عَرِّفنیِ نَفْسَکَ،
🔅فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفنی نَفْسَکَ لَمْ اَعرِفْ رَسُولَکَ،
🔅 اَللهُمَّ عَرِّفنی رَسُولَکَ،
🔅فاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی رَسُولَکَ لَمْ اَعرِّفْ حُجَّتَکَ،
🔅 اللهُمَّ عَرِّفنی حُجَّتکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَْم
🔅تُعَرِّفنی حُجَّتکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینیِ .
📚 اصول کافي،ج1،ص337
💎 دعای غریق 💎
♡دعای تثبیت ایمان دراخرالزمان♡
🔅یا اَللَّهُ یا رَحْمنُ🔅
🔺یا رَحِیمُ یا مُقَلِّبَ القُلُوبِ 🔺
🔅 ثَبِّتْ قَلْبِیِ عَلی دِینک🔅
《🚩انهم یرونه بعیداونراه قریبا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🌻اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌻
🌷انجمن راویان دفاع مقدس کاشان👇🇮🇷
••※[🌷∷∷※∷∷🌷]※••
@anjomaneravian
••※[🌷∷∷※∷∷🌷]※••
┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄
📖 #درمحضرقرآن
💊طبیب آسمانی، مهندسی خوشبختی⬇️
💉«وَ إِذا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ »[شعراء/80]
🤕 مریض که میشوم؛تنها اوست که شفایم میدهد(وبه داروها اثر درمانی میبخشد برای تجدید سلامتی ام!)
🌙 #ماه_رمضان است! تا می آیی این سی روز، روزهای بلند و داغ سال را #روزه بگیری؛ خنّاسان ابلیس از چهار جهت، درِ گوشت میخوانند؛ که مباد جسمت را به تشنگی و گرسنگی مبتلا کنی! که دچار ضعف میشوی اگر روزه بگیری! و.... که چه ها میشود و چه ها نمی شود این سلامتی ات با روزه گرفتنت!
😉میگویند! بگذار بگویند! تو ولی آرام و خصوصی، بیخ گوششان بگو:«خودتی!»
از قضا، این روزه را همان طبیب الاطبّاء ، همان خداوند شفا دهنده ی مهربان ترین، تجویز و مهندسی نموده برای فرشته شدن من!🕊
🕋همان طبیبی که تنها نقطه امید من است وقتی قطع امید میکند دلم،در بستر بیماری، از تمام طبیبان زمینی!
💌طبیب آسمانی!
💊من به طبابت و مهندسی طبیبم، ایمان راسخ دارم از ته قلبم! و روزه میگیرم برای خودم! سلامتی ام! خوشبختی ام!
📮نشر دهید، رسانه قرآن و عترت باشید 📡
👇👇🇯🇴🇮🇳 👇👇
@KASHKOOLMANAVI