✡ فیلسوف؛ یا نظریهپردازِ قتلعام؟!
1⃣ اجرای برنامهی بزرگ تغییرات جمعیتی، نیازمند تدوین مبانی مستحکم فکری بود. به همین خاطر نظریهپردازی فلسفی و تحکیم مبانی این عقاید خطرناک، توسط #فلاسفه_اجتماعی تراز اول غرب انجام شد.
2⃣ از جمله این افراد میتوان به فیلسوف شناختهشده بریتانیایی #برتراند_راسل اشاره کرد. راسل بلافاصله پس از پایان جنگ دوم، در سال ١٩۵٢ در کتاب «تأثیر علم بر جامعه» جملاتی صریح در این زمینه مینویسد:
✍ من وانمود نمیکنم که #کنترل_بارداری تنها راه جلوگیری از #افزایش_جمعیت است؛ همانطور که پیش از این نیز اشاره کردم #جنگ تاکنون در این رابطه ناامیدکننده ظاهر شده است، البته شاید #جنگ_باکتریایی مؤثرتر باشد. اگر بتوان در هر نسل، یک بار #مرگ_سیاه (اپیدمی طاعون) را در سراسر جهان گسترش داد، بازماندگان میتوانند آزادانه و بدون اینکه جهان، بیش از حد پر شود، تولیدمثل کنند.
3⃣ جالب اینکه راسل نمیتواند از اهداف غایی این طرح سخن نگوید. او در همین کتاب، حول ایدهٔ #حکومت_واحد_جهانی نظریهپردازی میکند و مینویسد:
✍ «میخواهم اینگونه نتیجهگیری کنم که یک جامعه علمی تحت شرایط خاصی میتواند پایدار باشد:
🔹 نخستین آنها یک وجود «دولت واحد در تمام جهان» است که نیروهای مسلح در انحصار اوست و از اینرو قادر به اجرای صلح هست.
🔹 شرط دوم گسترش یک موفقیت عمومی است، طوریکه هیچ فرصتی برای حسادت بخشی از جهان به بخش دیگر وجود نداشته باشد.
🔹 شرط سوم (که فرض دوم را برآورده میکند) کمبود تولّد در همه دنیاست، طوری که جمعیت جهان ثابت شود یا یک چنین چیزی.
🔹 شرط چهارم مهیا کردن زمینه برای ابتکارات فردی در هر دو مورد کار و بازی است، و با گسترش وسیع قدرت همساز و با حفظ چارچوب سیاسی و اقتصادی.
👈 جهان با تحقق این موارد فاصله زیادی دارد، بنابراین باید پیش از ثبات، تحولات گسترده و مصائب وحشتناکی را انتظار داشته باشیم.»
📖 متن کامل مقاله:
👉 https://jscenter.ir/jewish-and-science/jews-and-hygiene/8428
https://eitaa.com/anlain90