eitaa logo
تبلیغات گسترده انصار
282 دنبال‌کننده
956 عکس
9 ویدیو
4 فایل
ایدی کانال اصلی گسترده انصار @gostardeh_ansar سفارش و رزرو تبلیغات @ansar_ads ایدی ادمین @mtaheri2
مشاهده در ایتا
دانلود
نیمه های شب بود سکوت عجیبی حوزه علمیه را فرا گرفته بود تمام طلبه ها خواب بودند محمد باقر طلبه جوان در حجره خود مشغول مطالعه بود که ناگهان دختری زیبا وارد اتاق شد و به سرعت در اتاق را بست ، با انگشت به محمد باقر بیچاره اشاره کرد که سکوت کند و هیچ چیزی نگوید دختر پرسید:ببینم شام چی داری؟؟ طلبه جوان هاجُ واج مانده بودو تمام بدنش خیس عرق شده بود و زبانش بند آمده بود ، هرچه غذا داشت برای دختر آورد. دختر جوان قصد داشت شب را در اتاق طلبه بخوابد آن هم در اتاقی که فقط خودش بود و آن طلبه ، هرچه طلبه بیچاره اصرار کرد فایده ای نداشت و به هر شکلی بود دختر در گوشه ای از اتاق خوابید چون به او اعتماد کرده بود اما دخترک بیچاره صبح که از خواب بیدار شد...😱🚫 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/1103560716Ca3f70aba9b